• اندیشه •
#عزم_حزب_اللهی 1
#مغزای_بیانیه
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️ قلۀ توفیق
حضرت امام ظهور جوانان مؤمن و انقلابی را «فتح الفتوح» انقلاب اسلامی؛ یعنی بالاترین دست آورد آن و چه بسا دست آورد بی نظیر آن، می دانستند.
حضرت آقا این دیدگاه امام را مطرح می کنند و چیزی بر آن می افزایند و می گویند اگر جوان انقلابی برای کشور خود آینده ای فرض کند(عزم کند و تصمیمی بگیرد) و آن را ابراز کند و پای آن بایستد و برایش هزینه بدهد این «فتح الفتوح» انقلاب اسلامی و پیشرفت واقعی است.
وقتی عزم را در دیدگاه امام و رهبری دنبال میکنیم میبینیم از جایگاه ویژهای برخودار است؛ عزم از دیدگاه امام و استاد امام «جوهرۀ انسانیّت» است و از دیدگاه رهبر معظم انقلاب عزم ملی عامل شکلگیری «معجزههای بزرگ الهی» به ارادۀ حق تعالی است؛ به همین جهت میفرمایند «ارادۀ ملی جانمایۀ پیشرفت همهجانبه و حقیقی است»(بیانیۀ گام دوم انقلاب)
▫️تعهد عزم
عزم چه چیز؟
بلند همّت بودن و دلمشغولیهای بزرگ داشتن در فرهنگ اهل بیت ع ممدوح است. «کُن بعید الهمم اذا طلبت»(امام علی) «وقتی نوبت به خواستن رسید همّتهای دور و دراز داشته باش»
بلندی همّت بلندی جوهره و شخصیّت را رقم میزند، و شخصیّت متعالی، همۀ حوادث باشکوه را در زندگی انسان باعث میشود.
همۀ این تعلیمات بلند و نورانی شعار بود تا حضرت امام ره به لطف الهی در زندگی جامعۀ ایران پای گذاشت و به خاطر خدا همه را وادار به «اراده و قیام» کرد و ایران اسلامی را که غرق در بیهدفی بود دارای اهداف بلندی کرد.
ایران اکنون اندیشه های بلندی دارد و این جای افتخار دارد.
درد بشر را داشتن نه دیوانگی و نه خودشیفتگی است، انسان بودن است؛
همچنان که به خدا در راهنمایی زندگی و پیشبرد خواستههای مؤمنانه، اعتماد داشتن نیز سفاهت نیست؛
«ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنٰا وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا كَذٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنٰا نُنْجِ اَلْمُؤْمِنِينَ» ﴿يونس، 103﴾
«وَ كٰانَ حَقًّا عَلَيْنٰا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِينَ»﴿الروم، 47﴾
به نام خدا و برای مردم، همچون امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف در برابر طاغوت ایستادن نیز خلاف اسلامیّت نیست، بلکه نشانۀ طراوت توحید است؛
به همین خاطر است که حزب اللهی خود را متکفل ویرایش جهان بشری موجود میداند؛
حزب اللهی معتقد است باید نسبت به انفعال جامعۀ بشری و تحقیر انسانها حساس باشد؛
حزب اللهی باید آزاداندیش و طرفدار واقعی آزاداندیشی و آزادی بیان و احترام به آرای دیگران باشد؛
حزب اللهی باید بنای خود را بر این بگذارد که عطر سخن اسلام را با بیانهای زیبا در کل دنیا بگستراند و مردم را با آگاهی به سمت مطلوبهای واقعیاش بخواند؛
حزب الله باید برای حکمرانی طاغوت که در هر برههای شکلی دارد، فکری بردارد؛
انفعال در برابر کرونا شایستۀ ایران اسلامی نیست، حزب الله باید فکری درست برای آن داشته باشد؛
حزب الله باید برای اسناد بین المللی که در واقع رقیّت جدید و خلاف توحید است، فکری بردارد؛
حزب الله باید برای اقتصاد فسادزا فکری بردارد؛
اینها همه پارههای پیکر نحس طاغوت است و حزب الله ناگزیر در برابر آن قرار میگیرد.
و این عزمها از آن حزباللهیها است.
▫️مانع استکباری
طاغوت یک موجود زنده است و حتماً از کانونهای انرژی و چاکراهایی برخوردار است.
قلب نظام کفر و طاغوت کجاست تا آن را بکوبیم و جهانی را از آنها آسوده کنیم؟
طاغوت موجودیّت نحسش در استضعاف و استخفاف است.
طاغوت قطعاً نوعی عدم تعادل است و این عدم تعادل تنها در صورت استضعاف دیگران و تحریف واقعیّت، میدان تکوین و تحقق پیدا می کند. طاغوت از قبول استکبار تغذیه میکند.
استکبار گونههای مختلفی دارد و برخی از آنها ممکن است از طرف عمامهبهسرها اعمال شود.
جهان کفر با ترهیب و انواع ارعاب زنده است و به این استخفاف تن دادن، فسق و پا روی حق گذاشتن است.
«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطٰاعُوهُ إِنَّهُمْ كٰانُوا قَوْماً فٰاسِقِينَ»﴿الزخرف، 54﴾
کفر و طاغوت در دل مردم جایی ندارد. کدام بیچاره ای است که تحقیر، تضعیف، فقر، تنگنا و ... این فشارها را دوست داشته باشد. استکبار یعنی در پیش گرفتن همۀ اینها در حق دیگران. به همین جهت استکبار از عنصر دیگری برای حفظ جایگاه خود استفاده می کند و آن ترهیب است.
آنچه مانع این کار است استحکام شخصیّت انسانها است.
به همین جهت راه نجات انسانها شخصیّت دادن به آنها است. شخصیّت به آرمان، عشق و حماسه است و اینها وابسته است به فلسفۀ مستقل حیات و سرمایههایی برای بالیدن و احساس ارزشمندی داشتن است.
مردمسالاری یعنی همین.
حزب الله خود عزمهای بلند میکند و به شخصیّتهای متعالی میرسد و به مردم هم شخصیّت میدهد و آنها را از چنگال استکبار نجات میدهد.
پروژۀ امروز حزب الله چیست و چگونه به مردم شخصیّت خواهد داد؟
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
☘️@faslefarhang
• اندیشه •
#عزم_حزب_اللهی 2
#مغزای_بیانیه
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️ مکانیزم دفاعی انکار
فشارهای روحی، یک واقعیّت در زندگی انسان است و گاه چنان سنگین است که «خود» را به مرز متلاشی شدن نزدیک می کند. روان تحلیلگران معتقدند انسان برای فرار از فشارهای روحی انواع مکانیزمهای دفاعی را ابتکار کرده است و یکی از آنها مکانیزم انکار است. وقتی انسان با مصیبت تلخی مواجه می شود ممکن است تلاش کند آن را نبیند تا دچار متلاشی شدن خود نشود. گویا در فضای سیاسی نیز گاهی به این مکانیزم پناه می بریم تا خود را از رنج بی پایان نجات دهیم.
جریان فرصت طلب، ضدانقلاب، وابسته، نفوذپذیر و غربگرایی که فتنۀ 88 را پدید آورد و فاجعۀ برجام را رقم زده است و تا توانسته تیغ حرکتهای انقلابی را کند کرده است و حرکتهای او دشمن شادکن بوده و مؤثرترین اقدامات برای بزک کردن چهرۀ خبیث دشمنان بشریت و آبروبخشی و فرصت سازی برای آنها بوده است، منطقاً باید چه نوع نگاهی به انتخابات داشته باشد و اگر بداند که با این انتخابات جداً ممکن است از صحنۀ فعال جامعه حذف شود و جبهۀ انقلاب بتواند چهرۀ سازنده و پیشرفتساز خود را به جامعۀ ایرانی نشان بدهد، چه تدبیری برای آن خواهد کرد؟
تعجب نکنیم اگر متوجه شدیم که این جریان فاسد ممکن است بروز انتخاباتی(؟!) کثیفی را طراحی کرده باشند، کثیفتر از آنچه در سال 88 رقم زدند و کثیفتر از آنچه در این 8 سال از ایشان دیدیم. اگر کسانی فکر می کنند چیزی مانع و رادع این طائفه است معلوم است می خواهند با چشم بسته در محیطی که مدام واقعیّتهای گزنده ای بر سر و صورتمان می خورد زندگی کنند.
جبهۀ انقلاب برای چنین انتخاباتی که قطعاً یک مخاطرۀ جدی برای انقلاب است چه تدبیری دارد؟
این که کسانی در این کشور هستند که مثل رهبری و مثل جبهۀ انقلاب فکر نمی کنند و ممکن است نگاهشان حائز امتیازاتی نیز نسبت به نگاه جبهه باشد و راه حلهای قابل توجهی نیز داشته باشند، یک چیز است و این که یک طائفۀ شرور جهول و طماع نقشه های بدی برای کشور کشیده اند چیز دیگری است. نگاههای واگرا ـ به تعبیر رهبری وجود دو دیدگاه در ادارۀ کشور ـ یک واقعیّت تلخ در ایران امروز است، ولی اصلاً نوبت به تضارب این دو نگاه و تعاملهای اخلاق مدار این دو با هم نمی رسد. اگر کسانی این دو طائفه(دگراندیشان و اصحاب فتنه) را یکی می کنند نیز معلوم است بنا ندارند از ساده اندیشی در تحلیل واقعیتهای جامعه دست بکشند.
طائفه ای که تصمیمات و اقداماتشان با هیچ نظریۀ کارشناسی قابل دفاعی همراه نیست و تنها می توان برای آن توجیهات سیاسی طُغث و چاله میدانی درست کرد، واقعاً صاحبان نگاه کارشناسی ای محسوب می شوند که به گونه ای دیگر می اندیشند؟
«متأسفانه گروهی بهدنبال سیاستزدگی و گروهی بهدنبال سیاستزدائی، دائماً تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مردابگونه یا تلاطم گردابوار، میخواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریانساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیریهای غلط و منحط قبیلهای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند.
در چنین فضائی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل میگردد، هیچ فکری تولید و حرف تازهای گفته نمیشود، عدهای مدام خود را تکرار میکنند و عدهای دیگر تنها غرب را ترجمه میکنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویشاند، دچار انفعال و عقبگرد میشوند.» (16/11/81)
الگوی خوبهای جامعۀ انقلابی این است : «ما مثلاً فرهیخته و اتوکشیده مشغول فعالیتهای پاکیزه، لوس، هیجانی، بی کلاس و منفعل سیاسی(از قضا مطابق با الگوی تباه جریان لیبرال) می شویم و می ایستیم تا آنها بر اساس همین باطن آلوده برای مردم بیچاره هزینه درست کنند و بعد با استفاده از قدرت سپاه و فرزندان بسیجی مقام معظم رهبری(قدرت پای کار و منسجم دیگری هم که نداریم) گندشان را جمع می کنیم و با زخمهایی بسیار بیش از گذشته به زندگی پرامید خود ادامه می دهیم».
در برابر جریانهای شرور و حیله گر الگوی دیگری هم داریم؟
هنوز جبهه نمی خواهد با این سؤال مواجه شود. به همین جهت همۀ همّ خود را مشغول بازی انتخابات ـ آنچه ما را به سمت آن می کشند ـ کرده است.
اینها همه در حالی است که ایران انقلابی در بهترین موقعیتهای «حرکت انقلابی» خویش است و تمام هزینه هایی که داده شده باعث شده در واقع تمام ایده های امام و رهبری و جبهۀ فرهیختۀ انقلاب اثبات شود و وقت حاصلخیزی برای بهره برداری انقلابی فرا رسیده است.
حیف از فرصتهایی که به خاطر دید محدود و الگوهای فرتوت و فسیل شده از دست می رود.
بحث ادامه دارد ...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
☘️@faslefarhang