🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ در تـجـربـه ام روزی را دیدم
که ماشینم را مقابل درب همسایه
پارک کرده بودم.
یکی از اهالی آن خانـه بیرون آمـده
بود و میخواست ماشینشرا خارج
کند. همان موقع خودم را رساندم و
جای ماشین را عوض کردم.
آنجا به من نشان دادند این شخص کودک مریضی داشت و اگر خودم را زود به آن جا نمی رساندم چه مشکلاتی برای فرزندش ایجاد میشد. از آن پس بیشتر در رانندگی دقت کردم.
📚 کتاب تقاص
┏━━━━━━━━━♡┓
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
مرد راننده را دیدم که خیره شده بود به چهره زنی بسیار #بدحجاب که از عرض خیابان رد میشد. با یک نگاه از ازل تا ابد او را دیدم!
اسمش فرشید بود، اما به خاطر این هرزهگی ها زندگیاش را از دست خواهد داد. سال بعد از زنش جدا شد.
اما از آن طرف آن زن را دیدم که در محشر، به دنبال فرشید بود تا از او حلالیت بطلبد. حق الناس به گردنش بود.
او باعث شد که این فرشید و صدها مثل او از زندگی با همسرشان دلسرد شوند و کارشان به طلاق منجر شود. او به تمام این مردها بدهکار بود.
📚 برشی از کتاب شنود
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹دعاهایی که آیندهانسانرا تغییر میدهد!
در همان لحظه ای که گذشته ام را دیدم و اعمال من بررسی می شد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تاثیرگذار بود.
بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای مادرم پاک شده و بی حساب شده بودم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود.
یعنی مقام مادر این گونه است. هریک از دعاهای یک مادر این قدرت را دارد تا آینده انسان را کاملا تغییر دهد...
📚 کتاب شنود اثر گروه شهید هادی
┏━━━━━━━━━♡┓
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
در جریان بیماری و تجربه نزدیک به من مرگ، مطالب شگفتانگیز بسیاری را متوجه شدم. من خودم را انسان وارسته ای می دانستم و فکر می کردم بهترین جای بهشت قرار می گیرم.
مسئول چند نهاد خیریه بودم. اما نشانم دادند که میل به شهرت، هیچ چیزی برایم باقی نگذاشته!
وقتی مرور اعمالم را دیدم، بسیار ناامید شدم، هیچ کار خالصی برای خدا انجام نداده بودم...
📚 کتاب نسیمی از ملکوت
┏━━━━━━━━━♡┓
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
آن جا هیچ محدودیت زمانی
و مکانی وجود نداشت. در دنیا
باید صبر کنیم تا فردا شود و
اتفاقات فردا را مشاهده کنیم.
اما آن جا تمام اتفاقات آینده
را به راحتی می توان مشاهده کرد.
من در آن جا به زندگی همهی
اشخاصی که می شناختم مسلط
بودم. دیدم شخصی بر مصیبت ها
صبر می کرد و این در عاقبت به
خیری اش چه مقدار تاثیر گذار بود.
📚 کتاب با بابا
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
جوان (مأمور الهی) گفت: يكي از رفقای مذهبیات را مسخره كردی. اين عمل باعث نابودی اعمالت شد.
بعد بدون اينكه حرفی بزند، آيه سیام سوره يس برايم يادآوری شد: روز قيامت برای مسخرهكنندگان روز حسرت بزرگی است.
رفتم صفحه بعد، روز بعد هم كلی اعمال خوب داشتم. اما كارهای خوب من پاك نشد. با اينكه آن روز هم شوخی كرده بودم، اما در اين شوخیها، با رفقا گفتيم و خنديديم، اما به كسی اهانت نكرديم. شوخی ها و خندههای من، به عنوان كار خوب ثبت شده بود.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
┏━━━━━━━━━♡┓
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
مرد راننده را دیدم که خیره شده بود به چهره زنی بسیار #بدحجاب که از عرض خیابان رد میشد. با یک نگاه از ازل تا ابد او را دیدم!
اسمش فرشید بود، اما به خاطر این هرزهگی ها زندگیاش را از دست خواهد داد. سال بعد از زنش جدا شد.
اما از آن طرف آن زن را دیدم که در محشر، به دنبال فرشید بود تا از او حلالیت بطلبد. حق الناس به گردنش بود.
او باعث شد که این فرشید و صدها مثل او از زندگی با همسرشان دلسرد شوند و کارشان به طلاق منجر شود. او به تمام این مردها بدهکار بود.
📚 برشی از کتاب شنود
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
انبوه کسانی را دیدم که زندگی
خـود را تـبـاه کــرده بـودنـد. آن
هـم فـقـط بـه خـاطــر دوری از
دستورات خداوند.
🌸 وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی می شد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد، حضرت زهرا روی خود را بر می گرداند. اما وقتی به اعمال خوبم می رسید با لبخند رضایت ایشان همراه بود. من در این دنیا و آن دنیا محبت زیادی به حضرت فاطمه سلام الله علیها داشتم.
📚 کتاب از سه دقیقه در قیامت
.
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
در جریان بیماری و تجربه نزدیک به من مرگ، مطالب شگفتانگیز بسیاری را متوجه شدم. من خودم را انسان وارسته ای می دانستم و فکر می کردم بهترین جای بهشت قرار می گیرم.
مسئول چند نهاد خیریه بودم. اما نشانم دادند که میل به شهرت، هیچ چیزی برایم باقی نگذاشته!
وقتی مرور اعمالم را دیدم، بسیار ناامید شدم، هیچ کار خالصی برای خدا انجام نداده بودم...
📚 کتاب نسیمی از ملکوت
.