برشی از کتاب و تصاویر شهدای مدافع حرم و رزمندگان مرحوم عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا
➕ فاتحان نبل و الزهرا 👇
[🇮🇷] [ @fatehan94 ] [🇮🇷]
کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
برش 3⃣2⃣
🔅صف اول جماعت
•مدتی تا عزیزی شهید میشد این بیت شعر را برایش میخواندند:
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا رو چیدند
●این شعر را شاعر عزیز میلاد عرفان پور که برای شهدای ماجرای هیئت رهپویان وصال و بمب گذاری در شیراز در سال ۱۳۸۸ سروده است اما برای همه شهدا تعمیمش دادند خیر، اینطور نبود که همهی شهدای ما صف آخری باشند
●شهید عزیز احمد مجدی همیشه قبل از نماز و اذان آماده بود و برای رسیدن به صف اول تلاش میکرد به این جمع صف اولی ها شهیدان مفقود الاثر عبد الحسین سعادت خواه، شهید احمد حاجیوند الیاسی، شهید داوود نریمیسا، شهید مصطفی خلیلی بلوطکی و... را اضافه کنید. همه مشتاق نماز اول وقت و صف اول نماز جماعت بودند و از نمازهای خود حفاظت میکردند و بعضاً میدیدم همین عزیزانی که اسم بُردم ، اهل نماز شب هم بودند .
🔅گریه بر امام حسین(ع)
●چشمی که از خوف خدا در شب میگرید و در روضه اباعبدالله (ع) هم گریان باشد و شاید بهتر باشد که بگویم :چشمی که بر حسین بن علی (ع) میگرید را توفیق نماز شب میدهند و آنجا چشم اجازهای گریه از خوف خدا را پیدا میکند. حاج احمد از آن دسته از گریه کنندگان بر مصائب اهل بیت (ع)بود، در مراسمی که حاج سعید حدادیان و فرزندش در شیخ نجار آمدند اشک های شهدا و رزمندگان جاری بود.
{شرح دلاورمردی شهدای مدافع حرم خوزستان در عملیات آزادسازی شهرک های شیعه نشین #نبل و #الزهرا سوریه و شهیدان حاج قاسم سلیمانی، حججی، نوید صفری و... }
برای خرید و دریافت کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید
@jamandehazsoada
یا با شماره زیر در واتس اپ پیام دهید
09168900248
➕ فاتحان نبل و الزهرا 👇
[🇮🇷] [ @fatehan94 ] [🇮🇷]
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
سالروز شهادت شهدای مدافع حرم و فاتحان نبل و الزهرا
شهدای استان خوزستان
➕ فاتحان نبل و الزهرا 👇
[🇮🇷] [ @fatehan94 ] [🇮🇷]
کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
برش 4⃣2⃣
🌿 یادتان است که امام خامنه ای روایتی از شهیدی نقل کرده بودند که در خواب رفیق شهیدش به او رمز شهادت و سر شهادت را اشک بیان کردند؟ این اشک های حاج احمد مجدی را می شد دید و شاید همین اشک ها گره کار را برایش باز کرد. شهیدی که دوران دفاع 🌱مقدس راهم درک کرده بود و بارها جانباز شده بود و اینجا در منطقه ی باشکوی به آرزوی دیرینه اش رسید.✨
● چند صحنه ی آخر🍃
🌿صحنه اول: بچه ها پیشروی کرده بودند یکی از رزمندگان تهرانی که جلو بود با صورتی پر از خون و آثار موج گرفتگی داد میزد که به فاطمه الزهرا(س) زیاد نیستند برید جلو..!
بچه ها هم وارد کانال_ به قول شهید محمود قتلگاه_شدند.
آنجا به شهید مجدی عرض کردم این همه نیرو در این فضا زیاد است لطفا دستور دهید برگردند و تعداد محدودی بمانند و خودم به جلو رفتم...
🍀صحنه ی دوم: با فاصله کمی از نیروهای داعش بودیم، وقتی رفتیم و مجروح (برادر رزمنده دفاع مقدس و مدافع حرم ظهرابزاده) را بردم و برگشتم،اولین صحنه ای که توجهم را به خود جلب کرد به دوش کشیده شدن شهید مجدی توسط مرحوم رضا محمودخانی عزیزبود که با جثه ی ورزشکاری خود، مجدی را که مجروح شده بود به دوش گرفت و درحال برگرداندن بود.
☘صحنه ی سوم: وقتی مجروح شدم، به سختی و با دست وپای مجروح، خودم را با سینه خیز و غلت زدن به عقب کشیدم و با کمک برادر الهی یکتا از کانال بیرون رفتم...
ادامه دارد...🍃
{شرح دلاورمردی شهدای مدافع حرم خوزستان در عملیات آزادسازی شهرک های شیعه نشین #نبل و #الزهرا سوریه و شهیدان حاج قاسم سلیمانی، حججی، نوید صفری و... }
برای خرید و دریافت کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید
@jamandehazsoada
یا با شماره زیر در واتس اپ پیام دهید
09168900248
➕ فاتحان نبل و الزهرا 👇
[🇮🇷] [ @fatehan94 ] [🇮🇷]
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
کتاب فاتحان نُبُل و الزهرا
برش 5⃣2⃣
☘توانستم روی پایم بایستم، دیدم چند نفر کنار برانکارد ایستادند . یکی از آنها به سمت من آمد و گفت: بیا تورا به درمانگاه خط برسانم . گفتم: مجروحی که روی برانکارد است کیست؟ گفت:مجدی است، گفتم: برو مجدی را ببر من خودم می روم. گفت: دارند می آیند با نفربر اورا ببرند.
● صحنه ی چهارم: وقتی مارا به بیمارستان شیخ نجار منتقل کردند. بعد از چند سوزن بی حسی! تازه انگار دردهای من شروع شد!
و با هر بخیه دستم توسط دکتر به معنای واقعی کلمه جیغ می کشیدم. مگر کسی صدای بلند مرا شنیده بود؟! به دکتر اعتراض نمی کردم چون کارش را می کرد!
دکتر در پاسخ به یکی دیگر از عزیزان بهداشت و درمان که صدای ناله های من را می شنید و دلیل را پرسید،خطاب به من گفت ۳ تا سوزن بی حسی زدم! باید تحمل کنی! بعد ها از سید حسن که خودش هم کلی ترکش خورده بود شنیدم که گفت: شهید مجدی در همان بیمارستان بستری بود و داشت به فریادهای تو می خندید!
ادامه دارد...
{شرح دلاورمردی شهدای مدافع حرم خوزستان در عملیات آزادسازی شهرک های شیعه نشین #نبل و #الزهرا سوریه و شهیدان حاج قاسم سلیمانی، حججی، نوید صفری و... }
برای خرید و دریافت کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید
@jamandehazsoada
یا با شماره زیر در واتس اپ پیام دهید
09168900248
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
➕ فاتحان نبل و الزهرا 👇
[🇮🇷] [ @fatehan94 ] [🇮🇷]