eitaa logo
فاتحین شرق مازندران
466 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
389 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوش‌هایش را بریدند و بعد شهیدش کردند... ●دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم: «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» ●گفت: «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم: «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد، گفت: «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!» ●مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در را این‌چنین بیان می‌کند: "سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27 و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند. زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم.." 🌷 ‌●خوشا زبانی که ذکرش صلوات برشهیدان باشد🌷 ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @Shohada_khantoman25 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
💠شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوش‌هایش را بریدند و بعد شهیدش کردند... ●دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم: «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» ●گفت: «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم: «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد، گفت: «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!» ●مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در را این‌چنین بیان می‌کند: "سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27 و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند. زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم.." 🌷 ‌●خوشا زبانی که ذکرش صلوات برشهیدان باشد🌷 ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @Shohada_khantoman25 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
این‌ عکسی‌ که‌ مشاهده‌ می‌کنید معروفه به نردبان ... تمام‌ افراد حاضر در عکس شدن .... ایم
✍آیا میدانیداولین بار چه کسی برای امام حسین (ع) نذری داد❓❓ 🔷️سنت نذری امام حسین (ع) از کجا شکل گرفته است؟ 🔶️روایت است که پس از امام حسین علیه السلام، برای (ع) به عزاداری پرداختند و برای ‌آنها غذا تهیه می کردند. 🍃عُمَر بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَال:‏لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ (ع) لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِی هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ کُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ.🍃 💠عمر بن علی بن حسین می گوید:‌💠 هنگامی که حسین بن علی علیهما السلام کشته شد، لباس سیاه عزا پوشیدند و [هنگام عزاداری] اعتنایی به سرما و گرما نداشتند و (ع) برای آنها غذا آماده می کرد تا عزاداری کنند.(محاسن برقی، ج2، ص420؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 238)🌹
⁨خیلی زیارت عاشورا می‌خواند. اعتقاد داشت اگه بامعرفت زیارت عاشورا بخوانی مثلِ امام حسین"ع" شهید میشی. شهیدمحمدمنوچهری 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🛑 ۸ آبان سالروز شهادت حسین فهمیده و روز دانش آموز گرامی باد.
ڪلام شهید.. دشمنان نمی‌دانند و نمی‌فهمند ڪه ما براے مسابقه می‌دهیم و وابستگے به هیچ چیز نداریم. اعتقاد ما این‌ است ڪه از سوے خدا آمده‌ایم و بسوے او می‌رویم. شهید سردار🕊🌹
‏@سیره و سفارش شهیدان @ لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید هروقت به سایز این لباس تک‌سایز درآمدی... پرواز میکنی...! مطمئن باش...! شاد و راهش پررهرو باد. صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
🌹بارالها!پروردگارا و ... بسویت می ‌شتابم با تمام وجودم گرچه هیچگاه نتوانستم حسین(ع) باشم اما خشنودم که لااقل می‌توانند "حر" باشم. . 💢 از رسول درودی ؛ در امام محمد باقر ویژه ۲۵ کربلا_ ۲۲ ۱۳۶۴ .
بسم الله الرحمن الرحیم حرم وحریم جمهوری اسلامی ایران. قسمت یکم: (مردان مومن خوش عهد و پیمان) پایانی سال ١٣٩۴ه ش حال و هوای لشگر عملیاتی ٢۵کربلا طوری دیگری بود. شیرمردان لشگر، تازه چندصباحی از ماموریت دفاعی و امنیتی شمالغرب کشور برگشته بودند. از لشگر، برای انجام ماموریت های ویژه مستشاری بصورت انفرادی و تیمی به سوریه وعراق اعزام می‌شدند. رزمندگان لشگر، عملا درچند جبهه نقش آفرینی می‌کردند. ١٣٩۴ه ش، باب شهادت با شهادت برادران عزیزی همچون: سید جلال حبیب الله پور روح الله سلطانی گشوده ونورش از دور ونزدیک سو سو میزد. این عزیزان، شور و هیجان، انگیزه، اراده ای جهادی بیشتری ایجاد کرده بود. حضور سردار شهید حاج حسین همدانی وهییت همراه در لشگر وانتخاب این یگان برای ماموریت درسوریه، حال عجیبی در مازندران، لشگر، و... ایجاد شده بود. پایانی سال، باسازماندهی وامادگی یک یگان ویژه عملیاتی،محیای اعزام به ماموریت دفاع از حرم وحریم حضرت زینب کبری س) می‌شدیم. ماشاالله به رزمندگان مازندرانی که از جاهای مختلف پیگیر نام نویسی وحضورجهادی دراین یگان ویژه داشتند. سهمیه اعزام اندک ولی مردان غیوروسلحشور بسیار. برایمان سازماندهی سخت شده بود از معاونت های عملیات، نیروی انسانی، بازرسی وتعدادی ازکارشناسان ویژه مشغول سازماندهی شدند. وویژگی های ثبت نام اعلام شد. محدودیت هایی برای خانواده معظم شهدا، جانبازان، آزادگان، تک فرزند ها، تک پسرها، پدروپسر، دوبرادر و... ایجاد کرده بودیم. مردان کاروان عشق بسرعت مشخص گردید. عده ای خوشحال عده ای ناراحت عده درشک وتردید و................... به انتظارروزهای آینده بودند. سازماندهی ها+ارزیابی ها+استعلام ها+آموزش ها+چینش ها+پیگیری ها انجام گرفت. شد که دوستان اعزامی به امورات خانواده بپردازند وعیدسال ١٣٩۵ه ش را درکنار خانواده بوده وبرای اعزام درفروردین آمادگی کامل داشته باشند. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ادامه دارد (انصار الولایه)
42.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تصاویر کمتر دیده شده از یل لشکر ویژه ۲۵ سردار محمد حسن قاسمی طوسی بمناسبت سالروز ( ۱۸ ۱۳۶۶🌷) .
هدایت شده از خبرگزاری بسیج ساری
‍ ‍ 🍃 در دومین روز از اردیبهشت و سومین روز از ماه ، مصادف با تولد (ع) به دنیا چشم گشود و سفر به زمین را آغاز کرد. 🍃به احترام و اشتیاق خانواده اش برای فرزند صالح، در دفتر تقدیر، نام حسین مشتاقی برایش قلم خورد. 🍃 مادر، حسین را نذر کرده بود. آرزویش این بود که در لباس پاسداری او را ببیند و حسین آرزوی مادر را به حقیقت تبدیل کرد. 🍃سرباز امام زمان(ع) وقتی ندای را از حرم عمه سادات شنید، با جان و دل گفت. 🍃مهمانی عشق را با دعای مادر دعوت شد اما، چشم های منتظر مادر سبب شد که بدون برگرد. دلش بی قرار رفتن بود. اندکی بعد بازهم دعوت شد به از حرم عمه سادات. 🍃اشک های مادرِ قرآن به دست، دل بی قرار پدر، نگرانی های شریک زندگی اش و چشم های معصوم کودکانش، شاهد لحظه خداحافظی اش بودند. 🍃او با پرواز به مقصد سوریه برای زیارت حضرت زینب و نوکری اش راهی شد. عمه سادات باز هم نوکر خرید و بزم عشق با یک ماموریت آن هم در منطقه ای به نام مهیا شد. 🍃خانطومان جایی است که در آن رزمندگان با وضوی خون، نماز شهادت می خوانند. سرزمینی که دیدن پیکرهای ، روضه ارباب را تداعی می کند و اشک های رزمندگان، حکایت از جاماندن دوستان شهیدشان است. 🍃در خان طومان همچون ، با تعداد کم مقاومت کردند و حسین مشتاقی همچون ارباب شد و به آرزویش رسید. شاید هم هایش او را به ارباب رساند. 📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان ‌