eitaa logo
دبستان فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)
320 دنبال‌کننده
25هزار عکس
8.6هزار ویدیو
240 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی فعالیت های آموزشگاه ایجاد شده است. تنها کانال رسمی دبستان فاطمه الزهرا (س) در فضای مجازی ارتباط با ادمین کانال(مباحث تحصیلی, امور درسی و ثبت نام): @ZEbrahimi99 ارتباط با ادمین امور پرورشی: @mosavizadeh مشاور @M_aa22
مشاهده در ایتا
دانلود
✨سلام عزیزانم رسیدیم به شب نهم محرم، شب حضرت عباس علیه السلام، عموی مهربون بچه های دشت کربلا😔 اینم از داستان امشب..👇 مشک و بهترین عموی دنیا☀️ 🔰قسمت اول من وسیله ای هستم که در قدیم آب را در من نگه داری می کردند تا تازه بماند. نام من مشک است. اما من با همه مشک ها فرق دارم. چون تو دستاي بهترین عموی دنیا قمر منیر بنی هاشم عباس بن علی بن ابی طالب(علیه السلام)☀️ بودم. امشب می خوام از خوبی ها، مهربونی ها و شجاعت بهترین عموی دنیا براتون قصه بگم. ایشان از خانواده بنی هاشم☀️ هستند. همه بنی هاشم زیبا بودند. اما حضرت عباس(علیه السلام)☀️ زیباترین بنی هاشم بود که به این خاطر به ایشان، ماه🌙 بنی هاشم می گویند. قصه رو از اینجا براتون میگم که توی دشت کربلا آدم های بد و لشکریان عمر بن سعد👹 از همه طرف امام حسین(علیه السلام)☀️ خانواده و اصحابشون را محاصره کرده بودند. لشکریان تاریکی و ظلم👺 اجازه نمی دادند که امام حسین(علیه السلام)☀️ و خانواده شون، از رودخانه ی فرات🌊 آب بردارند. همه ی بچه ها👶 تشنه بودند. اما دلشون قرص و محکم بود. آخه آنها عمو عباس شجاع☀️ را داشتند. عمو عباس پر قدرت بچه ها، نزد برادر آمدند. فرمودند: یا ابا عبدالله، سینه ام تنگ شده، به من اجازه دهید که به میدان بروم. با دشمنان و آدم های ظالم👹 بجنگم. امام حسین(علیه السلام)☀️ با چهره مهربانشون نگاهی به برادر خود انداختند و فرمودند: برادرم، عباسم، تو نگهبان خیمه ها⛺️ و بچه ها هستی. تو سپه سالار من هستی. تو عزیز دل من هستی. وقتی تو قدم می زنی، دل دشمن👹 از ترس می لرزد.
یاعلی (ع) سلام کربلایی ها عزاداری هاتون قبول🖤 رسیدیم به شب دهم محرم😢آخرین شبی که امام حسین علیه السلام و خانوادشون کنار هم بودن😭😭😭 ▪️ماه🌙 و شب عاشورا من ماه🌙 هستم. آمدم تا از شب عاشورا، یعنی امشب براتون بگویم. شب عاشورا دیدم که امام حسین(علیه السلام)☀️ با يارانشون همه دور هم نشستند. یکی از ستاره ها⭐️ به من گفت: ای ماه🌙 بیا با هم به زمین نزدیک تر شویم. من هم دوست داشتم در کنار حضرت سیدالشهدای مهربان☀️ باشم. یکدفعه دیدم، بقیه ستاره ها هم گفتند، ما هم می آییم. ناگهان دیدیم، آسمان دارد خودش را به زمین نزدیک می کند. همه ی ما دوست داشتیم آن لحظه پیش امام مهربانمان☀️ باشیم. آنقدر پایین رفتیم که آسمان و زمین یکی شد. یک طرف ما بودیم با امام حسین مهربانمان✨ یک طرف لشکریان یزید و شمر و عمر بن سعد ملعون👺👹👺 ما در کنار امام خیلی آرامش داشتیم. ناگهان امام شروع به صحبت کردند. اول خدای مهربون را به خاطر همه نعمتهايش شکر کردند🙏 بعد فرمودند که چراغ ها را خاموش کنید. امام می خواستند صحبت هایشان را در تاریکی بگویند.فرمودند: نور ماه🌙 کافي است. خیلی خوشحال بودم که امام حسین مهربان☀️ اسم من را به زبان مبارکشون آورده بودند. همه منتظر بودیم که امام صحبت هایشان را شروع کنند. امام فرمودند: ای دوستان و یارانم. لشکریان شمر👺 و یزید👹 می خواهند من را از بین ببرند تا خوبی روی زمین باقی نماند. من می دانم که فردا به دست لشکریان ظلم شهید می شوم. برای این گفتم چراغ ها را خاموش کنید که هر کسی می خواهد در تاریکی برود و جان خودش را نجات دهد... ...👇
...👆 هر کسی بماند، فردا کشته و شهید می شود. من که نور کمی داشتم، دیدم خیلی از آن مردم رفتند😔 با خودم گفتم، خداروشکر که عمه زینب در خیمه اش است و این حرف ها را نمی شنود. آخه کربلایی ها، این خواهر و برادر یعنی امام حسین(علیه السلام)☀️ و حضرت زینب(سلام الله علیها)☀️ خیلی خیلی همدیگر رو دوست❤️ داشتند. به خیمه خواهر امام حسین(علیه السلام)☀️ یعنی عمه زينب مهربان☀️ نگاه کردم. دیدم ایشان از گوشه خیمه همه حرف های برادرشان را شنیدند. حتی دیدند که خیلی از مردم از ترسشان، امام را تنها گذاشتند. بچه هاي کربلایی، بیشتر مردم رفتند. بعد امام حسین مهربان☀️ به برادرشون فرمودند: عباسم، برادرم، شمع ها🕯 را روشن کن. وقتی حضرت عباس(علیه السلام) شمع ها را روشن کردند، دیدند فقط عده کمی مانده اند. آنها بهترین ها بودند. یکی از کسانی که ماند، عمو عباس شجاع و زیبا☀️ بودند. فرمودند: یا اباعبدلله، زندگی بعد از شما برای من معنی ندارد. هر کدام از اصحاب امام حسین(علیه السلام)☀️ مسلم بن عوسجه، زهیر، حبیب و... سرشان پایین بود. گفتند حسین جان، زندگی بعد از شما برای ما هیچ معنی ندارد. بعد امام حسین(علیه السلام)☀️ برای یاران خود دعا 🤲 کردند. سپس به خیمه خود رفتند. مشغول راز و نیاز شدند. خواهرشون، حضرت زینب(سلام الله علیها)☀️ نگران بودند. از خیمه بیرون آمدند تا به خیمه برادر☀️بروند. بعد دیدند که یاران امام حسین(علیه السلام)☀️ پشت خیمه نشسته اند. می گویند اول ما باید جلو برویم و از امام خود دفاع کنیم. تا ما هستیم، نباید بگذاریم امام و خانواده اش آسیب ببینند....