eitaa logo
نگارخونه‌‌یِ‌رستاء | خوشنویسی
2هزار دنبال‌کننده
388 عکس
180 ویدیو
13 فایل
به‌نامِ‌او . + عکاس ِرزمنده‌ها . برداشت‌هایِ یک‌دختر ِمجاهد . * اهتدای ِسابق ! از مخدوش کردن لوگوی تصاویر خودداری کنید . کنج ِدنج : @Maqar_ehteda .
مشاهده در ایتا
دانلود
نگارخونه‌‌یِ‌رستاء | خوشنویسی
آنانی که پس از نماز صبح مشارطه می‌‌کردند ، برای نفس خود شرط می‌گذاشتند که امروز نباید گناهی از من صا
- فلسطین‌ِعزیز -.mp3
2.81M
حالا تو دیگر تنها نخواهی بود‌ ؛ صدای ِلالایی ِخواهران ، در‌سراسر ِجهان ‌برای ِطفلانت طنین‌انداز می‌شود . دستان پر‌مِهر برادران ، بر‌‌موی ِسوختۀ دخترکان‌ ِتو ، نوازش‌گونه ‌کشیده‌می‌شود‌‌‌ . -–— به پاس ِمقاومت جانانۀ مردم فلسطین ، در مقابل حملات ناجوان‌مردانۀ اسرائیل . . ~ به قلم ِتامیلا ، نوای ِمرضیه و فاطمه . ˼ کاری از مجموعۀ اهتداء ˹
این روزا زیاد بگید السلام علیک یا امیرالمومنین .. آخه یه همچین روزایی جواب سلام آقا رو توی مدینه نمی‌دادن :)
‌دلتنگ رخِ فاطمه اش بود ، علی :)
بچه با دعایِ مادرش زنده‌س !
به‌نام‌بی‌نیاز‌عالم‌آرا !
باز دارد می‌رود چاهی بنا سازد علی .. مرد وقت ِگریه خوب خلوت می‌کند !
بهم گفت .. + اومده بودیم که‌ بگیم آره مام هستیم ! درگیر ِدیده شدن شدیم و نیت هامون یادمون رفت ؛ به همین سادگی و راحتی .
زهرای من.mp3
9.49M
ما عشق را پشت ِدر این خانه دیدیم ؛ زهرا در آتش بود ، حیدر داشت می‌سوخت :)
یا فاطمه ، نرو علی غَریبه !
به‌نام‌بی‌نیاز‌عالم‌آرا !
- دَستان ، شاهد عاشقی ها هستند -
نگارخونه‌‌یِ‌رستاء | خوشنویسی
:)ء!
- دست ها آخرین شاهدانِ لحظات عاشقانه اند -
دست از غزل بردارُ وا کن دست‌ها را آغوش تو فاخرترین شعرِ جهان است !-
به‌نام‌بی‌نیاز‌عالم‌آرا !
جمعه ها شرحِ دلم یک غزل کوتاه است ؛ که ردیفش همه دلتنگ تواَم می آید (:
السلام علیك یا بقیة الله فی ارضه ؛
این جمعه و جمعه‌های دیگر حرف است .. آدم بشوم سه‌شنبه هم می‌آیی :)
یه زن به جایِ کشف حجاب ، به کشفِ زیبایی افکار و خلاقیت های منحصر به فردش نیاز داره .
کسانی به امام زمان‌شان خواهند رسید ، که اهل سرعت باشند ؛ و اِلا تاریخ کربلا نشان داده است ، که قافله حسین (ع) معطل ِکسی نمی‌ماند ! -آسدآوینی .
هدایت شده از – بایگانی‌ها .
قطار می‌رود ، تو می‌روی ، تمام ِایستگاه می‌رود . و من چقدر ساده‌ام که سال‌های سال در انتظار تو کنار این قطار ِرفته ایستاده‌ام و همچنان به نرده‌های ایستگاه رفته تکیه داده‌ام .
نگارخونه‌‌یِ‌رستاء | خوشنویسی
و گاهی برای ِآزاد بودن ، فقط باید ترک کرد ! دیگران بیرون ِمرا می‌بینند ؛ و چه بسا به تصوری که از من دارند ، پاره‌ای غبطه می‌خورند . اما در‌ون ِمن . . درون مرا هیچ‌کس نمی‌تواند ببیند :) حتی نزدیک‌ترین کسان ِمن .. تازه ، چه می‌توانند بکنند ؟ در نهایت.. احساس ِهمدردی !
بزرگ‌ترین‌درمانی‌برای‌انسان‌ ، شایدیه‌انسانِ‌دیگه‌س .. درحالی‌که‌اون‌زخماتوسط‌همون‌انسان‌هاواردشدن !