فاطمهی سلطانی:)
#سفرنامه وقتی قسمت سوتیهای ذهنم بخواهد سفسطهکند تا کم نیاورد هیچ جوره نمیتوانم قانعش کنم، ازیک
دوستم تازه اعتراف کرد که داشت واقعا حرف مرا باور میکرد😄
به خیال خودش چون من قبلا هم امدم لابد یک چیزی میدانم دیگر!!!!!
ازآنجایی که من همیشه محکم صحبت میکنم داشته باورمیکرده که واقعا همهی کوچه هارا شسته اند....
من: 🚶🏻♀️🙄😬😂😁😄😆🤣🤦🏻♀️
ماشینهای خوبی هم دارند!
عکسهای پیادهروی دیروز
#سِحر_سوریه #سفرنامه
اینجا واقعا گم شده بودیم، اما سعی کردیم از فضا لذت ببریم و همه چیزرا به حضرت زینب بسپاریم.
عکسهای پیادهروی دیروز
#سِحر_سوریه #سفرنامه
اینجارا خوب نگاه کنید میخواهم برایتان نگاهعکاسانه رو کنم!
عکسهای پیادهروی دیروز
#سِحر_سوریه #سفرنامه
امروز در سیاهچالهای عمیق فرو رفتهام...
در تاریکی محض؛
خدایا نوری برسان...
اول احساس کشف کردن دو استعداد خوب را داشتم، بعد در اقیانوس دانستههای جدید به قعر سیاهچالهای کشیده شدم بیانتها...
خدایا نوری برسان...
دستی برای یاری بفرست؛ فهمی بده که بدانیم کاردرست چیست؟
دیدن یه گلفروشی در دمشق بیاندازه برای من دلچسب بود 😍
#سِحر_سوریه #سفرنامه
انواع زیتونها!
سوریه در زمینه پرورش و صادرات زیتون
در دنیا سومه،تونس و اسپانیا مقام اول
و دوم رو دارن.
#سِحر_سوریه #سفرنامه
عطاریشون☺️
زعتر یکی از سوغاتهای معروف سوریهاست.
یک نوع ادویهی ترکیبی...
#سِحر_سوریه #سفرنامه
اینجا فرق نداره بالاشهر باشه یا پایینشهر با این سبکخونهها (خونههایی که پیچکهای سبز بغلشون کردن) تو پیادهروی خیلی برخورد میکنید...
#سِحر_سوریه #سفرنامه
اومدیم دیدن یک خانواده شهید سوری که دوتا شهید دادن؛
بین صحبتها و خاطرههای پدر شهید فهمیدم که مقبرهی عمار یاسر و اویس قرنی تو سوریهاست(شهر رقه).
فارابی و سهروردی هم همینطور...
.
حس عجیبی بود وقتی فهمیدم چقدر
به محل جنگ صفین نزدیکیم🥲🥲🥲
یک لحظه قلبم خالی شد...
خدایا مارو وقت امتحان جز طرفدار و فداکار حق نخواه...
#سِحر_سوریه #سفرنامه
وقتی سرکلاس عکاسیمون به زبان عربی
من سعی میکنم عربی یادبگیرم و هنرجوهام
تلاش میکنن فارسی صحبت کنند؛
تلاقی این دوتا رو خیلی دوستدارم:)
#تربیت_نیروی_رسانه #سفرنامه #سِحر_سوریه