eitaa logo
منبرک فاطمی
7.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
مصیبت امام حسن مجتبی(ع) امام مجتبی نوباوهٔ دین گل بستانی از طاها و یاسین فلک زهرجفا در کام او ریخت غم و دردو محن را با هم آمیخت بنوشید نیمه شب تا جرعهٔ آب زآب آتشین دل گشته بیتاب فغان از لعل گوهربار میسفت به ناله با دل افکار میگفت ببین خواهر چه آمد برسرمن زدست نامرادی همسرمن زدست دشمن خانه چه دیدم در این ایام از او چه کشیدم ززهرکین مرا خونین جگر کرد عزیزان مرا بی بال و پر کرد دلم از جور او لبریز خون است غم و درد دلم از حدفزون است برو خواهر خبر کن نور عینم بیاید در برم ایندم حسینم حسین آمد که ای جان برادر چه آمد مر تورا این گونه بر سر بنوشیدم من ازاین کوزهٔ آب دلم گردیده است از زهر بیتاب روم من نزد باب و مادر من مکن افغان عزیزم در بر من حسینم قاسمم را یار می باش تو او را از کرم دلدار می باش به روز ظهر عاشورا حسینم کندجان را فدایت نور عینم بجای من حمایت کن تو از آن شود قربانی خلاق جانان بگوید «خوشنوا»این شعر آخر شهیدان زنده اند الله اکبر محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel
مصیبت امام حسن مجتبی(ع) امام مجتبی نوباوهٔ دین گل بستانی از طاها و یاسین فلک زهرجفا در کام او ریخت غم و دردو محن را با هم آمیخت بنوشید نیمه شب تا جرعهٔ آب زآب آتشین دل گشته بیتاب فغان از لعل گوهربار میسفت به ناله با دل افکار میگفت ببین خواهر چه آمد برسرمن زدست نامرادی همسرمن زدست دشمن خانه چه دیدم در این ایام از او چه کشیدم ززهرکین مرا خونین جگر کرد عزیزان مرا بی بال و پر کرد دلم از جور او لبریز خون است غم و درد دلم از حدفزون است برو خواهر خبر کن نور عینم بیاید در برم ایندم حسینم حسین آمد که ای جان برادر چه آمد مر تورا این گونه بر سر بنوشیدم من ازاین کوزهٔ آب دلم گردیده است از زهر بیتاب روم من نزد باب و مادر من مکن افغان عزیزم در بر من حسینم قاسمم را یار می باش تو او را از کرم دلدار می باش به روز ظهر عاشورا حسینم کندجان را فدایت نور عینم بجای من حمایت کن تو از آن شود قربانی خلاق جانان بگوید «خوشنوا»این شعر آخر شهیدان زنده اند الله اکبر محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel
امام ممتحن شاهی که قدر و جاش فزون از ستاره بود آزرده دل غمین و زمردم کناره بود عمری اسیر محنت و از ظلم همسرش جز صبح و رنج و سوز زمردم کناره بود کردند غصب حق خلافت از آن جناب از آه دل به رونق باطل اشاره بود قربان صبر و حلم تو ای زاده رسول بس طعنه ها ز دشمن دیرین هماره بود نوشید زهر و از ستم دوست شد کباب لخت جگر زسوز درونش شراره بود خونابه ریخت از جگر امدر پیاله ای از سوده ستم جگرش پاره پاره بود بس ناروا شنیدی و بنموده ای تو صبر لعنت به دشمنت که دلش سنگ و خاره بود بربند دفترت که ایا «خوشنوا»بدید زینب درون طشت برادر نظاره بود محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel