🔻 همانطور که محبت امامحسین(ع) عامل حفظ دین شد، محبت پیامبر(ص) هم عامل شروع دین شد
🔻 مهمترین عامل حرکت بهسوی اوج آزادی «قدرت محبت مؤمنین به پیامبر(ص)» بود
📌علیرضا پناهیان در جلسۀ هشتم #تاریخ_تحلیلی صدر اسلام:
🔘 «محبت شدید مردم به پیامبر(ص)» عامل اصلی موفقیت بعثت و بنیانگذاری امت اسلام بود
🔘 هرکس میخواست به اوج برسد، آغازش محبت به پیامبر(ص) و دفاع از ایشان تا پای جان بود
🔘 جامعۀ مدینه با «قدرت محبت پیامبر(ص)» بنا شد؛ یاران امامزمان(ع) هم قدرتشان را از محبت مولا میگیرند
________
رسولخدا(ص) در آغاز بعثت، با قدرتهای جنایتکاری مثل فرعون مواجه نبود که آشکارا ظلم کنند و سر ببُرند، بلکه با فراعنۀ کوچکی در مکه، مواجه بود که اتفاقاً خیلی هم دموکرات بودند! آنها یکنوع دموکراسی اکثریت داشتند که بر اساس آن، در مسائل مهم، تا وقتی همۀ رؤسای قبایل در شورای مکه رأی نمیدادند، کاری انجام نمیشد.
پیامبر(ص) میخواست مردم را از ظلمهای رقیقی نجات بدهد که خیلی بهچشم نمیآید و خیلیها اصلاً آن را ظلم بهحساب نمیآورند؛ مثل سلطۀ رؤسای قبایل و باندهای قدرت. چرا پیامبر با اینها مبارزه میکرد؟ چون برای رسیدن مردم به اوج آزادی، این ظلمهای رقیق هم باید برطرف بشود.
اگر مستضعفین درک نکنند که تحت ظلم هستند، برای نجات خودشان با پیامبر همراهی نمیکنند. این یکی از مشکلات پیغمبر است. چون همه برای رسیدن به اوج، آنقدر ضرورت احساس نمیکنند لذا برای بیرون آمدن از ظلمهای رقیق هم ضرورت احساس نمیکنند.
چهکار باید کرد تا مردمی که انگیزۀ قیام علیه ظلم و ستمِ رقیق را ندارند، قیام کنند؟ رسولخدا(ص) چگونه زمینۀ حرکت مردم برای رسیدن به اوج را ایجاد کرد؟ پیامبر(ص) با چه قدرتی، این حرکت را آغاز کرد؟ مهمترین عامل زمینهساز برای حرکت مردم بهسوی اوج آزادی، محبت شدید مسلمانان به پیامبر(ص) بود.
هرکسی که نوری در دلش بود، محبت پیغمبر(ص) در دلش میافتاد. اولین اثری که ایمان و باور به پیامبر در انسانها ایجاد میکرد محبت شدید مؤمنین نسبت به شخص پیامبر(ص) بود. این محبت، اصلیترین انگیزه و مستمسک برای عبور از همۀ موانع و سختیهای دوران بعثت شد.
هرکسی میخواست به اوج دینداری برسد، آغازش محبت به رسولخدا(ص) و دفاع از ایشان تا پای جان بود. خیلیها خجالت میکشند این قسمت تاریخ را بگویند: مهمترین تعهدی که پیامبر(ص) از مردم میگرفت، دفاع از ایشان تا پای جان بود.
پیامبر اکرم(ص) صراحتاً میفرمود: «مشرکین میخواهند من را بکُشند، تو حاضر هستی برای دفاع از من، جان بدهی؟» آن ظلم رقیق، دیگر تبدیل شده بود به یک ظلم فاحش که همان «کُشتن پیامبر(ص)» بود؛ لذا پیامبر(ص) در پیمان عقبه دوم با مردم مدینه عهد بست که آیا حاضرید برای دفاع از رسولخدا از جان خودتان بگذرید؟
پس مراقب باشیم دنبال مسائل فرعی و حاشیهای نرویم و توجه کنیم که اصل موضوع چه بوده است؟ انگیزۀ به اوج رسیدن برای مؤمنین، جز عشق به رسولخدا و جان دادن برای ایشان چه چیز دیگری میتوانست باشد؟
مؤمنین به شدت، پیامبر(ص) را دوست میداشتند. اثر ایمان و صفای باطن این است که وقتی صفای باطن پیدا میکنی و این نور در قلبت ظاهر میشود که حقیقت را انکار نمیکنی، اولین هدیۀ خدا به شما «محبت» است. لذا قرآن میفرماید: «وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ» (حجرات، 7) این را بروید در متن تاریخ ببینید.
موتور محرک تاریخ اسلام «محبت پیامبر(ص)» بود. همانطور که محبت امامحسین(ع) عامل حفظ دین شد، محبت پیغمبر(ص) هم عامل شروع دین و بنیانگذاری امت اسلام و موفقیت بعثت بود.
چرا مادر و پدر عمارِ یاسر، آنهمه شکنجه را تحمل کردند و جان دادند؟ اصلاً کسی که با رسولخدا(ص) پیوند میخورد، این محبت بهقدری شدید بود که دیگر ایشان را رها نمیکرد و همۀ رنجها را بهخاطرش تحمل میکرد.
انقلاب پیامبر(ص) انقلاب عرفانی، عاطفی و حبّی بود. نقطۀ مقابل پیامبر(ص) هم کسانی بودند که خبثِ باطنشان باعث میشد یکدفعهای نسبت به پیامبر(ص) تنفر مضاعف پیدا کنند بهحدی که میخواستند ایشان را بهقتل برسانند؛ درحالیکه آنها قبلاً قاتل و جنایتکار نبودند.
محبت، قدرت اصلی برای حرکت فرد و جامعه است. رسولخدا(ص) با قدرت محبت، جامعۀ مدینه را بنا نهاد. یاران امامزمان(ع) هم قدرتشان را از محبت مولا میگیرند. مهمترین وصفِ آنها محبت شدیدشان به امامزمان(ع) است. وحشت و رعبی که یاران حضرت در دل دشمنان میاندازند، نتیجۀ همین محبت شدیدشان به مولا است.
🚩محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران - ۱۴۰۱/۰۹/۲۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7546
@fatemi222
🔻پیامبر(ص) با «جامعهسازی» مردم را به دین دعوت میکند نه با «تربیت فردی»
#تاریخ_تحلیلی صدر اسلام:
🔘 شاید خیلیها نخواهند از نظر فردی دیندار باشند و با خدا ارتباط برقرار کنند ولی اکثر انسانها انگیزههای اجتماعی دین را میپسندند
🔘 دین میخواهد دو کار انجام بدهد: ۱. ارتباط شما را با خدا برقرار کند ۲. در جامعه وضعیتی ایجاد کند که به شما ظلم نشود و آزاد باشید؛ این دومی را همه میپسندند!
🔘 مهمترین کار پیامبر و بیشترین دستورهای دین، ابتدائاً برای رابطۀ انسان با خدا نیست؛ برای آزادسازی جامعه از ظلم و طغیان است
🔘 انبیاء برای رهاسازی انسان از فشارهای اجتماعی آمدهاند، وقتی فشارها برداشته شد انسان برای رابطه با خدا آماده میشود
🔘 کار اصلی پیغمبر هدایت بهصورت اجتماعی است نه اینکه دانهدانه آدمها را با موعظه و تربیت فردی، هدایت کند
____
مردم وقتی یک طلبه را میبینند غالباً به یاد ارتباط فردی انسان با خدا میافتند که این برای خیلیها جذاب نیست، حتی ممکن است گمان کنند که این طلبه میخواهد رابطه با خدا را به ما تحمیل کند! همین تصور باعث میشود آنها از دین فرار کنند.
ممکن است خیلیها از نظر شخصی، انگیزهای برای دینداری نداشته باشند. انگیزۀ فردیِ دینداری یعنی انسان جدای از زندگی حداقلی دنیا، این نیّت را داشته باشد که با خدا ارتباط خوب و عمیق برقرار کند. خیلیها شاید نخواهند عمیقاً با خدا ارتباط برقرار کنند و از نظر فردی دینداری کنند امّا اکثر انسانها انگیزههای اجتماعی دین را میپسندند.
دین دو کار انجام میدهد؛ یکی اینکه میخواهد ارتباط شما را با خدا برقرار کند، دیگر اینکه میخواهد در جامعه وضعیتی ایجاد کند که به شما ظلم نشود و آزاد باشید؛ چنین چیزی را همه میپسندند. ممکن است انسان نخواهد دیندار بشود، دوست نداشته باشد نماز بخواند، امّا دوست دارد راحت زندگی کند، کسی او را غارت نکند و دیگران او را آزاد بگذارند. دین، این کار دوم را هم انجام میدهد. دین، انسانها را از ظلم و جامعه را از طغیان آزاد میکند برای اینکه به خدا برسند.
مهمترین کاری که پیامبر میکند و بیشترین دستورهایی که دین میدهد ابتدائاً برای برقراری رابطۀ انسان با خدا نیست بلکه برای آزادسازی جامعه از ظلم و طغیان است؛ مثل داوری که در زمین مسابقه سوت میزند تا دعوا تمام بشود و هرکسی بتوانند مهارت و استعداد خود را در زمین نشان بدهد.
وظیفۀ اصلی پیامبر، این است که زمینه را برای هدایت ما ایجاد کند، یعنی ما را از ظلمها و فشارهای بیرونی، و از علاقههایی که به ما تحمیل شده و انگیزههای غلطی که بهخاطر محیط ناسالم در ما ایجاد شده است، نجات بدهد. وقتی از اینها رها شدیم، میفرماید: «حالا میخواهی خدا را انتخاب کنی یا نه؟»
اصل ماجرای هدایت، همین بخش است، نه اینکه پیامبر بخواهد دانه دانه آدمها را با موعظه و تربیت فردی، هدایت کند. کار اصلی پیغمبر، مدیریت اجتماعی است و اساساً هدایت، بهصورت اجتماعی است نه فردی.
رهبر انقلاب میفرماید: نه امام صادق(ع)، نه پیغمبر اسلام(ص) و نه همۀ انبیای عالم، روششان این روشها نبوده؛ مدرسهبازی و موعظهکاری و تربیت فردی، کار انبیاء نیست... انبیا میگویند برای ساختن انسان باید محیط متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، ایجاد کرد و بس.» (طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، ص304)
کاری که انبیاء میکنند اساساً اجتماعی است؛ چون این جامعه است که زمینۀ انحراف را برای انسان پدید میآورد. علامۀ طباطبایی(ره) میفرماید: «هر جا قوا و خواصّ اجتماعی با قوا و خواصّ فردی معارضه کند، قوا و خواصّ اجتماعی بهخاطر اینکه نیرومندتر است بر قوا و خواصّ فردی غلبه کند.» (ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص153) پیغمبر باید قوای اجتماعی را سامان بدهد و نگذارد جامعه بهطور غلط بر فرد غلبه کند.
یک علت مهم دینگریزی این است که ما دین را به عنوان یک امر اجتماعی معرفی نکردهایم، آن هم امر اجتماعی آزادساز و جلوگیریکننده از ظلم و طغیان. علّت دیگر دینگریزی این است که خیلی از افراد جامعهگریز هستند، جامعهپذیر نیستند، حوصلۀ حضور در جامعه را ندارند، از تعامل با مردم بدشان میآید و اساساً موجود اجتماعی نیستند.
مقدمۀ دینپذیری، جامعهپذیری است. انسانها را فرارکننده از جامعه بار نیاورید بلکه انسانها را اجتماعی بار بیاورید تا به دین علاقه پیدا کنند. بخشی از دینگریزی موجود در جامعۀ ما بهخاطر نوع آموزشهای دینی ما ایجاد میشود که افراد را بهقدر کافی «اجتماعی» بار نمیآوریم.
🚩حجتالاسلام پناهیان محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران – ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
📢 صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7558
@fatemi222