eitaa logo
منبرک فاطمی
6.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
969 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
همان دستی که آتش زد گل و گلزار حیدر را دوباره شعله‌اش سوزاند، باغ یاس دیگر را اگر چه روبروی چشم‌هاشان پیرمردی بود ولی آغاز می‌کردند، جنگی نابرابر را هوای شهر، دودآلود شد یکبار دیگر هم و این دود از نفس انداخت، در جنت پیمبر را خلیل الله، بین آتش نمرودها می‌سوخت نباید اینچنین می‌شد؛ عوض کردند، باور را تنش مانند اسپند از شرار شعله‌ها می‌سوخت چه اسپندی، که از داغِ غمش سوزاند مجمر را صدایش را کسی نشنید، حتی آن همه شاگرد چه باید گفت، این شاگردهای ظاهراً کَر را ؟! همین‌هایی که می‌بستند، دست پیرمردی را میان کوچه‌ها بستند، دست شیر خیبر را و این آتش بیاران جهنم از همان‌هایند که بین شعله‌های جهل، سوزاندند مادر را همین دستی که اینجا می‌کشید از خشم، شمشیری کشید از بغض روی حنجری خشکیده، خنجر را ولی اینجا غلافش کرد و جسمی هم نشد زخمی بُرید اما میان قتلگاه کربلا سر را ... 🔸شاعر: ____________ @shere_aeini
بسترت جمع شد اما اثرت هست هنوز بالشی خیس ، ز چشمان ترت هست هنوز رنگ این پارچه ی بستر تو گلگون ماند اثری از بدن مختصرت هست هنوز ای پرستوی مهاجر سفرت کشت مرا کوچ کردی و در این لانه پرت هست هنوز رسمش این بود که تنها بروی بی حیدر ؟ شوق رفتن به دل همسفرت هست هنوز راستی حال تو خوب است ، خوشی بانویم ؟! اثر زخمِ همان میخ درت هست هنور ؟ خوب شد پهلوی تو ، درد نداری دیگر ؟ با تو آن دردِ شدید کمرت هست هنوز ؟ ناله های حسنت از همه جانسوزتر است نیمه های دل شب نوحه گرت هست هنوز زینبت زنده کند یاد تو را در خانه اصلا انگار ، که چادر به سرت هست هنوز جای من هم به روی محسن مان بوسه بزن پشت این در ، اثری از پسرت هست هنوز شاعر: @fatemi222
خویش را از آسمانِ ادّعا انداختم تا دلم را روی خاکِ روضه‌ها انداختم آتشِ داغت غرورِ کوهِ یخ را آب کرد تا به دریای غمت این قطره را انداختم ریسمانِ فرش‌های روضه دستم را گرفت بوریای مَن‌مَنم را زیر پا انداختم روزهای روضه‌دار و ماه‌های آه‌دار روی دوشِ خانه‌ام شالِ عزا انداختم غصه خوردم اشک نوشیدم کنار سفره‌ات خویش را با روضه از آب و غذا انداختم تو دلم را از زمین برداشتی بردی حرم آن‌چه من یادم نمی‌آمد کجا انداختم هر تپش را با دخیلِ «یاحسینم» زنده‌ام قلبِ خود را در ضریحِ کربلا انداختم ✍ 🆔 @fatemi222