🔻 خدا از قریش امتحان خیلی سختی گرفت، چون سرمایۀ معنوی و ایمانی بالایی داشتند
🔻 الآن معنویت در جامعۀ ما افزایش یافته؛ پس آمادۀ امتحانهای سختتر باشید!
📌 محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران- ج۵
🔘 داستان بعثت پیامبر و تاریخ اسلام، در چه ژانری است؟ ژانر امتحان و معمّاگونه؛ یک امتحان بزرگ الهی از جامعه
🔘 فلسفه و محور اصلی حوادث تاریخ اسلام، امتحانشدن مردم است؛ بدون این نگاه نمیتوان تاریخ اسلام را فهمید
🔘 امتحانهای خدا برای افراد مدعی سختتر است
🔘 گاهی خدا بهانهای در ظاهر به نفع منافقین جور میکند، تا مردم را امتحان کند
____
#علیرضا_پناهیان در جلسۀ پنجم مبحث تاریخ اسلام:
به نظر شما داستان بعثت پیامبر(ص) و تاریخ اسلام در چه ژانری است؟ آیا مثل یک داستان حماسی و جنگی است یا مثل یک رمان دربارۀ یک قهرمان اجتماعی است؟
یک مثال بزنم. امامصادق(ع) میفرماید: اگر خواستی یک رفیق انتخاب کنی، سهبار او را عصبانی کن، ببین چهکار میکند؟ اگر دست از محبت و وفاداری برنداشت، این رفیق خوبی است. (تحفالعقول، ص۳۵۷) نه اینکه حتماً این کار را انجام بدهی اما ببین موقع عصبانیت چگونه برخورد میکند.
خدا هم آدمها را امتحان میکند. شما با کسی که میخواهد تو را امتحان بکند چطوری برخورد میکنی؟ با هوشیاری، هوشمندی و تفکر. برخورد کردن با کسی که میخواهد تو را امتحان کند سخت و پیچیده است.
داستان زندگی پیامبر(ص)، داستان یک امتحان بزرگ الهی از یک جامعه است. ژانر تاریخ پیامبر(ص) ژانر امتحان و معمّاگونه است. باید ببینیم که مردم در آن امتحان، چهکار کردند و چه عکسالعملی نشان دادند؟
اصلیترین فلسفه حوادث تاریخ اسلام، امتحانکردن مردم است. اگر بدون این نگاه به حوادث تاریخ نگاه بکنی، یا اصلاً متوجه نمیشوی تاریخ چیست یا از آن غلط برداشت میکنی.
اصلاً دین، همهاش امتحان است. مثلاً وقتی میفرماید «نماز اول وقت بخوان» این یک امتحان است. مثلاً شما چند مرتبه، اول وقت نماز میخوانی، بعدش خدا موقع اذان تو را در یک پیچی میاندازد تا امتحانت کند.
بعثت پیامبر، نزول وحی و قرآن، همه وسیلهای برای امتحان هستند. امامصادق(ع) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ نَبِيَّهُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَة» (تفسیر قمی، ج۲، ص۱۸). خدا پیامبرش را بر این مبنا مبعوث کرد که به در بگوید تا دیوار بشوند.
پیامبر مأمور است که خیلی چیزها را مستقیم نگوید بلکه با اشاره بگوید. چرا؟ برای اینکه با اشارهگویی، افراد و جامعه آزادیِ بیشتری دارند و فرصت بهتری برای امتحان و انتخاب آزادانۀ مردم فراهم میشود.
هرچه یک انسان یا یک جامعهای در مقابل خدا مدعیتر باشد، امتحانهای خدا سختتر است. شما که در جمهوری اسلامی دارید زندگی میکنید، خیلی هم حسینحسین میکنید، اربعین هم رفتید و مدام یابن الحسن میگویید و دعا میکنید: «اللهمَّ عجّل لولیّک الفرج»، طبیعتاً امتحانهای سخت برای شما میآید و با حادثههای تلخ و شیرین، شما را امتحان میکنند.
پیغمبر خدا هم از جانب خدا مأمور است که امتحان کند. مثلاً یکجایی منافقین خیلی علیه پیامبر(ص) جوّسازی کرده بودند و جامعه در حال انفجار بود. همان موقع، پیامبر(ص) شترش را گم میکند و دنبالش میگردد و میگوید: «شتر من کجاست؟» همین یک بهانهای بهدست منافقین داد و گفتند: پیامبر به ما از اسرار آسمان خبر میدهد اما نمیداند شترش کجاست (الخرائج والجرائح، ج۱، ص۳۰)
داستان بعثت پیامبر، داستان امتحان است. مثلاً چرا پیامبر(ص) باید یتیم باشد؟ این هم یک پایۀ امتحان است یتیمبودن، پایگاه اجتماعی پیغمبر(ص) را ضعیف میکرد چون یتیمبودن در جامعۀ مکه، به معنای کم بودن اعتبار فرد بود.
خدا از قریش امتحان خیلی سختی گرفت و آنها را با شخصیت باعظمت پیغمبر امتحان کرد. چون آنها مدعی بودند که پردهدار خانۀ کعبه هستند و به خدا ایمان دارند. خدا معجزۀ نابودی سپاه ابرهه را به آنها نشان داده بود. آنها از نظر معنوی مردم فقیری نبودند و خدا حق داشت از آنها امتحان سخت بگیرد چون امکانات بالای معنوی به آنها داده بود.
هرچه بهظهور نزدیک شویم، امتحانهای ما سختتر میشود، چون مدعیان ایمان باید غربال بشوند الان معنویت در جامعۀ ما نسبت به دهههای قبل، افزایش پیدا کرده است پس آمادۀ امتحانهای سختتر باشید! ما اربعین حسینی را دیدهایم. شهدای ما در آن زمان دستههای عزاداری حداکثر هزار نفری را دیده بودند و امتحان دفاع مقدس از آنها گرفته شد. ما الان عظمت اربعین را دیدهایم و چشیدهایم و امکانات معنوی ما بسیار بیشتر شده، لذا طبیعی است که خدا برای غربالکردن ما، از ما امتحان سختتر بگیرد.
🚩 فاطمیۀ تهران؛ مبحث تاریخ اسلام،ج۵- ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7518
🔻 پیامبر(ص) چگونه مردم را برای دینداری انگیزهمند میکرد؟
🔻 رسولخدا(ص) مردم را به منافع دنیایی دین ترغیب میکرد و صرفاً به منافع اخروی نمیپرداخت
📌انگیزههای دنیوی دینداری در آیات قرآن کریم- ج۳
به چند روش میشود انگیزۀ دینداری ایجاد کرد:
1. توجه به معاد 2. توجه به مبدأ خلقت 3. توجه به منافع دنیایی و آثار اجتماعی دین
بیان «منافع دنیایی طاعت و مضرّات دنیایی معصیت» یک روش مهم برای ایجاد انگیزۀ دینداری در انسانهاست
خیلی از مردم، صرفاً با مبدأ و معاد، انگیزۀ دینداری پیدا نمیکنند؛ برای آنها باید از منافع دنیایی دینداری گفت
در اکثر افراد «اندیشه» احساسات را تحریک نمیکند؛ یعنی صرفاً «اعتقاد» ایجاد انگیزه برای رفتار دینی نمیکند
شهید صدر: در زمان پیامبر(ص)، رفتار دینی مردم بهخاطر اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، بلکه بیشتر بهخاطر دیدن آثار اسلام بود
_____
#علیرضا_پناهیان:
به چند روش میشود برای مردم انگیزه ایجاد کرد که دینداری کنند:
1- توجه به معاد: یعنی با ذکر قیامت و معاد، با انگیزۀ پاداش و جزای الهی در عالم آخرت و آنچه بعد از مرگ اتفاق میافتد، انسانها را برای دینداریکردن انگیزهمند کنیم.
2- توجه به مبدأ: یعنی با یادآوری آن حقّی که خداوند بر گردن بندگان خودش دارد و لزوم قدردانی از خالق و احترام به اوامر الهی، انگیزۀ دینداری ایجاد کنیم.
این دو روش، برای انسانهای مؤمن و پیشتاخته، خیلی مؤثر است و معمولاً با همین دو روش راه میافتند. ایجاد انگیزه از طریق معاد در آیات قرآن فراوان هست، ولی ایجاد انگیزه با توجه به مبدأ هم گاهی در قرآن بیان شده، مثلاً میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَالَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون» (بقره،21)
3- روش تجربی: یعنی با بیان منافع دنیایی طاعت و مضرّات دنیایی معصیت، در انسانها انگیزۀ دینداری ایجاد شود. از این روش هم در قرآن، فراوان استفاده شده و در محیطهای مختلف، خصوصاً محیطهای مذهبی باید از این روش هم زیاد استفاده بشود.
نباید انتظار داشت که وقتی جامعه مذهبی شد و مردم متدیّن شدند، همۀ امور با توجه به مبدأ و معاد اصلاح بشود و همۀ افراد جامعه در اثر توجه به مبدأ و معاد، دینداری کنند. خیلی از مردم، صرفاً با مبدأ و معاد، انگیزهمند نمیشوند بلکه باید برای آنها از منافع دنیایی دینداری بگوییم.
شهید محمدباقر صدر که از نوابغ تاریخ اسلام است، میفرماید: امروز دیگر مسئلۀ بهشت و جهنم برای بیشتر مردم اهمیتی ندارد؛ شاید عقلاً به آن باور داشته باشند، اما این اندیشه، احساسات آنها را اصلاً تحریک نمیکند.
ایشان میفرماید: اینکه مسلمانان صدر اسلام، در راه اسلام ازخودگذشتگی میکردند بهخاطر بهشت و جهنم نبود... اگر به مردم بگویید که «بیا دینداری کن تا در روز قیامت این آثار را برایت داشته باشد...» هیچوقت انگیزه ایجاد نمیکند حتی در زمان پیامبر! در آن زمان هم رفتار دینی مردم بهخاطر اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، بلکه به خاطر دیدن آثار اسلام بود.
دین و تبلیغ دین یک امر عقلانی در انواع و مراتب خودش است؛ نه فقط عقل نظری، بلکه عقل تجربی. تحقق «لیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ» و غلبۀ اسلام بر همۀ ادیان یعنی اینکه مردم به عقلانیت روش پیامبر(ص) پی میبرند. اصلاً رسولخدا(ص) آمده است تا عقل را رشد بدهد.
وقتی رسولخدا(ص) مبعوث شد و خواست مردم را به دین دعوت کند، چگونه به آنها برای دینداری کردن انگیزه دادند؟ آیا رسولخدا(ص) بیشتر به مبدأ و معاد پرداختند یا اینکه مردم را به آثار اجتماعی دینداری توجه دادند و آنها را بر اساس فوائد دنیایی برای دینداری انگیزهمند کردند؟
رسولخدا(ص) از همان روز اول، مردم را به منافع دنیایی دین ترغیب کردند. وقتی خدا فرمود «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبين» (شعراء،214) پیامبر(ص) برای دعوت اقوام و نزدیکان خود به اسلام فرمود: اگر از من اطاعت کنید، سلطان عالم و سروران جهان میشوید. و صراحتاً فرمود: هرکس با من بیعت کند جانشین من میشود. «یَا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ أَطِیعُونِی تَکُونُوا مُلُوکَ الْأَرْضِ وَ حُکَّامَهَا...» (دعائم الاسلام، ج1، ص16)
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7576
@fatemi222