eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
993 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
5⃣روایت پنجم: 👈در روایت هست جناب (علیه السلام) آنقدر گریه کرد که کور شد. خدا نور چشمش را به او برگرداند. دوباره گریه کرد و کور شد. خدا باز نور چشمش را به او برگرداند. دوباره نابینا شد. برای بار سوم که نابینا شد، طبق نقل دارد که خدا به او وعده داد و گفت اگر از جهنم می ترسی، امنیت می دهم. اگر بهشت می خواهی، تضمین کرد کنم. کسی که امام حسین(علیه السلام) را می شناسد، فقط چشم را می خواهد که برای امام حسین(علیه السلام) گریه کند. به امام سجاد(علیه السلام) می گویند: بس است. آیا بس است؟ اگر تا قیامت هم برای امام حسین(علیه السلام) گریه کنیم، هیچی گریه نکرده ایم. اگر بر اثر مصیبت امام حسین(علیه السلام) گریه کنیم تا جان بدهیم، کار مهمی نکرده ایم. به خیمه های امام حسین(علیه السلام) هجوم بردند، بعد از اینکه کار را یک سره کردند و پیروز شدند. خوب پیروز شدید دیگر، دست بردارید. نمی شود بگویی شیطان در عاشورا چه کرده. همۀ شهوات را در عاشورا آورده. امام حسین(علیه السلام) با تمام توان، عبادت و شیطان با همۀ توان، شهوات را یک جا جمع کردند. او غضب ها را پدید آورده و امام حسین(علیه السلام) صبر کرده است. طرف مقابل: در زیارت جامعه می خوانیم: «یَشْفِی أَبْنَاءُ الْعَوَاهِرِ غَلِیلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِکُمْ».[12] این ناپاکان و ناپاک زادگان، سوزش فسق خودشان را از ورع شما تشفّی دادند. هرچه شما اهل وَرَع بودید، آن ها اهل فسق بودند. این ها شعله های فسقشان را با انتقام گیری از ورع شما تشفی می دادند. هرچه امام حسین(علیه السلام) پاک بود، این ها ناپاک بودند. حالا می شود آدم گریه نکند؟ می شود بگوییم بس است؟ اگر کسی نفهمد که هیچ؛ ولی اگر کسی بفهمد، باید در مقابل این مصیبت ها گریه کند. حالا می شود بفهمیم چرا حضرت زینب(سلام الله علیها) پیر و استخوان هایش آب شده بود؟ چرا قدش خمیده بود؟ هیچ بعید نیست این نقل درست باشد. وقتی حضرت به مدینه برگشت؛ نقل شده که عبدالله ابن جعفر، حضرت زینب(سلام الله علیها) را نشناخت. سراغ حضرت زینب(سلام الله علیها) را می گرفت. به خاطر اینکه مصیبت هایی که حضرت زینب(سلام الله علیها) دیده، مصیبت های سنگینی بوده است. آن مصیبت با محبت معنا می شود. انسان به میزان محبت، مصیبتِ ولی خدا را می چشد. اگر چشید، چیز نابی است. اگر مصیبت آمد، خودِ مصیبت در وجود انسان غوغا و انسان را نورانی می کند. محبتی که حضرت زینب(سلام الله علیها) به امام حسین(علیه السلام) داشت، محبتی است که اصحاب و اهل بیت به امام حسین(علیه السلام) داشتند. آن ها مصیبت امام حسین(علیه السلام) را می فهمیدند. ==== ذکر مصیبت نقل هست روزی که وارد کربلا شدند، بنا شد خیمه ها را بزنند. درخواست حضرت زینب(سلام الله علیها) این بود که خیمه مرا بالای بلندی بزنید. حضرت خیمه ها را بر خلاف رسم خیمه ها را در گودی زدند، ولی خیمه حضرت زینب(سلام الله علیها) را روی بلندی زدند. روز عاشورا دائم میدان را می دید. لذا شنیدید وقتی امام حسین(علیه السلام) بر بالین حضرت علی اکبر(علیه السلام) آمد، وقتی آن صحنه سنگین پیش آمد، یک دفعه دیدند یک بانوی بلند بالایی از خیمه ها بیرون آمد و هی فریاد می زند: «یا اخیا، و ابن اخیا». وقتی حضرت سید الشهدا(علیه السلام) به میدان رفت. هی می آمد بیرون را نگاه می کرد و دوباره برمی گشت به خیمه. یک لحظه دیگر صدای امام حسین(علیه السلام) را نشنید؛ آمد بالای بلندی نگاه کرد و دید واویلاست. حضرت در گودی قتلگاه روی زمین افتاده و مجروح شده است. حضرت در محاصره تیرها بود. ===
نقل است با هر نفسی که می کشید، خون از زره حضرت بیرون می زد. دشمن حضرت را محاصره کرده بود. دید همه دارند به امام حسین(علیه السلام) حمله می کنند. آن هایی که اسلحه ندارند، دامن ها را پر از سنگ کردند و امام حسین(علیه السلام) را سنگ باران می کنند. این مصیبت های عظیم با حضرت زینب(سلام الله علیها) چه می کند؟ در گودی قتلگاه آمد و موانع را کنار زد و نمی دانم چه دید که با تعجب صدا زد: «انت اخی؟ أ أنت ابن والدتی»؟ دید بدن سر ندارد. یک عضو سالم در بدن نمانده است. نقل است سی صد جراحت بر این اندام وارد شده بود . غیر از اینکه این بدن زیر سم اسب ها رفته بود؛ حتی لباس کهنه را غارت کردند. سپس حضرت زینب(سلام الله علیها) روضه خواند. ابتدا برای اینکه گلایه از خدا نشده باشد، کفران و ناسپاسی نباشد، دست ها را زیر بدن برد. این بدن پاره پاره را روی دست گرفت و عرض کرد: خدایا این قلیل قربانی را از آل رسول بپذیر؛ سپس یک گفت وگو با رسول خدا دارد: «یا محمداه! صلى علیک ملائکة السماء هذا الحسین مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بناتک سبایا». این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست این کشتی شکسته به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)! این همان حسینی است که جایش روی دوش شما بود؛ این همان حسینی است که او را در آغوش می گرفتی؛ این همان عزیزی است که جایش روی سینه تو بود. او را غرق در بوسه می کردی. حالا ببین یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)! یک عضو سالم برایش باقی نگذاشتند. بدنش غرق در خون است. یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ببین لباس هایش را غارت کردند. یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله سلّم) ببین دارند دختران تو را به اسارت می برند. سپس یک روضه برای امام حسین(علیه السلام) خواند. یک طوری روضه خواند که حتی حیوانات هم گریه کردند. اشک از چشم شترها جاری شد. «بأبی من لاغائب فیرتجى ، ولاجریح فیداوى ! بأبی من نفسی له الفداء! بأبی المهموم حتّى قضى ! بأبی العطشان حتّى مضى ». ای به فدای آن آقایی که جراحت هایش، زخم هایی که بر بدنش وارد شده، التیام پذیر نیست؛ به فدای آن آقایی که سفرش برگشت ندارد؛ به فدای آن عزیزی که وقت رفتن تا دم آخر لبانش تشنه بود؛ به فدای عزیزی که تا آخرین لحظات غصه ها روی دلش سنگینی می کرد. آن قدر گریه کرد، آن قدر در گودی قتلگاه برای امام حسین(علیه السلام) روضه خواند که دیدند حضرت سکینه(سلام الله علیها) صدا می زند: «بابا پاشو ببین دارند عمه ام را می زنند». چون چاره نیست، می روم و می گذارمت ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت از رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد ای نسیم سحری بندگی من برسان که فراموش مکن وقت دعای سحرم ========
🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است 🔸شام است ولی شام غریبان حسین است شام غریبان حسینه... شب یتیمی بچه های حسینه... شب بی برادری زینبه... امشب مصیبت خیلی سنگینه... امشب زمین و آسمان برا حسین گریه میکنند... دیگه روضه خون نمیخواهی... زیر لب آروم آروم بگو... وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... 🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امشب 🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است امشب مادرش فاطمه میاد کربلا... 🔸زینب نگهش بر قـد خم‌گشتۀ زهرا 🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه... ناله میزنه... اشک میریزه.. میگه وای غریب مادر حسین... وای مظلوم مادر حسین... 🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند 🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند حسین جان... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند خواهرها.. امشب با مادرش زهرا هم ناله شید... با زینب کبری هم ناله شید... خدا میدونه امشب زینب کبری چه حالی داره... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب الله اکبر... در نصف روز... جلو چشماش... همه عزيزانش رو سر بریدند... 🔸چه خون شد دل زینب خدا به داد دل زینب برسه... چه حالی داره وقتی میبینه... یه طرف بدن بی سر حسینش... توی گودی قتلگاه... یه طرف دستهای قلم شده عباسش.. کنار شط فرات... یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر... یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا... یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده... خدایا چکار کنه زینب... با اينهمه مصیبت... 🔸چه خون شد دل زینب این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته... هم پرستار امام سجاده... هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه... مجسم کن... هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند... اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن... یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست... وقتی میرفت خیلی تشنه بود... آیا بهش آب دادند یا نه... یکی میگه خانوم جان زینب... عمو جانم عباس کجاست.. یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه... امان... امان... یکی جای تازیانه ها رو نشون میده... یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده... یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب چی کشید زینب... از یک طرف مصیبت برادر... از طرفی هم مصیبت اسارت... امام سجاد فرمودند... شام غریبان, اونقدر مصیبت برا عمه ام زینب سنگین بود... دیدم عمه جانم نماز شبش رو نشسته خواند... (رايتها تلک الليله تصلي من جلوس) منبع: فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفي. ص 641. زبان حال خانوم زینب کبری است... 🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار 🔸غریبی و اسیری و غم یار آخ... برادر خوبم حسین... 🔸غریبی و اسیری چاره داره 🔸ولی آخر کشد ما را غم یار الا لعنت الله علی القوم الضالمین @roze14
سلام بزرگواران انشالله خداوند عزاداری ها رو قبول فرماید اعزه محترم امیدست کوتاهی ها رو ببخشند
بضاعت اندکی بود
✍شب دوازدهم محرم ۱۴۰۰ 👇 👈شب شهادت امام سجاد علیه السلام @fatemi222
◾️به بهانه شهادت امام سجاد علیه السلام مقداری مطالعه از زندگی این امام داشته باشیم. 🔰آیت الله مرعشی نجفی صحیفه شریفه سجادیه میگوید https://eitaa.com/fatemi222/2495 🔰سخاوتمندي حضرت سجاد ع https://eitaa.com/fatemi222/381 🔰سخاوتمندي حضرت سجاد ع https://eitaa.com/fatemi222/381 🔰مدیریت زبان از نگاه امام (ع) https://eitaa.com/fatemi222/379 🔰زیادی سجده ها-انفاق پنهانی وگذشت و بخشش امام سجاد https://eitaa.com/fatemi222/393 🔰نشانه های حضرت مهدی عج الله در بیان حضرت امام سجاد علیه السلام https://eitaa.com/fatemi222/548 https://eitaa.com/fatemi222/2500 صبور بودن https://eitaa.com/fatemi222/2501 قناعت 🔰خوف از حساب روز قیامت https://eitaa.com/fatemi222/2504 🔰وجه عمیق به بینوایان https://eitaa.com/fatemi222/2505 🔰طبقات شش‏گانه مردم از منظر امام سجاد(ع) https://eitaa.com/fatemi222/2510 ◾️اشعار روضه https://eitaa.com/fatemi222/1602 👇 https://eitaa.com/fatemi222/1600 👇 https://eitaa.com/fatemi222/1601
شعر مناجات با امام زمان(عج) خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه های جمعه را هی خواب می مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد راه دیدار تو اینبار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می سایم، نشد دائماً می چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟ وحید محمدی
هر گاه زینب می خواست سوار بر محمل گردد، قمر بنی هاشم و علی اکبر و سیدالشهداء او را کمک می کردند تا به راحتی بر محمل سوار شود. عباس کمک او می کرد تا سوار گردد. علی اکبر طناب شتر را گرفته و سیدالشهداء کمر خواهر و دستهای او را می گرفت تا سوار محمل شود.اماوقتی اسراء را خواستند از کربلا به کوفه انتقال دهند، زینب تمام زنان و طفلان را سوار نمود و فقط خود ماند که سوار گردد. یادش به دوران خوش وصل تلاقی نمود. برگشت و رو به مقتل شهدا صدا زد: «برادرم عباس!علی اکبر! برخیزید که وقت سواری آمده، مرا سوار بر محمل نمایید. برخیزید که که وقت اسیری رسیده است. حسینم برخیز!…» انتخاب شفقنا از کتاب : فضایل و خصایص زینب کبری ( سلام الله علیها )
تو سر نداری، من سرِ رفتن ندارم ماندی به رویِ خاك و عالم كربلا شد بندِ دلم بودی و هر بندِ تن تو انگار جایِ گندم ری آسیا شد بی دردسر سرگرم سر بود و نشست و آن قدر دست و پا زدی تا اینكه پا شد یكبار بوسیدم گلویت را چگونه... ...جایِ همان بوسه دوازده ضربه جا شد زینب زمین خورده ولی تو سنگ خوردی این زخم ها از ضربه های بی هوا شد آتش میان خیمه ی عباس افتاد دستی كنار معجر من بی حیا شد تو سر نداری دخترت معجر ندارد یعنی بریدند و كشیدند و جدا شد
سوی شامم می برند این کوفیان با شور و شین ای زمین کربلا جان تو جان حسین آه و واویلا ای زمین کربلا بودیم و ما مهمان تو نه دمی خوردیم ز آب و نه جویی از نان تو آه و واویلا ای زمین کربلا، من شام ویران می روم جان من اینجاست و من با جسم بی جان می روم آفتابت ای زمین امروز و بس سوزان بود جسم مجروح حسین روی تو عریان بود آه و واویلا ای زمین کربلا لب تشنه بودیم میهمان تشنه اش مپسند و آبی بر گلوی او رسان آفتابش این زمین در روز بس سوزان بود جسم مجروح حسینم روی تو عریان بود کاش در این دم بدی یک سایه بر این آفتاب تانسوزد جسم عریان حسینم زآفتاب آه و واویلا پکرش آغشته بر خون است و در خاکش نکن چون نسیم آید به زیر خار و خاشاکش نکن این تن صد پاره اش افتاده بر روی زمین طاقت جور و جفا دیگر ندارد بیش از این ما که رفتیم ای زمین امشب حسین تنها بود نی غلط گفتم که امشب ساربان اینجا بود ای زمین گر ساربا خواهد کند دستش جدا در تزلزل آیو مپسند این چو از راه وفا ای زمین باشد حسینم عین و اکبر نور عین نور عینم را جدا نگذار بسازم حسین غنچه ی نشکفته را نگذار و کس خارش کند خفته اصغر کس مباد از خواب و بیدارش کند پیکر عباس مجروح است تو زخمش حیف این گل می شود پ‍مرده میان افتاب می برم من نو عروس خسته ی نا شاد را کن تو رنگین ای زمین از خون کف داماد را جودیا آه از دمی کز ظلم و جور اشغیا زینب مظلومه از نعش شه دین شد جدا
مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست روزی چو روزگار من از غم سیاه نیست خواهم که سیر بینمت، آنگه سفر روم باید چه چاره کرد؟ که تاب نگاه نیست من با تو آمدم، بنگر با که می روم جولان خصم هست ولیکن پناه نیست رأس تو روی نیزه و خورشید بر فلک با بودن تو، حاجت خورشید و ماه نیست گفتم که خاک بر سر خود ریزم از فراق جز سنگ و تیر و نیزه در این قتلگاه نیس
رفتار با کودک از منظر امام سجاد (ع) https://eitaa.com/fatemi222/2506 حلم امام سجاد https://eitaa.com/fatemi222/2499
در کلام امام سجاد https://eitaa.com/fatemi222/2502
◾️امام سجاد علیه‌السلام 🔹علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، مشهور به امام سجاد و زین العابدین (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۴ سال بود. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت؛ ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. 🔹واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق، شامل ۵۰ حقّ از حقوق خدا و بندگان، مردم و حاکمان، والدین و فرزندان، همسایگان و ... از آثار اوست. 🔹بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است. 🔹امام سجاد(ع) دارای فضائل بسیاری بود. برای نمونه از عبادت و کمک به فقرای او موارد متعددی گزارش شده است. امام نزد اهل سنت نیز جایگاه والایی داشته و آنها علم و عبادت و ورع او را ستوده‌اند.
🔰قیام‌های دوران امام سجاد(ع) در دوران امام سجاد(ع) و پس از واقعه کربلا جنبش‌های مختلفی صورت گرفت که مهمترین آنها عبارتند از: 🔹واقعه حره بعد از واقعه کربلا در سال ۶۳ قمری، مردم مدینه علیه امویان قیام کردند که این قیام حوادثی در پی داشت و به واقعه حَرّه شهرت یافت. مردم شهر با عبدالله بن حنظله -که پدرش حنظله به غسیل الملائکه معروف بود- بیعت کردند و بنی امیه را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن می‌رسید، نخست در خانه مروان بن حکم به محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند. امام سجاد(ع) از آغاز شورش خود را کنارکشید و با مردم همراه نگشت، چون پایان کار را می‌دانست. 🔹در روزهای پرگیرودار واقعه حره، مروان بن حکم (از دشمنان اهل بیت(ع)) نزد عبدالله بن عمر رفت و از او خواست تا خانواده وی را نزد خود نگاه دارد، ولی عبدالله نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد پناه به امام سجاد(ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را قبول فرمود و خانواده مروان را همراه با زن و فرزند خود به ینبع (چشمه‌ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه رَضْویٰ) فرستاد. 🔹امام در این حادثه، ۴۰۰ خانواده را تحت کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر مسلم بن عقبه (فرمانده لشکر یزید در واقعه حره) در مدینه بود هزینه آنان را می‌پرداخت. 🔹قیام توابین نهضت توابین یکی دیگر از نهضت‌های پس از واقعه کربلا بود که رهبری آن را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و در آن زمان از نسل فاطمه(س)، کسی جز علی بن حسین(ع) برای این کار وجود نداشت؛ اما رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد(ع) و توابین وجود نداشته است.[نیازمند منبع] 🔹قیام مختار قیام مختار سومین جنبش پس از واقعه کربلا است و درباره ارتباط امام سجاد(ع) با این جنبش ابهاماتی وجود دارد. گفته شده که مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه، شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد(ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.
📌فضائل و مناقب 🔹عبادت مالک بن انس می‌گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می‌گویند. ابن عبد ربّه نیز می‌نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می‌شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می‌گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می‌دانید که من در برابر چه کسی می‌خواهم بایستم و در برابر چه کسی می‌خواهم مناجات کنم؟!» همچنین از مالک بن انس نقل شده است هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللّهمّ لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.
✍️اخلاق فردی و اجتماعی امام سجاد(ع) 🔹عبادت 💎امام سجاد (ع) سرچشمه کمالات انسانی خداوند در حدیث لوح که آن نامه‏ اى از سوى خدا به پیامبر اکرم(ص) است او را چنین معرفى کرده است: «سید العابدین و زین اولیائى الماضین; او آقاى عبادت‏ کنندگان و زینت اولیاى پیشین من است.» یوسف بن اسباط مى ‏گوید، پدرم گفت: نیمه هاى شب به مسجد رفتم، جوانى را که به سجده افتاده بود دیدم که چنین با خدا راز و نیاز مى ‏کرد: «سجد وجهى متعفرا فى التراب لخالقى و حق له; صورتم خاک ‏آلود، براى آفریدگارم سجده کرد، که خداوند سزاوار سجده است.» به محضرش رفتم،دریافتم امام سجاد(ع) است، صبر کردم تا هوا روشن شد، به نزد ایشان رفتم و عرض ‏کردم: «اى فرزند پیامبر! چرا آن همه به خود زحمت مى ‏دهى با این که خداوند تو را برترى بخشیده و تو در پیشگاه خدا مقام بسیار ارجمندى دارى؟» او با شنیدن‏ این سخن منقلب شده و گریه کرد و فرمود: پیامبر(ص) فرمود: «هنگامى که روز قیامت ‏برپا گردد هر چشمى جز چهار چشم گریان است: 1- چشمى که از خوف خدا بگرید; 2- چشمى که در راه (جهاد) براى خدا نابینا شده باشد; 3- چشمى که از حرام‏هاى خدا پوشیده شده باشد; 4- چشمى که شب تا صبح در حال سجده بیدار باشد... .» عبادت امام سجاد(ع) پرستش کاملا آگاهانه و بسیار عمیق بود،او با لذت و شیفتگى مخصوص، آمیخته با عرفان کامل، خدا را عبادت مى ‏کرد. ارتباط و پیوند او با خدا به گونه ‏اى بود که روایت‏ شده: شبى براى عبادت برخاست، هنگام وضو، چشمش به ستارگان آسمان افتاد، و هم چنان ‏به ستارگان مى نگریست ، و در اندیشه آفریدگار و آفرینش آنها فرو رفت، حیران و بهت زده در حالى که دستش در آب بود، به آسمان چشم دوخته بود تا صداى اذان صبح ‏را شنید. فاطمه(س) یکى از دختران امیرمومنان على(ع) از جابربن عبدالله انصارى تقاضا کرد که نزد امام سجاد(ع) برود، به عنوان دل‏سوزى از آن حضرت بخواهد که جانش را از آسیب عبادت بسیار حفظ کند، زیرا او بر اثر عبادت بسیار، از ناحیه بینى و سر زانوها و کف دستها و پیشانى، آسیب سختى دیده بود، جابر نزد امام سجاد (ع) رفت و آن حضرت را از تحمل آن همه رنج طاقت فرسا در عبادت برحذر داشت. امام سجاد (ع) به او فرمود: «اى همنشین رسول خدا(ص)! جدم رسول خدا(ص) آن قدر عبادت کرد که پاهایش ورم کرد، شخصى به او عرض کرد: چرا آنقدر به خود رنج‏ مى‏ دهى؟ فرمود: «افلا اکون عبدا شکورا; آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم.» جابربه امام سجاد(ع) عرض کرد: «جان عزیزت در خطر است، کم‏تر خود را در فشار قرار بده.» امام سجاد(ع) فرمود: «یا جابر لا ازال على منهاج ابوى موتسیا بهما حتى القاهما; اى جابر همواره راه ‏پدرانم (پیامبر و على) را مى ‏پیمایم، و آنها را الگو قرار مى‏ دهم تا به آنها بپیوندم.» صحیفه سجادیه، یکى از نمادهاى عرفانى و زاییده اندیشه‏ هاى معرفت‏شناسى امام سجاد(ع) است که به عنوان زبور آل محمد(ص) شناخته شده، و با مطالعه‏ آن، مى ‏توان به عظمت ‏بى کران پرستش آگاهانه آن بزرگوار واقف شد. (ع)_سرچشمه_کمالات_انسانی @fatemi222
دوم توجه به فقرا
در سیره امام
🔹کمک به فقرا امام سجاد(ع) بسیار به فقرا و مستمندان کمک می‌کرد و به آنها شبانه و مخفیانه غذا می‌داد. در این باره موارد مختلفی گزارش شده است. از ابو حمزه ثمالی نقل شده است علی بن حسین(ع) شبانه مقداری غذا بر دوش خود می‌گذاشت و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا می‌رساند و می‌فرمود: «صدقه‌ای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش می‌کند.» برداشتن کیسه‌های غذا بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام غسل، آن نشانه‌ها را بر پشت او دیدند. 🔹امام سجاد(ع): «حق خواهنده، دادن بدو بمقدار نیاز است. حق کسی که چیزی از او خواسته شده اینست که اگر داد، از او با سپاس و قدردانی از فضل او، پذیری. و اگر نداد عذر او را قبول کنی.» 🔹گفته شده هنگامی که مستمندی نزد او می‌آمد، برمی‌خواست و حاجت او را روا می‌کرد و می‌گفت: صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا می‌رسد. نقل شده امام سالی، قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشه‌ای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حره رسید، آن توشه را نزد او بردند. امام همه آن را میان مستمندان تقسیم کرد. 🔹محمد بن اسحاق می‌گوید: مردمی در مدینه زندگی می‌کردند و نمی‌دانستند معاش آنها از کجا تأمین می‌شود؛ با درگذشت علی بن حسین غذای شبانه آنان قطع شد. 🔹همچنین آمده است که مردم او را بخیل می‌دانستند و چون به جوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهده‌دار بوده است. 🔹امام سجاد(ع) دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: خداوند بنده مؤمن گناهکار توبه‌کننده را دوست دارد.
✅سخاوتمندي حضرت از اين رو آن حضرت(علیه السلام) همواره به بخشش و سخاوت به مردم توجه ويژه اي مبذول مي داشت. گزارش هاي تاريخي بسياري نيز در اين مسئله وجود دارد که بيانگر توجه و اهتمام ايشان به مسئله سخاومت مندي است. 🔹سخاوت ايشان آشکار و نهان نداشت؛ هر چند که بخشش هاي نهان و نيکي هاي ايشان در تاريکي، بسيار معروف است. آن حضرت در شب هاي تاريک جهت ياري فقرا به راه مي افتاد و با انباني بر پشت به در خانه هاي مستمندان مي رفت و با صورت پوشيده به آنان نان و غذا و پول مرحمت مي فرمود و ناشناس به خانه باز مي گشت. اين امر تا زمان رحلت حضرت ادامه داشت و با رحلت آن حضرت مردم دريافتند که کمک هاي شبانه از سوي آن حضرت بوده که در اختيار نيازمندان قرار مي گرفته است. 🔸هنگامي که بدن مطهرش را براي غسل برهنه کردند، از آن انبان هايي که براي فقرا بر دوش مي کشيد بر پشت مبارکشان اثرهايي ديدند که مانند زانوي شتر پينه بسته بود. 🔹اين اعمال شبانه را از آن رو انجام مي داد که باورش اين بود که اين کارها براي انسان مي ماند و ذخيره آخرت است و خداوند را خشنود مي سازد و در مقام راضيه مرضيه وارد مي کند. از اين رو مي فرمود: 👈من أطعم مؤمنا من جوع أطعمه الله من ثمار الجنه ، و من سقي مؤمنا من ظمأ سقاه الله من الرحيق المختوم، و من کسا مؤمنا کساه الله من الثياب الخضر؛ 👈 هرکس مؤمن گرسنه اي را طعام دهد خداوند او را از ميوه هاي بهشت اطعام مي نمايد و هر که تشنه اي را آب دهد خداوند از چشمه گواراي بهشتي سيرابش مي گرداند و هرکس مؤمن برهنه اي را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتي خواهد پوشاند. 🔸اخلاق نيک ايشان همانند پيامبر(صلی الله علیه و آله) بود، به گونه اي که برخي از اين اخلاق نيک سوءاستفاده مي کردند. همان گونه که منافقان از اخلاق نيک پيامبر(صلی الله علیه و آله) سوءاستفاده مي کردند و پيامبر(صلی الله علیه و آله) را «اذن» و حرف شنو مي شمردند که هر چه بگويند مي پذيرد و خداوند، پيامبر(صلی الله علیه و آله) را «اذن خير» معرفي مي کند. 🔹 امام سجاد(علیه السلام) نيز اين گونه بود که حتي سوءاستفاده هايي از سوي بردگان نيز مي شد. نقل شده که روزي آن حضرت غلام خويش را دو مرتبه صدا زد، آن غلام جواب نداد. مرتبه سوم که جواب داد، حضرت فرمودند: «آيا صداي مرا نشنيدي؟» عرض کرد: شنيدم. فرمودند: «پس چه شد که جواب مرا ندادي؟» عرض کرد: چون از شما ايمن بودم. فرمود: «الحمدلله الذي جعل مملوکي يأمنني»؛ حمد خداي را، که مملوک مرا از من ايمن گردانيد.» 🔸از اين رو آن حضرت(علیه السلام) ديگران را به گذشت و عفو سفارش مي کرد و مي فرمود اگر کسي از شما عذر و پوزش خواست بپذيرد. از آن حضرت روايت است که فرمود: ان شتمک رجل عن يمينک، ثم تحول الي يسارک فاعتذر اليک فاقبل منه؛ چنانچه شخصي از سويي تو را بدگويي کند و سپس برگردد و از سوي ديگر پوزش طلبد، عذرخواهي و پوزش او را پذيرا باش. 🔸به هر حال، سنت و سيره امام سجاد(علیه السلام) سنت و سيره عقلايي در حد کمال بلوغ آن است و لذا مکارم اخلاق را در حد نهايي آن بيان کرده و خود آن را در زندگي اش به کار گرفته است. ايشان همانند ديگر چهارده معصوم(علیهم السلام) تجسم کامل عقل و دين و اخلاق(حيا) هستند. باشد که با بهره گيري از سنت و سيره آنان، مسير رشد و کمالي عقل را بپيماييم و در نهايت متاله (خدايي) شده و مظهر و مجسمه عقل و دين و حيا شويم @fatemi222
💎توجه عمیق به بینوایان 🔹«مرحبا بمن یحمل زادى الى الاخره; آفرین به کسى که توشه مرا به سوى آخرت حمل‏ مى ‏کند.» یکى از شخصیت‏هاى عصر آن حضرت به نام زهرى مى ‏گوید: در یک شب سرد و تاریک زمستانى امام سجاد(ع) را دیدم; بار آرد و هیزم بر پشت گرفته بود و عبور مى ‏کرد، پرسیدم: این بار چیست؟ فرمود: قصد سفر دارم، این توشه راه سفر است که آماده کرده ‏ام تا به محله حریز ببرم. 🔹غلام خود را به آن حضرت معرفى نمودم و عرض کردم: «شما زحمت نکشید، این غلام من است که آن بار شما را حمل مى ‏کند.» فرمود: نه. عرض کردم: پس اجازه بدهید خودم ‏آن را حمل کنم، فرمود: «من زحمتى را که موجب نجات من در سفر خواهد شد، و پیمودن راه سفر مرا نیکو کند، از خود دور نمى کنم.» پس از چند روزى او را در مدینه دیدم، پرسیدم شما فرمودید به مسافرت مى ‏روم، پس چرا مسافرت نکردى؟ فرمود: 🔹اى زهرى، منظورم از مسافرت، آن سفرى که تو گمان کردى نبود، بلکه منظورم سفر مرگ بود که خود را براى آن آماده مى‏ ساختم، آن‏گاه فرمود: 🔹«انما الاستعداد للموت تجنب الحرام و بذل الندى فى الخیر; همانا آمادگى براى ‏سفر مرگ، اجتناب از کارهاى حرام، و بخشش عطایاى نیک به مردم است.» آن حضرت بر همین اساس از بیماران عیادت مى ‏کرد، و اگر با خبر مى ‏شد که آنها مقروض هستند،قرض آنها را ادا مى ‏نمود، چنان‏که روایت ‏شده شنید که «محمدبن اسامه‏» بیمار و بسترى شده، به عیادتش رفت، وقتى فهمید او مقروض است و دوست دارد قبل از مرگش،قرض‏هایش پرداخته شود، همه قرض‏هاى او را برعهده گرفت و پرداخت. 🔹پس از آن که آن بزرگوار مهربان، به شهادت رسید، هنگامى که پیکر پاکش را غسل‏ مى ‏دادند، خراش‏هایى در پشت مبارکش دیدند، بعضى از حاضران از علت آن پرسیدند،یکى از حاضران پاسخ داد: 🔹«این سیاهى ‏ها و خراش‏ها از آثار انبان‏هاى طعام است که آن حضرت آن را به طور مکرر حمل مى ‏کرد و به خانه مستمندان مى ‏برد، و نیز از آثار آب‏کشى آن حضرت از چاه ‏است که براى همسایگان، از آن چاه آب مى ‏کشید، و اینک جاى طناب آب‏کشى در پشتش ‏باقى‏ مانده است‏». @fatemi222
🔰 انفاق پنهانی: 🔹ابوحمزه ثمالی می گوید: امام زین العابدین علیه السلام در تاریکی شب، نان و نوای مستمندان را بر دوش می کشید و به طور ناشناس آن را انفاق می کرد و می فرمود: «صدقه ی پنهانی، خشم الهی را فرو می نشاند».( بحار، ج 46، ص 88) 🔹حتی پس از شهادت ایشان، در هنگام غسل دادن دیدند پینه هایی بر پشت و شانه های حضرت وجود دارد. چون علت را پرسیدند، دریافتند که آن ها آثار کوله بار غذاهایی است که امام برای تهی دستان بر دوش می کشیده است(خصال صدوق، ص 517). 🔹.گذشت و بخشش: یکی از عموزاده های امام سجاد با ایشان کدورتی پیدا کرده بود. روزی امام علیه السلام را درمسجد دید. بی درنگ با پرخاش و تندگویی آن حضرت را آزرده خاطر ساخت. امام در برابر سخنان او کوچک ترین واکنشی از خود نشان نداده تا این که حسن از مسجد خارج شد. شب هنگام، امام به خانه اش رفت و به او فرمود. برادر! آن چه امروز در حضور اهل مسجد درباره ی من گفتی، اگر راست باشد، از خداوند می خواهم که مرا بیامرزد و اگر نسبت های ناروای تو به من دروغ باشد، از خداوند می خواهم که تو را بیامرزد. درود بر تو و رحمت و برکات خدا شامل حال تو باد!» امام این سخنان را گفت و بیرون آمد. 🔹او که هرگز چنین برخوردی را از امام انتظار نداشت شرمنده شد و از امام پوزش طلبید. امام اطمینان داد که او را بخشیده است».( مناقب، ج 4، ص 158) @fatemi222