6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅خداشناسی و توحید بینظیر امام باقر(ع)
👈 فقط بگو خدا...!
🔰#استاد_انصاریان
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅گروهی که روز قیامت از ترس و وحشت در امانند!!!
🔰#استاد_عالی
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
D1738215T13152163(Web)-mc.mp3
12.03M
🔖 منبر کامل 🔖
💠استاد حسینی قمی
"عرفه روز بازگشت از گناه"
امروزه یک موجی از ناامیدی جوانان را فراگرفته است و گمان میکنند که مورد بخشش و رحمت الهی قرار نمی گیرند، اما جوانان باید بدانند که خداوند رحمان و رحیم است و اگر توبه کنند می بخشد. این وسوسه شیطان است که مانع توبه کردن انسان می شود.
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
من کوفه را چون مردگان بیدرد دیدم
نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم
ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاهالرجالند
خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند
اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند
عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند
تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد
قـلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد
این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود
این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود
زنهـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد
از بامها بر فرق من آتش فشاندنـد
مـن جـان نثار عترت خیرالانـامم
صید بـه خـون غلطیدهی بـالای بامم
وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم
عکس لب خشک تـو را در آب دیدم
در موج خون دریای لارا دیدم امروز
از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز
انگـار میبینم جراحـات تنـت را
خونین به چنگ گرگها پیراهنت را
انگـار بینـم لالههای پـرپـرت را
پاشیده از هم عضوعضوِ اکـبرت را
انگار میبینم که بعد از قتـل یـاران
هم تیرباران میشوی، هم سنگ باران
انگـار مـیبینم ذبیـح کـوچکت را
زخم گلوی شیرخواره کودکت را
انگار میبینم که با اشک دو دیـده
داری به روی دست خود دست بریده
انگار بینم غرق خـون آیینهات را
جای سم اسبان و زخم سینهات را
انگار بینم شمـر مـیآید بـه گودال
انگار بینم میزنی در خون پر و بال
...انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد
زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد
من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم
مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم
لب تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من
آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من
تنهـا نـه ایـن نامرد مردم میکُشندم
در کـوچههای شهر کوفه میکِشندم
«میثم» شرار از نظم جانسوزت فشاندی
بس کن که دلها را به بحر خون نشاندی
✍️استاد #غلامرضا_سازگار
↩️سایر روضه هاحضرت مسلم
https://eitaa.com/fatemi8/340
بندگی کن تاکه سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
سر بنه در کف ، برو در کوى دوست
تا چو اسماعیل ، قربانت کنند
بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند
🌸عیدتون مبارک🌸
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
🌺اعمال شب و روز عید قربان
🌺اعمال شب عید قربان
① شب زنده داری
② زیارت حضرت سید الشهداء علیه السلام
③ خواندن دعای: یا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیةِ یا بَاسِطَ الْیدَینِ بِالْعَطِیةِ یا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِیةِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیرِ الْوَرَی سَجِیةً وَ اغْفِرْ لَنَا یا ذَا الْعُلَی فِی هَذِهِ الْعَشِیةِ.
🌺 ای کسیکه جود و بخشش توبه آفریدگان همیشگی است!ای آنکه دو دست سخاوت خود را برای عطا گشودهای!ای صاحب عطاهای گرانبها!بر محمّد و خاندان او،نیکوخوترین مردمان درود فرصت،و ما راای خدای بلندمرتبه در چنین شبی بیامرز.
🌺اعمال روز عید قربان
① غسل کردن
② نماز عید قربان
③ خواندن دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه
④ خواندن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه
⑤ خواندن دعای ندبه
⑥ قربانی کردن
⑦ تکبیرات مشهور را پس از نماز ظهر روز عید تا پس از ده نماز (نماز صبح روز دوازدهم) بخواند
🌺 اللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ و لِلّهِ الْحَمْدُ اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما اَبْلانا
🌺خداى بزرگتر است خدا بزرگ است نيست معبود حقى جز پروردگار و خداى بزرگ است خدا بزرگتر است و ستايش مخصوص خداست خدا بزرگ است بر آنچه ما را راه نموده خداى بزرگتر است بر آنچه به ما روزى كرده از چهار پايان بى زبان و ستايش خدا راست بر اين آزمايش
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
🔻آمادۀ قربانی شدن در راه خدا🔻
💥 حضرت ابراهیم اولادی نداشت😔، لذا از خدا درخواست کرد که خدا فرزند صالحی به او عطا کنه🙏:
🕋 رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ (صافات/۱۰۰)
💢 «پروردگارا! به من فرزند صالحی عطا کن.»
☝️ خدا در جواب فرمود:
🕋 فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ (صافات/۱۰۱)
💢 «ما او را به فرزندی حلیم، بردبار و صبور بشارت دادیم!»
✅ اینجا یه نکته خیلی لطیفی هست:
👈 ابراهیم گفت: خدایا فرزندی به من بده که از «صالحین» باشه.👌
👈 ولی خدا فرمود: فرزندی نصیبت میکنیم که «حَلیم» باشه.👌
یعنی «صالح»👈 تفسیر شد به «حَلیم».
⁉️ حالا «حِلم» یعنی چی؟ و «حَلیم» به کی میگن؟!🤔↶
👈 «حِلم» یعنی سنگینی، یعنی وقار، یعنی فهم و شعور، یعنی بصیرت، یعنی صاحب نظر بودن و دقیق بودن.👌👌
⁉️ از کجا این حرف و میزنیم؟!🤔↶
👈 برای اینکه وقتی اسماعیل بزرگ شد، و به حدّ رشد رسید، پدرش دید که این بچّه، در سنّ نوجوانی👦 اهل فهم و اهل نظر است.
☝️ بنابراین به پسر گفت:
🕋 یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَی. (صافات/۱۰۱)
💢 «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟»
یعنی اسماعیل دیگه برا خودش صاحب نظر شده.💪
🗣 ابراهیم بهش میگه: نظر بده، تو صاحب نظری!☜ «فَانظُرْ مَاذَا تَرَی»
🙂 حالا این فرزندِ اهلِ فکر، اهلِ بصیرت، و اهلِ نظر، جواب میده که:↶
🕋 یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ (صافات/۱۰۲)
💢 «ای پدر! هر دستوری که داری اجرا کن، به خواست خدا، مرا از صابران خواهی یافت!»
🔔 دقّت کنیم! یه صفتِ دیگه هم اضافه شد:
☜ «صابر»، یعنی اهلِ «صبر».
✅ یعنی اونیکه «صالح» باشه، «صابر» هم هست.
👈 این آدم میشه خداشناس، و جهان شناس.
☝️ پس «صالح» و شایسته کسی است که از نظر فکری «صالح» باشه، در خداشناسی «صالح» باشه، و در یک کلمه، در مرگ و حیات «صالح» باشه.😊
☝️ و وقتی که امتحان پیش اومد، فوری قبول کنه، و بگه:☜ «افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ».
...حتّی آمادۀ قربانی شدن🔪 در راه خدا هم باشه.🤗
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
عید قربان و فلسفه قربانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
🌙بیان احکام
قربانى كردن در عید قربان برای حجاج که در مکه حضور دارند واجب است اما براى سایرین مستحبّ مؤكّد است برخى از علما آن را بر كسانى كه توانايى دارند واجب دانسته اند و مستحب است بعد از نماز عيد، كمى از گوشت آن بخورد.
💠داستان
[ایجاد انگیزه]
حضرت ابراهیم(ع) به امتحانی بسیار دشوار برگزیده شد و در خواب به او مامئوریت داده شد که فرزندش را قربانی کند.
فرزند را به پیش فرا خواند و گفت:
اسماعيلجان! «إِنِّي أَرَي فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» پسر نازنينم! در خواب به من امر شده تو را در راه خدا قرباني كنم «فَانظُرْ مَاذَا تَرَي» نظر تو چيست؟!
چقدر زيبا جواب داد : «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّابِرِينَ» اي پدر! هرآنچه بدان مأموري انجام بده، انشاءالله مرا از بندگان صبور و شكيبا خواهي يافت.
خيال ابراهيم(ع) بيشتر آرام گرفت و وي بر داشتن چنين پسري خداي را سپاس و بر خود مباهات كرد. آنگاه پسر را با ملاطفت و مهرباني بسيار در آغوش فشرد و بوسهاي بر فرقش زد و دست محبت و نوازش بر سر و گيسوانش كشيد.
به منا رسيدند. بيدرنگ دستان اسماعيلش را از پشت بست در حالي كه براي آخرين بار با محبّت پدرانه سيماي نازنين اسماعيل را به تماشا نشسته بود، لبانش را با آب خنك زمزم تر نمود و آنگاه چشمانش را با پارچهاي لطيف و ظريف پوشانيد ، زمين محل خوابيدن اسماعيل را با كف دستان پدرانهاش جارو نمود و خار و خاشاك و سنگريزهها را رُفت تا نكند خراشي بر پيكر نازنين اسماعيل وارد شود. لحظه اجراي دستور فرارسيده بود.
چاقو بر گلوی اسماعیل گذاشت.
در این هنگام، پیرمردی آمد و گفت: ما تُریدُ مِن هذَا الغُلامِ؟ از این جوان، چه می خواهی؟
ابراهیم(ع) گفت:اُریدُ أن أذبَحَهُ. «می خواهم او را قربانی کنم».
پیر مرد گفت:سُبحانَ اللّهِ! غُلامٌ لَم یعصِ اللّهَ طَرفَةَ عَینٍ تَذبَحُهُ؟ پناه بر خدا! جوانی را که هرگز گناهی مرتکب نشده، قربانی می کنی؟!
ابراهیم(ع) گفت:نَعَم، إنَّ اللّهَ قَد أمَرَنی بِذَبحِهِ. «بلی! خداوند، مرا بدان دستور داد».
پیر مرد گفت:بَل رَبُّک نَهاک عَن ذَبحِهِ، وإنَّما أمَرَک بِهذَا الشَّیطانُ فی مَنامِک پروردگارت تو را از این کار نهی کرده و همانا شیطان، در خواب، این مطلب را به تو القا کرده است.
ابراهیم(ع) گفت: وَیلَک! الکلامُ الَّذی سَمِعتُ هُوَ الَّذی بَلَغَ بی ماتَری، لا وَاللّهِ لا اُکلِّمُک، ثُمَّ عَزَمَ عَلَی الذَّبحِ.«صدایی که شنیدم، همان صدایی بود که مرا بدین منزلت و مرتبت (پیامبری) رسانید. به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نمی گویم». سپس تصمیم بر قربانی کردن گرفت.
پیرمرد گفت: یا إبراهیمُ، إنَّک إمامٌ یقتَدی بِک فَإِن ذَبَحتَ وَلَدَک ذَبَحَ النّاسُ أولادَهُم، فَمَهلاً ای ابراهیم! تو پیشوایی هستی که به تو اقتدا می گردد. اگر فرزندت را قربانی کنی، مردم هم فرزندان خود را قربانی می کنند. پس در این کار، درنگ کن.
ابراهیم(ع) با وی سخن نگفت.
اما هر چه كشيد، كارد تيز نبريد. ابراهيم بر قدرت دست افزود و با تواني دوچندان بر دسته چاقوي تيز فشار وارد كرد و آن را با شدت كشيد؛ اما گويي از اين چاقو، در عالم چاقويي كُندتر وجود ندارد!
ناگاه ابراهيم از شدت عصبانيّت كارد را بر سنگي در آن نزديكي فرود آورد و آن سنگ به دو نيم شد. ابراهيم با تعجب و عصبانيت به كارد خطاب كرد كه: اي چاقو! گلوي اسماعيلم را براي خدا نميبُري، اما سنگ را خُرد ميكني؟! گويا چاقو به آواز درآمد كه: اي ابراهيم! تو ميگويي و ميخواهي ببُرمش، اما خدا ميگويد نَبُر. مگر نه آنكه تو به فرمان خدا پيكر نازنين اسماعيل را در اين قربانگاه خوابانيدهاي تا خون پاكش را براي جلب رضايتش بر اين صحراي سوزان جاري سازي؟ همان خدايي كه تو را به اين كار دستور فرموده، به من نيز امر ميكند كه نَبُر، گلوي اسماعيل ذبيح را نبر. از تو ميپرسماي ابراهيم! به فرمان تو گردن نهم يا به دستور خداي تو كه همه عالم، از جمله اسماعيل را براي او ميخواهي؟
«فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ» هر دو تسليم گشتند و ابراهيم براي ذبح اسماعيل، وي را بر زمين خوابانيد، پس «وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ» ندايش كرديم كه اي ابراهيم!تو مأموريتي را كه در عالم رؤيا به تو سپرديم، را به نيكي انجام دادي. پس كارد از گلوي اسماعيل بردار و «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» آن گوسفندي را كه فرستاديم را قرباني كن.(۱)
🔻 ادامه دارد 👇👇
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222