eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
989 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه ششم محرم (3).pdf
143.2K
روز ششم ◾️سایر موضوعات محرمی https://eitaa.com/fatemi222/9366
پرهیز از زمینه‌های گناه.mp3
9.71M
👆پرهیز از زمینه‌های گناه ◾️سایر موضوعات محرمی https://eitaa.com/fatemi222/9366
🤔 علامه سید بحر العلوم در راه سامرا به این فکر می‌کرد که چطور گریه بر سید الشهداء(علیه‌السلام) باعث آمرزش گناهان می‌شود؟ همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته‎ای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم" گفت: چطور می‎شود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید_الشهداء (علیه‌السلام) می‎دهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی‎دارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان می‎نویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده می‎شود؟! چطورممکن است گریه برای سید الشهداء(علیه‌السلام) سبب آمرزش گناهان شود؟ سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم. پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار می‎رفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العاده‎ای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمه‌ای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می‎گذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: "چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟" هر کسی جوابی داد. یکی گفت یک گوسفند کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و... حرف ها که تمام شد. سلطان گفت: اگر من بخواهم مثل او لطفش را جبران کنم، باید تمام سلطنت و دارایی خودم را بدهم؛ که تازه آن وقت، مقابله به مثل کرده‌اید و بدون هیچ لطف اضافه‌ای؛ فقط محبت‌شان را جبران نموده‌اید چرا که آنها هر چه را داشتند به شما تقدیم کردند و شما هم باید آنچه دارید به آنها تقدیم کنید. ای سید بحر العلوم سیدالشهداء(علیه‌السلام) هر چه داشت از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر، همه را در راه خدا داد؛ خدا که نمی‌تواند تمام سلطنت و دارایی‌اش را به حسین(علیه‌السلام) دهد. پس تعجب ندارد که در ازای آن هرگونه ثواب و منزلتی به زائران و گریه کنندگان سید الشهداء(علیه‌السلام) بدهد... سوار این را گفت و سید بحرالعلوم در فکر فرو رفت ولی تا سربلند کرد دید هیچ کس کنارش نیست! سید با خود گفت این مرد که بود؟ چگونه از فکر من خبر داد و یکباره آمد و رفت؟ اشک می‌ریخت که امام زمان(علیه‌السلام) را دیده و نشناخته... 📚منبع:عبقری الحسان، شیخ علی اکبر نهاوندی، ج1، ص119‏ 🆔 @fatemi222
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدند به تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدند دوره کردند، دویدند سویش با عجله دسته ای که همه جا، پای ولا لنگ زدند یوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتاد گرگ ها بر بدن زخمی او چنگ زدند پهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشت نیزه بر پهلوی او قومِ نظر تنگ زدند اسب ها جای حنا بر سر و بر صورت او تاختند آن قدر از خون، به رخش رنگ زدند نعل ها داغ که گشتند جگرسوز شدند با صدای ترکِ سینه اش آهنگ زدند جای یک جرعه فقط آب، هزاران ضربه... بر دهانی که شده تشنه ی از جنگ زدند نجمه ماند و دل خون... تا که پس از ساعاتی شعله بر چادر آن مادرِ دلتنگ زدند
✋شکوه نماز در قیام امام حسین (ع) در مقابله با بحران‌ها و حوادث سخت زندگی، نماز و عبادت خالصانه، بهترین پشتیبان و پناهگاه تمام انسان‌های پاک و انبیای بزرگ الهی در طول تاریخ بوده است. در مقابله با بحران‌ها و حوادث سخت زندگی، نماز و عبادت خالصانه، بهترین پشتیبان و پناهگاه تمام انسان‌های پاک و انبیای بزرگ الهی در طول تاریخ بوده است. خداوند متعال در قرآن کریم نماز را پناهگاه مطمئن انسان معرفی کرده و فرموده است: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین؛ از صبر و نماز (در حوادث سخت و کارهای مهم) یارى جویید (و از دریای بیکران قدرت الهی نیرو بگیرید) و این کار جز براى خاشعان، سنگین است». خفتگان را چه خبر زمزمه مرغ سحر؟ حَیَوان را خبر از عالم انسانی نیست شب مردان خدا روز جهان‌افروز است روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست از این‌رو نماز در سیره امام حسین(ع)، همواره مهم‌ترین تکیه‌گاه شمرده می‌شد. این شیوه برگرفته از روش پیامبر اکرم9 و مولای متقیان حضرت علی(ع) بود که در قیام عاشورا به اوج خود رسید و نماز، مهم‌ترین پشتوانه حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایش در این قیام جاویدان شد. امام سجاد(ع) درباره نمازهای امام حسین(ع)فرمود: «كَانَ‏ يُصَلِّي‏ فِي‏ الْيَوْمِ‏ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ‏ رَكْعَةٍ؛پدرم در هر شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خواند». امام حسین(ع) در تفسیر آیه شریفه «الَّذِینَ إِن مَّکنَّاهُمْ فىِ الْأَرْضِ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ؛ یاران خدا همان کسانى هستند که هر گاه در زمين به آن‌ها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مى‌دارند»، فرمود: «این آیه درباره ما اهل‌بیت پیامبر(ص) است». همان‌گونه که در زیارت وارث پس از توصیف مقامات عالی امام حسین(ع)به این جمله می‌رسیم: «أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ أَطَعْتَ اللَّهَ حَتَّى أَتَاک الْیقِین‏؛ من شهادت می‌دهم که تو نماز را اقامه کردی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی و تا آخرین لحظه زندگی، در اطاعت خدا بودی». حضرت سیدالشهدا(ع) در مناجاتش چنین نجوا می‌کند: «اللَّهُمَّ مَنْ أَوَى إِلَى‏ مَأْوىً‏ فَأَنْتَ مَأْوَای وَ مَنْ لَجَأَ إِلَى مَلْجَإٍ فَأَنْتَ مَلْجَئِی؛ خدایا هر که جای گرفت به جایگاهی، پس تویی جایگاه من و هر که پناه گرفت به پناهگاهی، پس تویی پناهگاه من». ✍جلوه‌های نماز در قیام عاشورا قیام عاشورا سرشار از جلوه‌‌هایی از نماز است که در این بخش به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود. 1. آغاز قیام با خواندن نماز در مسجد پس از آنکه امام حسین(ع)با ولید در مدینه بیعت نکرد، در نیمه شب 28 رجب سال 60 هجری به مسجدالنبی آمد، نماز خواند و با قبر رسول‌خدا(ص) خداحافظی کرد. پس از نماز در حال سجده به خواب رفت و پيامبر(ص) در عالم خواب، او را به سينه چسباند و میان دو چشم آن حضرت را بوسید و به او فرمود: «پدرم به فدای تو! ... برای تو در بهشت درجه‌ای است که به آن نائل نمی‌شوی، مگر با شهادت».[ سپس امام(ع) به مکه آمد، مسجدالحرام را پایگاه خود قرار داد و پس از نماز در مسجد به سخنرانی و آگاهی بخشیدن به مردم پرداخت. اساساً قیام‌های الهی همه از مسجد و اماکن مقدس آغاز می‌شود؛ هم‌چنانکه حضرت ولی‌عصرعج نیز حرکت الهی خود را در عصر ظهور از مسجدالحرام شروع می‌کند. احمد بن اعثم کوفی، از تاریخ‌نگاران قرن سوم هجری می‌نویسد: چون امام حسین(ع) به مکه رسید، مردم خوشحال شدند. امام(ع) بعد از استقرار و در چهار ماهی (شعبان، رمضان، شوال، ذی‌القعده و چند روز از ذی‌الحجه) که در مکه بود، مؤذنی معین کرد که در اوقات نماز با صدای بلند اذان می‌گفت و مردم جمع می‌شدند و پس از اقامه نماز، به سخنان و روشنگری‌های امام حسین(ع) در موضوعات روز، به‌ویژه درباره عدم بیعت با یزید و اهداف و فلسفه قیام عاشورا گوش فرا می‌دادند. ادامه دارد👇 🆔 @fatemi222
هنگامی که امام(ع) در مکه بود، دو نفر به نام‌هاى «هانى بن هانى سبیعى» و «سعید بن عبداللَّه حنفى» از کوفه رهسپار مکه شدند و نامه‌اى را که آخرین نامه کوفیان به امام حسین(ع) بود، به آن حضرت تقدیم کردند. امام حسین(ع) به آورندگان نامه هانى و سعید فرمود: «به من خبر دهید که چه اشخاصى در نوشتن این نامه با شما همدست بوده‌اند؟». آن‌ها جواب دادند: «اى فرزند رسول‌خدا! افرادى مانند شبث بن ربعى، حجّار بن ابجر، یزید بن حارث، یزید بن رویم، عروة بن قیس، عمرو بن حجاج و محمد بن عمیر بن عطارد (که هر کدام از سران قوم هستند) با ما همدست بودند». در این هنگام امام حسین(ع) برخاست و در کنار کعبه دو رکعت نماز در بین رکن و مقام (بین حجر‌الاسود و مقام ابراهیم(ع)) خواند و از خداوند طلب خیر کرد. سپس پسرعمویش، مسلم بن عقیل را به حضور طلبید تا او را روانه کوفه کند. مسلم بن عقیل نیز بعد از دریافت فرمان امام(ع)، راه جهاد و شهادت را در پیش گرفت و به عنوان سفیر قیام عاشورا، ارتباط با خداوند و اقامه نماز را زیربنای حرکتش قرار داد. او ابتدا مخفیانه به مدینه رفت و مرقد مطهر نبوى را زیارت کرد و در مسجد‌النبى دو رکعت نماز خواند. آن‌گاه مخفیانه با بستگانش وداع کرد و شبانه راه عراق را در پیش گرفت و با عزم و اراده‌اى راسخ، به سوى هدف بلند خویش شتافت. 2. تنظیم برنامه‌ها با اوقات نماز حضرت اباعبدالله(ع) پس از حرکت به سوی کوفه، برنامه‌هایش را در هر منزل و مقامی با اوقات نماز تنظیم و سخنانش را بعد از نماز بیان می‌کرد. در منزل شراف که حرّ بن یزید ریاحی راه را برامام (ع) بسته بود، هنگام نماز ظهر شد و آن حضرت(ع) دستور داد حجاج بن مسروق اذان بگوید. وقتی هنگام گفتن اقامه و خواندن نماز شد، امام حسین(ع) لباس پوشید، نعلین بر پا کرد و برای خواندن نماز از خیمه بیرون آمد. حمد و ثناى خداوند را به جا آورد و رهنمود‌های لازم را به سپاه حرّ بیان فرمود. همه آنان در مقابل سخنان بر حق امام(ع) خاموش شدند و کسى از آنان سخن نگفت. امام(ع) از حر پرسید: «آیا می‌خواهى تو هم با همراهان خود نماز بخوانى؟». عرض کرد: «نه، بلکه شما نماز بخوان و ما نیز پشت سر شما نماز می‌خوانیم». نماز به امامت امام حسین(ع) خوانده شد. چون هنگام نماز عصر شد، امام حسین(ع) دستور داد همه آماده رفتن شوند. همراهان‏ حضرت آماده حرکت شدند. سپس امام(ع) به منادى خود دستور داد براى نماز عصر بانگ سر دهد و اقامه نماز گفته شد. امام حسین(ع) پیش آمد، ایستاد و نماز عصر خواند و چون سلام داد، به سوى آن مردم برگشت و حمد و ثناى خداى را به جا آورد و سخنرانی دیگری ایراد فرمود. 3. یک شب مهلت برای عشق به نماز عمر سعد در عصر روز تاسوعا فرمان حمله داد. حضرت ابوالفضل(ع) از سوى امام حسین(ع) مأمور شد تا از دشمن براى شب عاشورا مهلت بگیرد. حضرت اباعبدالله(ع) انگیزه خویش را از تأخیر انداختن جنگ چنین بیان می‌‌فرماید: یا عَبّاسْ! اِرکبْ بِنَفْسى اَنْتَ یا اَخى... اِرْجِعْ اِلَیهِمْ فَاِنْ اِسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلى غُدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشیةَ؛ لَعَلَّنا نُصَلّى لِرَبِّنا الَلَّیلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ. فَهُوَ یعْلَمُ اَنّى کنْتُ اُحِبُّ الصَّلوةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کتابِهِ وَ کثْرَةَ الدُّعاءِ وَالاِسْتِغْفارِ؛ برادرم عباس! جانم به فدایت، سوار شو... به سوى آنان برو و اگر توانستى جنگ را تا صبح فردا به تأخیر انداز و امشب آنان را از ما دور کن. شاید ما بتوانیم امشب در پیشگاه پروردگارمان به نماز و دعا و استغفار بپردازیم. او خوب مى‌داند که من پیوسته نماز براى او و تلاوت قرآنش و بسیار دعا کردن و طلب آمرزش خواستن از درگاهش را همواره دوست مى‌دارم. بگذشت ز هر چه داشت حتی سر و جان اما ز نماز خویش هرگز نگذشت‌ امام حسین(ع) چنان عشقی به نماز و ذکر و دعا دارد که مى‌خواهد شبى را از دشمن مهلت بگیرد و به راز و نیایش و نماز بپردازد و این در حالى است که با صلابت تمام در مقابل خواسته‌هاى نامشروع دشمن ایستاد و مقاومت مى‌کند. از کربلای مقدس، می‌آید آوای مردی آوای نورانی او «انی احب الصلوه» است شیعه امام حسین(ع) نیز باید همانند مولایش عاشق نماز و تلاوت قرآن کریم باشد و زندگی خود را در پرتو عشق به این امور معنوی جهت دهد. در کربلا ادامه دارد👇 🆔 @fatemi222
4. نماز صبح عاشورا هنگامی که امام حسین(ع) نماز صبح را در روز عاشورا به جا آورد، پس از حمد و سپاس خداوند به یاران نمازگزارش فرمود: «خداوند به شهید شدن شما در این روز اذن داده است و بر شماست صبر و شکیبایی». حضرت در این گفتار حکیمانه دو نکته را تذکر می‌دهد؛ اول اصل شهادت که به امر پروردگار است و دوم پایداری و استقامت در برابر دشمن که هر دو نکته با نماز ارتباط مستقیم دارد؛ زیرا روح استقامت و پایداری در جهاد باید از همان نماز و ارتباط با پروردگار به دست بیاید و از عبادت و معنویت نیرو بگیرد: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوة». پس از نماز صبح عاشورا، وقتی امام(ع) در مقابل خویش موجی خروشان از دشمنان خیانتکار را دید؛ دست‌ها را به سوی آسمان بلند کرد و با توکل خالصانه به خداوند چنین دعا نمود: «اَللَّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتی فی کُلِّ کَرْبٍ، وَ رَجائی فی کُلِّ شِدَّةٍ؛ خدایا! تو در هر غم و اندوه پناهگاه و در هر پیشامد ناگوار مایه امید منی». 5. نماز ظهر عاشورا در زمين كربلا در روز عاشورا حسين(ع) زير تيغ و تير دشمن خواند بی‌پروا نماز اوج شکوه نماز در حماسه کربلا، برگزارى نماز ظهر عاشوراست. در ظهر عاشورا ابوثمامه صیداوى به حضور حضرت آمد و در اوج جنگ با دشمن عرضه داشت: «یا اباعبداللَّه! فدایت شوم، گرچه این مردم با حملات و هجوم‌هاى پى در پى خود به تو نزدیک شده و مى‌خواهند تو را به شهادت برسانند، اما به خدا سوگند! تا مرا نکشته‌اند؛ نمى‌توانند به تو آسیبى برسانند. دوست دارم در حالى به ملاقات پروردگارم بشتابم که این آخرین نمازم را هم به امامت شما خوانده باشم». امام(ع)با شنیدن سخنان ابوثمامه به آسمان نگاه کرد و فرمود: «ذَکرْتَ الصَّلوةَ جَعَلَک اللَّهُ مِنَ الْمُصَّلین الذَّاکرینَ، نَعَمْ هذا اَوَّلُ ‏وَقْتِها؛ نماز را یاد کردى، خداوند متعال تو را از نمازگزارانى که به یاد خدا هستند، قرار دهد. بلى، الان اول وقت نماز است». جهد کن بر نماز اول وقت این پیام شهید عاشوراست سپس فرمود: «لحظاتى از دشمن آتش‌بس بخواهید»، ولى هنگامى که دشمن آتش‌بس موقتى را نپذیرفت؛ سالار شهیدان(ع) در مقابل باران تیر دشمن به نماز ایستاد. در هر نفسش سوز و گدازاست حسين(ع) سرچشمه هر راز و نياز است حسين(ع) می‌خواند نماز آخرين را در خون يعنی كه فدايی نماز است حسين(ع) نماز، ستون دین و یادآور حضور خدا در تمام لحظات زندگی انسان است. خواندن نماز بر هر مسلمانی واجب و در اسلام نسبت به آن بسیار سفارش شده است. ادای نماز در اول وقت، یکی از نکته‌ها در مراتب و محافظت از نماز است. پیشوایان دینی و ائمه اطهار: همواره بر خواندن نماز اول وقت تأکید داشته‌اند؛ چنانکه امام صادق(ع) فرموده است: «شیعه ما را هنگام وقت نماز بشناسید (امتحان کنید) که چگونه از آن محافظت می‌کند». شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس همانند شهدای کربلا، به نماز اول وقت اهمیت می‌داند و بر آن پایبند بودند و این، درسی برای همگان به‌ویژه جوانان است که به نماز اول وقت اهمیت بدهند. برادر قَدَمی، از همرزمان و همکاران شهید سید مرتضی آوینی می‌گوید: در ایامی که شبانه‌روز برای تدوین و مونتاژ در صدا و سیما بودیم، به محض اینکه وقت نماز می‌رسید و همین که قرآن شروع می‌شد؛ سید قلم را زمین می‌گذاشت، لباس را می‌پوشید و بچه‌ها را صدا می‌کرد: «حرکت کنید که وقت نماز است». سپس به طرف مسجد بلال حرکت می‌کرد. سید همیشه از اولین کسانی بود که وارد مسجد می‌شد. 👌 امیر دلاور، سردار دربندی، از هم‌رزمان شهید بزرگوار علی صیاد شیرازی می‌گوید: در آسمان کردستان و سوار بر هلی‌کوپتر بودیم. دیدم ایشان مدام به ساعت‌شان نگاه می‌کند. علت را پرسیدم، گفت: «موقع نماز است». همان لحظه به خلبان اشاره کرد که همین‌جا فرود بیاید تا نماز را در اول وقت بخوانیم. خلبان گفت: «این منطقه زیاد امن نیست، اگر صلاح بدانید تا مقصد صبر کنیم». شهید صیاد گفت: «اشکالی ندارد، ما باید همین‌جا نماز را بخوانیم». هلی‌کوپتر نشست. با آب قمقمه‌ای که داشت، وضو گرفتیم و همگی نماز ظهر را به امامت ایشان اقامه کردیم. 6. پاسداران نماز ظهر عاشورا برای اقامه نماز ظهر عاشورا، فدائیانی در مقابل حضرت ایستادند تا از حضرت در برابر باران تیرهایی که از سوی دشمن می‌آمد، محافظت و پاسداری کنند و نماز ظهر عاشورا با آرامش برگزار شود. یکی از این فدائیان زهیر بن قین بجلی، از شخصیت‌های برجسته کوفه بود که روز عاشورا افتخار یافت در رکاب امام حسین(ع) به شهادت برسد. وی در میدان‌های جنگ، دلاوری‌های بسیاری نشان داده بود. ابتدا نیز هوادار جناح عثمان بود، اما توفیق یافت که نیک‌فرجام و از شهدای عالی‌مقام کربلا شود. در زیارت ناحیه مقدسه درباره او آمده است: «السَّلَامُ عَلَى زُهَيْرِ بْنِ الْقَيْنِ الْبَجَلِيِّ؛ ‏سلام به زهیر فرزند قین بجلی». در کربلا ادامه دارد👇 🆔 @fatemi222
یکی دیگر از این فدائیان، سعید بن عبدالله حنفی بود. او از ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان برخوردار، و از هواداران‏ سرسخت اهل‌بیت: بود. همچنین از فرستادگانی بود که نامه‌های کوفیان را خدمت امام حسین(ع) آورده بود. وی که از انقلابیون پر شور کوفه به حساب می‌آمد، در نهضت مسلم بن عقیل نیز فعال بود، نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه همراه امام(ع) به کوفه آمد تا در روز حماسه بزرگ‏ عاشورا جانش را فدای رهبرش کند. امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه به وی این‌گونه سلام داده است: «السَّلَامُ عَلَى سَعِیدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِی».‏ سعید تیرهاى دشمن را با دست، صورت و سینه‌اش دفع مى‌کرد. هنگامى که نماز امام(ع) به پایان رسید، او با بدنى خونین به زمین افتاد و در حالى که نفس‌هاى آخر را مى‌کشید، چشمانش را گشود و با تبسمى ملیح به سیماى امام حسین(ع) نگریست و عرض کرد: «اَوَفَیتُ یابْنَ رَسُولِ‌اللَّه؟؛ اى پسر رسول‌خدا! آیا من به عهد خود وفا کردم؟». سرور آزادگان، از جان‌نثارى و فداکارى سعید تقدیر نمود و با لحنى رضایت‌آمیز فرمود: «نَعَمْ، اَنْتَ اَمامى فِى الْجَنَّةِ؛ بلى، تو در بهشت پیشاپیش من خواهى بود». عمرو بن قرظه یکی دیگر از این فدائیان است. ایشان نیز که به همراه سعید بن عبدالله نگهبانى از امام(ع) را به عهده گرفته و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینه‌اش رسیده و به شدت مجروح شده بود؛ همزمان با سعید بر زمین افتاد و همانند جمله‌هاى سعید را گفت و به امام(ص) عرض کرد: «یابن رسول‌اللَّه اَوَفَیتُ؟». امام حسین(ع) فرمود: «نَعَمْ، أَنْتَ أَمَامِي فِي اَلْجَنَّةِ فَاقْرَأْ رَسُولَ‌اَللَّهِ عَنِّي اَلسَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّي فِي اَلْأَثَرِ؛ آرى، تو جلوتر از من در بهشت هستى؛ سلام مرا به رسول‌خدا برسان و به آن حضرت عرض کن که من نیز به دنبال تو خواهم آمد». امام زمان عج در زیارت ناحیه مقدسه به وی نیز این‌گونه سلام داده است: «السَّلَامُ‏ عَلَى‏ عَمْرِو بْنِ‏ قَرَظَةَ الْأَنْصَارِی».‏ تیرها بر تنم فرود آیید تا امامم نماز بگزارد یکی از پیام‌های عاشورا، نماز خواندن در بد‌ترین شرایط جنگی است؛ یعنی سختی‌ها و مشکلات مانع این فریضه گرانسنگ نمی‌شود. شهدای دفاع مقدس این پیام عاشورا را به خوبی دریافت کردند؛ از این‌رو در ایام جنگ و اسارت اهمیت بسیاری به نماز می‌دادند. مرحوم ابوترابی; می‌گوید: مسئله نماز و عشق به آن، در نهاد انسان‌ها نهفته است. خوب به یاد دارم اولین مرتبه‌ای که نماز در اسارت برای ما جلوه خاصی پیدا کرد، بعد از هفت یا هشت روز سرگردانی بود که ما را از این طرف به آن طرف می‌کشاندند و سرانجام به وزارت دفاع منتقل شدیم. اولین اسیری که به اتاق ما فرستاده شد، سروان خلبان اسماعیل بیگی بود. ‌وقتی ایشان با دست شکسته به محیط سراسر رعب و وحشت زندان هل داده شد، دیدم با همان دست شکسته به نماز‌ ایستاد و با شوق عجیبی به راز و نیاز با پروردگارش پرداخت. 7. نماز بی‌نظیر آیت‌الله شیخ جعفر شوشتری می‌نویسد: آخرین نماز امام حسین(ع)، تکبیرة‌‌الاحرام‌، قیام‌، قرائت‌، رکوع‌، سجود، تشهد و سلام ویژه‌ای داشت‌. این نماز در تاریخ اسلام نظیر ندارد. تکبیر آن را با فرو افتادن از ذوالجناح سر داد و قیام را به هنگام هجوم دشمن‌ به خیام حرم‌، و قنوتش دعایی بود که در آن حال می‌خواند: «اللَّهُمَ‏ مُتَعَالِی الْمَکانِ‏ ...».‏ رکوع آن، زمانی بود که تیری به قلب مقدسش اصابت کرد و حضرت مجبور شد قامت خم کند تا آن را از پشت سر بیرون بیاورد، و آخرین سجده خونین امام(ع) بر پیشانی نبود؛ بلکه وقتی نیزه صالح بن وهب مزنی بر پهلوی آن حضرت اصابت کرد و امام(ع) گونه راست روی تربت گرم نهاد و این ذکر از سوز دل بر زبان داشت: «بسمَ اللهِ و بِاللهِ» و تشهد و سلامش با خروج و عروج روح بلند ملکوتی‌اش به شاخسار جنان همراه بود، ولی دیگر خود نتوانست سر از سجده بردارد و تا دشمن سر مقدس آن حضرت را به اوج سنان و نیزه بالا برد که آن حضرت، با تلاوت آیات سوره کهف به تعقیب نماز پرداخت. منبع؛ https://www.balagh.ir/content/17973 در کربلا 🆔 @fatemi222
مسئله معنویت و دین گریزی در جامعه https://eitaa.com/fatemi222/9586
موضوع: دین گریزی جوانان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِین‏ ♦️شعر این چه شوریست که در دور قمر می بینم همه آفاق پُر از فتنه و شر می بینم  هر کسی روزبهی می طلبد از ایام علت آنست که هر روز بَتر می بینم  ابلهان را همه شربت زگلاب و قند است قوت ِ دانا همه از خون جگر می بینم  اسب تازی شده مجروح به زیر ِ پالان طوق ِ زرین همه در گردن ِ خَر میبینم  دختران را همه جنگ است و جدل با مادر پسران را همه بدخواه ِ پدر می بینم هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد هیچ شفقت نه پدر را به پسر می بینم پندحافظ بشنو خواجه برو نیکی کن که من این پند به از دُر و گهر می بینم 🔘مقدمه در احادیث ، یک کلید واژه، که شامل هشدار مهمی است به چشم می خورد؛ «تعرب بعد الهجرة» یعنی قرار گرفتن در محیطی که موجب نقص در دین فرد و بازگشت از فرهنگ دینی به فرهنگ جاهلی می شود. به عنوان مثال در حدیثی که امام صادق(ع) از کتاب علی(ع) نقل میکند «تعرب بعد الهجرة» یکی از اصلی ترین گناهان کبیره و در کنار مفاهیمی مانند کفر و قتل ، معرفی شده است. از رهگذر این اشاره حدیثی بنا داریم یکی از موضوعات مهم روز را که گاهی از آن به عنوان « دین گریزی» تعبیر می شود ،مورد بررسی قرار دهیم. 🔺نکته؛ رویش ها و ریزش ها🔺 در اول بحث لازم است این را متذکر شویم که اگر چه شاهد تاثیر پذیری برخی جوانان از محیط فضای مجازی در سست شدن از اعتقادات و اخلاقیات هستیم که از طریق شبهات اعتقادی و اغواگری های صنعت شیطانی پورن صورت میگیرد . اما روی دیگر سکه عبارت است روی آوردن اندیشمندان غربی به توصیه مخاطبان به معنویت. گوستاو یونگ می نویسد: «ما در عصر بزرگ ترین آشوب ها و بی قراری ها به سر می بریم؛ در عصر کشمکش های عصبی، اغتشاش های ذهنی و سردرگمی دیدگاه ها و باورها». فروم می گوید: زندگی ما توأم با آشفتگی و سرگردانی روحی است که به گونه ای خطرناک به حالت دیوانگی نزدیک شده است. فشارهای روانی بر انسان معاصر به اندازه ای است که 80٪ بیماری های جدید از فشارهای روانی ناشی می شود. این انسان با این دغدغه ها و مشکلات روحی و روانی، دین را عاملی برای نجات خویش می بیند و به سمت دین می رود. براین اساس یونگ برای دین خصلتی روان درمان گرانه قائل است و دین را معنی بخش وجود انسان و رهایی بخش او از مشکلات می شناساند. 👈البته لازم است این نکته را اضافه کنیم که اگر آرامش بخشی و معنویت، کارکرد اصلی دین دانسته شود ، جوانان تحت تاثیر شگردهای تبلیغاتی معنویت های جعلی را منبع آرامش دانسته و از دین واقعی فاصله خواهد گرفت. به قول خودمانی خنده با قلقلک را به خنده واقعی که از سر انبساط روحی است ترجیح خواهد داد. با این مقدمه بحث را در چند عنوان پی میگیرم؛ 🔷احادیث تکان دهنده  سخن را با حدیثی تکان دهنده از پیامبر دنبال میکنیم؛ ➖ أنَّهُ نَظَرَ إلى بَعضِ الأطفالِ فَقالَ : وَيلٌ لِأَولادِ آخِرِ الزَّمانِ مِن آبائِهِم. فَقيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ، مِن آبائِهِمُ المُشرِكينَ؟ فَقالَ : لا، مِن آبائِهِمُ المُؤمِنينَ ؛ لا يُعَلِّمونَهُم شَيئا مِنَ الفَرائِضِ، و إذا تَعلَّموا أولادُهُم مَنَعوهُم، و رَضوا عَنهُم بِعَرَضٍ يَسيرٍ مِنَ الدُّنيا، فَأنا مِنهُم بَرِيء ، و هُم مِنِّي بُرآءٌ.  پيامبر (ص) به برخى كودكان ، نگاه كرد و فرمود : «واى بر كودكان آخر زمان از دست پدرانشان !» . گفته شد . اى پيامبر خدا! از پدران مشركشان ؟ فرمود : «نه . از پدران مؤمنشان كه چيزى از واجبات را به آنان نمى آموزند و چون فرزندانشان ، خود بياموزند ، آنان را باز مى دارند و نسبت به آنان از [داشتن] چيز اندكى از دنيا راضى مى شوند . من ، از آنان بيزارم و آنان ، از من بيزارند .(۱) ➖طبق حدیث معروف دیگری فرمود: «يأتي علي الناس زمان الصابر منهم علي دينه كالقابض علي الجمرة ؛رسول خدا فرمود: زمانی بر مردم می آید كه ماندن بر دین حق مانند نگه داشتن گلوله آتش در دست است» .(۲) ➖در حدیثی نسبتا طولانی سدیر صیرفی گریه شدید امام صادق(ع) را گزارش می کند وقتی راز گریه را سؤال میکند امام می‌فرماید: صبح امروز در کتاب جفر نظر کردم و درباره ولادت و غیبت طولانی و طول عمر قائم ما ،«بَلْوَی الْمُؤْمِنِینَ بِهِ مِنْ بَعْدِهِ و تَوَلُّدَ الشُّکُوکِ فِی قُلُوبِهِمْ مِنْ طُولِ غَیْبَتِهِ وَ ارْتِدَادَ أَکْثَرِهِمْ عَنْ دِینِهِمْ»و بلای مومنین، در آن زمان و ایجاد شک و تردید در اثر طول غیبت و ارتداد اکثریت مردم از دین و خروج آنان از تعهد به اسلام تامل و دقتی داشتم. در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت و حزن و اندوه بر من چیره شد.(۳) 🔻 ادامه دارد 👇👇
☑️علل بازگشت از فرهنگ دینیضعف شناختی یکی از علت های دور شدن جوانان از فرهنگ دینی ، ناهمخوانی سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی است که به او ارائه می شود. جوان به جهت توانمندی های ذهنی خود، دین صرفاً تقلیدی را بر نمی تابد. او باورهای دینی را که از دوران کودکی به صورت تقلیدی به او القا شده، کنار می زند و می خواهد دینی را بپذیرد که متناسب با سطح تفکر او باشد. اما بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به او عرضه می شود، برایش قانع کننده نیست. نوح (ع) به قوم خود می فرماید: «وَ لکنِّی أَراکمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ»شما را مردمانی ناآگاه می بینم. امیرمؤمنان (ع) نیز درباره علت کفر می فرماید: «لو انَّ العباد حین جهلوا وقفوا، لم یکفروا و لم یضلّوا» اگر مردم در موارد ناآگاهی درنگ و تأمل می کردند، هرگز به کفر و گمراهی نمی گراییدند». 👈جوانان صورت بزک شده جامعه غربی را می بیند و نسبت به واقعیات جامعه غربی اطلاع ندارند. همین طور نسبت به زیباییهای اسلام آگاهی ندارند. ➋سطحی نگری برداشت های غلط و نادرست از معارف دینی، در دین گریزی جوانان مؤثر است. بسیاری از اوقات دین مساوی با معنویت، لحاظ شده و در حد یک نیاز معنوی صرف فروکاسته می شود.که در این صورت جوانان با معنویت های کاذب دنبال برآورده شدن نیازهای فطری بر می آید. در حالی که باید توجه داشت دین اگر چه از نظر معنویت آفرینی آرامش بخشی را به دنبال دارد اما مهم تر از آن معنا بخشی به زندگی است که باید برای جوانان به درستی تبیین شود. به عبارت دیگر دین در صدد پاسخ های به سؤالات بنیادین است چنانچه در روایتی از حضرت علی(ع) نقل شده است؛رَحِمَ الله امْرَاً عَرِفَ مِنْ اَيْنَ و في اَيْنَ وَ اِلي اَيْنَ»خدا رحمت كند آن كسي را كه بداند از كجا آمده، براي چه آمده و به كجا مي‌رود. ➌.بر آورده نشدن نیازها روان شناسان نیازهای اصلی انسان را غذا ، لباس، مسکن و نیازهای جنسی بر شمرده اند. تأمین به موقع این نیازها، نقش بسیار مهمی در تعدیل رفتار و رشد و تکامل او دارد و بر آورده نشدن آنها نه تنها مانع رشد و کمال که سبب ناهنجاری های رفتاری زیادی می شود. کفر- به عنوان یک نابهنجاری اعتقادی- همان سان که می تواند معلول جهل و ضعف معرفتی باشد، معلول فقر نیز هست. از این رو معصومین علیهم السلام فرموده اند: «کاد الفقر ان یکون کفرا»فقر نزدیک است که به کفر کشیده شود. پس میتوان گفت یکی از پیامدهای احتمالی فقر، کفر و دین گریزی است. همین طورپیامبر اکرم (ص)در مورد اهمیت ازدواج می فرماید: «من تزوّج فقط احرز نصف دینه، فلیتق اللّه فی النصف الباقی» آنکه ازدواج کند، نیمی از دین خود را حفظ کرده است؛ پس در نیم دیگر پروای الهی پیشه سازد. بنابراین فراهم نبودن شرایط تأمین این نیازها ، زمینه ساز گناه و زایل شدن ایمان می شود و به تدریج تبدیل به گریز از دین می گردد. ➍رفتار ریاکارانه متأسفانه باید اذعان کنیم که در جامعه با افرادی مواجه هستیم که با ریا کاری خود را مدعی دین داری جا میزنند و هنگامی که شخصیت واقعی شان برای جامعه رو می‌شود به طور طبیعی برای جوانانی که توفیق درک حضور شخصیتهای متدین واقعی را نداشته تزلزل آفرین خواهد بود. ➎شبهات يكي ديگر از عوامل دين گريزي شك و ترديد نسبت به آموزه ها و سنت هاي ديني است. اين عامل در عصر جديد كه دوران گرداب هاي سهمگين شك و ترديد است بسيار بيشتر از گذشته جلوه مي كند. پر تکرارترین شبهات ، در قالب « القا تضاد بین آموزه های دینی و عقلانیت» و « القا تضاد بین علم و دین»می باشد. از باز تولید شبهات قدیمی نظیر تکامل که به چگونگی آغاز و گسترش عالم مربوط میشود ، گرفته تا شبهات جدیدی که از دانشمندان آتئیست مانند هاوکینگ نشر داده می شود که از طریق توجه دادن مخاطب به گستردگی عالم سعی دارد دل و فکر مخاطب را نسبت به گذاره های دینی، [دقیق تر بگیریم نسبت برداشت های کودکانه از گذاره های دینی] مردد سازد. 🔻 ادامه دارد 👇👇
محیط یکی دیگر از مهم ترین عوامل که باعث بازگشت از دین و فرهنگ دینی می شود محیط های تردید آفرین و اغوا گر است که امروزه از طریق گوشی ها این امر صورت می گیرد. ➖ارائه معيارهاي ارزشي فرهنگ غرب و القاي آن بر افراد جامعه که عبارت است از رفاه مادي، بهره جويي و لذت بردن بي حد و لجام گسيخته در زندگي و سرانجام، زندگي در چهارچوب حيات مادي و حيواني به دور از معنويات و اخلاق و انسانيت، به خورد جوانان داده میشود. ➖در فضای رسانه ای با شگردهای مختلف شبانه روز تلاش میکند انسان با معنويت و باتقوا را انساني عقب مانده و غيرمتمدّن مي دانند; ولي انسان بي بندوبار، رفاه طلب، سودجو، ثروت اندوز، چپاولگر، بي دين و لامذهب را انساني متمدّن، متشخص و هماهنگ با زندگي مدرن امروزي معرفي مي كنند. ➖پرورش روح انسان بدون محدودكردن شهوت امكان پذير نيست و انسان وقتي شهواتش عنان گسيخته باشد، مانند حيوانات مي شود و در اين صورت، راه رشد انساني براي رسيدن به كمالات مسدود مي گردد.  ➖تخریب شخصیت الگوهای دینی یکی دیگر از ترفندهای رسانه ای است با القای شبهات و نشر گسترده اکاذیب سعی دارند جوانان را از الگو های دینی دور کنند . پیامبر در یک پیشگویی هشدار آمیز فرمودند؛ سَيَأْتِي زَمَانٌ عَلَى اَلنَّاسِ يَفِرُّونَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ كَمَا يَفِرُّ اَلْغَنَمُ مِنَ اَلذِّئْبِ اِبْتَلاَهُمُ اَللَّهُ بِثَلاَثَةِ أَشْيَاءَ اَلْأَوَّلُ يَرْفَعُ اَلْبَرَكَةَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ اَلثَّانِي سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ اَلثَّالِثُ يَخْرُجُونَ مِنَ اَلدُّنْيَا بِلاَ إِيمَانٍ.(۴) مى‌آيد زمانى بر امت من كه ميگريزند از عالمان چنانچه ميگريزد گوسفند از گرگ مبتلا ميگرداند ايشان را خداى تعالى بسه چيز اوّل باز ميگيرد بركت را از مالهاى ايشان و دوّم مسلّط‍‌ ميسازد خدا بر ايشان پادشاه ستمكار و سيم بيرون روند از دنيا بى‌ايمان. ☑️اشاره به برخی راهکارها اگر چه معتقدیم شناخت درد گام مهم درمان است و در بیان علل فاصله گرفتن جوانان از آموزه ها و فرهنگ دینی های، سعی شد برای پیشگیری و علاج اشاره های ضمنی نیز داشته باشیم اما برای تکمیل بحث نکاتی عرض میکنیم؛ ۱.ارائه شناخت متناسب با فهم و نیاز مخاطب چنانچه پیامبران علیهم السلام در برخورد با مردم و آشنا کردن آنها با معارف دین، به بعد شناختی آنان توجه داشتند و مطالب را در سطح فهمشان بیان می کردند: انا معاشر الانبیاء امرنا ان نتکلم الناس علی قدر عقولهم ؛ «ما پیامبران موظف شده ایم که با مردم متناسب با میزان شناخت و درک آنها سخن گوییم». ۲.ارائه استدلال اسلام دین فطری و عقلانی و متکی بر برهان و استدلال است. از این رو باید با استدلال و روش منطقی بیان شود. ۳. اطمینان به مسیر یکی از شرایط مواجهه با جوانان مردد و در معرض انحراف عبارت است از اینکه خود ما که در صدد آگاهی دادن هستیم به درستی راه اطمینان داشته باشیم کم امام رضا(ع) فرمود: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا قُلْتُ كَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ قَالَ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا اَلنَّاسَ فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا(۵) خدا رحمت کند کسی را که امر ما را احیاء می‌کند. پرسیدم چگونه امر شما احیاء می‌شود؟ فرمود: علوم و معارف ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد؛ زیرا مردم اگر زیبایی‌های کلام ما را بدانند، از ما پیروی می‌کنند. ۴.سعی در حل مشکلات مدعیان دین داری باید در عمل دغدغه‌ مندی شان برای رفع نیازهای افراد را نشان بدهند و این مهم در حدی اهمیت دارد که یکی از موارد زکات مولفه قلوبهم هستند یعنی غیر مسلمانانی که نیاز های اولیه شان تأمین نشده با کمک به آنها، جان و دل آنها را به پذیرش دین حق و آموزه های آن نرم کنیم . ۵.کنترل فضای مجازی دلسوزان فرهنگ ملی و دینی همواره خطرات رها بودن فضای مجازی را هشدار میدهند به ویژه کودکان و نوجوانان در معرض آسیب های جدی اخلاقی و اعتقادی هستند و باید آنها با نظارت عالمانه والدین از این فضا بهره مند شوند. چنانچه فقها، در زمان های قدیم با عنوان« کتب ضاله» نگهداری و مطالعه کتاب های گمراه کننده نهی می کردند. 🔻 ادامه دارد 👇👇
💠داستان در تفسیر ابوالفتوح رازی آمده است: جوانی در اوقات نماز بالای مأذنه ی مسجد اذان میگفت. یک روز در حال اذان گفتن به خانه های اطراف مسجد نظر انداخت، ناگهان نگاهش به دختر زیبایی افتاد. دل به او داد، پس از اذان در آن خانه را کوبید. صاحب خانه در را باز کرد. جوان گفت: اگر دخترتان را به شوهر میدهید، من مایلم. صاحب خانه گفت: ما «آسوری» مذهب هستیم، اگر مذهب ما را انتخاب کنی، دخترم را به ازدواج تو در می آورم. جوان که به زیبایی و جمال دختر دل بسته بود از پذیرش شرط پدر دختر استقبال کرد. از اسلام دست برداشت و به شرک روی آورد. اما در روز عقد ، از بالای پله های خانه با سر به زمین افتاد و به هلاکت ابدی دچار شد.(۶) 💠داستان یکی از داستان های تاریخی که به موضوع بحث مربوط است داستانی است که طبق نظر مفسرین این آیه به آن اشاره دارد ؛ «واتلُ عَلَیهِم نَبَاَ الَّذی ءاتَینـهُ ءایـتِنا فَانسَلَخَ مِنها فَاَتبَعَهُ الشَّیطـنُ فَکانَ مِنَ الغاوین• ولَو شِئنا لَرَفَعنـهُ بِها ولـکِنَّهُ اَخلَدَ اِلَی الاَرضِ واتَّبَعَ هَوهُ» و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم؛ ولی (سرانجام) خود را از آن تهی ساخت و شیطان در پی او افتاد، و از گمراهان شد!و اگر می‌خواستیم به آن آیات او را رفعت مقام می‌بخشیدیم، لیکن او به زمین (تن) فروماند و پیرو هوای نفس گردید.) هنگامی که سپاه حضرت موسی(ع) جهت آزاد سازی سرزمین شام از دست حاکمان ستمگر عمالقه به آن منطقه لشکر کشی کرد ، حاکمان عمالقه روشهای مختلفی برای مقابله و شکست لشکر حضرت موسی(ع) به کار گرفتند از جمله اینکه به عالم مستجاب الدعوه بلعم بن باعورا گفتند تا سپاه حضرت موسی(ع) را نفرین کند او ابتدا قبول نمیکرد اما با وسوسه های چه انجام دادند او راضی شد که بالای کوه رفته و سپاه موسی(ع)را نفرین کند. بلعم سوار بر الاغ خود شد تا بالای کوه رود، الاغ پس از اندکی حرکت سینه‌اش را بر زمین می‌نهاد و برنمی‌خاست و حرکت نمی‌کرد، بلعم پیاده می‌شد و آنقدر به الاغ می‌زد تا اندکی حرکت می‌نمود. بار سوم همان الاغ به اذن الهی به سخن آمد و به بلعم گفت: «وای بر تو‌ ای بلعم کجا می‌روی؟ آیا نمی‌دانی فرشتگان از حرکت من جلوگیری می‌کنند.» بلعم در عین حال از تصمیم خود منصرف نشد، الاغ را رها کرد و پیاده به بالای کوه رفت، و در آنجا همین که خواست اسم اعظم را به زبان بیاورد و بنی‌اسرائیل را نفرین کند اسم اعظم را فراموش کرد و زبانش وارونه می‌شد به طوری که قوم خود را نفرین می‌کرد و برای بنی‌اسرائیل دعا می‌نمود. به او گفتند: چرا چنین می‌کنی؟ گفت: «خداوند بر اراده من غالب شده است و زبانم را زیر و رو می‌کند.» در این هنگام بلعم باعورا به حاکمان ظالم گفت: اکنون دنیا و آخرت من از من گرفته شد، و جز حیله و نیرنگ باقی نمانده است. آنگاه چنین دستور داد: «زنان را آراسته و آرایش کنید و کالاهای مختلف به دست آنها بدهید تا به میان بنی‌اسرائیل برای خرید و فروش ببرند، و به زنان سفارش کنید که اگر افراد لشکر موسی (علیه‌السّلام) خواستند از آنها کامجویی کنند و عمل منافی عفت انجام دهند، خود را در اختیار آنها بگذارند، اگر یک نفر از لشکر موسی (علیه‌السّلام) زنا کند، ما بر آنها پیروز خواهیم شد.» آنها دستور بلعم باعورا را اجرا نمودند، زنان آرایش کرده به عنوان خرید و فروش وارد لشکر بنی‌اسرائیل شدند، کار به جایی رسید که «زمری بن شلوم» رئیس قبیله شمعون دست یکی از آن زنان را گرفت و نزد موسی (علیه‌السّلام) آورد و گفت: «گمان می‌کنم که می‌گویی این زن بر من حرام است، سوگند به خدا از دستور تو اطاعت نمی‌کنم». آنگاه آن زن را به خیمه خود برد و با او زنا کرد، و این چنین بود که بیماری واگیر طاعون به سراغ بنی‌اسرائیل آمد و همه آنها در خطر مرگ قرار گرفتند. که به گفته بعضی طاعون موجب هلاکت ۹۰ هزار نفر از لشکر موسی (علیه‌السّلام) گردید.(۷) ـــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱. مستدرك الوسائل : ج ۱۵ ص ۱۶۴ ۲ّ.مستدك الوسائل ، ج ۱۲ ص۳۳ ۳.بحارالأنوار، ج۵۱، ص۲۱۹ ۴.جامع الاخبار،ج۱،ص۱۳۰ ۵.وسائل الشیعه،ج۲۷،ص۹۲ ۶. هزار و یک حکایت اخلاقی،ج۱،ص۵۲۶ ۷.بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۷۵. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ◾️سایر موضوعات محرمی https://eitaa.com/fatemi222/9366
مبحث سومی هم که امشب پیشنهاد می‌گردد در رابطه با معنویت می‌باشد
کاهش معنویت و دینداری (شب سوم محرم ، دکتر رفیعی) سخنران: حجت الاسلام رفیعی اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا ونبینا ابی القاسم مصطفی محمدوعلی آله طیبین الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین ولعن علی اعدائهم اعداء الله اجمعین. قال الله تبارک و تعالی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ». بحث این دهة ما با عنوان هشدارهای حسینی است یعنی تذکرات نهیب‌ها و خطراتی که اباعبدالله ـ علیه السلام ـ قبل از حادثة کربلا یا روز عاشورا بیان کردند اینها خیلی مهم است کاربردی به درد امروز ما همه روز ما که بدانیم از تکرار این قصه حداقل بپرهیزیم از مبتلا شدن به این مواردی که ابی‌عبدالله هشدارشو داده دوری کنیم. 💠 هشدار قبل از واقعه عرض کردم هشدار همیشه قبل از واقعه است شما بیائید جادة که پیچ خطرناکی است سر پیچ نمی‌آیند هشدار بدهند هزار متر دو هزار متر قبلش تابلو میزنن اینجا پیچ خطرناکه این تابلو هشدار برا تصادف است در جاهایی که پر خطر هست غالباً هشدار میدن یا در ماشین شما می‌بینید بعضی از چراغ‌ها لامپ‌ها آمپرها وقتی روشن میشه یا از یک مرحلة بالاتر میره این هشدار به راننده است قبل از اینکه موتور بسوزه ماشین متوقف کنه هشدار نسبت به یک خطری تو این ماشین هست در بدن ما هم همینطور است بعضی‌ اوقات یه دردی در ناحیة سینه یه دردی در ناحیة جای دیگة بدن ممکنه هشدار به یک بیماری قلبی مغزی فشار و لذا انسان اگر دقت کنه منجر به اون واقعه و حادثه نمی‌شود در مباحث اخلاقی و دینی هم همینطور است اینکه شما می‌بینید مرتب ما تو قرآن هشدار داریم بعضی هشدارها دیشب عرض کردم تکرار میشه هی خدا بیان می‌کنه تو سوره‌های مختلفی میگه مثلاً هشدار به خطر شیطان چرا اینقد تو قرآن آمده خب یکجا خدا بیان می‌کرد و تمام می‌شد اما تو هر سوره‌ای شما به هر شکلی می‌بینید. 💠 کاهش معنویت و دینداری در سوره‌های مختلفی خداوند این خطر را متذکر میشه یادآوری می‌کنه حالا ابی‌عبدالله ـ علیه السلام ـ در نامه‌هاشون فرمایاتشون روی یکسری محورهایی دست گذاشته که مشکل جامعه این است که داره یک حادثه‌ای اتفاق می‌افته به نام کربلا کشتن پسر پیامبر و حادثه‌ای که به هر حال عواملی دست به دست هم داده و اون ایجاد کرده یکی از اون هشدارها را دیشب گفتم بدعت بود که توضیح دادم فرمودند جامعه دچار بدعت شده البدعة قد احییت که بدعت‌ها را توضیح دادم که چی بود دومین هشداری که امشب عرض می‌کنم و ابی‌عبدالله صریح در کلامش فرموده کاهش معنویت، کاهش دینداری، کاهش توجه به ارزش‌های معنوی است ببینید. ادامه دارد 👇
💠 نیازهای مادی و معنوی ما دو تو بُعد داریم یه بُعد جسم داریم یه بُعد روح به صورت ساده یکسری نیازهای مادی داریم یکسری نیازهای معنوی نیازهای مادی ما با حیوانات مشترک است میل به غذا ما داریم حیوانات هم دارد میل به آب ما داریم حیوان هم داره میل جنسی ما داریم حیوان هم داره میل به خواب نیاز به خواب ما داریم حیوان هم داره میل به سکنی ما داریم حیوان هم دلش میخواد یک جایی ساکن باشه در یک محلی مثلاً محل زندگیش باشه محل استراحتش اینها چیزهایی است که چیز خیلی در واقع ضروری و در عین حال عادی است. اگر یک کسی تمام زندگیش شد همین کما اینکه کمونیست‌ها همینو گفته آخرتی نیست خدایی نیست و همینه خوردن و خوابیدن إطفای غریزة جنسی خب این انسان مساوی میشه با حیوانات یعنی همه زندگیش شد همین خوردن، خوابیدن، مسکن، ازدواج، کار، تلاش و در واقع از این دایره که الان بعضی دنیا اینطور دارند زندگی می‌کنند این زندگی لازم است اما کافی نیست این زندگی بُعد حیوانی است. اما به خودمون نگاه می‌کنیم یک نیروی داریم به نام عقل خب عقل در ما برا چی نهاده شده فطرت حس پرستش حس دوستی حس محبت حس. این احساس‌هایی که اینها فوق مادی است ما به اینها می‌گوئیم احساس‌های معنوی نیازهای فوق مادی که نیازی هم به دلیل نداره بگیم آقا به این دلیل نه شما به گذشتة تاریخ مراجعه می‌کنی هزاران سال پیش تو غارها الان علامت‌هایی که به دست میاد نشان میده مردم نقاشی می‌کشیدند خدا داشتند ولو بت می‌پرستیدند ولی حسن پرستش حس زیبایی حس با هم بودن حس خلاقیت درشون بوده حالا اگر یک کسی گفت نه آقا همون اولی امیرالمؤمنین می‌فرماید: این دیگه انسان نیست این حیوان است چهره‌اش چهرة‌ انسانی است این کلام نهج‌البلاغه است الصورة صورة الإنسان بعضی از انسانیت فقط قیافة انسان دارد و القلب قلب الحیوان قلب قلب حیوان است و ذلک میت الحیاء؛ اینا انسان نیستند اینا مردة متحرک هستند کسی میتونه بگه نتانیاهو انسان است آدمی که اینطور داره جنایت می‌کنه آدم می‌کشه لذت می‌بره حجاج انسانه صدام انسان بود این کسانی که امروز دارند در صعودی مردم یمن را اینطور به خاک و خون می‌کشند کودک‌کشی می‌کنند خب این همة هدفش اینه حکومتش حفظ بشه ریاستش حفظ بشه ولو به قیمت کشتن نزدیکان خودش فرزندان خودش خب چقدر تو تاریخ شما شاهان قدرتمندان فرزندان خودشون از بین بردن مأمون برادرش امین را کشت برای اینکه به قدرت برسه تو شاه‌های دیگه نگاه کنید چقدر جنایت صورت گرفته برای این ریاست پس اگر یک کسی گفت همه چیز همینه امیرالمؤمنین می‌فرماید: این اسمشو انسان نذارید قرآن هم می‌فرماید: این مرده است «إِنَّک لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَي» (سوره نمل، آیه 80)؛ این یک قصه. اما اگر قرار شد این دومی هم باشه جامعه‌ای که اون دومی توش کاهش پیدا کنه یا تعطیل بشه یا فروکش که این جامعه خطرات درش ایجاد میشه امیرالمؤمنین ـ‌ علیه السلام ـ این داستان را من عرض کنم بعد نتیجه‌گیری کنم در جنگ صفین وقتی رسیدند به منطقة صفین که در سوریة فعلی واقع شده منطقة رقه که شهدای صفین اونجا دفن هستند . یکی از محل‌های زیارتی که گاهی عزیزان قبلاً می‌رفتند همین منطقة رقه قبر عمار یاسر و قبر اویس قرن شهدای صفین است وقتی حضرت رسید به این منطقه دید سپاه معاویه زودتر رسیدند وقتی زودتر رسیدند آب را محاصره کردند چند هزار لشکر همراه امیرالمؤمنین از کوفه آمده تا صفین آب بسته خب اینا از تشنگی میمیرند اصلاً نیازی به جنگ نیست آب وقتی تعطیل بشه آب خودش یکی از عوامل اصلی حیات است طَعمُ الماءِ طَعمُ الحَياةِ؛ از امام صادق پرسیدند آقا طعم آب چیه فرمود: طعم آب طعم زندگی است طَعمُ الماءِ طَعمُ الحَياةِ؛ (کافی، ج6، ص381) ماء حیات زندگی است ادامه دارد 👇👇
💠 زنده بودن و ذلیل بودن؛ مرگ است قرآن می‌فرماید: همه چیز از آب حی زنده است یک سخنرانی کرد امیرالمؤمنین خیلی کوتاه خدا رحمت کنه همة گذشتگان مرحوم شهید مطهری می‌فرماید: این یک خط کلام یک سخنرانی کوتاه غوغایی ایجاد کرد در سپاه امیرالمؤمنین به گونه‌ای که فوراً حمله کردند آب را آزاد کردند چی فرمود: این تعبیر را ببینید فرمود: فَالْمَوْتُ‌ فِي حَيَاتِكُمْ‌ مَقْهُورِينَ‌ وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِين‌؛ (بحار الأنوار، ج32، ص442) فرمود: شما زنده باشید اما ذلیل باشید بدبخت باشید این مرگ است زندگی نیست فَالْمَوْتُ‌ فِي حَيَاتِكُمْ‌ مَقْهُورِينَ‌؛ زنده باشید اما مثل یک آدم میت مثل یک آدم ذلیل که معاویه به شما زور بگه حاکم باشه برید برا آب التماس کنید اما وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِين‌؛ بمیرید اما با عزت باشید با کرامت باشید پیروزید این جمله یک موجی ایجاد کرد بعد هم فرمود: آب نمی‌نوشید مگر اینکه شمشیرهای شما از خون اینها بنوشه اول باید شمشیرهاتون از خون اینها سیراب کنید بعد خودتون آب بنوشید که حمله کردند آب را آزاد کردند خیلی با سرعت این همون کلام ابی‌عبدالله است که فَإِنِّي لا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً؛ (بحار الأنوار، ج44، ص381) حیات و زنده بودن هر زنده بودنی که تو اسلام ارزش نداره هر زنده بودنی که تو اسلام نمره نداره زنده بودن با ننگ و عار این به اصطلاح حیات نیست و لذا این هشدار را امام حسین ـ‌ علیه السلام ـ داد. آقایان عزیز، خواهران گرامی همینی که پیغمبر هم می‌فرمود، می‌فرمود: إنی أخاف علیکم استخاف بالدین؛ من یک چیز خیلی میترسم بعد از خودم و اون خفی شدن دین است یعنی آدم‌ها برا تحصیل بچه‌اشون برا خرابی خونه‌اشون برا بیماریشون برای خراب شدن ماشینشون برای همه چیز اهمیت قائل بشند اما برا دینشون اهمیت قائل نشن واقعاً اگر یک نماز صبح قضاء بشه یا فوت بشه به اندازة یه بچه بیمار بشه آدم ناراحت میشه واقعاً تو زندگی اینقدی که مثلاً انسان نتوانه نیازهای مادیشو ناهارشو شامشو لباسشو خونه‌اشو فراهم کنه اینقدم دغدغة روزة ماه رمضان داره اینقد دغدغة خمس داره اینقدم دغدغة در واقع دینداری داره لقمه حرام تو زندگیش نیاد لقمه حرام تو زندگیش نیاد اما از اون زمانی که دینداری در زندگی انسان اهمیت رتبه‌اش بیاد پایین‌تر از دنیاداری یعنی این آقا برای سرماخوردگی بچه‌اش تو دو نیمة شب بلند میشه بره بیمارستان بچه تب کرده حقم داره لازمم هست پولم نداشته باشه انگشترش می‌فروشه عرض می‌کنم که ساعتشو گرو میذاره هر جوری که شده این بچه امشب سرم بخوره آمپول بخوره نیازش رفع بشه تبش پایین بیاد اما واقعاً‌ این دغدغه‌رو برا دین خودش برا دین بچه‌اش برا مسائل اعتقادی‌اش این هست یا نیست؟ این خیلی مهمه و لذا اونقد دین آقایون خواهرا اونقد دین کمرنگ میشه در طول تاریخ حجاب کمتر دینداری کمرنگ لقمة حلال هی توجیهات اینقد تو دین هی توجیهات تزریق میشه ادامه دارد 👇👇