ابن زیاد روی به آن مخدره نمود و گفت: شکر خدا که شما را رسوا کرد و دروغ های شما را آشکار ساخت!
حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند: «فاسق آن کسی است که رسوا شد و دروغگو شخص بدکار است که ما نیستیم!»
ابن زیاد گفت: رفتار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟
حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند: جز #زیبایی چیز دیگری ندیدم. اینان کسانی بودند که خداوند شهادت را برایشان رقم زده بود، و آنان نیز به سوی خوابگاه و آرامگاه ابدی خود شتافتند و به همین زودی ها، خداوند میان تو و آنان را جمع خواهد کرد و آنان با تو مخاصمه خواهند نمود، در آن دادگاه بنگر که پیروز واقعی چه کسی است؟! مادرت در عزایت گریه کند، ای پسر مرجانه!»
ابن زیاد به حدی به خشم و غضب آمد که کمر به قتل حضرت زینب (سلام الله علیها) بست. عمرو بن حریث، خطاب به آن ملعون گفت: او زن است و کسی زن را به خاطر گفتارش مؤاخذہ وکیفر نمیکند![۱]
✔️مرحوم علامه مجلسی (رحمة الله علیه) نقل میکند[۲] که شخصی به نام محیی الدین اِربلی میگوید: من و پدرم در یک قهوه خانه ای نشسته بودیم، فردی مقابل ما نشسته بود و در حال چرت زدن بود که کلاه از سرش افتاد و یک زخم بزرگ روی سر او ظاهر شد، از او سوال کردیم این زخم کاری روی سر شما جریانش چیست؟ گفت این زخم یادگار جنگ #صفین است، ما خنده مان گرفت (از جنگ صفین قرنها میگذرد، تو کجا و جنگ صفین کجا) او گفت حق دارید که باور نکنید اما من برای شما تعریف میکنم: یک مرتبه به سمت مقصدی حرکت میکردم، در راه همسفری پیدا کردم و از هر دری صحبت میکردیم، آهسته آهسته متوجه شدم او دشمن حضرت علی (علیه السلام) است! چرا که او گفت اگر من در جنگ صفین بودم شمشیر خود را با خون علی (علیه السلام) و یارانش سیراب میکردم! من هم گفتم اگر در جنگ صفین بودم شمشیر خود را به خون معاویه و یاران او سیراب میکردم، با همدیگر درگیر شدیم، جنگ و دعوای شدیدی در گرفت شمشیرها را کشیدیم و به جان هم افتادیم تا اینکه ضربه ای به سرم اصابت کرد و بی هوش شدم!
🔹نمی دانم چقدر طول کشید اما وقتی به هوش آمدم سرم را بر دامن آقای محترمی دیدم و مشاهده کردم که طرف دعوای من هم به درک واصل شده است، به صورت آن آقا که نگاه کردم، فرمودند: چون تو ما را یاری کردی ما نیز تو را یاری کردیم، چنان که خداوند کسی که او را یاری کند، او را یاری مینماید، دیدم آقا دست به زخم های بدنم میکشید و زخمها فوری خوب میشد و وقتی که دست بر سرم کشید، زخم سرم التیام یافت و دردی احساس نمیکردم، ولی جای زخم روی سرم ماند و آن آقا فرمودند: هرگاه کسی از تو درباره جای زخم سئوال کرد بگو : یادگار جنگ صفین است چون تو دوست داشتی در جنگ صفین شرکت کنی ؛ آن آقا وجود نورانی حضرت صاحب الزمان امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) بودند.[۳]
این جمله ابتدایی حضرت زینب (سلام الله علیها) بسیار مهم است. «ما رایت الا جمیلا» جز زیبایی چیزی ندیدم. در نگاه حضرت زینب تمام اتفاقاتی که در روز عاشورا افتاد برای اباعبدالله و یارانش زیبا بود. روز عاشورا مدرسه بی نظیری بود برای حسینیان اما از آن طرف زشتیهای هم داشت در مدرسه یزیدیان. ان شاءالله در این چند شبی که در خدمت شما بزرگواران هستیم در رابطه با زیبایی ها و زشتی های کربلا صحبت میکنیم. تعدادی از زیبایی های کربلا که توسط حسینیان رقم خورد و تعدادی از زشتی ها و پلیدی ها که توسط یزیدیان رقم خورد.
🔹این غیرت دینی که این شخص نشان داد مورد تأیید امام زمان شد. خداوند متعال در قرآن کریم برای اینکه غیرت دینی مسلمانان را تحریک بکند این آیه را بیان میفرماید: «وَمَا لَكُمْ لا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ…» شما را چه شده، چرا نمیروید از مستضعفین عالم دفاع بکنید چرا نمیروید از مردان و زنان و کودکان دفاع کنید.[۴]
🔹دستوری که خداوند متعال میدهد غیرت دینی مسلمانان را میطلبد. یکی از زیبایی های کربلا غیرت دینی یاران امام حسین (علیه السلام) بود. نتوانستند ببینند که آقا و امامشان تنها مانده است. تا صدای امام را شنیدند لبیک گفتند. و در مقابل بی غیرتی لشکر عمر سعد است. آنها غیرت نداشتند. همه جنگ های پیامبر (صلی الله علیه و آله)، جنگ های امیرالمؤمنین(علیه السلام)، صلح امام حسن (علیه السلام)، جنگ امام حسین (علیه السلام) و تا به امروز، تمام جنگ ها و اتفاقاتی که برای شیعیان رخ داد، آنجایی که شیعه قیام کرد، به خاطر غیرت دینی شیعه بود.
مثل چنین روزهایی (۳۱ شهریور ماه) جنگ تحمیلی بر ما تحمیل شد. غیرت دینی شهدا و رزمندگان آنها را به جبهه ها فرستاد. همین امروز هم غیرت دینی جوانان دهه هفتادی و دهه شصتی، تربیت شده های انقلاب، تربیت شده های مدرسه امام، در سوریه و نقاط دیگر جهان نقش آفرینی میکنند. غیرت دینی مهم ترین نوع غیرت است. اینکه انسان به خاطر دین و مذهبش غیرت به خرج دهد.
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خداوند متعال دو فرشته را مأمور کرد تا شهری را با اهلش ویران کنند؛ زمانی که به شهر رسیدند فردی را یافتند که در حال دعا و تضرع در برابر خداوند بود؛ یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت این فرد عابد را نمیبینی [آیا میخواهی شهر را با او ویران کنی]؛
آن دیگری گفت میبینمش ولی آنچه را که خدا به من دستور داده انجام میدهم؛ آن ملک گفت ولی من تا زمانی که از خداوند متعال کسب تکلیف نکنم دست به کاری نمیزنم؛ پس به خداوند متعال عرض کرد در آن شهر فردی را دیدم که در حال عبادت و تضرع بود [آیا با وجود آن شهر را ویران سازیم؟]
خداوند فرمودند: «به آن چیزی که دستور دادم عمل کنید. «فَإِنَّ ذَلِکَ رَجُلٌ لَمْ یَتَغَیَّرْ وَجْهُهُ غَضَباً لِی قَطُّ»؛ چون آن فرد به هیچ عنوان به خاطر من [نسبت به هیچ گناه و خطایی] غضبناک و خشمگین نشده است [و هیچ اقدامی در تغییر آن گناهان انجام نداده است].
یعنی آن شخص غیرت دینی نداشته است؛ هرچقدر هم که عبادت کرده باشد.
مؤمن و شیعه و مسلمان واقعی اهل غیرت است. جایی که ببیند توهینی و بی احترامی شده است، وارد عمل میشود.
🌱در پادگان سرباز بودم. یک روز مهدی باکری به من گفت امشب بیا با تو کار دارم. باید کمی بنزین تهیه کنیم و با آن کوکتل مولوتوف درست کنیم. نفهمیدم آنها را برای چه میخواهد. مدتی گذشت خبر رسید که تمام مشروب فروشی های شهر یکی پس از دیگری آتش میگیرد. آنجا بود که فهمیدند مهدی باکری چه کار میخواهد بکند.
این غیرت دینی است که انسان نتواند تحمل بکند مرکز فساد ای در شهر باشد که مردم را به فساد بکشاند.
🌲پزشک یهودی
سلیمان برجيس، يك پزشک يهودى بود كه بهايى شده بود. او در کاشان علاوه بر کار طبابت، داروخانه هم داشت و به مسلمانهايى كه ضد بهائیت بودند داروى اشتباهى میداد و آنان را مىكشت. به وسيله اين شخص حدود صد نفر از مسلمانان در آن زمان كشته شده بودند. حقیقت كمكم به گوش عدهاى از مسلمانان باغیرت و متعهد كاشان رسيد و چون چارهاى نداشتند و از طرف دولت هم نااميد بودند، تصميم به قتل او گرفتند. آنها پى فرصت مىگشتند تا تصميم خود را عملى نمایند و هشت نفر هم پيمان شدند اين كار را به انجام رسانند، و سلیمان برجيس را به سزاى اعمالش برسانند.
🍁بالاخره موفق شدند و به بهانه طبابت، وی را به منزلی کشانده و او را به قتل رساندند. و سپس خودشان را در اختيار مأموران انتظامى قرار دادند. به مجرد دستگيرى آنها و اطلاع مردم، بازار كاشان بسته شد و مردم از علماى شهر تقاضاى آزادى آنها را نمودند. شهربانى كاشان براى رهايى از دست مردم آن هشت نفر را به تهران منتقل نمود. آيت الله بروجردى و چند تن از علمای دیگر اقداماتى را براى آزادى آنها انجام دادند. بهائیها وكيلى به نام دكتر عبدالله رازى داشتند. وى به دفاع از دكتر برجيس مىپرداخت. چند روز جريان محاكمه طول كشيد. روزى كه بنا بود دادگاه رأى خود را صادر نمايد، ناگهان سه نفر از گروه فدائيان اسلام وارد دادگاه شدند. شهید نواب صفوی به متهمان گفت: «مطمئن باشيد تا برادران شما زنده هستند، اين دادگاه هیچ غلطى نمىتواند بكند». باحضور نواب صفوی جلسه دادگاه به هم ریخت و زد و خورد بین مأموران و هوادان نواب درگرفت. جستجوی مأموران برای دستگیری نواب تا بازار ادامه یافت اما موفق به دستگیری وی نشدند. بالاخره در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۲۹، دادگاه با شنیدن دفاعیات وکلای طرفین، رأی به تبرئه این مسلمانان باغیرت و متعهد داد.[۶]
🌷شهید نواب صفوی و یارانش غیرت دینی بسیار عجیبی داشتند. شهید نواب پول جمع کرد و اسلحهای خرید تا با آن کسروی -شخصی که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهمالسلام) توهین کرد- را بکشد. تا کسی نتواند به این راحتی به مقدسات اهانت کند. این نمونه غیرت دینی است.
🌴ماجرای کتاب «کشف الاسرار»
به امام گفتند شخصی کتابی به نام اسرار هزار ساله بر ضد شیعه نوشته است. ایشان درسشان را دو ماه تعطیل کردند و کتاب «کشف الاسرار» را نوشتند.حاج احمد آقا میگویند بعد از انقلاب به امام گفتم: آقا در کتاب شما عصبانیت خیلی موج میزند. امام سرشان را پایین انداختند و گفتند: احمد نمیدانی قبل از انقلاب چه توهینی به پیامبر (صلی الله علیه و آله) کردند.
نمی تواند انسان ببیند که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و بزرگان توهین میشود.
🌺رئیس ساواک به دیدن آیت الله قاضی طباطبایی آمده بود. مسئولین همه نشسته بودند. یکی از آنها گفت: اعلیحضرت به روحانیت خیلی علاقهمند است، فقط یک سید یاغیای هست که قیام کرده [منظورش امام خمینی رحمت الله علیه بود.] تا آیت الله قاضی این جمله را میشنوند، بلند میشوند و میخواستند صندلی را به سمت او پرت کنند[۷].
این غیرت دینی است که انسان نتواند ببیند و مرجع تقلید و توهین شد.
غیرت دینی گاهی همین مسائل به ظاهر ساده است. احترام به مقدسات به خاطر غیرت دینی است؛ اینکه انسان در خیابان راه می رود میبیند روزنامه ای روی زمین افتاده است و اسم مقدسی در آن روزنامه نوشته شده است، سریع آن را بردارد. اینکه روزنامه ای که اسم مقدس در آن وجود دارد را کف خودروی پهن نکند. این احترام به مقدسات است که اگر میبیند روی زمین تکه نانی افتاده است آن را بردارد و در کناری بگذارد. این احترام به مقدسات است که اگر میبیند روی دیوار محله اش حرف زشت یا جمله بدی نوشته شده است سریع آن را پاک کند. اینها همه غیرت دینی است. دشمن امروز دارد ما را بی تفاوت بار میآورد. دارد کاری میکند که ما نسبت به دینمان بی تفاوت باشیم؛ شبهه وارد میکند؛ شایعه وارد میکند. خصوصا در همین شبکههای اجتماعی و گوشیهای تلفن همراه. ولی ساده از کنار آنها میگذرند انگار نه انگار که این ها توهین به مقدسات است.