#والدین_بخوانند:
*چطور فرزندم را به مشق نوشتن تشویق کنم⁉️
در کنار آموزش آنلاین یکی از دشواری هایی که باهاش مواجه هستید تکلیف نوشتن بچه هاست....
گاهی انقدر نگران این مساله هستید که با تذکر های زیادت کودک فکر میکنه تا مامان بابا یاداوری نکنن نباید برم سراغ مشق نوشتن..
پس نگرانی های شما باعث کاهش مسئولیت پذیریش میشه!
اما چیکارکنید که وابستگیش به تو در مشق نوشتن کمتر بشه:
🌿سرگرمی های اضافی رو از اطرافش جمع کن:
با تلویزیون روشن و موبایل کنار دست نمیشه مشق نوشت.
🌱زمان انجام تکالیف باید مشخص باشه
ساعت مشخصی برای انجام تکالیف در نظر بگیرید و فقط زمان رو بهش یاداوری کنید.
🌱جای مشخص برای انجام تکلیف مشخص کن
جایی که مخصوص مشق نوشتن و درسخوندن باشه
🌱جلوی تلویزیون جای مشق نوشتن نیست.
🌱در شروع تکلیف کنارش باشيد
برای خیلی از بچه ها شروع کردن کار سخته برای شروع کنارش باشید به تدریج ازش فاصله بگیرید
🌱 غیر مستقیم نظارت کنید
اینکه مدام بشینی کنارش این حس رو پیدا میکنه که اگر مامان بابا نباشن نمی تونم بنویسم ، از پسش برنمیام...
اگر دیدید داره خوب پیش می ره تشویقش کنید و کم کم از فاصله دور تر حواستون بهش باشه
ولی بهش اطمینان بدهید سوالی داشت می تونه بپرسه
ونکته طلایی
تایید تشویق توجه
نشون دادن تایید ، توجه و تشویق ( برای هر پیشرفتی هرچند کوچیک) به افزایش انگیزه واعتماد به نفس کودک کمک میکنه و باعث میشه در انجام تکلیف مستقلانه تر عمل کند
#خانواده_بهشتی
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@fatemi24
┗━━━🍂
❤️ #کافه_همسران
🍃 کسی که به قصد دلگرم کردن همسرش به صحبتهای او گوش می دهد
❣هم کلمات او را می شنود و هم احساسات پشت کلمات او را.
❣برای شنیدن حرف های همدیگه وقت بزارید
#خانواده_بهشتی
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@fatemi24
┗━━━🍂
🔴 #فروش_عصبانیتها
💠 زن وشوهری بیش از ۶۰ سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد. یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. پیرمرد با اجازهی همسرش جعبه کفش را آورد. وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ ۵۰۰ هزار تومان دید. پیرمرد گفت اینها چیست؟ پیرزن گفت: اوّل زندگی، مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی شما این است که هیچ وقت مشاجره نکنید و هر وقت از دست شوهرت عصبانی شدی ساکت بمان و یک عروسک بباف. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشکهایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دوبار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود و از این بابت شادمان شد. سپس پرسید: این همه پول چطور؟ پس اینها از کجا آمده؟ پیرزن در پاسخ گفت: آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسکها به دست آوردهام.
#خانواده_بهشتی
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@fatemi24
┗━━━🍂
نیایش صبحگاهی 🌺🍃
✨مهربان خدای من...
🌺ای همیشه هستِ دلهایمان
✨ در تنگنای همه نداشتن ها...
🌺در شروعی خوب، دست مهربانیت
✨ را بر روی دلمان بگذار ،
🌺 تا چشم اطمینان باز کنیم
✨و تو را و تورا و تورا وفقط تو را
🌺 ببینیم فارغ از هر چیزی
✨پروردگارا..
🌺شروع این دفتر به یادت و
✨نام زیبایت مزین است ...
🌺آغازش را رهایی از بی تو بودنمان
✨بخواه و پایانش را سرآغازی
🌺برای روشنایی دل هایمان به نور
✨معرفتی که ارزانی مان می کنی...
🌺" آمیـن
#خانواده_بهشتی
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@fatemi24
┗━━━🍂
#حکایت
درس زندگی ...
✨ﺩﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ؟»
ﺩﻭﻣﯽ: «ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻇﺮﻑ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺭﻓﺖ و افتاد رو تخت ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺍﻭﻟﯽ: «ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ.»
از قرار، همسران این دو خانم نیز همکار هم بودند و داشتند درباره دیشب صحبت میکردند.
✨ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺮﻭﺯﺕ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ: «ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ. ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ.»
📌ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ:
✨مهم نوع نگاه ما به زندگی است
✨اگه نگاهمونو عوض کنیم در بدترین شرایط میتوانیم بهترین شرایطو رقم بزنیم...
مهم اینه نگاهمون رو به زندگی عوض کنیم...
درضمن
📌گول شکل ظاهری زندگی دیگرانو نخورید.شاید شما خوشبختتر از کسی هستید که همیشه حسرت زندگیشو دارید
هيچ وقت نگو رسيدم ته خط
اگه هم احساس كردی رسيدی ته خط
يادت بيار كه معلم كلاس اولت هميشه می گفت:
نقطه سر خط ....
بعد از هر سختی شروعی دوباره و پر انرژی داشته باش...
#خانواده_بهشتی
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@fatemi24
┗━━━🍂
🍃خوشخُلقی، سرمایۀ بیهزینهایه که با بودنش زندگی، آرومه و در نبودش پُر از تنش و تلخی.😊
✅احساس رضایت از زندگی، وابستگی زیادی به خوشاخلاقی زن و شوهر داره. با وجود اخلاق خوش، اُنس زن و شوهر،هر روز بیشتر میشه. یکی از نشونههای خونوادهای که مورد عنایت خاصّ خداوند قرار گرفته، همین خوشاخلاقیه.😍
💎دربارۀ قدر و قیمت خوشاخلاقی، همین بس که یکی از اصلیترین ملاکها برای سنجشِ کمال و نقص ایمانه.😌
🍃مؤمن، ملایم و خوش اخلاقه و البتّه اوّلین عرصۀ بروز ملایمت و خوشاخلاقی هم، محیط خونهست.☺️
⬅️اگه به نامۀ عمل مؤمن نگاه کنید، اوّلین چیزی که میبینید، خوشاخلاقیه.
به قدری این صفت در دینداری انسان نقش مهمی داره که اون رو نصف دین میدونن. انسان خوشاخلاق، مثل کسی میمونه که روزها رو روزه بگیره و شبها رو عبادت کنه.😇
‼️کسی که با عوامل مخالف میل خودش مبارزه کنه و اجازه نده این عوامل، اون رو عصبانی کنن، مثل کسی میمونه که شمشیر به دست گرفته و روز و شب با دشمنای خدا میجنگه؛ امّا وای بر بداخلاق که خودش رو از خیر دنیا و آخرت، محروم کرده!😱
📚تا ساحل آرامش
❤️خانواده بهشتی
#خانواده_بهشتی
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@fatemi24
┗━━━🍂
نیایش صبحگاهی 🍁💫
🍁الهی"دردهایی" هست كه
✨با گوشی نمیتوان گفت...
🍁گفتنیهایی" هست كه
✨هیچ قلبی محرم آن نیست...
🍁الهی"تلاشهایی" هست كه
✨جز به مدد تو ثمر نمیبخشد...
🍁تغییراتی هست كه
✨جز به تقدیر تو ممكن نیست...
🍁دعاهایی هست كه
✨جز به "آمین تو" اجابت نمیشود...
🍁الهی"قدمهای گمشدهای" دارم كه
✨ تنها هدایتگرش تویی...
🍁"افكار آشفتهای "دارم، كه
✨تنها سامان دهندهاش تویی...
🍁نگاه مهربانت را از من پنهان نکن
#خانواده_بهشتی
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@fatemi24
┗━━━🍂