eitaa logo
خانواده فاطمی
1.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
27 فایل
🔸مباحث معرفتی https://eitaa.com/fatemi222/6618 🔹 احکام کاربردی https://eitaa.com/ahkam31/910 🔸فهرست مباحث خانواده https://eitaa.com/fatemi24/13766 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ سحر دوازدهم... ✍ کویری بودم تشنه.... که بارش باران نگاه تو، سیرابم کرد.... ❄️ جنس نگاه تو، از جنس سحرهای رمضان است ... من، اولین نگاه تو را، در رمضانی بی نظیر، پیدا کرده ام.... ❄️نميدانم میان تو.... و... لیله القدر.. چه سری هست ..؟؟ که هر آنچه را، تو نگاه میکنی.. لیله القدر، بر قيمتش می افزاید... راز میان شما هر چه هست، باشد!!! من دلخوشم به تو... که همین حوالی نفس می کشی... و سیاهی قلب هايمان، نگاهت را از ما، ساقط نمی کند... فقط ط ط.... یک درد می ماند...که سالهاست، در کنار اطمینان قلبهایمان، خودنمایی می کند... "نداشتنت"... درد بی درمانی است..؛ و اين درد را تنها کسی لمس می کند، که یکبار حرارت آغوش تو، مستش کرده باشد.... ❄️یقین دارم..؛ بی تو ماندن...محال است... بی تو رسیدن... محال است... بی تو نفس کشیدن... محال است... اما من همچنان بدون تو، زنده ام!!! ❄️تا آمدن تو... فقط یک راه مانده است.. من...باید... ...بردارم.... تا....تو...را.... ....کنم.... درد نداشتنت...با نسخه زیر...درمان میشود... راکد....نباش!!! بی خیال...نباش!! ساکن...نباش!!! برو....می یابی اش..... ✍ و من....باید، این رمضان... بسویت..قدم بردارم.... برای قدم هايم، امن یجیب بخوان..؛ ┏━━🍃🌺🍃━━┓ @fatemi24 ┗━━━🍂
سحر چهاردهم..... ✍ فقط یک سحر مانده، تا رمضان، قرص قمرش را رونمايي کند... نیمی از ماه را در انتظار تجلی "کرامتت"، لحظه شماری کرده ايم... و تنها... یک سحر، تا پایان انتظار مان، باقی مانده است... 🌴🌹چه سری است ، دلبرم...؟ که درست در همان ثانیه ای که قرص رمضان، کامل میشود... زمین آیینه کرامت تو را رو میکند ... ❄️سفره داری...خصلت رمضان است... و تو همه این سفره داری ات، را یکجا در سینه پسر فاطمه، جای داده ای... مگر ميشود، مولود نیمه رمضان بود.... پسر ابرمرد آسمان، و شیرزن زمین، بود، اما... کریم ترین انسان زمین نبود...؟ 🌴💎🌴به چشمان عاشق کش تو قسم....من یقین دارم...؛ روبروی نام "کریم " ات آیینه گرفته ای...تا مجتبی را برای اهل زمین ، خلق کرده ای... 🌾قنوت چهاردهم سجاده عاشقی ام... اوج می گیرد به نام نامی کرامتت... دلبرم.... سهمی از کرامتت را در وجود من نیز، جای میدهی...؟؟؟ 🌴این سحر... انقدر.. تو را تکرار میکنم... ؛ تا آیینه داری نام "کریم" ات را، به قلب من نیز، هدیه کنی... آیا میشود، مرا به خودت شبیه کنی...؟؟ یا کریم.....یا کریم.... یا کریم.... سید پیمان موسوی طباطبایی ┏━━🍃🌺🍃━━┓ @fatemi24 ┗━━━🍂
سحر پانزدهم.... 🌴🥀🌴 ✍ و..... وعده دیدار رسید.... ❄️سلام مادر.... برای عرض تبریک آمده ام.... قدم نو رسیده ات... مبارک.... ❄️همه این سحرها، دلم را، به امید سرزدن به خانه تو... لنگ لنگان، تا پانزدهمین سحر، کشانده ام.... چقدر دلم، تنگ آغوشت، بود.... و اولین دردانه تو... اولین بهانه من، برای کوفتن در خانه ات.... ❄️هلال رمضان... به قرص ماه، بدل گشته...تا زمین آماده رونمايي فرزند تو شود.... ماه زاده را، جز قرص قمر، چه کسی رونمايي تواند کرد؟؟ 🌴🌾🌴صدای نوزدات... خواب را از چشمان مان ربوده است... نوازش های تو بر قنداقه مجتبی... قند در دلمان، آب می کند.... کمی آهسته تر، نوزادت را بنواز... مادر دلمان شیشه ترک خورده ایست، که در حسرت آغوش تو، سالهاست، بر چادر مشکی ات، بوسه می زند... ❄️آغوشت... مامن بی همتای دربدری های من است... کاش، ... لحظه تولدم به آسمان، مرا نیز، چون دردانه ات، در آغوش بکشی.... و هزاار بار، عاشقانه بنوازی ام...مادر ❄️پشت قنوت امشبم، گرم است به آغوش تو .... من به دنبال لمس حرارت بوسه هايت، سجاده گرد سحر پانزدهم، شده ام... آنقدر به تکرار نامت، مست ، میکنم... تا تمام آرامش نفس تو را ، به یک جرعه سر بکشم... 🌴💎🌴مادر.... چون دردانه ات....مرا نیز...بوسه باران می کنی؟؟؟.... سید پیمان موسوی طباطبایی ┏━━🍃🌺🍃━━┓ @fatemi24 ┗━━━🍂
سحر ه هفدهم... ✍ رمضان، به پیچ نهایی اش، نزدیک می شود.... و لحظه های قدر از راه می رسند... شب های قدر، فرصت میوه چینی اند... و ما... برداشت می کنیم، همه آنچه را که یکسال در زمین قلبمان، کاشته ايم، ... ❄️عمر یکساله ام را که برانداز میکنم، هیییچ نقطه ی روشنی، برای دریافت کرامتت نمی بینم... اما... مهربانی یکساله تو را، که مرور می کنم..؛ دلم به لیلةالقدر این رمضان نیز، قرص می شود... سالهاست که رسم میان من و تو، همین بوده است... ؛ من... یکسال...را خراب کرده ام... و تو....سال بعد... را به نیکوترین تقدیر، نوشته ای... چه رازی است میان تو و اسم "رحمانت".. که از هر چه بگذری، مهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی...؟ ❄️سیاه دل تر از همیشه... و شکسته تر از هر سال... چشم براه لیلةالقدرت نشسته ام.... اما...یقین دارم... ؛ که سهم عظیمی از "ع ش ق" را برایم، کنار گذاشته ای... ❄️من، بی تو، تمام می شوم...؛ دلبرم.... دفتر تقدیرم را، از هر چه خالی می کنی، خیالی نیست.... اما.... تقدیر مرا، از لمس وجودت...خالی مکن... من...بدون تو.... یعنی...؛ تماااام تو..تنها ثروت قابل شمارش منی...خدا و من... به انتظار سهم بیشتری از تو، گوشه سفره رمضانت را، رها نکرده ام.... رحمان...مگر جز مهر ... می داند...؟ لیلةالقدر مرا، به طوفانی از مهرت...تکان بده.... یا رحمان....یا رحمان... یا رحمان ┏━━🍃🌺🍃━━┓ @fatemi24 ┗━━━🍂
سحر نوزدهم... ✍ و..... امشب "دردناک ترین" ساعات این ضیافت است... ❄️آسمان و زمین، عجیییب بوی درد گرفته اند... میدانی.... ؛ شق القمری در کوفه، درپيش است... که بر غربت هزار ساله تو، تلنبار شده است... ❄️بی قراری، جان مرا به آتش کشانده است... حصن حصین زمین، آماده پرواز می شود... و این اولین بار است که شیعه، درد یتیمی را به جان خویش، می خرد.. ❄️یوسفم... این روز ها، استخوان سوزند... اما، تصور دردهای فردا...امانمان را بریده اند... علی..... با همه هیبتی که آسمان را به تعظیم واداشته است... به محرابی میرود، که قرار است.. ماه را در آن بشکافند... وااای... که درد این ثانیه ها...پای قلمم را لنگ می کند... ❄️یوسفم... من نخستین بار، بوی درد را از مشام رمضان، ادراک کرده ام.... علی... همه پناه من... و همه پناه اهل زمین و آسمان است... من بی علی... هزاااااااااااار بار، یتیمی را تجربه کرده ام... ❄️فاجعه ایست رمضان های بدون تو... نميدانیم... بر کدامین درد، شکیبایی پیشه کنیم...؟ بر هیبت آنکس، که از دست میدهیم... یا بر غربت آنکس که بدستش نمی آوریم... ❄️تو بگو یوسفم.... شیعه... چند سال دیگر، به تحمل این درد، محکوم است؟ لیلةالقدر است... و... من.. فقط یک نشانی از پیراهنت، می خواهم.. تقدیر مرا، به همین یک نشانه... زیبا کن... ┏━━🍃🌺🍃━━┓ @fatemi24 ┗━━━🍂