اِنِّی لَاَدعوُا لِمُومِنٍ یُذکَرَ مُصِیبَهِ جَدِّی اَلشَّهِید ثُمَّ یَدعُو لِیَ بِتَعجِیلِ الفَرَجِ وَالتَّاءیِیدِ
آندم بریدم از زندگی دل کامد به مسلخ شمر سیه دل
او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل
او می کشید و من می کشیدم او از کمر تیغ من آه باطن
او می برید و من می بریدم او از حسین سر من غیر از او دل
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
کلیم اگر دعــاکند ، بى تو روا نمى شود مسیح اگر دوا دهد ، بى تو شفــا نمى شود
اگر جدایى اوفتد میان جسم و جـان من قسم به جان تودلم ، از تو جدا نمى شود
گریه اگر کنم همى ، بهر تو گریه مى کنم ورنه زدیده ام عبث ، اشک رها نمى شود
گِرد حرم دویده ام، صفا و مروه دیده ام هیچ کجا براى من کرب و بلا نمى شود
کسى که گشت گرد تو، گرد گنه نمى رود پیرو خط کربلا، اهل خطا نمى شود
عمر گذشت و وا نشد ، راه زیارتت به من حاجت این شکسته دل، چرا روا نمى شود
جز سر غرقه خون تو، که شد چراغ قافـله رأس بریده برکسى ، راهنما نمى شود
اى بدن تو غرقه خون،وى سروروت لاله گون با چه خضاب کرده اى، خون که حنا نمی شود
کرببلا و کوفه شد، سخت به عترتت ولى هیچ کجا به سختى، شام بلا نمى شود
چوب بدست قاتلت سوخت و گفت اینسخن جاى سر بریده در، طشت طلا نمى شود
سوز درون میثمت، بوده شرارى ازغمت ورنه ز شعرش این چنین،شوربه پانمى شود
شعر از : حاج غلامرضا سازگار
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
مِهر تو را،به عالم امکان نمی دهم این گنج پر بهاست من ارزان نمی دهم
گرانتخاب جنّت وکویت بمن دهند کوی تو را به جنّت و رضوان نمی دهم
نام تو را ، به نزد اجانب نمی برم چون اسم اعظم است به دیوان نمی دهم
جان میدهم بشوق وصال تویاحسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی دهم
ای خاک کربلای تو ، مُهرِ نمازِ من آن مُهر را به مُلک سلیمان نمی دهم
مارا غــــلامی تو بود تاجِ افتـخار این تاج را به افسر شاهان نمی دهم
دل جایگاه عشق توباشدنه غیرتو این خانه خداست به شیطان نمی دهم
گرجرعه ای زآب فراتت شودنصیب آن جرعه رابه چشمه حیوان نمی دهم
تا سر نهاده ام چو مؤیِّد بدرگهت تن ، زیــر بـار منّت دونان نمی دهم
(سیدرضامویّد)
بیتو درون سینهام ، ناله شرر نمیشود گریه صفا نمیدهد، اشک، گهر نمیشود
سوز دل، آتش تبم، روز، سیهتر از شبم این شب تیره تا ابد، بیتو سحر نمیشود
ای یم اشکها کمت تا که نسوزم از غمت رزق حلال دیدهام، خون جگر نمیشود
نیزه خصم چون قلم کرده به سینهات رقم که پیش تیر، عاشقی چون تو سپر نمیشود
از بدن تو بیشتر شد جگر تو ریشتر زخم زبان که مرهم داغ پسر نمیشود
روی تو آفتاب دین، سنگ ستاره جبین خون که نقاب بر روی قرص قمر نمیشود
غیر سر تو بر سنان، سری نگشته ساربان یتیم را که سایهبان، راس پدر نمیشود
آتش خیمه بود بس، از چه نگفت هیچکس شـعله که بال طایر سوخته پر نمیشود
ای شـرر تو آب من ، اشک غمت گلاب من محشر من، حساب من، بیتو به سر نمیشود
درد غمت دوای من، خاک درت شفای تن شفای درد «میثمت» خاک دگر نمیشود
شاعر:غلامرضا سازگار
زمزمه ی ورود به نجف الاشرف
وصل تو درمانم علی
مدح تو میخوانم علی
آمده ام زیارتت
با چشم گریانم علی
جانم علی جانم علی...
من زائر کوی تو ام
دلداده ی روی تو ام
عشق تو ایمانم علی
جانم علی جانم علی
میشوم از لطف شما
مُحرم ایوان طلا
خورشید تابانم علی
جنّت و رضوانم علی
جانم علی جانم علی
عشق تو سرنوشت من
ایوان تو بهشت من
جانم علی جانم علی...
نجف و نماز و گریه زیر ایوون طلا
نجفی که هر کی دیده شده بدجور مبتلا
.
نجفه جایی که چیزی کم نداره از بهشت
اربعین میام نجف پیاده میرم کربلا
.
تو خیلی آقایی
عشق دل مایی
تو یا من اسمه دوایی
.
ای دعای صاحب الزمان
ای قبله ی اهل آسمان
یا علی علی علی علی جان
.
مولا علی مولا مولا علی مولا
.
چه کنم چاره ندارم کار من صبوریه
هرچی می کشم خدایا مال درد دوریه
.
همه آرزوم اینه ببینم قبل مردنم
حرم رقیّه و زینبو توی سوریه
.
ای بانوی احساس
تو مادرت زهراس
یا زینب ای ناموس عباس
اي نجف اي باغ دلها السلام
اي نجف اي شهر مولا السلام
اي نجف داري تو انوار جلي
اي نجف اي شهر مولايم علي
خسته و غمگين و مهجور آمدم
اي نجف من از ره دور آمدم
من اگرخوبم وگركه من بدم
اي نجف من سرخود اينحا نامدم
حضرت مولا مرا دعوت نمود
زين عنايت غرق در خجلت نمود
====
آمدم بر درگهت با چشم گريان يا علي
تو كريم عالمي من برتومهمان ياعلي
گرچه سر تاپا گناهم زائر قبر توام
روي لطف و مرحمت ازمن مگردان ياعلي
بود عمري آرزوي من كه در شهر نجف
آيم و بوسم ضريحت ازدل و جان ياعلي
هركه را درديست من بيمارم از درد گناه
نيست بردردم بجز لطف تو درمان ياعلي
آمدم چون كعبه قبرت را بگيرم در بغل
با تو بندم بار ديگرعهد و پيمان ياعلي
آمدم تا از تو پرسم از چه بعد قرنها
مانده قبر همسرت ازديده پنهان ياعلي
آمدم تا با تو گويم سائلم درمانده ام
باز كن بر من زرحمت باب احسان ياعلي
آمدم تا با تو گويم مرغ جانم را بگير
از كرم دور ضريح خود بگردان ياعلي
آمدم تا با تو گويم آخر اي چشم خدا
يك نگه كن بر كن آلوده دامان ياعلي
آمدم تا با تو گويم با همه جرم و خطا
هركه هستم دوستت دارم به قرآن ياعلي
ايكه ميدادي غذاي خويش را بر قاتلت
لطف كن بر من كه هستم ازمحبان ياعلي
آمدم تا با تو گويم ياعلي دستم بگير
پيش از آنكه عمر من آيد به پايان ياعلي
--
گرچه همتا و شريكي خالق اعظم ندارد
يك علي دارد كه مانندش دراين عالم ندارد
من نميگويم چه دارد اين علي آنقد گويم
از خدا چيزي بعالم جز خدائي كم ندارد
---
عمري بود كه دل شده ام ياعلي مدد
از راه دور آمده ام ياعلي مدد
باور نداشتم كه تو دعوت كني مرا
ديدار بارگاه خود قسمت كني مرا
هرچند بد ولي زبد خويش تائبم
من آن سگم كه آمده ام پيش صاحبم
دل كجا و خانه دلبر كجا
من كجا و زائر حيدر كجا
اي گل دنيا و دين خارم مكن
خواب اگر ميبينم بيدارم مكن
ياعلي من از ره دور آمدم
خسته و غمگين و مهجور آمدم
آمدم تا فارغ از هستم كني
ساقي كوثر تو سرمستم كني
سيدي مولاي من بر ما امير
پايم از ره خسته شد دستم بگير
بنده ام من بنده مولايم توئی
خوش بحال منكه آقايم توئي
بردرت با خسته حالي آمدم
من گدايم دست خالي آمدم
==
يا علي عبد شرمسار توام
هركه ام زائر مزار توام
آنچه يك عمر آرزو كردم
در حريمت بدست آوردم
جنت من ديار توست علي
كعبه من مزار توست علي
گرنهند آفتاب را به كفم
نيست مانند سايه نجفم
سالها در زديدگان سفتم
همه عمر ياعلي گفتم
سنگ بودم كه گوهرم كردند
زائر قبر حيدرم كردند
ياعلي ياعلي گنه كارم
روز محشر فقط تورا دارم
توحيات من و ممات مني
حج من صوم من صلاه مني
جنتم خاك تربت توست
اشك چشمم نثار غربت توست
به تجلاي تو درخشيدم
با ولاي تو شير نوشيدم
شير من كوثر ولاي تو بود
ذكر لالائيم ثناي تو بود
تازبان را به حرف بگشادم
مادرم داد ياعلي يادم
تاكه طفلي2ساله گرديدم
تاب برخاستن به خود ديدم
شاد بابا زنوشخندم كرد
ياعلي گفت تا بلندم كرد
در ميخانه واشده حاجت مستان رواشده
زلطف ساقي پياله اي به جهان سهم ماشده
غم تو تا هستي ما شد غم دنيا پستي ما شد
مي ما و مستي ماشد زولاي تو ياعلی
علی مولا یا علی مولا
به ولاي تو زنده ام به پاي تو سر فكنده ام
خداي عشقي و من ترا به خداي تو بنده ام
چه كنم من ايده ام اين است
كه ولاي تو اصل دين است
همه بندگي همين است به خداي تو ياعلی
علی مولا یا علی مولا
به گدائي من آمدم چه فرق اگر خوب اگر بدم
تو شاهي من ترا گدا چه كنم گر كني ردم
چو اميري تو بر دوعالم به توام بسته در دو عالم
كه رسد خير هردوعالم به گداي تو ياعلی
علی مولا یا علی مولا
شير خدا و لنگر عرش خدا علي
مرآت حق و آئينه حق نما علي
در روز حشر شافع امت محمد است
باب النجاه سلسله انبيا علي
اي ماوراي حد تصور مقام تو
مريم كنيز و عيسي مريم غلام تو
تو روشني روي خدائي و چون خداست
بالاي ماوراي ثصور مقام تو
دست خدا و چشم خدا و صورت خدا
تو بر خداي قائم و ما بر قوام تو
--
هركه دارد علي خدا دارد
روي سر سايه هما دارد
هركه داردعلي خدا با اوست
با علي داشتن خدا دارد
به علي هركه شد ارادتمند
دلي آكنده از صفا دارد
آشناي علي كسي باشد
كه نشاني زآشنا دارد
منكه نام تو بر زبان دارم
نام پاك تو حرز جان دارم
با تولاي تو به ذات خدا
شرف و عز جاودان دارم
سرناقابلم فداي تو باد
جان چه باشد كه ارمغان دارم
تا نهادم جبين به خاك درت
سر فراتر زآسمان دارم
ترسي از روز محشرم نبود
چون تو مولاي مهربان دارم
منكه دارم زتو حسين ترا
كي نظر سوي اين و آن دارم
ياحسين ياحسين ميگويم
بر تن خسته تا كه جان دارم
خدا حافظی زائران کربلا
خداحافظ ای برادر زینب،خدا حافظ یار بی سر زینب،خدا حافظ خاک کرببلا
حسین جانم ای حسین جانم،حسین جانم ای حسین جانم، حسین جانم ای حسین جانم
________________________
خدا حافظ ای خاک کرببلا،خدا حافظ ای محفل شهدا،خدا حافظ ای بارگاه حسین
حسین جانم ای....
_____________
خدا حافظ ای یابن ام بنین،خدا حافظ ای خاک خوب زمین،خداحافظ ای بین هردوحرم
حسین جانم ای.....
_________________
خداحافظ ای یاوران حسین، خداحافظ ای سامرا کاظمین،خداحافظ ای خاک پاک نجف
حسین جانم ای...
___________________
خدایا نما قسمت من دوباره، کنم بارگاه حسینی نظاره،شبی سرکنم پیش شش گوشه اش
حسین جانم ای حسین جانم،حسی
زمزمه ی ورود به نجف الاشرف
وصل تو درمانم علی
مدح تو میخوانم علی
آمده ام زیارتت
با چشم گریانم علی
جانم علی جانم علی...
من زائر کوی تو ام
دلداده ی روی تو ام
عشق تو ایمانم علی
جانم علی جانم علی
جانم علی جانم علی...
میشوم از لطف شما مُحرم ایوان طلا
خورشید تابانم علی
جانم علی جانم علی