eitaa logo
نفوس مطمئنه
649 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
842 ویدیو
108 فایل
🌸🍃﷽🍃🌸 تقدیم به روح همه شهدا خصوصا شهید عارف(فاطمی) 🌸رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 🌸داستانهای شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280 🌸روایتگری شهدا https://eitaa.com/fatemi48/979 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
آرزویی که به حقیقت پیوست 🌹شهید ابوالقاسم اسماعيل زاده در ۱۸ سالگى و دو روز بعد از آغاز جنگ به منطقه جنگى اعزام شد و در تمام دوران جنگ در جبهه حضور مؤثرى داشت. در پشت جبهه مدتى مسئول سپاه بيدخت، كاخك و واحد بسيج گناباد بود و سازمان‌دهى نيروها را بر عهده داشت. 🔹در يكى از مرخصى‏‌ها كه خانواده‏‌اش به او پيشنهاد ازدواج داده بودند با اين شرط كه با يكى از بستگان شهدا يا جانبازان باشد، قبول نمود و در ۲۱ سالگى با خانم بتول خواجه رضا شهرى كه خواهر يكى از جانبازان بود؛ ازدواج كرد. ثمره‏ اين ازدواج يك پسر به نام رسول است كه در تاريخ اول فروردين ماه سال ۱۳۶۵ به دنيا آمد. بعد از يك هفته از ازدواج دوباره به جبهه رفت. 🔸 از دوستان شهيد مى‌گويد: «وقتى قطعنامه‏ ۵۹۸ از طرف جمهورى اسلامى ايران قبول شد، ايشان در اتاق گردان خيلى ناراحت بود و مى‌گفت: جنگ تمام شد و به آرزويمان نرسيديم.» https://eitaa.com/fatemi48/602
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که به سید اتمی منطقه معروف بود 🍃🌹🍃 🔻 در سال ۱۳۹۴ عزم جهاد و از پدر کسب اجازه کرد ولی پدر راضی نمی‌شد. به همین خاطر دختر شش ساله شهید پیش پدر بزرگ وساطت کرد. او به پدربزرگ گفت که بابا مصطفی برای رفتن به سوریه نذر کرده و از خانه در اسلامشهر تا قم پیاده رفته است و به من گفته که به جز او دیگر پسری ندارید و همین حساسیت باعث شده رضایت ندهید. بابا از من خواست بیایم و واسطه شوم. پدر شهید هم که اصرار‌ها و صحبت‌های نوه را می‌شنود، قبول کرده و رضایت می‌دهد که سید مصطفی مدافع حرم حضرت زینب (س) شود. 🔹به سید‌مصطفی در منطقه، سید اتمی می‌گفتند. مصطفی مسئول پشتیبانی و لجستیک بوده و مهمات به دست بچه‌ها می‌رسانده است، روز شهادت مصطفی مهمات‌ها را می‌رساند و همکارش از او می‌خواهد سریع از محل دور شود گویا گروه تروریستی النصره به بچه‌ها مسلط بودند. سید‌مصطفی سمت ماشین می‌رود، اما نمی‌تواند بچه‌ها را در آن شرایط تنها بگذارد. در هنگام جابجایی نیروها به پشت خط بیسیم سید می‌افتد، تا خم می‌شود که بیسیم را بردارد، دو ترکش به ایشان اصابت می‌کند. سید هم همانجا می‌افتد. 🔺تروریست‌ها منطقه را گرفتند و نیرو‌ها نتوانستند پیکر‌ها را به عقب بیاورند. دو سه هفته بعد که منطقه به دست نیرو‌های خودی افتاد، برای بازگرداندن پیکر‌ها رفتند، اما پیکر سید مصطفی را پیدا نکردند. | فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi48/281
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که با لب تشنه از دنیا رفت 🍃🌹🍃 🔻مادر شهید مهدی بیات می‌گوید: " پسرم به زاهدان رفت که یکساله برگردد اما دو سالی در آنجا بود. سال دوم وقتی ایام عید و تعطیلات رسید و همه به خانه‌هایشان برمی‌گشتند، تصمیم گرفت به جای یکی از دوستانش که زن و بچه داشت، بماند. به ما تلفنی گفت: من جای دوستم می‌مانم تا او بتواند به زن و بچه‌اش سر بزند و پیش آن‌ها باشد. روزی که کارش تمام شده بود و قرار بود به تهران بازگردد، یک عملیاتی پیش آمد. در عملیاتی که پیش از عزیمتش به تهران پیش آمد و در آن حضور داشت، به شهادت رسید." 🔹این مادر شهید به برخی از خصوصیات اخلاقی شهید اشاره کرد و بیان می‌کند: " مهدی با مرام و معرفت و مؤدب بود. با لب تشنه از دنیا رفت. مهدی همیشه وقتی از دانشگاه به خانه برمی‌گشت یک شاخه گل در دستش داشت که برای من گرفته بود. وقتی می‌رسید اول دست من را می‌بوسید و بعد یک جای خاص در خانه برای شاخه گلش داشت که آن را آنجا می‌گذاشت و می‌گفت بضاعت یک دانشجو در حد همین شاخه گل است. ۱۰ سال از شهادتش می‌گذرد ولی من هنوز هم جای گل او در خانه را با یک گل مصنوعی نشان کرده و یادش را زنده می‌کنم." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/fatemi48/1165
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که بی سر و دست به وطن بازگشت 🍃🌹🍃 🔻مادر شهید امیررضا علیزاده می‌گوید: هر چند دلم نمی‌خواست امیررضا وارد شود ولی در مقابل اصرارهای او و اینکه می‌دانستم از کودکی عاشق سپاه است مانع ورودش نشدم و پس از گرفتن دیپلم وارد دانشگاه افسری امام حسین(ع) سپاه شد و بعد از آن مدت سه، چهار ماهی به تفحص شهدا رفت. 🔹پدر شهید علیزاده ادامه می‌دهد: آخرین مرحله در تاریخ ۱۵ فروردین سال ۹۲ به سوریه اعزام شد و در این مرحله در طول یک ماه خبری از او نداشتیم و آخرین بار سه روز قبل از شهادت تماس گرفت و گفت ۳ روز بعد می‌آیم و دقیقاً ۳ روز بعد یعنی ۳۷ روز پس از آخرین اعزام در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۹۲ در شهر حلب سوریه به شهادت رسید و پیکر با سر و دست بریده را به زادگاه او آوردند و در جمع باشکوه همشهریانش تشییع شد." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که خواب شهادت خود را دیده بود 🍃🌹🍃 🔻شهید عرفان بیات یک دهه هشتادی که قبل از آخرین مأموریتش خواب شهادتش را دیده و این موضوع را با مادرش هم در میان گذاشته بود. مادر هم برایش دعای شهادت می‌کرد، اما هرگز نمی‌دانست افتخار مادر شهید شدن به این زودی‌ها نصیبش شود. 🔸عرفان بیات اهل ورزش بود، در کشتی چند مدال گرفت و تکواندوکار بود. زمان ، در مسجد کمک‌های مردمی و مؤمنانه را جمع می‌کرد و آن را به دست افراد نیازمند می‌رساند. 🔺وی در کار‌های خیر پیشقدم بود و حتی حقوقش را که می‌گرفت، بخش عمده‌ای از آن را به کسانی که نیاز داشتند، می‌بخشید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | نخبه‌ای که دست راست شهید همت بود 🍃🌹🍃 🔻شهید محمدرضا کارور از نخبه‌های دفاع مقدس که در بیشتر عملیات‌ها همراه شهید همت بود و او را دست راست شهید همت لقب داده بودند. هنگامی که خبر شهادتش را به شهید همت دادند، او گفت: " با شهادت محمد رضا کارور کمر من شکست." 🔺مادر شهید کارور در خاطرات خود نقل می‌کند: " شهید همت در بحبوحه عملیات خیبر با او تماس گرفته و این مادر را دلداری داده و به او قول داده که تا پیکر فرزندش را پیدا نکند از منطقه بازنخواهد گشت. این در حالی است که هنوز پیکر این شهید پیدا نشده و جزو مفقودالاثرهاست! با این وجود شهید همت به قول خود عمل کرد، زیرا به فاصله چند روز پس از شهادت کارور، او نیز به آرزوی خود یعنی شهادت رسید." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که افتخار سردار سلیمانی بود 🍃🌹🍃 🔻 شهید سردار قاسم سلیمانی درباره شهید محمد مشایخی رودباری می‌گوید: " ما افتخار می‌کنیم مشایخی مال ماست که در شب خوف عملیات کربلای ۵ گفت: چراغ‌ها را روشن کنید می‌خواهم در روشنایی حرف بزنم و رو کرد به دوستانش، گفت: من پاهای خودم را با ریسمان می‌بندم که عقب نشینی نکنم، برادرها شما را قسم می‌دهم اگر من خواستم عقب نشینی کنم، من را با تیر بزنید." 🔺شهید محمد مشایخی خطاب به فداکاری‌های مادر مهربانش می‌گوید: " مادر مهربان! فدای دست‌های شکافته‌ات! مادر فراموشم نمی‌شود که چقدر گرسنگی خوردی و ستم کشیدی و به یاد خدا بودی. مادر ! محمد به قربان آن پاهای برهنه‌ات که زمین داغ آنها را می‌سوخت تا از عذاب آخرت در امان باشیم، مادر محبت‌هایت را تا دم مرگ بیاد دارم و از خدا می‌خواهم که تو را در دنیا عزت و در آخرت نعمت فراوان عطا فرماید." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | از تلاش برای اعزام به سوریه تا جا زدن خود به عنوان مهاجر افغانستانی! 🍃🌹🍃 🔻شهید مصطفی صدرزاده برای اعزام به سوریه تلاش‌های فراوان کرد ولی موفق نشد. تا اینکه به عنوان یک مهاجر افغانستانی خود را به لشکر فاطمیون رساند. 🔹از خصوصیات اخلاقی این شهید کلام دلنشین و رفتار پسندیده بود، وی توانست اراذل و اوباش را به هیات‌های مذهبی دعوت کند و با شوخی به آن‌ها می‌گفت:" داداش بیا دو دقیقه رو با ما بد بگذرون" 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/fatemi48
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهید ۱۱ ساله‌ای که حکم جهادش را از دستان امام خامنه‌ای مدظله‌العالی گرفت ▪️◾️▪️ ▪️شهید مرحمت بالازاده برای اعزام به جبهه و برای رسیدن به آرزویش، پیش مسئولین شهرستان و استان و مقام معظم رهبری می رود تا در زمان ریاست جمهوری ایشان، حکم جهاد را از دستان مبارکشان بگیرد، حکمی که بالاترین دستورهاست. ▪️این دستخط به شهید بالازاده بال و پر می دهد تا هرکس مانع اعزامش شد، آن را از جیبش در آورده و بگوید من حکم جهادم را از آقا گرفته ام. ▪️شهید بالازاده غیر از حضور در گردانهای رزمی، برای مدتی در گردان تخریب حضور یافته، بر تجربیاتش می افزاید. به روایت فرماندهان و همرزمانش، در عملیات های والفجر۲ از ناحیه پای چپ زخمی شده و در عملیات خیبر دچار موج گرفتگی می شود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدمحمد بروجردی جزو هسته اولیه تشکیل دهنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. 🍃🌹🍃 🔸محمد بروجردی محور حرکت خود را خدمت به مردم مظلوم کردستان قرار داده بود، بنابراین لقب مسیح کردستان را برای شهید بروجردی باید نشان دهنده گوشه ای کوچک از خدمات این شهید ماندگار در تاریخ دفاع مقدس دانست. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | زندگی شهیدی که نماز شبش ترک نمی‌شد 🍃🌹🍃 🔻شهید ماشاءالله تاریخی زندگی ساده و بی‌آلایشی داشت و همیشه در نماز خواندنِ سر وقت از دیگر اعضای خانواده، پیشی می‌گرفت. از زمانی که جنگ شروع شد در تمام عملیات‌ها شرکت می‌کرد و همیشه می‌گفت تا زمانی که جنگ هست من هم باید در جبهه باشم. با تمام اعضای خانواده با احترام رفتار می‌نمود. 🔺مادرش شهید تاریخی می‌گوید: " بیشتر شب‌ها، وقتی که من بیدار می‌شدم، او را در حال نماز می‌دیدم و هیچ‌وقت نماز شبش را ترک نمی‌کرد. با صدای بلند صحبت نمی‌کرد. او همیشه جنگیدن را هدفی می‌دانست، برای شهادت. این هدف با انتخابی آگاهانه همراه شد." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با ✅داستان‌های شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280
🌹روحانی حسين فاطمي🌹 از سرزمین شهیدپرور گناباد، دست پروردة محبت و زادة ایمان بود. در شب عاشورای حسینی سال ۱۳۴۹ هـ‌.ش در روستای «نوده» از توابع شهرستان گناباد، در خانواده‌ای مستضعف و روستایی، دیده به جهان هستی گشود. مادر، غم و مهر حسین(ع) را با شیر به کودک می‌داد و پدر با لباس عزای حسینی بر تن، در حالی‌که ذکر صلوات و نام مبارک حسین(ع) بر لب داشت، نام او را «حسین» نهاد تا در آینده‌ای نه چندان دور شاگرد ممتاز دانشگاه کربلا شود. دوران ابتدایی حسین در وطنش به پایان رسید. همیشه در کلاس و درس موفق بود. به علت نبودن مدارس راهنمایی در روستا، جهت ادامه تحصیل به بخش بیدخت رفت. در سال دوم راهنمایی جذبه محبت ساقی عشق حسین را حجره نشین دلدار کرد. او با اندیشه‌ای بر گرفته از معرفت عاشقانه به امام زمان(عج) راهی حوزه علمیه شد. با شروع جنگ تحمیلی، همچون هزاران بسیجی عاشق و دلباخته حق، با لبیک به ندای «هل من ناصر» پیر جماران، راهی جبهه‌های شرافت و ایثار شد تا در دانشگاه کربلای ایران فارغ‌التحصیل درس عشق و ایثار شود. سرانجام این سرباز عاشورایی امام زمان(عج) در ۱۴ خرداد ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی «شلمچه» در حین پاکسازی و خنثی کردن مین‌های دشمن بر اثر انفجار یک مین ضد تانک، به آرزوی دیرینه‌اش رسیده؛ شربت شیرین شهادت نوشید و عاشقانه سر در دامن مولایش حسین(ع) نهاد. ❤️شادی روح شهداء صلوات❤️ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ✅داستان‌های شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280