eitaa logo
نفوس مطمئنه
537 دنبال‌کننده
970 عکس
635 ویدیو
92 فایل
🌸🍃﷽🍃🌸 تقدیم به روح همه شهدا خصوصا شهید فاطمی رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 داستانهای شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280 روایتگری https://eitaa.com/fatemi48/979 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از منبرک فاطمی
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* ✍🏼 بهترینی از کانال های ایتا تقدیم به شما ═══✼🌷🍃🌷🍃✼═══ ♻️راهکار ترویج نماز در خانه و جامعه https://eitaa.com/namaz_gonabad/922 ♻️مهارت آموزی جهت زندگی موفق https://eitaa.com/fatemi24/13766 ♻️احکام شرعی و ساده جهت بانوان و آقایون https://eitaa.com/ahkam31/910 ♻️مهدویت و آخر الزمان https://eitaa.com/fatemi311/5 ♻️معارف قرآن و روایات همراه با داستانهای زیبا https://eitaa.com/fatemi222/6618۸ ♻️جمعیت و فرزند آوری خوبه یا نه؟ https://eitaa.com/qom1400qom/226 ♻️جهاد تببین و تشخیص صحیح https://eitaa.com/Tebyangonabad2/408 ♻️عفاف و حجاب و مسولیت من https://eitaa.com/Chastity/750 ♻️اشعار جالب جهت مرثبه و مداحی اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100 ♻️داستانهای جذاب از شهدا برای روایتگری https://eitaa.com/fatemi48/281 ♻️شصت نکته در باره تکلیف بزرگ(امربه معروف ) https://eitaa.com/fatemi5/2772 ♻️واسطه گری ازدواج https://eitaa.com/HamYary_Hamsan/9653 ♻️حکمت و خطبه‌‌های نهج‌البلاغه https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ┅┄✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ ✍ در آستانه شهادت امام جواد علیه السلام مطالبی جهت مطالعه👇 https://eitaa.com/fatemi222/7609
💠 🌄 هم قد گلوله توپ بود … گفتم : چه جوری اومدی اینجا ؟ گفت : با ! گفتم : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟ گفت : با التماس ! به شوخی گفتم : میدونی آدم چه جوری میشه ؟ لبخندی زد و گفت : با التماس ! ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌱 ۱۷ خرداد ۱۳۴۹ - سالروز تولد بسیجی نوجوان، شهید مرحمت بالازاده👆 🌷این عاشق دلباخته در ۲۱ اسفند ۶۳ در عملیات بدر (جزیره مجنون)، با فاصله اندکی از شهادت فرمانده و مرادش، شهید مهدی باکری، بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره حضرت قاسم (ع) شد🕊🕊 ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ https://eitaa.com/fatemi48
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 | مصاحبه نوجوان بسیجی، شهید مرحمت بالازاده در حال اعزام به منطقه عملیاتی 🌷او که به دلیل‌ سنّ ‌کم، نتوانسته‌ بود به‌ برود، متوسل‌ به‌ _آیت‌_الله‌_خامنه‌ای ‌رئیس‌ جمهور وقت شد تا واسطه‌ شده و او را به جبهه‌ بفرستند . . . در کانال "دفاع مقدس" اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است https://eitaa.com/fatemi48
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 کلیپی‌ از صحنه‌های‌ حماسی‌ جنگ به‌ همراه مصاحبه با شهید مرحمت https://eitaa.com/fatemi48
💔مدتی در جزیره مینو مستقر بودیم. شهید علی آقا ماهانی کنار نهر، کلاس درس قرآن گذاشته بود. قرار شد ما هم بعد از رساندن اسلحه و مهمات به اروند، خودمان را به جمع برسانیم. وقتی برگشتیم آخر کلاس بود و بچه‌ها مشغول هندوانه خوردن؛ گفتیم: این هندوانه از کجا؟ گفتند: بعد از درس، علی آقا گفت: دلتان چه می‌خواهد؟ هرکس چیزی گفت. علی آقا گفت: هندوانه باشد خوب است. داشتیم می خندیدیم که نگاهمان به آب افتاد. هندوانه ای ده کیلویی روی آب روان بود. اول فکر کردیم پوست هندوانه است، وقتی گرفتیمش هندوانه‌ای سالم بود و همه از آن خوردند. تنها کسی که از دیدن آن خوشحال نشد، خود علی آقا بود. نمی‌خواست بچه‌ها به چشم عارف نگاهش کنند. 📚کتاب رندان جرعه نوش؛ خاطرات حمید شفیعی، صفحه ۶۱ و ۶۲ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🍃🌹🍃 @fatemi222
✨﷽✨ 🔴شماها دیگه کی هستید! ✍️در گیلانغرب چوپانی بود به نام شاهین که گوسفندهایش را در تپه‌های مابین ما و عراقی‌ها می‌چرخاند. آدم خوبی بود. ابراهیم حسابی با شاهین عیاق شد. مدتی بعد به مراتع دیگری رفت. چیزی از رفتنش نگذشته بود که ابرام گفت دلم هوای شاهین رو کرده. رفتیم ببینیمش. همین‌طور که نشسته بودیم، دیدیم شاهین بلند شد و رفت. پشت سرش هم ابرام رفت. یک دفعه صدای ابرام و شاهین ما را متوجه آن‌ها کرد. شاهین می‌گفت: «من باید این حیوون رو بزنم زمین!» ابرام هم می‌گفت: «به مولا اگه بذارم!» بلند شدیم ببینیم چه خبر است. دیدیم شاهین یه میش از بین گله جدا کرده تا سرش را ببرد و برای ما کباب کند اما ابرام مانعش شده و اجازه نمی‌دهد. ده دقیقه، یک ربع این‌ها با هم بکش نکش داشتند. بالاخره شاهین کوتاه آمد. وقتی آمد و نشست، گفت: همین جایی که شما الان نشستید، قبل از انقلاب استوار ژاندارمری می‌اومد و تقاضای گوسفند می‌کرد. من هم مجبور بودم براش گوسفند بکشم. یک دفعه که من گوسفند کوچکی براش جدا کردم، قبول نکرد. خودش بلند شد رفت یک میش بزرگ سوا کرد و گفت اینو بکش. گوسفند رو کشتم، گوشتش را خرد کردم، گذاشت لای پوستش و برد و به اندازه یک آبگوشت هم برای ما نگذاشت. حالا موندم که شماها دیگه کی هستید! اون استوار نامرد ژاندارمری چطور رفتار می‌کرد، شماها چطور! 📚کتاب جوانمرد، روایت زندگی و خاطرات شهید ابراهیم هادی، ج1، ص95تا97 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
🌷 ‏نزدیك عملیات بود؛ می‌دونستم تازه دختردار شده. یك روز دیدم سر پاكت نامه از جیبش زده بیرون... گفتم این چیه؟ گفت عكس دخترمه گفتم بده ببینمش گفت خودم هنوز ندیدمش! گفتم چرا؟ گفت: الآن موقع عملیاته. می‌ترسم مهر پدر و فرزندی كار دستم بده، باشه بعد... 🔹 🔹 https://eitaa.com/fatemi48
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسی که دوست داره به امام زمانش نزدیک بشه ... شهید باکری
💠 فرماندۀ عزیز🌷 دوران ➖ خاطره‌ای از عارف بالله، مجاهد نستوه، آیت‌الله 🌸 ایشان اعتقاد و احترام عجیبی به رزمنده‌ها داشت. یک شب به تیپ امام جواد(ع) آمد. در جمع نیروها سخنرانی کرد. پس از اتمام سخنرانی، وقت نماز بود. صفوف رزمنده‌ها تشکیل شد، اما آیت‌الله آقا تهرانی قبول نمی‌کرد امام جماعت شود. شهید برونسی، فرمانده تیپ به ایشان عرض کرد: آقا! جلو بایستد تا به شما اقتدا کنند. 🍀 میرزا جواد آقا هم در پاسخ فرمود: شما دستور می‌دهی؟ شهید برونسی گفت: من کوچک‌تر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش می‌کنم. 🌼 علامه گفت: نه خواهش را نمی‌پذیرم. بچه‌ها گفتند: آقای برونسی! مصلحتاً بگویید دستور می‌دهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم. شهید برونسی هم همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز! 🌴 بعد از نماز، آقا حال عجیبی داشت. شهید برونسی را کنار کشید و در حالی که اشک می‌ریخت گفت: دوست عزیزم! جواد را فراموش نکن و حتماً ما را شفاعت کن. ▫️ (نقل از: یکی از رزمندگان تیپ جوادالائمه-ع) https://eitaa.com/fatemi48
31.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مجلس روضه و عزاداری رزمندگان تیپ الغدیر یزد در مسجد یگان 🎙با مداحی برادر https://eitaa.com/fatemi48