eitaa logo
نفوس مطمئنه
525 دنبال‌کننده
946 عکس
617 ویدیو
91 فایل
🌸🍃﷽🍃🌸 تقدیم به روح همه شهدا خصوصا شهید فاطمی رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 داستانهای شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280 روایتگری https://eitaa.com/fatemi48/979 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
💠شهیدی که سنگ مزارش همیشه معطر است 🔸او آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز👤 معمولی کار می‌کرد. 🔹 به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بود🚽 برایش مهم نبود که بدنش همیشه توالتها را بدهد. 🔸او همیشه مشغول توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند💥 و او و در زیر آوار مدفون می‌شود. 🔹بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید❗️ وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این شهید🕊 روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود. 🔸هنگامی که پیکر آن شهید را در تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک می‌باشد به‌طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید از آن طرف سنگ از مرطوب میشود🍃 🌹 @fatemi48
آیا می‌دانید جمله «اگر نشوید می‌میرید!» از امیرالمومنین علیه‌السلام است؟
✍🏻 در وصف فرمودند: چمران در این دنیا را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد ؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. یکم تیرماه ۶۰ 💠 به نام و الگوئی برای همه دوران ها و برای همه ی قشرها "خصوصا مسئولین" 👌 یک نفر را فرض کنید با سابقه علمی بسیار عالی که در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل در سطوح عالی بوده و یک دانشمند فیزیک پلاسمای هسته‌ای به شمار می‌رود. 👌یک شخص دیگر را فرض کنید که گروهبان تعلیم دهنده‌ی عملیات های نظامی است؛ در لبنان کار با آر‌پی‌جی را یاد گرفته و در جنگ، به رزمندگان خودمان آموزش می‌دهد. 👈این دو شخصیت را با هم ترکیب کنید؛ احساسات رقیق و قوی را به آن اضافه کنید. معجونی به دست می‌آید به نام ... معجونی که با وجود او بین سنت و مدرنیته می‌شود حرف مُفت؛ تضاد بین ایمان و علم می‌شود حرف خنده‌دار. معجونی که این تضادهای قلابی را که تحت عنوان نظریه مطرح است باطل می‌کند و می‌شود نمونه‌ی بارز یک استاد و . 💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد. 💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت می‌بری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست. 💥به قول چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد. 🌷ابتکار وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند! 🌷خدای بچه ها که بیدار است ✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر بود که همه را به سوی خود جذب می‌کرد... https://eitaa.com/fatemi48
🌹شهیدی که قول داده است زائرانش را دعا کند! در تهران، شهیدی خوابیده است که قول داده است برای زائرانش دعا کند. سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش در و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را گرم و امیدوار می کند. وصیت نامه متفاوت و خواندنی او پر است از نکات کلیدی و کاربردی... سلام علیکم و رحمه الله خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است! شما چهل روز باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد. را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با می رسد. برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است. برادران و خواهران من، (عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه) سه چیز را هر روز تلاوت کنید 1- زیارت عاشورا 2- نافله 3- زیارت جامعه کبیره اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید. خواندن و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود. السلام علیکم آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یادبود شهدای مفقودالاثر یگان فاتحین https://eitaa.com/fatemi48/42
💠شهیدی که سنگ مزارش همیشه معطر است 🔸او آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز👤 معمولی کار می‌کرد. 🔹 به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بود🚽 برایش مهم نبود که بدنش همیشه توالتها را بدهد. 🔸او همیشه مشغول توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند💥 و او و در زیر آوار مدفون می‌شود. 🔹بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید❗️ وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این شهید🕊 روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود. 🔸هنگامی که پیکر آن شهید را در تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک می‌باشد به‌طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید از آن طرف سنگ از مرطوب میشود🍃 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️این ویدئو را با صدا ببینید! سه روز، روزه گرفت. از او پرسیدم: چی شده؟ چرا غذا نمی‌خوری؟ گفت: دارم خودم را تنبیه می‌کنم. گفتم: مگر چکار کردی که خودت را تنبیه می‌کنی؟ گفت: یادت است آن روزی که بچه‌های تبلیغات لشکر، با دوربین، به گردان ما آمده بودند. گفتم: خوب. گفت: وقتی دوربین سمت من آمد، مرتب نشستم و موهایم را مرتب کردم. گفتم: خب، اشکالی دارد؟ ....آهی کشید و گفت: بعد از مصاحبه فکر کردم، با خودم گفتم: ابراهیم! این مصاحبه‌ها را مگر چه کسی می‌بیند؟ آدم‌هایی مثل خودت. ولی با این‌حال، تو خودت را مرتب کردی و درست نشستی و مواظب رفتارت بودی، اما می‌دانی که سال‌هاست در مقابل دوربین خدا قرار داری و هرطور که می‌خواهی زندگی می‌کنی و هیچ وقت هم خودت را جمع و جور نکرده‌ای؟ این فکر مرا اذیت می‌کند که چرا بنده‌های خدا را به خدا ترجیح دادم؟ بنابراین خودم را تنبیه می‌کنم! 🌹خاطره ای به یاد ابراهیم محبوب فرمانده گردان حزب الله لشکرپنج نصر ✍خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi48/281
. ▫️روز قیامت اگر بپرسند چه آورده ای؟ : " جوانم را..." :" دل سوختۀ مادرم را...💔 . فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi48/281
🌹آیا می‌دانستید ۵۰۰ زن رزمنده در جنگ تحمیلی داریم؟ ♦️براساس آمار و ارقام موجود از شهدای هشت سال دفاع مقدس، ۷ هزار و ۳۰۵ نفر تقدیم اسلام کردند که از این تعداد ۵۰۰ شهیده رزمنده بوده‌اند و الباقی نیز بیشتر در بمباران و موشک باران شهرها به رسیدند. ♦️طبق آمار بنیاد جانبازان و امور ایثارگران که در سال ۸۱ منتشر شد، تعداد کل جانبازان زن پنج هزار و ۷۳۵ نفر است که از این تعداد سه هزار و ۷۵ نفر بالای ۲۵درصد جانبازی دارند. فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi48/281
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸این مملکت به دانش‌آموزای این شکلی نیاز داره ... 🔸امید که وضعیت آموزشی و پرورشی روز به روز ارتقا یابد تا اول در خانواده و بعد در مساجد و مدارس و پایگاهها چنین نسلی تربیت شود. هب لنا من لدنک ذریة طیبة فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi48/281
ابلاغیه سرلشکر مهدی باکری به فرماندهان زیر دستش! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/fatemi48/281
ارادت خاصی به حضرت فاطمه داشت چند مسجد و فاطمیه هم به نام و یاد بی بی ساخت به نام حضرت روضه میگرفت چند لحظه قبل از شهادت صدای رسای حاجی بلند میشود که میگوید: صلوات بفرست،آخرین ذکری که از حاجی و دیگران موقع سقوط هواپیما شنیده می شود ذکر مقدس"یا فاطمه زهرا" است احمدکاظمی🕊
🌷 مدرس در آیینه کلام امام خمینی امام خمینی (ره) مکرر از مرحوم مدرس به عنوان نمایندۀ واقعی مردم و حامی استقلال، امانت دار ملت و مبارزه گر با قلدران روزگار خود یاد می کند و در سخنانش می فرماید: «شما ملاحظه کرده اید، تاریخ مرحوم مدرس را دیده اید؛ یک سیّد خشکیدۀ لاغر (عرض می کنم با لباس کرباس)… یک همچون آدمی در مقابل آن قلدری که هرکس آن وقت را ادراک کرده می داند، که زمان رضا شاه غیر از زمان محمد رضا شاه بود، آن وقت یک قلدری بود که شاید تاریخ ما کم مطّلع بود، در مجلس در مقابل او آن طور ایستاد. یک وقت رضا شاه گفته بود: سید چه از جان من می خواهی؟ گفته بود: می خواهم که تو نباشی، می خواهم تو نباشی». 🌷به شهید مدرس تا آخرین لحظه عمر خود مستأجر بود، وقتی به تهران آمد دو منزل به او پیشنهاد شد که ایشان ارزان‌ ترین خانه را انتخاب کرد، او حقوق خود راصرف خرید کتاب برای کتابخانه مجلس وساختن بیمارستان می‌کرد. مدرس نسبت به افراد زورگو با قدرت و از بالا صحبت می‌کرد. مدرس از آخوند‌هایی که در خانه بنشیند و مریدها بیایند و دست‌بوسی کنند و به هیچ یک از ماجراهای جامعه کار نداشته باشند نبود، دشمن از خر مقدس‌ها و آخوندهایی که سکوت کنند و به هیچ چیزی کار نداشته باشند خوشش می‌آید.... نفس, مدرس:👇 مدرس از همان آغاز حركت از اصفهان می‌دانسته كه با مسائل بزرگ و مخاطراتی روبروست لذا قبل از سفر، وصیت نامه اش را می نویسد... هنگامی كه به تهران می رسد، دو خانه، یكی دو اطاقه با اجارة ماهی 30 ریال و دیگری سه اطاقه با اجارة ماهی 35 ریال به وی عرضه می‌كنند. مدرس منزل دو اطاقه را انتخاب می‌كند. از او سئوال می‌كنند: «آیا مبلغ 5 ریال صرفه جویی می‌كنی؟» جواب می دهد: «بلی، آنچه استقلال و آزادی و عقیده را از بین می‌برد، احتیاج است. من نمی‌خواهم محتاج كسی باشم. باید برنامه زندگیم را طوری تنظیم كنم كه محتاج به كسی نشوم و این زبان تند و تیزم آزاد باشد.» 💥چك دولت انگلیس برای :👇 یك شب نیمه های شب یك مرد خارجی با یك مترجم به منزل مدرس آمدند. شخص خارجی شروع به صحبت كرد و دیگری هم ترجمه می نمود و معرفی كرد كه, آقا! ایشان نمایندة دولت انگلیس هستند. یك چك سفید برای شما آورده‌اند كه مبلغ آن را هر طور می‌خواهید بنویسید و به هر طریق كه می خواهید خرج كنید...مدرس گفت: «این چك چیست؟» جواب داد: «آقا! چك كاغذی است كه می‌نویسند و می‌برند در بانك، آنجا امضا می‌كنند و هر مبلغی كه در آن نوشته از بانك می‌گیرند.» مدرس گفت: «چرا حالا (نصف شب) آوردی؟» جواب داد: «ما شنیده بودیم شما پول نمی‌گیرید؛ حالا نصف شب چك را آوردیم.» مدرس اظهار داشت: «نه، هر كه به شما گفته بی خود گفته. من پول می‌گیرم منتهی به این صورت نه. اولاً، باید طلا باشد آن هم بار شتر و در میان روز روشن و بعد از نماز در مدرسة سپهسالار با شتر بیاورند. در این صورت می‌گیرم و هیچ اشكالی ندارد. » وقتی پاسخ را ترجمه می‌كند، نماینده یا سفیر می‌گوید: «مدرس می‌خواهد آبرو و حیثیت سیاسی ما را در تمام دنیا ببرد.» در نتیجه بلند می‌شوند و می‌روند...👌 انتخاب كنید:👇 یك روز وقتی كه از مجلس به خانه بازگشت، عده‌ای از مردم به منزل مدرس ریخته و با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحه‌ای بود كه امروز تصویب شد؟ مصلحت است.... مدرس پاسخ داد: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یك آدم را در مجلسی جمع كنند و از آنها بپرسند كه ناهار چه می خورید، جواب چه می‌دهند؟... "همه گفتند: جو." گفت: آن یك نفر هم ناچار است سكوت كند. این وكلایی كه شما انتخاب كرده‌اید، شعورشان همین است. بروید آدم انتخاب كنید... گردآوری: ع .رضوانی
😔 🍁غواص شهيد: يوسف قرباني – معاون گروهان خط شکن 🌹شهید «یوسف قربانی» در خانواده‌ای مستضعف در زنجان متولد شد. یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست داد. در سن شش سالگی مادر یوسف در اثر حادثه‌ای از دنیا رفت،یوسف و برادرش را با همه دردها و رنج‌هایشان تنها گذاشت.بعد همراه برادرش به تهران رفت. با پیروزی انقلاب و سپری شدن دوران ستمشاهی، یوسف نیز همراه دیگر فرزندان مستضعف امام پا به عرصه انقلاب گذاشت.در همین سال‌ها برادر یوسف در حادثه‌ای درگذشت. همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد. با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد، برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز...یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، داخل آب ریخت.چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم. کسی را ندارم که!!! او سرانجام در عملیات کربلای پنج، در شلمچه به شهادت رسید. چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله. 🌷 یوسف قربانی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
~🕊 💥 . .☘ بیدارت میڪند 🥀 دستت را میگیرد✋🏻 ☘شهیـد مےڪند اگر که 🥀 بخواهی ☘فرقـی نمی ڪند... 🥀" فڪه " و " " ☘یا " دمشق " و "" 🥀 یا " صعده "و " " 🌻...و این را بــدان:هرکسی 🌾 با یڪ خو گرفت 🌻روز آبــــرو از او گرفت 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
zabet(2).mp3
1.26M
🎙روایتگری علمدار روایتگری حاج شیخ عبدالله ضابط ⬅️غربت شهدا ☀️ ╭┄┅═••✾❀✾••═┅┄╮ 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587 ╰┄┅═••✾❀✾••═┅┄╯
🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید!! 💥 طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد... 💥به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال ۱۳۵۴ به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در ۳۰ فرودین ۱۳۵۶ پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان که او هم مبارز بود در این روز کشته شد... در سال ۱۳۵۴ به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیر خواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند. روز سی ام فروردین ۵۶، در پی دستگیری یکی از اعضای گروه در تبریز، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحت‌نظر قرار می‌گیرد... 💥طبق قرار قبلی که ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارک را می سوزاند و خانه را ترک می کرد. طیبه همین کار را انجام داد، غافل از آنکه خانه زیر نظر است... صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی می‌شود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجک و اسلحه پاکسازی کند غافل از اینکه ساواک منتظر اوست... طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود و با دستگیری طیبه، مرتضی که از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیک می کند و در درگیری به شهادت می رسد. از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می کنند وبه خانه آنها می روند 💥فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت کرد اما او نیز به شهادت رسید. وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود: 🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید... 💥طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه به شهادت می رسند... روز سوم اردیبهشت روزنامه ها خبر شهادت فاطمه و مرتضی را نوشتند ولی دیگر از ابراهیم خبری نشد و بعد از پیروزی انقلاب خانواده از عروج او و طیبه با خبر شدند... محمدمهدی فرزند خردسال آنها توسط ساواک به پرورشگاهی سپرده شد و گفته بودند که پدر و مادر این کودک بر اثر اعتیاد فراوان از دنیا رفته اند و برای اینکه کسی او را نشناسد، نام او را شهرام گذاشته بودند. دو سال بعد فرزند آنها با پیگیری های فراوان در پرورشگاه پیدا شده و به آغوش خانواده باز می گردد... 🌺....صاحب خانه اش گفته بود: طیبه که به خانه ما آمد ما سربرهنه و بی حجاب بودیم...😇 این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا برایمان گفت  تا دیگه نگذاشتیم یک تارموی مان پیدا شود...👌 🌺... که گرفته بودش و دستبند زده بود به دستانش گفته بود... " مرا بکشید اما را برندارید..."😰 برشی اززندگی شهیده انقلاب اسلامی:👇  "طیبه واعظی" ... ... ... همه از یڪ خانواده اند اما...! چفیه بردوش پرچم به دست و برسَر ِتوست اے .. وصیت شهدا و سلاح تودر برابر هجوم دشمن است. 💬 دختران هم می شوند 🔻جهیزیه👈 قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر. 🔅 حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار. 🔅ازش پرسیدم : «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!» کتاب زندگی به سبک شهدا ناصرکاوه 🌷 ➖علت شهادت به دست ساواک، برگرفته ازکتاب، کفش های جامانده در ساحل
🌷 سید علی اکبر حجازی ( ) ۲۳ ۱۳۶۷ _سیدصادق () : . 🔖 انسان تعجب می کند از کسانی که با چشم باز می بینند که عراق با موشکهای 9 متری و بمبهای گوناگون نیمه شب آن هنگام که خداوند آنرا برای بشر آسایش قرار داده است. مردم مسلمان را در شهرهای دزفول، مسجد سلیمان و گیلانغرب و مریوان و غیره ... به خاک و خون می کشاند و آنان ناله کودکان و سالمندان و زنان باردار را می شنوند ولی مهر سکوت بر لب زده اند و هیچ حرفی نمی زنند آیا این خیانت به اسلام نیست، آیا این خیانت به مسلمانان نیست. شگفت که عده ای از بهترین جوانان این امت سینه های خود را برای دفاع از اسلام سپر گلوله های دشمن کرده اند و عده ای دیگر نسبت به این مسائل بی تفاوتند.
🔖 یادی از حبیب‌بن مظاهر لشکر 25 ، «حاج فرضعلی احمدی» ؛پیرمرد که به مقام رسید... . ▪️نه بود ، نه نه دوره دیده ی دانشگاه های افسری ، بود و کشاورز متولد ۱۳۰۲ ....با شروع جنگ با عضویت ، از و ۷ فرزند خود دل می‌کند و راهی جبهه ها می‌شود...!!!تا زمان هجده مرتبه عازم جبهه ها شد و بیش از ۵۰ ماه در مناطق عملیاتی حضور داشت... حاج فرضعلی احمدی، پیرمردی بود، عارف. . ▪️همیشه یک همیشه تو کوله پشتی اش و یک خرج هایی هم همراهش بود. خیلی راحت، خار و خاشاک را جمع می کرد. می ریخت تو قوطی و خیلی سریع، حتی در خطوط عملیاتی، چای، دم می کرد.تنها کسی که تو مجوز علنی رو داشت حتی جلو فرمانده لشکر ، حاج فرضعلی بود.😊 . ▪️انسان عجیبی بود. با نماز شب هایش، با ناله و گریه هایش، رزمنده ها را به شدت منقلب می کرد. میگفت: حاجی اواخر جنگ، خیلی گریه می کرد، می گفت: «کمیل! همه رفتند و من پیر شدم، محاسنم سفید شد ولی هنوز نشدم.» شهادت حق حاج فرضعلی بود و بالاخره آن پیرمرد بی سواد ، که کلاس درسش، مکتب امام بود. از فارغ التحصیل بندگی شد و در تاریخ ۴ خرداد ۶۷ بشهادت رسید . https://eitaa.com/fatemi48
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹تا جوانید کارتون داریم شهید نشید ، در پیری اشکال نداره... 😔
💠 🌄 هم قد گلوله توپ بود … گفتم : چه جوری اومدی اینجا ؟ گفت : با ! گفتم : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟ گفت : با التماس ! به شوخی گفتم : میدونی آدم چه جوری میشه ؟ لبخندی زد و گفت : با التماس ! ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌱 ۱۷ خرداد ۱۳۴۹ - سالروز تولد بسیجی نوجوان، شهید مرحمت بالازاده👆 🌷این عاشق دلباخته در ۲۱ اسفند ۶۳ در عملیات بدر (جزیره مجنون)، با فاصله اندکی از شهادت فرمانده و مرادش، شهید مهدی باکری، بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره حضرت قاسم (ع) شد🕊🕊 ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ https://eitaa.com/fatemi48
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — زادروز شهید احمد ملاسلیمانی فرمانده‌ی شجاع از ا🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿 📷☝️ تصویر او در کنار شهید احمدی 🕊🕊 عروج این دو شهید: در عملیات بیت المقدس — اردیبهشت ۱۳۶۱ (آزادسازی خرمشهر) ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 🔹ملکوتی یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات بوده است که این تصویر را با دوربین شخصی خود به ثبت رسانده. وی درباره این عکس می گوید: ▫️نزدیک ظهر بود، رزمندها در حال استراحت بودند از دور متوجه این صحنه شدم و بدون آنکه این دو متوجه شوند از آن‌ها عکس گرفتم. 🌷“ شهید ملاسلیمانی” فرماندهی گردان فتح در بین بچه ها خیلی محبوبیت داشت، برای استراحت سرش را روی پای شهید احمدی گذاشته بود، خیلی صحنه زیبایی بود 📷 برای ثبت عکس جلو رفتم. این دو شهید هیچ نسبتی با همدیگر ندارند، صمیمت بین این دو در این عکس خیلی زیباست و همیشه من را متاثر می کند هر دو در عملیات بیت المقدس به رسیدند...💕💕💕 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
تا ۳۱/خرداد سالروز شهادت دکتر چمران, با خاطراتی از این شهید درخدمت شما دوستان هستیم 💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد. ✳️اولین هدیه ی به همسرش👈  من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچه‌ها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش می‌کرد تا ارتباط مرا به بچه‌ها نزدیک نماید. من در به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه می‌شدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیه‌ای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: ، همسر شهید چمران 💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت می‌بری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست. 💥به قول چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد 🌷ابتکار شهید چمران وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند! 🌷خدای بچه ها که بیدار است ✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر بود که همه را به سوی خود جذب می‌کرد... 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587