✅حکایاتی از مردان امر به معروف و اثر آن در نزدیک شدن به امام زمان علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی از افراد آن قدر اسلام را در خود پیاده می کنند، که وجودشان تبلیغ #عملی اسلام می شود. مثلا از قول فرزند «آیت الله شاه آبادی» درباره مرحوم «شیخ محمدحسین زاهد» می خوانیم:
« بین ایشان و والد مرحوم ما ( آیت الله شاه آبادی) رابطه و علاقه خاصی وجود داشت و غالبا مشکلات خود را با پدرم مطرح می کرد. روزی ایشان به من گفت:
🌴یک سؤالی دارم، می روی از پدرت می پرسی، بگو چشمانم خیلی ضعیف است و خوب نمی بینم لذا وقتی به بازار می آیم با مردم یا حتی زنان برخورد می کنم و متوجه نمی شوم، آیا صلاح می دانید از خانه بیرون نیایم تا این مشکل پیش نیاید؟
وقتی من پیغام آقا را رساندم، پدرم فرمود:
می روی پیش شیخ محمد حسین زاهد و از جانب من می گویی، #بیرون آمدن شما امر به معروف و نهی از منکر است ولو اینکه اتفاقا با کسی برخورد کنید، و اصلا وجود شما در بیرون تبلیغ و ترویج دین و معرفی روحانیت است.»
در نوشتار پیشین با عنوان « تحمل ناسزا، شیرینتر از حلوا» نکته هایی درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر بیان شد؛ از جمله اینکه انجام این مهم، نیازمند بصیرت دینی و به کار بردن روش صحیح و خیرخواهانه است و اینکه لازم است انسان #صبر و تحمل داشته باشد.
👈در ذیل حکایتهایی را از مردی می خوانیم که در عمل به این فریضه بسیار استوار بود: «آیت الله محمدتقی بافقی» در دوران رضا خانی که امر به معروف و نهی از منکر را ممنوع کرده و در دلها رعب و وحشت انداخته بودند و کسی جرأت قد علم کردن در مقابل منکرهای در حال رواج و از جمله حرمت شکنی حکومت ظلم را نداشت؛ سکوت و عافیت را برنگزید و با انجام وظیفه شرعی خود توانست به چشم امام زمانش (علیه السلام) بیاید:
روشن است که در مقابل رواج ظلمها و فسادها، عالمان دینی وظیفه سنگین تری به عهده دارند و از سوی دیگر تأثیرگذاری زیادی هم دارند و در بسیاری موارد، مردمانی هستند که منتظرند تا شخص شجاعی جلو بیفتد و آنها حمایتش کنند.
🌷مرحوم آیت الله بافقی، اجتماع عظیمی از مردم را در صحن حضرت #معصومه علیها السلام گرد آورد و با سیاست دولت رضاخانی و که امر به معروف و نهی از منکر را ممنوع کرده بود به مخالفت برخاست.
شیخ شهید در این اجتماع #عظیم که مأمورین خشن از متفرق کردن و درگیری با آن عاجز مانده بودند، طلاب و مردم را تشویق به اقامه این فریضه الهی فرموده و به دولت رضاخانی هشدار داد.
🌺ایشان در این اجتماع با صدای بلند فریاد زد: «اما فیکم رجل رشید» [آیا در میان شما #جوانمردی یافت می شود؟] و از مردم تقاضای مخالفت با این قانون شیطانی را کرد. که سر انجام دولت به اجبار قانون مزبور را لغو کرد.
جناب شیخ به اجرای این فریضه مداومت می نمود تا آن که خانواده سلطنتی در ماه رمضان 1346 قمری، مصادف با ایام تحویل سال نو شمسی 1306، به قم آمده و با قصد و نیت قبلی، در حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام، در غرفه بالای ایوان آیینه، بدون #حجاب به تماشای مردم مشغول شدند تا دژ مستحکم اسلام و ولایت را بشکنند.
شیخ شهید با جرأت و قدرت برای خاندان سلطنت پیغام فرستاد که:
🥀«شما چه کسانی هستید؟ آیا مسلمان نیستید؟ پس در این مکان شریف چه می کنید و اگر مسلمان هستید پس چگونه درحضور چند هزار نفری مردم با سر و روی برهنه نشسته اید؟»
وقتی که این خبر را به رضاخان گزارش نمودند، وی در روز دوم فروردین با حالتی #غضبناک به اتفاق عدهای از مسؤولان نظامی وارد قم شد و یکسره به سمت حرم رفته، دستور ضرب و شتم روحانیان و آیتاللَّه بافقی را صادر کرد. گفته اند خود #رضاشاه، شیخ بزرگوار را احضار و با سلاحی که در دست داشت به سر و صورت شریفش زد و او را به شدت #مجروح کرد، در حالی که تنها ذکری که جناب شیخ بر لب داشت «یا صاحب الزمان» بود.
🌲رضاخان سپس دستور داد که آیتاللَّه بافقی را به شهر ری تبعید نمایند. سرانجام چند سال بعد این عالم مجاهد، پس از اخراج رضاخان از ایران به قم بازگشت.
برخی از محققان، واکنش تند آیتاللَّه بافقی را نسبت به حضور زنان بیحجاب در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) سببِ نزدیک به #هشت سال تأخیر در اعلام رسمی کشف حجاب میدانند.
🌺همچنین، شجاعت آیتاللَّه بافقی در رویارویی با رضاخان، تأثیر شایانی در حوزه علمیه قم بر جای نهاد به طوری که امام خمینی(ره) در درس اخلاقی که در دهه 1320-1310 در قم میدادند، آیت اللَّه بافقی را نمونهای ذکر میکردند که باید سرمشق قرار گیرد.
امر به معروف با عمل، در زندان
وضعیت زندان از گریه ها، ناله ها، مناجات و عبادات این مرد بزرگ متحول شد و به صورت مسجد درآمد؛ جمع زیادی از زندانیان تائب شدند و در اول وقت به امات ایشان نماز جماعت می خواندند.
معظم له نیز پس از موعظه ایشان مانند یوسف صدیق آن ها را به توحید و خداپرستی دعوت می نمود.