eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
2.9هزار دنبال‌کننده
31 عکس
29 ویدیو
31 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
نی، ناله کرد و باز ترنّم، شروع شد فصلِ هبوطِ آدم و گندم، شروع شد دریای بی‌کران شهادت، که موج زد طوفان نوح بود و تلاطم شروع شد از بِرکهٔ غدیر، مُحرّم طلوع کرد سرمستی حبیب هم از خُم شروع شد باران اشک شیفتگان غم حسین «تا گفتم: اَلسَّلامُ عَلیکُم شروع شد» روح دعا، به نام اباالفضل چون رسید غوغایی از توسّلِ مردم شروع شد وقتی گلوی نازک گل، شد نشانِ تیر لبخند باغبان و تبسم شروع شد از اشک و خون، اگرچه وضو می‌گرفت عشق از تربتِ شهید، تیمّم شروع شد ای آسمان! مصیبت عظمایِ اهل‌بیت از قتلگاهِ عصمتِ پنجم شروع شد فصل به خون نشستنِ گل‌های باغ وحی از آیهٔ «لِیُذهِبَ عَنکُم» شروع شد با آن‌که باغِ گل به محبت نیاز داشت با تازیانه، ناز و تنعّم شروع شد وقتی دلِ ستارهٔ محمل‌نشین شکست با ماه رویِ نیزه، تکلم شروع شد ✍️ https://eitaa.com/fatemi8/100
حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است می‌گرید آسمان و زمین، در محرّمت طوفانی از حماسه به پا می‌کند غمت ابلاغ می‌کنند به یاران، سلام تو قد می‌کشند باز علم‌ها، به نام تو هر جا که نام توست، مکان فرشته است بر هر کتیبه‌ای که ببینی، نوشته است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم باید در این مقام، شبی را سحر کنیم با کاروان گریه، مسافر شدم تو را امشب در این حسینیه زائر شدم تو را تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست دیدم که ابرهای جهان، گریه می‌کنند در ماتمت زمین و زمان، گریه می‌کنند دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است» دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است» رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود ای تشنه‌کام! بود و نبود تو را چه شد؟ سقّایِ یاس‌های کبودِ تو را چه شد؟ بر اوج نیزه‌ها، کلمات تو جاری است این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام آیین من تویی، که تویی دین راستین بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین آن بحر پر خروش، دگر بی‌خروش بود خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود ✍️ https://eitaa.com/fatemi8/100
سید موسی سلیمانی.شادی روح پدرم صلوات: این نوحه به عنوان نوحه سراسری در 🔴 شب عاشورا در دفاع از حجاب وعفاف خوانده خواهد شد.🔴 نوحه حجاب "زینب من مدافع حرم باش مراقب چادر دخترم باش نیفتد از سر ، چادر و معجر الله اکبر الله اکبر" ۱ 🌹◾️🌺◾️🌹◾️🌺◾️ من زینبم حافظ این حریمم در حفظ عفت و حیا سهیمم نیفتد از سر ؛ چادر و معجر الله اکبر الله اکبر 🌹◾️🌺◾️🌹◾️🌺◾️ این آیه شریفه ی قرآن است حفظ حجاب در آن چنین بیان است نیفتد از سر ؛ چادر و معجر الله اکبر الله اکبر 🌹◾️🌺◾️🌹◾️🌺◾️ ای بانوان اساس دین حجاب است نقشه ی دشمنان ما برآب است نیفتد از سر ؛ چادر و معجر الله اکبر الله اکبر 🌹◾️🌺◾️🌹◾️🌺◾️ این گفته رهبری و امام است حفظ حجاب اندر ملاءِ عام است نیفتد از سر ؛ چادر و معجر الله اکبر الله اکبر 🌹◾️🌺◾️🌹◾️🌺◾️ حفظ حجاب وصیت شهیدان وصیت است به بانوی با ایمان نیفتد از سر ؛ چادر و معجر الله اکبر الله اکبر 🌹◾️🌺◾️🌹◾️🌺◾️ ما حفظ دین با خون خود نمودیم شر عدو از سرتان ربودیم نیفتد از سر ؛ چادر و معجر الله اکبر الله اکبر 🌹◾️🌺◾️🌹◾️🌺◾️ ۱_ بند اول برای یکی از شعرای عزیز است و حاج محمود کریمی خونده غلامرضا محمودنژاد ناطق (قم)
آمد   محرم آمد  محرم  عالم ‌‌پر از  غم اشکی بریزید از دیده نم نم ۲ مشکی بپوشید پرچم بذارید زنجیر و سنج وطبل و بیارید ای وای حسینم ۲ جانم    حسینم ۲ یاران  کجائید  باهم  بیائید منبر  بذارید  نوحه بخوانید۲ آمد  محرم  عالم ‌‌پر از  غم اشکی بریزد از دیده نم نم ۲ ای وای حسینم ۲ جانم    حسینم ۲ پوش  و  بیارید  بیرق بذارید خون ازدوچشمان خود ببارید چایی و دم کن شهرخبر کن شال عزا را ازغم به سر کن ای وای حسینم ۲ جانم    حسینم ۲ بیقرار اصفهانی
✅روضه دهه محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 ↩️شب اول +حضرت مسلم https://eitaa.com/fatemi8/340 ↩️شب دوم -روضه و اشعار شب دوم https://eitaa.com/fatemi8/461 ↩️شب سوم (حضرت رقیه) https://eitaa.com/fatemi8/217 ↩️شب چهارم حر https://eitaa.com/fatemi8/506 ↩️شب پنجم https://eitaa.com/fatemi8/515 ↩️شب ششم (حضرت قاسم) https://eitaa.com/fatemi8/546 ↩️شب هفتم _حضرت علی اصغر) https://eitaa.com/fatemi8/498 ↩️شب هشتم حضرت علی اکبر https://eitaa.com/fatemi8/564 ↩️شب نهم(حضرت عباس) https://eitaa.com/fatemi8/587 ◾️شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579 ◾️امام حسین علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/628 ◾️شام غریبان https://eitaa.com/fatemi8/636 ↩️حضرت زینب https://eitaa.com/fatemi8/614 ◾️روضه شام https://eitaa.com/fatemi8/671 ↩️دفن شهدا https://eitaa.com/fatemi8/676 🔹راهب https://eitaa.com/fatemi8/703 🔹 ورود کاروان اهلبیت به شام https://eitaa.com/fatemi8/734 ✔️طفلان مسلم این دو کودک که جدا گشته ز پیکر سرشان https://eitaa.com/fatemi8/1098 《اَلسَّلامُ عَلَيكُما أَيُّهَا المَظلُومَانِ https://eitaa.com/fatemi8/1099
هدایت شده از منبرک فاطمی
سلام ، ، ویژه محرم ۱۴۰۳ https://eitaa.com/fatemi222/14309
. ✨ای یادگار مادرم ✨ای مهربان برادرم ✨آهسته رو آهسته رو 2 ✨ای جان من جانان من ✨مشکن دل سوزان من ✨آهسته رو آهسته رو 2 (هم ناله شو با زینب) ✨آهسته رو آهسته رو4 ✨بر خواهر زارت نگر ✨بر طفل بیمارت نگر (بگم و التماس دعا) ✨آخ کرده وصیت مادرم ✨در وقت میدان رفتنت ✨ بوسم گلو و حنجره ات 2 🍁ای پاره تن حسینم 🍁خونین بدن حسینم 🍁 آرام جان خواهر 🍁 ای تشنه لب حسینم2 ⬅️زینب گفت حسین جان.. وقتی حرکت کردی طرف میدان یاد وصیت مادرمون زهرا افتادم... میگن امام حسین تا تام مادررو شنید از اسب پیاده شد... زینبم مگه مادرم زهرا چه وصیتی کرده... ⬅️صدا زد حسین جان.. مادرم وصیت کرده ... روز عاشورا تو آخرین لحظه وقتی حسینم... بی پناه شد ... دیگه یاور نداشت... به طرف میدان میره... (اوج) زیننبم مادر... من اون لحظه کربلا نیستم مادر... مادر عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس 🔴 امان از دل زینب....3 🔴 چه خون شد دل زینب ⬅️اینجا زیر گلوی حسینو بوسید برادرو راهی میدان کرد... چند ساعت بعد اومد کنار جنازه برادر... الهی خواهری داغ برادر نبینه... به خدا سخته... الهی نبینی اونچه که زینب دید.. (فرود) ⏪ اومد کنار جنازه برادر... چه جنازه ای.. بی سر، عریان، قطعه قطعه.... چه کرد عمه سادات یه وقت دیدن خم شد لبها رو گذاشت له رو رگهای بریدهٔ حسین..... 💔ديدم غمت ای دلبر ای کاش نمی ديدم 💔تنهایی و بی ياور ای کاش نمی ديدم 💔دنبال تو تا گودال من آمدم و ديدم 💔بالای سرت مادر ای کاش نمی ديدم ✳️بابی انت و امی یا حسین... ✳️جان عالم به فدای لب عطشانت ✳️بلند بگو یا حسیـــــن... ♻️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)♻️ .
الرحیل ای دل بی‌قرار کاروان عازم کربلاست کربلا وعده گاه حسین با رسول خداست یادگار پیغمبر شیر بیشه‌ی حیدر می‌زند صدا در تاریخ آن سرور قافله می‌رود ای اهل ولا بسم الله هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله هر که دارد سر همراهی ما بسم الله... الرحیل ایها الاحرار(۲) هر که هست طالب اهل ما هر که خسته شده از ستم هر که جان گوید و هم ره ما شود هم قسم هر که درد دین دارد پا به جاده بگذارد سر به راه ما مردانه بسپارد هر که دارد به سرش شوق وصال بسم الله شوق دیدار خدای متعال بسم الله از بلا می‌گذرد راه کمال بسم الله... الرحیل ایها الاحرار(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
4_5877215681430161663.mp3
5.32M
🏴ماه محرم اومد قرار قلب زارم اومد 🎤 ▪️
حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است https://eitaa.com/fatemi8/1359 آمد محرم https://eitaa.com/fatemi8/1361 ای واسط فیض دو سرا، آجَرَکَ‌الله https://eitaa.com/fatemi8/1357 نی، ناله کرد و باز ترنّم، شروع شد https://eitaa.com/fatemi8/1358 ↩️هوادار تو هستم. من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم https://eitaa.com/fatemi8/339 🔹روضه حضرت مسلم https://eitaa.com/fatemi222/4025 🔹شباهت حضرت مسلم با امام حسین https://eitaa.com/fatemi222/181 🔹روضه مسلم https://eitaa.com/fatemi222/178 🔹سختیها و مشقات تحول افرینی مسلم https://eitaa.com/fatemi222/1224 🔹کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین https://eitaa.com/fatemi8/341 🔹کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین https://eitaa.com/fatemi8/343 🔹ای خدا شب شده و من چه کنم https://eitaa.com/fatemi8/346 🔹بر سینۀ خود می‌فشارم زانوی غم را https://eitaa.com/fatemi8/482 🔹کوفه پُر است از مردم نامَرد، برگرد https://eitaa.com/fatemi8/483 🔹روضه:ای یار که در راهی و زینجا خبرت نیست https://eitaa.com/fatemi8/1356 طفلان https://eitaa.com/fatemi8/1099
هدایت شده از منبرک فاطمی
🖤بسم رب الحسین(ع)🖤 ▪️آزادگان عالم در خیمه حسین (ع) اند ▫️طراحی انواع امور گرافیکی با مناسب ترین قیمت و بهترین کیفیت برای هیئاتی که توان مالی کافی ندارند طراحی با حداقل قیمت انجام میگیرد. شماره تماس: ۰۹۳۳۶۱۷۳۹۹۵ آیدی ایتا ، روبیکا و تلگرام: @ALGHADIR_M313 ▪️نگار خانه الغدیر
از سرِ دار به دلدار نگاهی دارد آه این مرد چه چشمان پر آهی دارد زیر لب زمزمه دارد که گرفتار شدم به ره مکه هر از گاه نگاهی دارد مثل حیدر دلش از کوفه به درد آمده است روی بام است ولی میل به چاهی دارد با لب پر ترکش غرق تمنا می گفت: سخن آخر من، سوی تو راهی دارد؟ همه حرف من این است میا کوفه حسین کوفه بهر تو خیالات تباهی دارد همه بهر علی اصغر پی تیر سه پرند یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارد؟ تو به همراه خودت اهل و عیالی داری کوفه امـا سر راه تو سپــاهی دارد قصد دارند عزیـزان تو را خوار کنند پس نیا، که حرمت عزت و جاهی دارد بیشتر از همه دلواپس زینب هستم بین این قوم مپندار پناهی دارد الغرض اینکه بساط همه جور است نیا سهمت از بیعتشان کنج تنور است نیا (مصطفی هاشمی نسب
کوفیان شعله به قلب و دل شیدا مزنید آتش کینه به هر خیمه ی صحرا مزنید کوفیان همسفر محنت و غم ها نشوید نقش اندوه به قلب و دل شیدا مزنید کوفیان بیعت خود از چه چنین می شکنید رخنه بر کشتی جا مانده به دریا مزنید کوفیان یکسره تا آتش دوزخ نروید بی وفایی مکنید این همه در جا مزنید کوفیان از چه درِ خانه ی خود می بندید طعنه بر بی کسی عترت طاها مزنید کوفیان مَرکب اندوه و بلا زین مکنید بر رکاب ستم و ظلم چنین پا مزنید کوفیان اهل حریم نبوی چون آیند شرر کینه به آرامش دل ها مزنید کوفیان از سرِ بام ستم خانه ی خود سنگ بر نور دل حضرت زهرا مزنید کوفیان هر چه که خواهید مرا سنگ زنید لیک سنگی به سر زینب کبری مزنید کوفیان شرم و حیا را به تمامی مبرید پاره ی آتش خود را به سرِ ما مزنید کوفیان از سرِ بامم به زمین اندازید به اسیران حرم نعره و آوا مزنید کوفیان گر سر نیزه سرِ یارم دیدید تهمت خارجی این گونه به مولا مزنید کوفیان شهره ی نامردی عالم نشوید این همه تیر جفا بر من تنها مزنید کوفیان هر چه که تیر است به سویم بزنید جانب محرم ما تیر تماشا مزنید محمد مبشری
وای اگر كار به توهين و جسارت بكشد وای اگر خواهرتان بار اسارت بكشد وای اگر اهل و عيال تو زمين گير شوند دخترک هات پس از رفتن تو پير شوند
▪️شعر روضه ویژه شب دوم محرم (ورودی کربلا) باد به موي سرت افتاد دلم ريخت تا اشك ز چشم ترت افتاد دلم ريخت امروز ميان تو و حُرّ ابن رياحي تا صحبتي از مادرت افتاد دلم ريخت اي آينه ي خواهر خود تا كه غبار ِ اين دشت به دور و برت افتاد دلم ريخت امروز كه يك مرتبه در موقع بازي بر روي زمين دخترت افتاد دلم ريخت درباره ي تنهايي و بي ياوري تو تا زمزمه در لشگرت افتاد دلم ريخت خورشيد من امروز كه اين سايه ي شوم ِ سرنيزه به روي سرت افتاد دلم ريخت 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
2_1152921504663392783.mp3
1.99M
مناجات 1 🔸ای روح دین! حقیقت ایمان! بیا، بیا 🔸ای جان جان و مصلح کل جهان! بیا 🔸تنها امید عترت و قرآن، بیا، بیا 🔸خورشید، تا به کی، در پس ابرها، نهان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» یابن الحسن... شب دوم محرم... کجا شال عزا به گردن انداختی آقا... کجا برا جد غریبت عزاداری میکنی... 🔸ای پر ز اشک چشم تو صحرا، بیا، بیا 🔸ای سینه سوز ناله زهرا، بیا، بیا 🔸ای آرزوی زینب کبری، بیا، بیا 🔸تا چند سرو قامت دخت علی، کمان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» آقا این روزها... همه دارن شما رو صدا میزنند.. امام زمان... 🔸مولا، کنار چاه، صدا میزند تو را 🔸زهرا، به سوز و آه، صدا میزند تو را اگه الان گوش دل باز کنیم... صدای آقامون امیرالمؤمنین به گوش می رسه... صدای ناله ی مادرمون زهرا به گوش می رسه... هی صدا میزنه... پسرم مهدی کجایی... یا بن الحسن... 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه... دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را 🔸زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» (شاعر: غلامرضا سازگار_میثم) صدات رو آزاد کن... هر کجای این مجلس نشستی... زن و مرد... پیر و جوان... ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم... (یا صاحب الزمان....) سایر اشعار شب دوم https://eitaa.com/fatemi8/461
متن روضه 1 🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم 🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست 🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب 🔸میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... 🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ 🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست 🔸این زمین غصه و درد و بلاست 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند 🔸در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... 🔸می برن اینجا گلو و حنجرم 🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... 🔻گریز یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه... جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند... یک نفر هم خنجر گرفته... داره میره به سمت حسین... من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه... اشاره کرده باشه... ارجعی... زینبم برگرد... نبینی خواهر... 🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) سایر اشعار شب دوم https://eitaa.com/fatemi8/461
متن روضه 2 🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی 🔸گشت وارد بر زمین کربلا (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ (لهوف ص 116) تا رسیدند به کربلا... ابی عبدالله فرمود: این سرزمین چه نام داره؟ گفتند آقا به اینجا کربلا میگن... تا گفتند کربلا... حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ 🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست 🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست 🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست 🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... 🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد 🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸به سوی شام و کوفه ام 🔸چه ظالمانه می برند 🔸نمی روم ولی مرا 🔸به تازیانه میبرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) سایر اشعار شب دوم https://eitaa.com/fatemi8/461
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا می‌روم وادی به وادی رو به‌سوی کربلا می‌روم افتان‌وخیزان، از دل بن‌بست‌ها جاده‌ای پیدا کنم تا جست‎‌وجوی کربلا ترسم این بیراهه‌ها با خویش مشغولم کنند «بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» من نمی‌دانم کی‌ام یا از کجایم، هر چه هست آب‌رو می‌آورم از خاک کوی کربلا مانده در گوشم صدای پای هَل مِن ناصری خواهم اکنون تا شوم لبیک‌گوی کربلا بغض تاریخم، نباید در خودم ویران شوم باید آوازی بخوانم با گلوی کربلا در سرم شوری دگر برپاست، شمشیرم کجاست؟ «بر مشامم می‎رسد هرلحظه بوی کربلا» ✍️ سایر اشعار شب دوم https://eitaa.com/fatemi8/461
باز هم آب بهانه شد و یادت کردم یادت افتادم و با گریه عبادت کردم اشک‌ها ریختم و غسل شهادت کردم روضه‌خوانت شدم و عرض ارادت کردم تا بیفتد به من آن گوشه‌ نگاهت، آنگاه «هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» حرفی از کرب‌وبلا شد که دلم می‌لرزد چشمم از اشک پُر و عکس حرم می‌لرزد باز هم مرثیه در دست قلم می‌لرزد کوه هم شانه‌اش از وسعت غم می‌لرزد وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه «هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» کاروان رفت و زمان از سفرت جا می‌ماند آسمان خیره به چشمان ترت جا می‌ماند شهر از فیض نماز سحرت جا می‌ماند کعبه از گردش بر دور سرت جا می‌ماند و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه «هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»... ناگهان حس غریبانه‌ای آمد به وجود چشم‌ها باز شد و در پی یک کشف و شهود بوی سیب آمد و می‌خواند لبم اذن ورود در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود در و دیوار حسینیه‌ همه شد مداح «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» ✍️ سایر اشعار شب دوم https://eitaa.com/fatemi8/461
...این قافله را راحله جز عشق و وفا نیست در سینهٔ آیینه، جز آیین صفا نیست جز در بَرِ یکتا قدِ این فرقه دو تا نیست حتّی جرس قافله، غافل ز خدا نیست رکن و حَجَر و حِجر، ز هجر است پریشان زمزم ز دو چشم آب بریزد پیِ ایشان اینان که روانند، همه روح و روانند این سلسله هر یک‌تنشان جان جهانند این طایفه از طفل و جوان، پیر زمانند این قافله شب تا به سحر، نافله‌خوانند بازار جهان این‌همه سرمایه ندارد گلزار جِنان این قَدر آرایه ندارد این قافله جز عشق، ره‌آورد ندارد عشقی که به‌جز سوز و غم و درد ندارد یک آینه، بر چهرهٔ خود گَرد ندارد جز شیر زن و غیر جوانمرد ندارد مُحرِم شده از کعبهٔ گِل، راه فتادند از گِل به‌سوی کعبهٔ دل، روی نهادند این قافله را بانگ جرس، گریه و ناله‌ست این قافله نی، باغ گُل و سوسن و لاله‌ست از نور، به گِرد رُخشان حلقهٔ هاله‌ست در محمل خود، حاجیه بانوی سه‌ساله‌ست با سورهٔ عشق آمده، هفتاد و دو آیه چون ماه و ستاره پی هم، سایه به سایه این طفل، به غیر از دُرِ دُردانه نبوده‌ست دردانهٔ من، با موی بی‌شانه نبوده‌ست جایش به جز از دامن و بر شانه نبوده‌ست گنج است، ولی گوشهٔ ویرانه‌ نبوده‌ست این دختر من، نازترین دختر دنیاست دختر نه، که در مِهر و وفا، مادر باباست ای کعبه ببین، غرق صفا مُحرِمشان را ای کوفه چه کردی بدنِ مُسلمشان را؟ ای ماه ببین ماه بنی‌هاشمشان را ای سَرو ببین سروِ قدِ قاسمشان را ای صبح کجا آمده صادق‌تر از اینان؟ ای عشق بگو نامده عاشق‌تر از اینان چاووش عزا همره من روح الامین است ای خصم اگر تیر و کمانت به کمین است در دستت اگر کعب نی و نیزهٔ کین است سردار سپاهم پسر اُمّ بنین است آورده‌ام از جان شما تاب بگیرد چشمی که ز چشمان شما، خواب بگیرد ای قوم هوس! عشق، هواخواه حسین است سرهای سران، خاک به درگاه حسین است خورشید فلک، مشتری ماه حسین است ای روبَهیان، شیر به همراه حسین است آن فضل که در قافله‌ام نیست، کدام است؟ عبّاس، ترازوی مرا سنگ تمام است ای روشنی چشم و، چراغ دل زینب کشتی نجات همه و ساحل زینب وی ماه رخت روشنی محفل زینب دوری مکن از دیده و از محمل زینب دارد سفر ما سفر دیگری از پی من روی شتر راه کنم طی، تو سر نی ✍️ سایر اشعار شب دوم https://eitaa.com/fatemi8/461
خیر را من باب نابودی شر آورده‌ام خاندانم را به امداد بشر آورده‌ام با بروز آشکار وجه ثاراللهی‌ام کربلا را از دل تاریخ درآورده‌ام داغ، هرچه دارد این صحرا خریدارم به دل دل که جای خود برای دوست سر آورده‌ام طفل بودم با دعایم کوفه باران می‌گرفت من چه حاجاتی که در این شهر برآورده‌ام نامه‌هایی که فرستادند همراه من است کودکان را از جفاشان بی‌خبر، آورده‌ام چه نیازی هست به خورشید و ماه کربلا کاروانی با خود از شمس و قمر آورده‌ام هم برای خاک‌های داغ این صحرا بدن هم برای آن تنور داغ، سر آورده‌ام بعد عباسم بنا دارم علمداری کند خواهرم را بیشتر از این نظر آورده‌ام اکبرم را، اکبرم را، اکبرم را، اکبرم آن‌که از جان خواهم او را بیشتر آورده‌ام کاش شرمنده نگردم آخرش پیش رباب اولین بار است اصغر را سفر آورده‌ام اشک، بیش از خون، ز دین حق حفاظت می‌کند دختران را از پسرها بیشتر آورده‌ام تا نبیند صورت حوریه‌ها را آفتاب از ملائک سایه‌ای از بال‌وپر آورده‌ام ✍️ سروده گروه سایر اشعار شب دوم https://eitaa.com/fatemi8/461