🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَینِ(ص)، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ》🔷🔹
✅آنچه در مقاتل آمده است اینکه؛
امام حسین(ع) در روز عاشورا، صورت مبارک خود را فقط بر روی صورت دو شخص گذاشته است.
یعنی عبارت《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》فقط برای دو نفر ذکر شده است.
1⃣حضرت علی اکبر(ع) :
وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا، جوان برومندش را، در حالی که بر زمین افتاده بود و نفس آخر را می کشید، مشاهده کرد، او را به آغوش کشید.
📋《وَ لَم يَزَل كَذَلِكَ عَلَى صَدرِهِ حَتَّى مَاتَ!
فَلَمَّا نَظَرَ إِليَه مَيِّتَا! قَالَ :
عَلَى الدُنيَا بَعدَكَ العَفَا!》
♦️و همچنان سیدالشهدا(ع) او را به سینه چسبانیده بود، تا اینکه جوانش جان داد.
هنگامی که سید الشهد(ع) به بدن بی جان علی اکبر(ع) نظر نمود، فرمود :
بعد از تو وای بر دنیا!(۱)
در این هنگام؛
📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》
♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت.(۲)
2⃣دیگری یک غلام ترکی بود که در مورد اسم او اختلاف است و برخی او را (اسلم) و برخی او را (واضح ترکی) آورده اند.
خوارزمی می نویسد :
📋《ثُمَّ خَرَجَ غُلَامٌ تُرْکِیٌّ مُبَارِزٌ، قَارِئٌ لِلْقُرْآنِ، عَارِفٌ بِالْعَرَبِیَّهِ، وَ هُوَ مِنْ مَوَالِی الْحُسَیْنِ(ع)؛ فَجَعَلَ یُقاتِلُ فَقَتَلَ جَمَاعَهً، فَتَحَاوَشُوهُ فَصَرَعُوهُ، فَجَاءَهُ الْحُسَیْنُ(ع) وَ بَکَى》
♦️سپس غلامی ترک که قاری قرآن و آشنا به عربی و از غلامان امام حسین (ع) بود به میدان رفت و به نبرد پرداخت و گروهی را کشت.
سرانجام، از هر طرف محاصرهاش کردند و بر زمین افتاد.
امام(ع) به بالین او آمد و گریست.
📋《وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》
♦️سپس حضرت(ع) صورت خود را بر صورت غلام گذاشت.
📋《فَفَتَحَ عَیْنَیْهِ وَ رَآهُ فَتَبَسَّمَ، ثُمَّ صَارَ إِلَى رَبِّهِ》
♦️پس وی چشم خود را گشود و امام(ع) را دید، لبخندی زد و به سوی خدا پر کشید.(۳)
این صحنه عجیب؛ منحصر به همین غلام بود و حضرت علی اکبر(ع) و درباره کس دیگری، تاریخ چنین چیزی را ننوشته است.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خونتر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
شکر خدا که فاطمه ما را خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
عزت سرای ماست عزا خانۀ شما
با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
ما عاقبت به خیر تو در روضهها شدیم
👤متولّی
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۱
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴
۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۲۴
شب عاشورا
https://eitaa.com/fatemi8/579
🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاْدْعِیآءِ》🔷🔹
✅لحظات آخر حیات امام حسین(ع) بود و امام(ع) یکّه و تنها مشغول جنگ کردن بود.
📜《فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ》
♦️امام(ع) در حالى که ضعف از جنگ بر وى عارض گردیده بود، لحظه اى براى استراحت توقّف نمود.
📜《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》
♦️در همان حال سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست.
سپس فرمود :
📜《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص》
سپس دستها را به سمت آسمان بالا برد و فرمود :
📜《إِلَهِی! أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ》
♦️خداوندا! تو مى دانى که اینان مردى را مى کشند که بر گستره ی زمین جز او فرزند دختر پیامبر(ص) نیست!
سپس تیر را از پشت سر درآورد.
📜《فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ》
♦️در حالی که خون مانند ناودان از بدنش فوران می کرد.(۱)
حضرت(ع) دیگر توان جنگ نداشت و به زحمت خود را ایستاده نگه داشته بود، که ناگهان نگاهشان به لشکر انبوهی افتاد که به فرماندهی شمربن ذی الجوشن بین امام(ع) و خیمههای آن حضرت(ع) فاصله شده و قصد حمله به خیمههای امام(ع) را داشتند.
امام(ع) با دیدن این صحنه به آنها فرمودند :
📜《وَيْلَكُمْ يا شِيعَةَ آلِ اَبى سُفْيانَ!
اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِيْنٌ وَكُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا اَحْراراً فِى دُنْياكُمْ!》
♦️ای پیروان آل سفیان!
اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید، پس لااقل در زندگی خود آزاده باشید.
شمر گفت :
حسین! چه می گویی؟!!
امام(ع) فرمود :
📜《إِنِّی أَقُولُ أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِی وَ النِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ وَ طُغَاتَکُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً》
♦️من با شما می جنگم و شما با من نبرد می کنید، این زنان گناهی ندارند؛ پس تا من زنده هستم از تعرض یاغیانتان به خانواده من جلوگیری نمایید و به خیمهها حمله نکنید.
پس شمر ملعون گفت :
📜(لَکَ ذلِکَ یَابنَ فَاطِمَه(س)!)
♦️ای فرزند فاطمه(س)! حق با توست.
پس در جنگیدنِ با امام(ع) مصمّم شدند که ابتدا کار حسین(ع) را تمام کنند.(۲)
شمر خود را به امام(ع) نزدیک کرد.
امام(ع) به زمین افتاد و در حالی که خون تمام صورت و محاسنش را گرفته بود.
🏴در زیارت ناحیه مقدسه که منسوب به امام زمان(عج) می باشد، آمده است :
📜《وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ، بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ》
♦️شمر بر روی سینه ات نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشته بود و محاسن غرقه به خون تو را، بدست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا میکرد.(۳)
در این حالت امام(ع) که خون چشمان مطهّرش را گرفته بود، دید سینه ی مطهّرش سنگین شده!
فرمود : كیستی؟
📜《لَقَد ارتَقَیتَ مُرتَقَیً عَظیمَاً طَالِماً قَبَّلَه رَسُولُ اللهِ(ص)》
♦️جای بلندی نشستی! آن جایگاه بوسه گاه مكرّر پیغمبر(ص) بود.
شمر خود را معرفی کرد.
👈امام(ع) خطاب به آن ملعون فرمود :
《یا شِمرُ! تَقتُلُنُی وَلَم تَعرِف مَن انَا؟》
ای شمر! مرا می کشی و نمی دانی کیستم؟
شمر گفت : می دانم و تو را نیک می شناسم، جد و پدر و مادرت را از همه بهتر می شناسم.
پس دشنامی به حضرت(ع) داد و سپس گفت :
تو را می کشم و اصلا در دل ترس ندارم!
📜《فَضَرَبَ بسَیِفِه ثُمَّ اجَتَزَّ رَأسَه الشَرَیفَ قَفاءً》
♦️شمر بعد از زدن ضرباتی به سر حضرت(ع) سر امام(ع) را از قفاء برید.(۴)
از طرفی ابن سعد دستور داد سرها را از بدن ها جدا کنند.
آنگاه سرها را بین قبیله هایی که در رکابش می جنگیدند تقسیم کرد تا نزد پسر زیاد ببرند و از این طریق به او تقرب بجویند.
در همان روز عاشورا عمر سعد سر مبارک امام حسین(ع) را به وسیله خولی بن یزید اصحبی و حمید بن مسلم أزدی برای ابن زیاد فرستاد، و سرهای دیگر شهدا را نیز به وسیله شمر روانه کرد.
خولی بامدادان سر مطهر را به قصر دارالاماره نزد ابن زیاد برد، و سر را جلوی روی ابن زیاد گذاشت و گفت :
📜《انّي قَتَلتُ السَّيدَ المَحجَبا،
املأ ركابي فِضّةً او ذَهَبَاً،
قَتَلتُ خَيرَ النّاسِ امّا واباً،
وخَيرُهُم من يَذكُرُون النَّسبا》
♦️ركاب مرا از نقره و طلا پر كن!
چون من برترين آقا را كشته ام! كسي كه از نظر نسب بهترين
انسان هاست. كسي را كشته ام كه برترين پدر و مادر را دارد.(۵)
📝شعر :
آندم بریدم از زندگی دل،
کآمد به مسلخ، شمر سیه دل،
او می دوید و من می دویدم،
او سوی مقتل من سوی قاتل،
او می نشست و من می نشستم،
او روی سینه من در مقابل،
او می کشید و من می کشیدم،
او از کمر تیغ، من آه باطل،
او می بُرید و من می بریدم،
او از حسین سر من غیر از او دل!
👤عبدالجواد جودی
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۰
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۱
۳)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۵
۴)موسوعة الامام الحسین(ع)، ص۶۱۸
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۲۸
شب عاشورا
https://eitaa.com/fatemi8/579
هدایت شده از منبرک فاطمی
روضه شب عاشورا
https://eitaa.com/fatemi8/579
.
نوحهیِ مسجدی ( زمزمه قدیمی ) #شب_دهم_محرم
سبک امشب شهادتنامهیِ .....
امشب شهادتنامهیِ عشّاق امضا میشود
فردا زِ خونِ عاشقان این دشت دریا میشود
اِی وای حسین اِی وای حسین /۴/
امشب میانِ خیمه و فردا به رویِ نیزهای
قاریِ قرآنم لبِ خشکیدهات وا میشود
امشب علی و قاسم و عبداللَّه و عبّاس و عون
فردا غروب دور وُ بَرِ زینب که پیدا میشود ؟!
اِی وای حسین اِی وای حسین /۴/
امشب به دست و پایِ تو بوسه گلِ لیلا زَند
فردا تمامِ پیکرت زخمی خدایا میشود
امشب بگو میمیرم و فردا نمیبینم حسین
که پشت وُ رو جسمِ گلم با ضربهیِ پا میشود
امشب نگاهت با من و فردا نگاهِ این سپاه
بعد از تو خواهر همسفر با دزدِ سرها میشود
اِی وای حسین اِی وای حسین /۴/
#شب_عاشورا
#نوحه_مسجدی
#امام_حسین_علیه_السلام
.
روضه شب عاشورا
https://eitaa.com/fatemi8/579
#مصیبت_وداع
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🩸مَهلاً مَهلا ... یَابنَ الزّهرا ...
نقل کردهاند:
🥀 وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام برای وداع به خیمهها آمده و با مخدّرات وداع نموده و خواستند تا از خیمه خارج شوند، زینب کبری سلاماللّهعلیها به دنبال آن حضرت رفته و خود را به دامان آن حضرت انداخته و فریاد برآوردند:
📋 مَهلاً یا أخي! تَوقّفْ حَتّی أُزَودُّ مِنْ نَظَري؛ فَهٰذا وِداعٌ بَتَل؛ لا تَلاقي بَعده!
▪️کمی آرامتر ای برادرم! بایست تا با نگاهم از تو، توشه بردارم. چرا که این وداعی است که دیگر ملاقاتی بعد از آن، نخواهد بود.
📚مخزن البکاء ص۶۵۴
📚مهیج الاحزان ص۵۲۵
📚بحرالمصائب ج۵ ص۳۵
✍ دعای قربانی مخوان قربان رویت
آهسته رو که زینبت آید به سویت
ای لاله ی دشت بلا مهلاً برادر
بازا به سوی خیمه ها مهلا برادر
می لرزد از تاب عطش دیگر صدایت
عزم شهادت کرده ای جانم فدایت
بعد از تو من می مانم و یک دشت دشمن
با این زنان و کودکان با آه و شیون
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
✍ رها از ما و من بودیم یک عمر
غریب یک وطن بودیم یک عمر
نزن حرف جدایی با من آخر
که یک جان و دو تن بودیم یک عمر
بمیرم کوهی از دردی برادر
چه بر روز من آوردی برادر
مزن آتش به جانم بیش از این
نگو که بر نمی گردی برادر
فدای اشک هایت خواهر تو
مرا کشته نگاه آخر تو
کمی آهسته تر تا جای مادر
بگیرم بوسه ای از حنجر تو
✓احکام،روضه،منبر ویژه محرم ۱۴۰۳
https://eitaa.com/fatemi222/14309
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
برای روضه نشستیم و روضهخوان آمد
صداگرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه! روضهخوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب! مقتلها
نوشتهاند چه بر روزگارتان آمد
نوشتهاند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضهها که از این داغ بر زبان آمد
سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشتهاند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشتهاند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبهای خسته، نیمهجان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
به قصد حنجرهات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد، یکی به نیزه؛ ولی
یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد..
✍ #محسن_ناصحی
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
1.26M
━⊰❀•❀🔳🔳🔳❀•❀⊱━
﷽
🌑🥀#نوحه امام حسین (ع)
زمین سینه می زنه
زمان گریه می کنه
اقامه سینه می زنه
اذان گریه می کنه
کتل سینه می زنه
علم گریه می کنه
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
ضریح سینه می زنه
حرم گریه می کنه
منم برات سینه می زنم
منم برات گریه می کنم
با نوکرات سینه می زنم
با بچه هات گریه می کنم
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
پسر سینه می زنه
پدر گریه می کنه
قضا سینه می زنه
قدر گریه می کنه
هر شب سینه می زنه
هر روز گریه می کنه
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
برات صاحب الزمان
هنوز گریه می کنه
منم برات گریه می کنم
منم برات سینه می زنم
با بچه هات گریه می کنم
با نوکرات سینه می زنم
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
آدم زجه می زنه
حوا لطمه می زنه
مولا زجه می زنه
زهرا لطمه می زنه
مادر لطمه می زنه
خواهر لطمه می زنه
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
دختر لطمه می زنه
همسر لطمه می زنه
نعل سینه می زنه
مرکب گریه می کنه
گودال سینه می زنه
┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉
زینب گریه می کنه
خولی خنده می کنه
اخنس حمله می کنه
شمر خنده می کنه
منم برات لطمه می زنم
منم برات گریه می کنم
✍#خادمه رهیده