eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
4.1هزار دنبال‌کننده
74 عکس
70 ویدیو
36 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
26.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| ببینید؛ روضه خوانی علامه بهلول 🔰قسمتی از اشعار میرزا یحیی مدرس اصفهانی در مصائب علیه السلام و خطاب به امام زمان علیه السلام/دیوان یحیی 🔰شها چو شیر خدا تیغ از نیام برآر پی حمایت دین شه انام بر آر ز آستین خدا دست انتقام برآر روان فرقه بی ننگ و عار و نام برآر به یاد پادشه تشنه کام گام برآر 🏴که گشت از ستم زاده زیاد قتیل کسی نگفت که محبوب داور است حسین کسی نگفت که سبط پیمبر است حسین کسی نگفت که فرزند حیدر است حسین کسی نگفت حسن را برادر است حسین کسی نگفت که زهراش مادر است حسین 🏴کسی نگفت که دخت رسول راست،سلیل لباس کهنه بپوشید زیر پیرهنش که تا برون نکند خصم بدمنش ز تنش چه شب لباس که شد خاک کربلا کفنش چه شد اساس که شد دشت نینوا وطنش هنوز روح تعلق که داشت بر بدنش 🏴نمود شمر چرا بهر کشتنش، تعجیل
شب ولادت حضرت زینب سسرود - وقت لرزیدن.mp3
زمان: حجم: 9.43M
🎧 سرود (س) 🎤 وقت لرزیدن پایه های منبره این که خطبه میخونه مگه پیمبره به شک انداخته دل تموم عالم‌و نمیدونه کسی زینبه یا حیدره دلش دریا / سرش بالا علمداره بعد ظهر عاشوراست جسورانه / چه مردانه قدم برمیداره انگاری مولاست تشر زد وقتی به ابن مرجانه خیلی ذوالفقارانه گفتن این کیه انقدر مثل شاه مردانه عالم و بهم ریخته مثل مادرش زهرا برمیگیرده از کاخ کوفه قهرمانانه زینب زینب قهرمان زینب شه پر روح الامین نقاب زینبه همه جا صحبتِ از حجاب زینبه اونکه اسمش دل لشکر و میلرزونه ابوفاضله که پاش رکاب زینبه چه با هیبت چه باشوکت قدم برمیداری خیلی باعزت شبیه ماده‌شیری که میترسن حتی یه لشکر از سایت به جرئت میگم دروغه این حرفا اینکه دختر مولا چادرش به غارت رفته تو روز باورش سخته کی وجودشو داره لحظه ای بیاد دستش سمت زینب کبری زینب زینب زینب قهرمان زینب
❁ـ﷽ـ❁ در روز عاشورا دو جا، دو نفر، در لحظه‌ای سنگین متحیر شدند، ماندند که چه کنند! نفر اول قمر بنی هاشم بود. وقتی که علمدار، تنهاییِ برادر را دید، نزد حسین علیه‌السلام رفت و اذن میدان و جهاد گرفت. اباعبدالله گریه شدیدی کرد و فرمود: برادر تو علمدار منی! اگر تو هم بروی، همه سپاه من از هم میپاشد! لختی بعد به فرمان برادر، از شدت عطش کودکان حرم، مشک به دست گرفت و برای آب‌آوری راهی فرات شد. از چهار هزار نفر پیاده و سواره دشمن گذشت، مشک را آب کرد و راه خیمه‌ها را پی گرفت. اما از همه طرف دوره شد. ابالفضل العباس با آنان جنگید تا اینکه نوفل دست راست حضرت را قطع کرد. عباس عليه‌السلام مشک را با دست چپ گرفت. نوفل دست چپ را نیز قطع کرد. ساقی کربلا مشک را به دندان گرفت. ناگهان تیری آمد و به مشک اصابت کرد و همه آب بر زمین ریخت. اینجا "فَوَقف العباسُ مُتحیراً" علمدار کربلا، پسر حیدر، یل ام‌البنین، متحیر ایستاد! چه کند؟! برگردد؟ برود؟ همه اطفال حرم، تشنه و بی‌تاب، چشم انتظار عمویند! به امید جرعه‌ای آبند! با دست خالی کجا برود؟! البته که تحیر عباس دیری نپایید و عمود آهنین..... نفر دوم خود اباعبدالله الحسین است! آنجا که روبروی قوم، طفل شیرخواره عطشان را بر روی دست گرفته بود و با آنان سخن میگفت، حرف میزد؛ باشد که یک نفر هم از این شقاوت ابدی برگردد... میان لشکر هم خب ولوله افتاد. برخی به لعن و نفرین يکديگر، برخی به شماتت یکدیگر مشغول شدند. عمر بن سعد که این را دید، به حرمله دستور داد کاری کند که این منقلب شدن لشکر تمام شود. آن ملعون هم تیرانداز ماهری بود. نمیدانم چطور به ذهن خبیثش رسید زیر گلو را نشانه بگیرد! آخر گلوی یک بچه ۶ ماهه؟! مگر چقدر است؟ تیر تو آنجا جا هم نمیشود که 😭 اما زد. میان حرفهای پدر بود که پسر را زد! حسین علیه‌السلام همچنان مشغول اتمام حجت و هدایت و دلسوزی برای آن قوم بود که زد! پدر، پسرِ مذبوحِ مِنَ الاُذنِ الي الاذن را پایین آورد. غرق خون، آرام گرفته، بی عطش، بدون تلظی... حسین علیه‌السلام گریه کرد. از آسمان ندا آمد که "دَعهُ يا حُسَينُ! فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ" رهایش کن حسین، او اکنون در بهشت شیر مینوشد... بعد از این، همان موقف تحیر دوم است. حالا حسین علیه‌السلام باید کودک را به خیمه برگرداند. اما متحیر است! چه کند؟! چطور برود؟ به مادرش، به خواهرهایش، چه بگوید؟؟ ۶ ماهه بی‌جان را چطور تحویل بدهد؟ به چه کسی تحویل بدهد؟! لذا یک قدم میرود، یک قدم برمی‌گردد 😭 گمانم دل سنگ‌های بیابان کربلا هم اینجا به حال حسین آب شد😭 الا لَعنة الله علی القَوم الظالمین و سَیعلَمُ الّذین ظَلموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
💔🖤 ✍️ مداح_ اهل_ بیت_ خانم زاده به کربلا حسین، شاه شهیدان به خون آغشته پیکر، در بیابان به تنهایی و غربت، در دشت خونین فدای دین شد او، با قلب سوزان علمدار حسین، عباس دلاور به راه حق فدا شد، با جان و سر به یاد او دل ما، پر از غم و درد شهید‌ راه حق شد، آن شیر دلاور به خیمه‌ها فتاده، آتش ز کینه به غارت رفته آنجا، تمام خیمه‌ دل زینب شکسته، ز جور دشمنان اسیر غم شده، در دست عدوان به کوفه رفتند، اهل بیت اطهر به زنجیر بسته، با چشم‌های تر دل عالم بسوزد، ز داغ این غم تسلیت باد این غم، به هر دم به شام رفتند، اهلِ بیت حیدر به سر نیزه سر شاه بی‌سر زینب چی دیده، ز آن غم بی‌حد، «بخشی» دلخون از این غم، تا ابد یاحیدر🌴 ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100