eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
2.7هزار دنبال‌کننده
31 عکس
28 ویدیو
31 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
شب هستم ماه محرم مناجات امام زمان https://eitaa.com/fatemi8/555 من آن پدرم https://eitaa.com/fatemi8/556 نقش بیابان دیدم آخر پیکرت را https://eitaa.com/fatemi8/559 دیدم عزای تنت را جگرم سوخت علی https://eitaa.com/fatemi8/560 امیرالمومنین صحرای محشر را تماشا کن https://eitaa.com/fatemi8/561 ثمر دلم که وجود تو شده پاره چون جگرم https://eitaa.com/fatemi8/562 روضه https://eitaa.com/fatemi8/563
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله 🔸حرمت عرش معلّاست اباعبدالله 🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد 🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله 🔸هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت 🔸او نظر کرده ی زهراست اباعبدالله 🔸🔸ادامه شعر👇 https://eitaa.com/fatemi222/4765
مناجات 1 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح اقا جانم امام زمان... چرا سر به بیابان ها گذاشتی... عزیز فاطمه... 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح ای خورشید پشت ابرها... بیا و عالم رو روشن کن... 🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح قربونت برم آقای غریبم... مثل جدت امیرالمومنین... شما هم تنهای تنهایی... اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت... آقا... امام زمان... امروز شما هم در بین ما تنهایید... امروز شما هم غریبی... خدا میدونه... چقد دل امام زمان خونه... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح ای.. مرهم پهلوی شکسته... 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح 🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر... 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح آقا... امشب یه درد دلی دارم... میخام بگم...نميدونم اون روزی که شما می آیید... من لیاقت دارم... در کنارتون باشم یا نه... آقا... خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند... اما وقتی حضرت اومدند... در امتحان الهی رد شدند... دست به شمشیر بردند و... در مقابل امام زمانشون ایستادند... آقا... میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم... شیعه خوبی براتون نبودم... اما خدا میدونه... میام تو این مجلسها میشینم... بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید... بتونم یار واقعی شما باشم... امام زمان... نکنه منم آقام رو تنها بزارم... واويلا... نکنه اون روزی که شما میآید... من در رکابتون نباشم... واويلا... آقا اصلا میخام اعتراف کنم... میخام بگم... من از خودم چیزی ندارم... میام توی این هییت ها... فقط شما به دلم نظر کنید... شما به دادم برسید... امام زمان... حالا با توجه... هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه... یا صاحب الزمان... ✍سایر اشعار حضرت علی اکبر https://eitaa.com/fatemi8/1468
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم زبانحال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سیدرضاموید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم - ✍سایر اشعار حضرت علی اکبر https://eitaa.com/fatemi8/1468
یل دریا دل ، یا ابوفاضل گیره قلبم به گیسوی علمدار نفسم عشقم ، جهت قبلم تقریباً سمت ابروی علمدار چقدر شیرین سخن ، داداش حقیقتاً بیخود نیست که میگن قمر قمر قمر تا شمشیر میزنه ، شبیه حسنه اصن ماه منه قمر قمر قمر میگه یا الله چه جیگر داره تیغی که ارث از حیدر داره کاری کرده اِبن سعد بگه لطفاً عباس دست برداره ... ابوفاضل یا اباالفضل ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ زور بازوشو ، خم ابروشو خود ارباب جلوش غرق تماشاست میزنه لبخند ، با همین ترفند عاقلو دیوونش میکنه عباس تورو نمیدونم ، من الآن علقمم دارم داد میزنم قمر قمر قمر خمار ساقی اَم ، یا اَیُّهاالعزیز بازم برام بریز قمر قمر قمر قمری اَم ماه رو زمینی بَه چه علمدار مَه جبینی ادب تو زبون زد شده دست پرورده ی اُم البنینی ... ابوفاضل یا اباالفضل ... شاعر : ➖➖➖➖➖➖
AudioCutter_shab 9(6).mp3
7.8M
▪️ یل دریا دل ، یا ابوفاضل ــ واحد 🔘 شب تاسوعای محرم الحرام 1402
پشتم شکست همه کس و کارم پاشو نکن به گریه وادارم بی تو داداش چطور برم خیمه پاشو با هم بریم علمدارم رومو زمین نزن پاشو عباس بعد تو کار خیمه واویلاست چشم انتظار نشسته توو خیمه پاشو بریم که زینبم تنهاست مشکِ تو افتاده فدا سرت اباالفضل مادرم اومد جای مادرت اباالفضل جون تو لشکر دم علقمه گرفته کل تنِ تو بوی فاطمه گرفته ... پاشو داداش بریم به خیمه ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پیش تنت نیزه کم آورده هر کی یه ذره از تنت بُرده جوری زده حرمله با دقت تیر وسط دوتا چشات خورده سقای من تشنه لب افتادی رو خاکا نامرتب افتادی دست تورو بُریده بودن که با صورت از رو مرکب افتادی تیر سه شعبه دوتا چشم تورو بسته بالا سرِ تو کمر حسین شکسته جونی ندارم تیرو از چشات بگیرم کاشکی کنار تو داداش منم بمیرم ... پاشو داداش بریم به خیمه ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اَدرِک اَخا میگی و جون میدی با زحمتی تنو تکون میدی میگی برو که خیمه تنها شد خیمه رو با سرت نشون میدی پاشو ببین حسین زمین گیر شد با خنده و هلهله تحقیر شد پاشو داداش چشمتو دور دیدن شمر واسه ی اهل حرم شیر شد بعد تو دیگه حرم امنیت نداره بی تو رقیه روی خارا پا میذاره پاشو اباالفضل داره خیمه میشه غارت آه حرم آماده شده برا اسارت ... پاشو داداش بریم به خیمه ... شاعر : ➖➖➖➖➖➖
AudioCutter_shab 9.mp3
22.48M
▪️ پشتم شکست همه کس و کارم ــ زمینه 🔘 شب تاسوعای محرم الحرام 1402
واحد سنتی تاسوعا ای ساقی لب تشنگان ای حیدر کرببلا ، سردار بی همتا ، یا حضرت سقا یا کاشف الکرب الحسین، ماه بنی الزهرا ، یا حضرت سقا این دست و دلبازی تو ، باشد تماشایی ، امّید دنیایی هر ساله غوغا می کنی ، در روز تاسوعا ، یا حضرت سقا الله اکبر از تو و ، این زور بازویت ، نازم به نیرویت صاحب لوا ، شیر حرم ، پا تا به سر مولا ، یا حضرت سقا جای برادر بر حسین ، گفتی فقط مولا ، قربان تو آقا از این ادب حیران شده ، چشم همه دنیا ، یا حضرت سقا ما رو سیاهان را فقط ، تو ضامنی فردا ، با حضرت زهرا دستت قیامت می کند ، در محشر کبری ، یا حضرت سقا بر شیر پاک حضرت ام البنین رحمت ، جانم به این غیرت تو با لب تشنه فدا ، گشتی لب دریا ، یا حضرت سقا از داغ سنگینت شده ، قامت کمان آقا ، بر سر زند زهرا خوردی تو با صورت زمین، واویلا واویلا ، یا حضرت سقا رفتی و روی حرمله ، بر کاروان وا شد ، در خیمه غوغا شد زنده غم دیوار و در ، شد عصر عاشورا ، یا حضرت سقا
واحد سنتی عاشورا ای ساقی لب تشنگان ... ای کشته ی دور از وطن ، مولای مظلومان ، یا سید العطشان شاه شهید کربلا، عالم سنه قربان ، یا سید العطشان حتی ز مهر مادرت اینجا تو محرومی ، تنها و مظلومی آقا نبودی تو مگر ، در کربلا مهمان ، یا سید العطشان ای زینت دوش نبی ، افتاده ای حالا ، تو زیر دست و پا از این همه بی حرمتی ، عرش خدا لرزان ، یا سید العطشان نازد خدایت تا ابد ، بر بندگی تو ، دلدادگی تو بودی به زیر دشنه هم ، تو ربنا گویان ، یا سید العطشان الشمر جالس علی ، صدر ِ ولی الله ، گریان رسول الله از حال و روز زار تو ، لشکر شده خندان ، یا سید العطشان در پیش چشم خواهرت ، بر حنجرت خنجر ، شد عالمی مضطر چیزی نمانده تا دهد ، زینب ازین غم جان ، یا سید العطشان خنجر به دست قاتلت ، خون گریه کرد آقا ، واویلا واویلا وقتی که بالای سرت ، شد فاطمه گریان ، یا سید العطشان دارد طمع حتی بر این ، جسم بدون سر ، این لشکر کافر عالم ازین بی رحمی ِ کوفه شده حیران ، یا سید العطشان نشناسَدَت آقا دگر ، حتی تو را خواهر ، ای کشته بی سر سمّ ِ ستوران کرده چه ، با پیکر عریان ، یا سید العطشان
سنتی ابوالفضل ع #‍ توسل _به_ حضرت_ ابوالفضل_ العباس _علیه السلام امشب گشودم لب به ذکر یا ابالفضل تا درد دل ها را بگویم با ابالفضل هم کاشف الکرب است و هم باب الحوائج سرلشگر و صاحب لوا ، سقّا ابالفضل با دستِ خود ، از دوستانش دست گیرد محشر کند ، در محشرِ کبری ابالفضل هر کس که گردد نوکرِ او ، رستگار است پرونده اش را گر کند امضا ابالفضل ای زاده ی اُمّ البنین ! دردم دوا کن من بی کسم ، دارم تو را تنها ابالفضل از کودکی در روضه هایت گریه کردم هر جا که رفتم ، آمدم اینجا ابالفضل راضی مشُو نومید از این در باز گردم چون شاد می گردند دشمن ها ابالفضل افتاده ام از پا بگیر ای دوست ، دستم ای دستگیرِ مردمِ دنیا ابالفضل آقا ! یکی از هیئتی هامان ، مریض است بهر شفای او دعا فرما ابالفضل بی خانمانم ، خانه ای خواهم که در آن دَه شب نمایم روضه ات بر پا ابالفضل دیشب میانِ هیئتِ ما عالمی بود نام تو را بردیم و شد غوغا ابالفضل دیدم یکی از سینه زن ها ، وقت روضه می گفت : از کارم گره بگشا ابالفضل انگار عزّ و آبرویش در خطر بود بر او نظر کن ، حُرمتِ زهرا ابالفضل آن دیگری می گفت : فرزندی عطا کن تا سفره اندازم به عاشورا ابالفضل مولای محبوبم ، دل ما تنگ گشته کن کربلایی مجمعِ ما را ابالفضل ای ناخدایِ کشتیِ رحمت ، مدد کن من مانده ام در موجِ مشکل ها ابالفضل گر چه گنه کارم ، شما را دوست دارم بر بابِ احسانت دخیلم یا ابالفضل حاجت روایم کن ، که بهر هیئتِ تو قربانی آرم روزِ تاسوعا ابالفضل سوزد دلم ز این غم که با لب های عطشان جان باختی در ساحلِ دریا ابالفضل شد قطعه قطعه پیکر پاکت به شمشیر شد لاله زار از خونِ تو صحرا ابالفضل وقتی که بر چشم تو ، دشمن تیرِ کین زد هفت آسمان گفتند : واویلا ! ابالفضل فریاد از این غم کز عمودِ آهنین شد نقشِ زمین ، آن قامتِ رعنا ابالفضل پشت حسین از داغِ جانسوزِ تو ، خم گشت شد بسته راهِ چاره ی مولا ، ابالفضل وقتی حسین از جا عمودِ خیمه ات کَند کردند شادی ، لشگرِ اعدا ابالفضل هر جا که باشد (( ایزدی )) با فخر گوید : من نوکرت هستم ، تویی آقا ابالفضل اقای حاج حیدرازتهران سبک سنتی
الله اکبر چه شکوهی الله اکبر چه جلالی الله اکبر چه جمیلی الله اکبر چه جمالی الله اکبر چه وفایی الله اکبر چه مرامی الله اکبر چه شهیدی الله اکبر چه مقامی برازندته علمداریِ سپاه حسین تو دادی دل و سر و دست و جان به راه حسین ای علمدار جانم ابالفضل **** الله اکبر چه عروجی الله اکبر چه هبوتی الله اکبر چه نمازی الله اکبر چه قنوتی الله اکبر چه قیامی الله اکبر چه قعودی الله اکبر چه رکوعی الله اکبر چه سجودی سلامِ خدا به هر سجده ی سحرگاه تو تویی آنکه عشق پناه آورد به درگاه تو ای علمدار جانم ابالفضل **** الله اکبر چه عمویی الله اکبر چه رشیدی الله اکبر چه پناهی الله اکبر چه امیدی الله اکبر چه نَبَردی الله اکبر چه دلیری الله اکبر چه سپاهی الله اکبر چه امیری پناه حرم پناه حسین علمدار مدد سپاه حرم سپاه حسین سپهدار مدد دنیا میدونه تویی دست کرم حسین ما رو برسون آقا کنج حرم حسین ای علمدار جانم ابالفضل ➖➖➖➖➖➖
4_5945020102498846168.mp3
944.8K
🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول ای امیرکربلا اسم تو رمز شفا تونوردلهایی جان به فدای تو سینه زنی دارم اندرعزای عزای مرغ قلبم پرزند تاحریمت یاحسین(ع) گشته بازم این دلم یاکریمت حسین(ع) یاحسین و یا حسین 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندوم پادشاه علقمه مقتدای ماهمه از دوریت اقا کارم شده گریه بنما براین سائل یک کربلا هدیه 🔘 چشمه های معرفت جوشد از چشمان تو جان بقربان تو و قدرت دستان تو یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل مدد 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم دل به عشقت منجلی یاحسین بن علی کی میدهی ارباب بر این گدا توشه بهشته دودنیاست ضریح شش گوشه سیدو سالار دین یا عزیز مرتضی جان زهرا مادرت کربلاییم نما یاحسین و یا حسین(ع) 💠💠💠8⃣4⃣2⃣💠💠💠
طاهری- شب تاسوعا-1445.pdf
296.6K
روضه مکتوب حضرت عباس 🎙حجت الاسلام طاهری مخصوص تلفن همراه 📱 سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587
طاهری - روضه حضرت عباس - محرم ۱۴۴۵.mp3
19.5M
صوت روضه حضرت عباس 🎙حجت الاسلام طاهری محرم ۱۴۴۵ سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587
🔸ای وعده ی خدا ز چه تاخیر کرده ای یابن الحسن... آقا جان... 🔸دیگر برای آمدنت دیر کرده ای آقا چرا نمیای پسر فاطمه ... 🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن ای خورشید پشت ابرها... امام زمان ... 🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن 🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای شاید حرف دل خیلی از این پیر غلامان ابی عبدالله این باشه... امام زمان... یوسف فاطمه... محرم های ما یکی یکی اومدند و رفتند... عمر ما داره تمام میشه اما شما نیامدید آقاجانم ... 🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای 🔸هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد آقا بیا ببین امشب مجلس ما روضه آقا ابالفضل العباس خونده میشه... مگه خودتون نفرمودین هرکجا روضه ی عمو جانم اباالفضل باشه من اونجا حضور دارم... میام میشینم توی مجلس آقا اباالفضل العباس.... یه گوشه ای زار زار برا عمو جانم اشک میریزم... امشب اینجا هم عزا خانه ی عباس علمدار آقا... هر کجای عالم هستی... پسر فاطمه ... یک عنایتی هم به مجلس ما... 🔸هرخیمه ای که روضه عباس خوانده شد 🔸گریه برای دست علم گیر کرده ای هرکجا نشستی از همین اول مجلس... آقات رو صدا بزن ... امشب باید با امام زمان هم ناله بشیم... برا آقامون اباالفضل العباس اشک بریزیم... صداش بزن یابن الحسن... - سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587
متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند -سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587
به نام آب، به نام فرات نام شما من آفريده شدم كه كنم سلام شما نوشته‌اند به روي جبين ما دو نفر شما غلام حسين و منم غلام شما خوشا به حال پروبال اين كبوترها گهي به بام حسين و گهي به بام شما تو آن هميشه امامي و ما همان مأموم به قامتي كه گرفتيم با قيام شما تو ماه بودي و نزديك آب‌ها كه شدي تمام علقمه پا شد به احترام شما هزار باده، هزاران پياله می‌روئید همین‌که تير رسيد و شكست جام شما همین‌که ناله‌ي ادراك اخايتان پيچيد شكست قامت طوبائي امام شما مسير علقمه را بوي انكسار گرفت چه حس بی‌رمقی بود در كلام شما به حال‌وروز بلنداي تو چه آوردند تمام علقمه پر گشته از تمامِ شما ✍️ سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587
مشک برداشت که سیراب کند دریا را رفت تا تشنگی‌اش آب کـند دریا را آب روشن شد و عکـس قمر افتاد در آب ماه می‌خواست که مهتاب کند دریا را تشنه می‌خواست ببیند لـب او را دریا پس ننوشید که سیراب کند دریا را کوفه شد علقمه، شقّ القمری دیگر دید ماه افتاد که محراب کند دریا را تـا خجالت بکشد، سرخ شود چهره‌ی آب زخم می‌خورد که خوناب کند دریا را ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس تا در آغوش خودش خواب کند دریا را آب مهریّه‌ی گل بود والّا خـورشید در توان داشت که مرداب کند دریا را روی دست تو ندیده است کسی دریا را چون خدا خواست که نایاب کند دریا را ✍️ سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587
بر لب آبم و از داغ لبت می‌میرم هر دم از غصه‌ی جان‌سوز تو آتش گیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم گاه سردار علمدارم و گاهی سقا گه به‌پاس حرمت گشت زنان، چون شیرم بوته‌ی عشق تو کرده است مرا، چون زر ناب دیگر این آتش غم‌ها ندهد تغییرم گر مرا شور و جوانی و بهار عمر است از خزان تو دگر ای گل زهرا پیرم غیرتم گاه نهیبم زند از جا برخیز لیک فرمان مطاع تو شود پاگیرم تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم آیت قهر بیان شد ز لب شمشیرم سایه‌ی پرچم تو کرد سرافراز مرا عشق تو کرد عطا دولت عالم‌گیرم کربلا کعبه‌ی عشق است و من اندر احرام شد در این قبله‌ی عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم زین جهت دست به‌پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم‌به‌راه تیرم‌ ای قد و قامت تو معنی «قد قامت» من‌ ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی رکوع است نماز من و این تکبیرم جسدم را به‌سوی خیمه‌ی اصغر نبرید که خجالت‌زده زان تشنه‌لب بی شیرم ✍️مرحوم سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587
دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت لبی به وسعت مهریه‌های زهرا داشت کنار علقمه در سجده‌گاه چشمانش نداشت هیچ‌کسی را فقط خدا را داشت اگرچه قطره آبی میان مشک نبود ولی کرانه‌ی چشمش هزار دریا داشت هدر نرفت ز پرتاب چله‌ها، تیری امیر علقمه ازبس‌که قدّ و بالا داشت همین‌که در وسط گیرودار، گیر افتاد عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت درست وقت نزولش، همه نگاه شدند رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت حسین بود و علی‌اصغر شهید شده کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت... ✍️ سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587