#اعتقادی
#درادامه ⬅️راه اوّل: اهل بیت علیهم السلام راهی به سنت واقعی
- منع تدوین و کتابت و نشر حدیث
مشکل زمانی مضاعف و دوچندان شد که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بزرگان مدرسه خلفا و در رأس آنان، ابوبکر و عمر از نشر و تدوین و کتابت حدیث جلوگیری کردند، همان حدیثهای اندکی هم که میان صحابه بود و برخی نیز مکتوب شده بود، نه تنها از نشر و تدوین و نقل آن جلوگیری شد، بلکه به امر خلیفه به آتش کشیده شد.
ابن عباس میگوید: «هنگام وفات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم گروهی؛ از جمله عمر بن خطّاب در حجره پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بودند. پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: صحیفه و دوات بیاورید تا در آن مطالبی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: مرض بر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم غلبه کرده، کتاب خدا نزد ما بس است. در این بین نزاع شد، گروهی جانب عمر را گرفته و مانع آوردن صحیفه و دوات شدند و عدّه ای دیگر اصرار داشتند که وصیّت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم مکتوب شود. نزاع که بالا گرفت، پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم آنان را از حجره بیرون کرد و فرمود: نزد من نزاع سزاوار نیست». [صحیح بخاری، کتاب العلم، ح ۱.]
@fatemieh14
#اعتقادی
گفته شد تبیین مرجعیت دینی از چند راه ممکن است عزیزان همراه راه اول از طریق سنت به آن اشاره شد راه دوم که در صدد بیان آن هستیم ضرورت حفظ این سنت هست که طی چند جلسه بیان خواهیم نمود.
#مرجعیتدینی اهل بیت ( علیهم السلام )
راه دوم: ضرورت حفظ سنت توسط معصوم
این راه را نیز با ذکر مقدماتی بیان خواهیم کرد:
✅مقدمه اول: ضرورت ارتباط با خداوند انسان عصاره خلقت است و کمال او در رسیدن به لقای الهی است که از طریق عمل به شریعت همراه با توجه به باطن آن میتواند به این مقصد اعلی برسد.
✅مقدمه دوم: حقیقت بعد تشریع شاید عده ای گمان کنند که بُعد تشریع، همان بیان حلال و حرام و امور مربوط به جنبه عملی و سیر و سلوک انسان است. ولی حقیقت این است که بعد تشریع شامل تمام مفاهیمی میشود که مربوط به اعتقاد، اخلاق و سلوک و رفتار انسان است. قرآن آشکارا اشاره میکند که
وظیفه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم شامل تمام زمینهها میشود آنجا که میفرماید: «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»؛ [سوره نحل، آیه ۴۴.] «و قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه برای مردم نازل شده، تبیین نمایی. »
پس وظیفه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بیان آیات قرآن است و روشن است که معارف قرآن، اختصاص به بیان حلال و حرام در ناحیه سلوک
و رفتار ندارد، بلکه بعد عملی تنها بخش کوچکی از حقایق قرآن را در برمی گیرد. و کسی هرگز نمی تواند ادعا کند که در آن ابعاد مختلف به قرآن اکتفا کرده از بیانات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بی نیاز است.
✅مقدمه سوم: ضرورت ارتباط با وسائط روشن است که بین غیب الغیوب، که همان ذات مقدس باری تعالی است، با عوالم پایین به ویژه عالم انسان، ارتباط برقرار است و این ارتباط از طریق رابطی باید باشد که مخلوق خداوند است، و این وجوب اتصال و عدم انقطاع بین عالم ربوبی و مخلوقات، خصوصاً انسان، عین توحید است، چرا که توحید انواعی دارد که یکی از آنها توحیدافعالی است و از دیگر اقسام آن توحید در تشریع و قانون گذاری، توحید در حق الطاعة و نیز توحید در حاکمیّت و ربوبیّت است.
@fatemieh14
#اعتقادی
ضرورت حفظ سنت توسط معصوم
ارتباط خداوند با مخلوقات در دو بخش قابل تصور است.
۱ - خداوند به طور مستقیم و بدون واسطه با هر فرد فرد بشر ارتباط پیدا کند، که این خلاف نظام خلقت است.
۲ - ارتباط توسط افراد باشد. افراد نیز میتوانند از جنس بشر باشند یا ملائکه. و از آن جا که واسطه فیض تشریع الهی، باید از جنس خود بشر باشد تا بتواند الگو و اسوه دیگر افراد باشد در نتیجه آن واسطه نمی تواند از جنس ملائکه باشد.
در جلسات گذشته مقدماتی بیان شد که به خاطر طولانی شدن مطلب یکی از مقدمات امروز بیان خواهد شد.
✅مقدمه چهارم: ضرورت اوصیا بعد از انبیا
چه بسا کسی بپرسد که در ارتباط و اتصال به غیب، وجود نبی کافی است و دیگر نیازی به وجود امامان و اوصیای بعد از او نیست؟
در جواب میگوییم: از مجموع روایات استفاده میشود که هر یک از امامان، حق تشریع دارند. نه این که آورنده اصل شریعتند، بلکه هدایتهای آنان در حکم متمّم نبوت و رسالت و شریعت است. و هدایتها - هر نوعی که هست - باید از عصمت بر خوردار باشد؛
زیرا:
از طرفی یکی از امتیازهای اساسی که در قانون گذاری ها، خصوصاً در ادیان مشاهده میشود، بیان قوانین به صورت تدریجی است یعنی ابتدا قانون به صورت قاعده کلّی و عام مطرح میشود، آن گاه به قانون متوسط تبدیل میگردد و در مرتبه آخر به قانونهایی که در جامعه قابل اجرا است، منتهی میگردد. این نوع قانون گذاری که در محاکم موجود است، بعینه در ادیان و قانون گذاری اسلامی، که توسط اولیای الهی است، مشاهده میشود.
از طرفی تنزّل قوانین کلّی و قواعد عمومی و تطبیق آنها بر مصادیق، احتیاج به مراقبت ویژه ای دارد، تا با یکدیگر خلط نگردد.
وانگهی سنت جاری در نظام خلقت آن است که عمر انبیا و پیامبران الهی محدود و طبیعی باشد و به همین جهت آنان به بیان کلیات و قوانین عمومی اکتفا کرده و تبیین و تطبیق آن را به کسانی واگذار میکنند که همانند خودشان معصوم بوده و در خطّ آنها قرار دارند؛ زیرا سلامت شریعت و حفظ آن، مقتضی استمرار مراقبت در آن ابعاد است. لذا احتیاج به افرادی است که با حفظ و مراقبت از قواعد عمومی و قوانین کلّی که مصالح و مفاسد بشر را به خوبی در نظر گرفته است، آنها را به موارد جزئی و فردی و اجتماعی پیاده کرده و تطبیق نمایند. به ویژه با توجه به این که احکام و دستورهای خداوند در تمام زمینهها جریان دارد و میدانیم که بشر عادی نمی تواند عهده دار وظیفه تشریع به معنای ذکر شده و تبیین و تطبیق آن گردد.
نتیجه: مرجعیت دینی اهل بیت علیهم السلام
بعد از ذکر مقدمات به این نتیجه میرسیم که بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم و هر پیامبر دیگری، احتیاج به افرادی معصوم است تا بتوانند عهده دار این وظیفه در سطح گسترده باشند و اینان در اسلام جز اهل بیت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم نیستند.
@fatemieh14
#اعتقادی
مرجعیت دینی اهل بیت ( علیهم السلام )
راه سوم: احتیاج اسلام به عصر تطبیق
اسلام مانند هر دین آسمانی، برای آن که بتواند در عمق پیروان خود نفوذ کند، احتیاج به عصری دارد به نام «عصر تطبیق» یا عصر پیاده شدن دین و شریعت اسلامی؛ زیرا از طرفی این دین هنگامی ظهور و بروز نموده که جهالت و تقالید و آداب و رسوم جاهلیّت همه جا را فراگرفته و اعتقادات خرافی و باطل چنان در ذهن و قلب آنان جای داشت که به آسانی نمی توان آن را از جامعه شبه جزیرة العرب و عموم مردم بیرون برد.
از طرفی دیگر، قرار است که دین اسلام آخرین دینی باشد که به جامعه بشری عرضه میشود و در پایان آن، زندگی دنیا برچیده شده عالم دیگری بر پا شود، حال تا چه مدّتی عمر این بشر در عصر ظهور اسلام طول میکشد، خدا میداند.
و از سوی دیگر میبینیم که عمر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم که بیان کننده شریعت و از بین برنده آداب و رسوم خرافی جاهلیت است محدود است.
آیا میتوان در مدت زمان اندکی رسوبات جاهلیت را از جامعه بشری زدود و در عوض اسلام ناب و تعالیم دین حنیف را در تمام زمینهها جایگزین آن کرد؟ طبیعتاً جواب سؤال منفی است.
از اولیّات ضمانت تطبیق!
از امور بدیهی و ضروری که ضامن تطبیق و پیاده کردن دین و شریعت در عصر بعد از ظهور دین این است که تطبیق، احتیاج به شخصی دارد که
اولاً: جامع نگر بوده و نیازهای بشر و جامعه را به طور کامل شناخته و برای آن برنامه داشته باشد.
ثانیاً: هرگز در تطبیقات خود بیراهه نرود و به اشتباه و خطا نیفتد. و در وجودش از رسوبات و عقائد و خرافات جاهلیت، چیزی باقی نمانده باشد تا بتواند در ادامه وظائف پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بشر را به اهداف و مقاصد خود رهنمون سازد. و این کسی جز شخص معصوم نیست که در اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم خلاصه شده است. و به همین جهت است که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم از ابتدای رسالت به فکر این عصر بوده و گامهای اساسی نیز در این راه برداشته است. اتفاقی نبود که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم از میان فرزندان ابوطالب علیه السلام، علی بن ابی طالب علیه السلام را انتخاب میکند و او را تحت تربیت خود قرار میدهد. این نیست مگر آن که بگوییم پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به فکر آینده مرجعیت دینی بعد از خود است، تا مسئله تثبیت و تطبیق دین و شریعت به نحو احسن و صحیح عملی گردد.
@fatemieh14
#اعتقادی
مرجعیت دینی اهل بیت ( علیهم السلام )
راه چهارم: بررسی ابعاد تاریخی
دین اسلام آخرین دین و پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آخرین رسول برای بشر است؛ دینی که در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی بشر نظر داشته و برای تمام ملّتها فرستاده شده است. ولی از طرف دیگر میبینیم مدّت بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم محدود است؛ مدّتی در حدود ۲۳ سال که ۱۳ سال آن در مکه به سر برده است. شهری که عمده مبارزات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در آن جا با بت پرستان، برای از بین بردن آداب و رسوم شرک و بت پرستی بوده است و از آن جا که نتوانست تعلیمات اسلامی را به صورت گسترده در مکه بیان کرده و به اجرا در آورد، لذا تصمیم گرفت که باقیمانده عمر رسالت خود را در شهری دیگر سپری کند تا از آزادی بیشتری برخوردار باشد و بتواند به بیان دستورهای اسلام بپردازد، ولی در آن مدت ده سال باقیمانده نیز فرصت محدودی برای حضرت فراهم شد.
در این مدت جنگها و غزوات بسیاری بر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم تحمیل شد و وقت حضرت را به خود مشغول کرد. چه کارهای زیاد تشکیلاتی و حکومتی که به جهت تشکیل
حکومت اسلامی در مدینه به عهده حضرت صلی الله علیه وآله وسلم آمد و اینها همه مانع از آن بود که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم اوقات خود را منحصر در بیان احکام اسلامی نماید.
از سوی دیگر از امتیازات ادیان و شرایع، تدریجی بودن بیان احکام و تکالیف است. همان گونه که تمام کلیات احکام در صدر اسلام تبیین نشد، بلکه به مرور زمان و با پیدا شدن موقعیّت ها، احکام مطرح میگردید، این تدریجی بودن بعد از وفات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در بخش توسعه شریعت ادامه پیدا کرد.
@fatemieh14
#اعتقادی
مرجعیت دینی بر اساس آیه تطهیر
از جمله آیاتی که دلالت بر عصمت اهل بیت علیهم السلام دارد و در نتیجه اهل بیت را مرجع دینی مردم معرفی میکند و سنّت آنان را حجّت میداند، آیه تطهیر است. خداوند متعال میفرماید:
«إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛[سوره احزاب، آیه ۳۳.]
«خداوند چنین میخواهد که هر رجس و پلیدی را از شما خاندان نبوّت دور کند و شما را از هر عیب، کاملاً پاک و منزه گرداند. »
اهل سنّت درصددند استدلال به آیه شریفه را به هر شکلی که ممکن است از دست شیعه امامیه بگیرند، از همین رو برای آن، توجیهات بی موردی ارائه کرده اند که در جای خود به آن اشاره خواهیم کرد. از آنجا که دلالت آیه بر عصمت و حجیّت سنّت اهل بیت علیهم السلام قوی است، به بررسی آیه و پاسخِ شبهات آن میپردازیم.
اقوال در مقصود از اهل بیت علیهم السلام
با رجوع به تفاسیر اهل سنّت و شیعه پی میبریم که در تعیین مصداق اهل بیت در آیه تطهیر اختلاف است. اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱ - خصوص زنان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم؛ این قول منسوب به عکرمه و مقاتل میباشد.
[جامع البیان، ج ۲۲، ص ۷؛ درّالمنثور، ج ۵، ص ۱۹۸؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۲۰۶]
۲ - خصوص اصحاب کساء، که شامل پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین و همسران پیامبرعلیهم السلام میشود. [سنن الکبری، ج ۲، ص ۱۵۰؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸]
۳ - خصوص پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است. [الصواعق المحرقه، ص ۱۴۱]
۴ - زنان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و تمامی بنی هاشم که صدقه بر آنان حرام است.
[تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸؛ صواعق المحرقه، ص ۱۴۱]
۵ - خصوص پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام است.
[الصواعق المحرقه، ص ۱۴۱؛ مشکل الآثار، ج ۱، ص ۳۳۲؛ تفسیر کشاف، ج ۳، ص ۵۳۸.]
بی شک رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به قرآن و معانی و اشارتها و مصادیق آن از دیگران آگاه تر است و کلام و گفتارش، مرجع و پناه در مواردی است که بر مردم مشتبه شده و احتیاج به توضیح دارد. از همین رو میبینیم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در برخی از مواردی که احتیاج به توضیح دارد تا بر مردم اشتباه نشود، خود درصدد توضیح آیه برآمده و تفسیر و مصداق آیه را از هر راه ممکن بیان کرده است. در مورد آیه تطهیر نیز چنین بود، اما با تأسف فراوان از آن جهت که این گونه تفسیرها و بیان مصداق ها، با هواهای نفسانی و تعصبات جاهلی برخی سازگاری نداشت، لذا درصدد برآمدند که حقّ را به هر نحو ممکن خاموش سازند و با طرح اقوال بی اساس و شبهات مختلف، اذهان مردم را از معنا و مصداق حقیقی آیه دور سازند. ما برآنیم که پرده از روی حقیقت برداشته و حقّ را بنمایانیم.
@fatemieh14
#اعتقادی
در جلسات گذشته راجع به وجود ائمه سخن گفتیم از اهل بیت و آیه تطهیر را نیز بیان کردیم هم اکنون میخواهیم در مورد عصمت و معصوم بودن اهل بیت سخن بگوییم، در ابتدا به بیان آیهی عصمت و آیاتی که آن را تایید مینماید اشاره میکنیم، با ما همراه باشید 🌹🌹🌹
دلالت آیه بر عصمت
دلالت آیه بر عصمت اهل بیت علیهم السلام و در نتیجه مرجعیت دینی و حجیت سنّت آنان را به دو تقریر بیان میکنیم:
۱ - عصمت از طریق اراده تکوینی
الف) انّما از قوی ترین ادوات حصر است که دلالت بر حصر حکم در موضوع دارد.
ب) اراده بر دو قسم است: تکوینی و تشریعی. در اراده تکوینی مستقیماً اراده به تحقق مراد و ایجاد آن در خارج تعلّق میگیرد و هرگز از مراد تخلّف بردار نیست؛ خداوند متعال میفرماید: نوجوانان «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ». [سوره یس، آیه ۸۲]
بر خلاف اراده تشریعی که مستقیماً به ایجاد فعل در خارج تعلّق نمی گیرد، بلکه اراده به فعل بندگان تعلّق میگیرد تا با اختیارشان در خارج ایجاد شود و مستلزم وقوع مراد در خارج به طور جبر نیست. به تعبیر دیگر، در اراده تکوینی بین اراده مرید و تحقق مراد در خارج چیزی واسطه نیست، بر خلاف اراده تشریعی که اراده و خواست مکلّف واسطه است.
اراده در آیه تطهیر، تکوینی است نه تشریعی؛ زیرا تشریعی به افرادی خاص، اختصاص ندارد و شامل همه مردم است؛ خداوند متعال میفرماید: «وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَاْلإِنْسَ إِلّا لِیَعْبُدُونِ» «و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای این که مرا به یکتایی پرستش کنند. » [سوره ذاریات، آیه ۵۶]
ج) اراده تکوینی خداوند از تحقق مراد تخلّف بردار نیست؛ خداوند میفرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛ «فرمان نافذ خدا چون اراده خلقت چیزی را کند به محض این که گوید: موجود باش، بلافاصله موجود خواهد شد. »
د) پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم آیه تطهیر را تنها بر اهل بیت علیهم السلام خود علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام منطبق ساخت.
ه) رجس، در لغت به معنای قذارت است و آن عبارت از شکل و هیئتی در شی ء است که موجب اجتناب و تنفر از آن میشود.[المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۲]
قرآن رجس را در قذارت و پلیدی ظاهری و معنوی - هر دو - به کار برده است. برای مثال در مورد رجس مادی؛ میفرماید: «أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ»؛ [سوره انعام، آیه ۱۴۵] «یا گوشت خوک که پلیدی است. » و در موردی رجس معنوی؛ میفرماید: «وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلی رِجْسِهِمْ وَماتُوا وَهُمْ کافِرُونَ»؛ [سوره توبه، آیه ۱۲۵] «و امّا آنان که دل هایشان به مرض [شک و نفاق مبتلا است بر خبث ذاتی آنها خباثتی افزود تا به حالِ کفر جان دادند. »
در مقابل، طهارت نیز در امور مادی و معنوی - هر دو - به کار رفته است؛ علامه طباطبایی رحمه الله در این باره میفرماید: «الرجس ادراک نفسانی أو أثر شعوری من تعلّق القلب بالاعتقاد الباطل أو العمل السی ء، واذهاب الرجس - واللام فیه للجنس - ازالة کل هیئة خبیثة فی النفس تخطئی حقّ الاعتقاد والعمل، فتنطبق الحالة علی العصمة الإلهیة الّتی هی صورة عملیة نفسانیة تحفظ الإنسان من باطل الإعتقاد وسیئ العمل»؛ «رجس عبارت است از درک نفسانی یا اثر شعوری که ناشی از تعلق قلب به اعتقاد باطل یا عمل پست است و از آنجا که «الف و لام» در «الرجس» برای جنس است، دلالت بر ازاله هر هیئت خبث در نفس دارد که سبب خطا در اعتقاد یا عمل است و این حالت تنها منطبق بر عصمت الهی، همان صورت نفسانی است که انسان را از اعتقاد باطل و عمل بد باز میدارد. » [المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۲]
به تعبیری دیگر: رجس شامل هر امر پلیدی میشود که نفس انسان از آن اجتناب میکند، این شامل گناه و اشتباه و سهو و نسیان نیز میشود؛ زیرا تغییر حکم خدا، هر چند از روی اشتباه و سهو و نسیان باشد، دارای نوعی قذارت و تنفّر است.
آلوسی از برخی نقل میکند: «رجس به معنای قذر است و آن، بر گناه، عذاب، نجاست و نقایص اطلاق میگردد. » [روح المعانی، ج ۲۲، ص ۱۲]
نتیجه: اهل بیت علیهم السلام معصومند، لذا سنّت آنان حجّت است.
@fatemieh14
#اعتقادی
از آنجا که در مباحث مربوط به اعتقادات از حجیت سخن میگوییم لازم است این واژه تا حدودی بررسی گردد تا دچار اشتباه نشویم.
مقصود از حجیّت
حجیّت بر دو قسم است: موضوعی و طریقی. مقصود از حجیّت موضوعی، حجیّت چیزی است که ذاتاً و فی نفسه حجّت بوده و موضوع برای وجوب تعبّد و متابعت باشد، نه از آن جهت که راهی به حجّت و کاشفِ از آن است. حجیت کتاب خدا و سنّت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، طبق نصّ قرآن، از قسم اوّل است؛ خداوند متعال به طور مطلق میفرماید: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ»؛ [ ۶۹. سوره آل عمران، آیه ۳۲.] «خدا و رسول را اطاعت کنید. » و این تنها با حجیّت موضوعی سازگاری دارد.
اما در حجیّت طریقی، اعتبار از آن جهت است که شی ء طریق و راه به حجّت واقعی و موضوعی و نفسی است؛ همانند خبر واحد که راهی ظنّی به سنّت واقعی است، یا خبر متواتر که راهی قطعی به سوی سنّت واقعی است. ما با اثبات عصمت اهل بیت علیهم السلام درصدد اثبات حجیت موضوعی برای سنّت اهل بیت علیهم السلام هستیم.
@fatemieh14
#اعتقادی
در رابطه با مرجعیت دینی به آیه تطهیر رسیدیم آیه تطهیر یکی از آیاتی است که در مورد اهل بیت علیهم السلام وارد شده است همانطور که میدانید در حدیث کساء نیز به این آیه اشاره شده است برخی برای منحرف کردن اذهان شبهاتی را در این زمینه بیان کردهاند.
این شبهات را به همراه پاسخ آن بیان خواهیم نمود، با ما همراه باشید.
از آنجا که آیه تطهیر از بهترین آیات در شأن و مرتبه اهل بیت علیهم السلام است، لذا مخالفان درصدد برآمدهاند که با طرح شبهات، از هر طریق ممکن این فضیلت را از اهل بیت علیهم السلام گرفته یا بر دیگران نیز تعمیم دهند. ما در اینجا به برخی از آنها اشاره کرده و پاسخ خواهیم داد:
شبهه اول: همسران پیامبر از اهل بیتند
توضیح
گاهی گفته میشود که مقصود آیه، همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است یا آن که آنان مشمول آیه شریفهاند و برای این ادعا به قراینی تمسّک کردهاند.
۱ - قرینه سیاق
آنان میگویند: آیه تطهیر از آنجا که در سیاق آیات مربوط به همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است، مقصود از آن، زنان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم یا پنج تن، همراه زنان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است.
#پاسخ
اوّلاً: نهایت دلالت سیاق بر یک مطلبی فقط در حدّ ظهور است؛ از جمله ظهور آیه تطهیر در همسران پیامبر و این ظهور هرگز نمی تواند با روایات صحیحه و متواتر در نزول آیه در حقّ پنج تن از اهل بیت علیهم السلام که نصّ است مقابله کند.
در اصول به اثبات رسیده که هر گاه بین نصّ و ظاهر اختلاف شد، نصّ بر ظاهر مقدم است.
ثانیاً: اگر آیه مخصوصِ همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است باید ضمیر در آن، همانند صدر آیه، مؤنث باشد، درحالی که مذکر آورده شده است.
اگر کسی بگوید: مذکر آوردن ضمیر جمع، از باب تغلیب است در جواب گوییم: تغلیب در صورتی جایز است که خصوصیت احراز نگردد، در حالی که میدانیم روایات، آیه تطهیر را مخصوص پنج تن نموده است(تغلیب: غلبه ضمیر مذکر بر مونث که از ضمیر مذکر استفاده شود)
وانگهی آیات قرآن و روایات صریح است در عتاب و سرزنش و تهدید همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و این با عصمت سازگاری ندارد.
ثالثاً: گاهی در کلام بلیغ، جملهای معترضه واقع میشود که از جمله قبل و بعد از آن اجنبی است. آیه تطهیر نیز از این قبیل است که به جهاتی در بین آیات همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم واقع شده است؛ همان گونه که خداوند متعال میفرماید: «إِنَّهُ مِنْ کَیْدِکُنَّ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ * یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَاسْتَغْفِرِی لِذَنْبِکِ... »؛ [۸۷. سوره یوسف، آیات ۲۸ و....] «همانا مکر زنان بسیار بزرگ است... ای یوسف! از این [پیشامد] روی بگردان و تو [ای زن برای گناه خود آمرزش بخواه.... » در این آیات: «یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا» بین «وَاسْتَغْفِرِی لِذَنْبِکِ» و «إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ» فاصله شده است، در حالی که ربطی به ماقبل و مابعد ندارد.
رابعاً: به اتفاق مفسّران، قرآن بر حسب ترتیب نزول جمع آوری نشده است. چه بسیار آیات مکّی که در بین آیات مدنی قرار گرفته و چه بسیار که برعکس شده است.
خامساً: اطلاق لفظ «اهل البیت» بر همسران مورد نزاع است. برخی معتقدند که اهل بر همسر اطلاق نمی شود.
@fatemieh14
#اعتقادی
زبیدی میگوید: مجاز است که کلمه اهل را بر همسر اطلاق نماییم. [جامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۶۸، ح ۲۸۳۲]
این مطلب با تأمّل در ماده اهل صحیح است؛ زیرا اهل از آل است و «آلَ» در لغت به معنای رَجَعَ آمده و «آل شخص» بر کسانی اطلاق میشود که حقیقتاً به آن شخص رجوع دارند و این تنها شامل اقوام نسبی میشود نه سببی.
سیوطی در جامع الصغیر از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نقل میکند که خطاب به فاطمه علیها السلام فرمود: «اوّل من یلحقنی من اهلی انت یا فاطمة، واوّل من یلحقنی من ازواجی زینب»؛ «اولین کسی که از اهلم به من ملحق میشود، تویی ای فاطمه! و اولین کسی که از همسرانم به من ملحق میگردد، زینب است. » [تاج العروس، ج ۷، ص ۲۱۷.]
در اینجا پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بین اهل و همسران فاصله و جدایی انداخته است و معلوم میشود که ازواج داخل در اهل نیستند. از همین رو میبینیم که برخی از همسران؛ از قبیلام سلمه، عایشه و زینب از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم سؤال میکنند که آیا ما جزء اهل بیت علیهم السلام هستیم یا خیر؟ این سؤال خود دلیل بر این است که از حیث وضع لغوی، همسر داخل در لفظ اهل بیت علیهم السلام یا اهل نیست. آنان حکماً میخواستند خود را داخل در اهل بیت علیهم السلام کنند.
مسلم در صحیح، «باب فضایل علی علیه السلام» نقل میکند: از زید بن ارقم درباره اهل بیت علیهم السلام سؤال شد که آیا شامل همسران نیز میشود؟ او پاسخ داد: «لا وایم اللَّه، انّ المرأة تکون مع الرجل العصر من الدهر ثم یطلّقها فترجع إلی أبیها وقومها»؛ «قسم به خدا! هرگز؛ زیرا ممکن است شوهر پس از مدتی زندگی با همسرش او را طلاق دهد و او به قوم و پدرش مراجعت کند. » [صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۳۵۱؛ درّالمنثور، ج ۵، ص ۱۹۸؛ مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۴۱۶؛ مسنداحمد، ج ۶، ص ۲۹۲.]
سادساً: برخی از روایات به طور صریح اهل بیت علیهم السلام را منحصر در پنج نفر دانسته اند، همان گونه که به برخی از آنان اشاره شد.
سابعاً: در برخی از روایات، پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به صراحت همسرانش را از اهل بیت خارج نموده است که به بعضی از آنان اشاره شد. [صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۷۳]
@fatemieh14
#اعتقادی
مقصود از بیت، محلّ سکونت است
برخی نیز برای تعمیم آیه بر زنان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم میگویند: مراد از بیت در آیه، مساکن همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است، پس مقصود از اهل بیت علیهم السلام یا خصوص همسران است و یا همسران را نیز شامل میگردد.
پاسخهایی که در این زمینه بیان شده:
۱. مقصود از بیت، ممکن است بیت نبوّت باشد به قرینه قول خداوند متعال: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ... »؛ [سوره نور، آیه ۳۶.] «در خانههایی که خداوند رخصت داده که [قدر و منزلت آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود.... »
۲. همچنین امکان دارد که مقصود از بیت، بیت اللَّه الحرام باشد؛ همان گونه که خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً»؛ [سوره آل عمران، آیه ۹۶] «همانا نخستین خانه ای که برای [عبادت مردم بناشده، همان مکه مبارک است. »
از همین رو در دعای ندبه ملاحظه میکنیم که بعد از نقل آیه فوق، آیه تطهیر را ذکر میکند و میفرماید:
«أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَهُدیً لِلْعالَمِینَ * فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» وقلت: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» [دعای ندبه] و معلوم است که هر کس صلاحیت ندارد اهل بیت نبوّت یا بیت اللَّه الحرام باشد.
@fatemieh14
#اعتقادی
#درادامه منظور از اهل بیت علیهم السلام
محدودیت از حیث مصداق
با مراجعه به قراین موجود پی میبریم مقصود از اهل بیت علیهم السلام در آیه تطهیر، افراد مخصوصی است که همان پنج تن آل عبا و کسایند؛
قراین عبارتند از:
الف) «الف و لام» عهد در «البیت» که مراد از آن کسانی اند که وقت نزول آیه در حجره بودند.
ب) اراده تکوینی، نه تشریعی و این نوع اراده، شامل همه افراد نمی شود، بلکه تنها برخی از افراد را به دلیل خاصی در بر میگیرد.
ج) اهل بیت علیهم السلام در کلمات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بر همین پنج تن اطلاق شده است؛ همان گونه که در مورد آیه مباهله فرمود: «اللّهمّ هؤلآء أهلی. »
د) پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در عمل نیز مصداق آیه را به افرادی خاص و معین محدود میکند، لذا تا مدّتی هنگام صبح که به مسجد میرفت در گذر از خانه فاطمه علیها السلام آیه تطهیر را بر آنان قرائت میکرد.
ابوالحمراء میگوید: تا هشت ماه دیدم که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم صبح هنگام که برای نماز به مسجد میرفت، از کنار خانه علی علیهالسلام عبور میکرد و دستش را بر دو طرف درب خانه میگذاشت و میفرمود: نماز، نماز «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً». [درّ المنثور، ج ۵، ص ۱۹۹.]
ه) پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم پارچه ای را که بر تن داشتند، روی اهل بیت علیهم السلام خود، که فاطمه و علی و حسن و حسین علیهم السلام بودند، انداختند [ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۳۰.] و این خود دلالت بر محدودیت مصداق در کلمه اهل بیت علیهم السلام دارد.
و) در آیه شریفه تطهیر، ضمیر به صورت مذکّر آورده شده است تا کسی خیال نکند که آیه مربوط به همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است.
ز) به طور قطع همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم معصوم نبودند، در حالی که از آیه شریفه، عصمت اهل بیت علیهم السلام استفاده میشود، پس مقصود از اهل بیت علیهم السلام در آیه، همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نیست.
@fatemieh14