eitaa logo
هیأت خواهران فاطمیون قم
289 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
42 فایل
این کانال مربوط به هیأت خواهران فاطمیون قم زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی می‌باشد. ارتباط با ما: @fatemiioon251 کلیپ‌های کوتاه @cilip_f کانال آرشیو صوت‌ها @arshivesout صفحه آپارات https://www.aparat.com/fatemiioon135 https://eitaa.com/fatemiioon128
مشاهده در ایتا
دانلود
هیأت خواهران فاطمیون قم
#میرزا_کوچک‌خان_جنگلی نام: ميرزا يونس معروف به ميرزا كوچك خان تولد: ۱۲۵۷ شمسی محل تولد: محله اس
میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه.ش در محله قدیمی استادسرا شهر رشت در خانواده‌ای متوسط و مذهبی چشم به جهان گشود. وی سنین آغاز عمر را در مدرسه علمیه حاج حسن (صالح آباد) و مدرسه جامع شهر رشت به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. پس از آن به قزوین رفته و در مدرسه صالحیه تحصیل دروس حوزوی را ادامه داد و چندی هم در مدرسهٔ محمودیهٔ تهران به همین منظور اقامت گزید. پایه آموزش حوزوی می توانست وی را در سلک روحانیان درآورَد، اما حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند. میرزا در واقعه مشروطیت به انقلابیون جبهه شمال پیوست و در فتح قزوین شرکت داشت. روس ها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه‍.ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمده بود به شدت تحت تأثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست به قیام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبهٔ آرمان‌های آزادی خواهانه مشروطه که آن را بر باد رفته می‌دید به دنبال نجات ایران و علی الخصوص گیلان از اشغال آشکار نیرو های نظامی نیز بود. افکار میرزا توانست در دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیر دکتر حشمت و میرزا حسین کسمایی که از چهره‌های تحصیل کرده و فرهیخته گیلان بودند، یا حسن آلیانی و شیخ علی شیشه بر که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیده می‌شوند؛ و بجز این‌ها میرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان و کسبه معتبر از جمله حاج احمد کسمایی نیز برخوردار شود. تاریخ نگاران عمدتاً قیام جنگل را به دو دوره مجزا تقسیم می‌کنند، که دورهٔ نخست در ابتدا به مدت دو سال و به مرکزیت فرماندهی در کسما، و سپس به مدت نزدیک به چهار سال به مرکزیت رشت و به صورت یک حکومت جمهوری مستقل در کل ایالت گیلان بوده است. دوره دوم مصادف با نزدیکی طرفداران بلشویک‌ها به میرزا کوچک می‌باشد. در پایان قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخون‌های متعدد نیروهای جنگل را وادار به عقب نشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو (حاکم خلخال)، که همیشه از میرزا حمایت می‌کرد، به طرف کوه‌های تالش حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در روز جمعه ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی که میرزا، هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای درآمد. http://eitaa.com/fatemiioon128
هیأت خواهران فاطمیون قم
#میرزا_کوچک_خان میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه.ش در محله قدیمی استا
✅ اهداف نهضت جنگل مهم‌ترین علت تصمیم میرزا و دیگر یاران وی برای راه اندازی نهضت جنگل، مشاهده بی عدالتی، سلطه بیگانه، و ستم و مکر برخی از حاکمان داخلی و دشمنان خارجی بود. به همین دلیل، افرادی که منافع خود را در خطر می‌دیدند، با آن به مخالفت برخاستند. جنگلی‌ها در شماره سیزده روزنامه جنگل درباره قیام خود و انگیزه آن چنین نوشتند: «قیام جنگلی‌ها برای تقویت دولت و حفظ مملکت است. جنگلی‌ها وقتی اسلحه را از خود دور می‌کنند که مطمئن شوند افراد ایرانی از تطاول متصدیان خارجی و همکاران داخلی به دور مانده است. آمال قلبی جنگلی‌ها و مرام واقعی آن‌ها، افتتاح مجلس شورای ملی، استحکام مبانی مشروطیت، راحتی ملت و محو ظلم و استبداد، قطع ریشه‌های خیانت و مصونیت وطن از تعرض دشمنان است». تشکیل کمیته انقلاب سرخ ایران میرزا کوچک خان با مشورت دیگر اعضای نهضت جنگل، اعلامیه‌ای رسمی با عنوان «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فداییان جنگل گیلان» تهیه و منتشر ساخت. میرزا پس از انتشار این بیانیه در نوزده خرداد ۱۲۹۹، دیدگاه‌های خود را به این قرار اعلام کرد: ۱. جمعیت انقلاب سرخ ایران، اصول سلطنت را ملغی کرده، جمهوری را رسماً اعلام می‌نماید؛ ۲. تشکیل حکومت موقتی جمهوری، حفاظت جان و مال عمومی اهالی را بشارت می‌دهد؛ ۳. هر نوع قرارداد و معاهده‌ای را که دولت ایران قدیما و جدیدا با هر دولتی منعقد کرده است، لغو و باطل می‌داند؛ ۴. حکومت جمهوری، همه اقوام بشری را بی تفاوت، با این آمال شریک دانسته و درباه آنها تساوی رفتار کرده و حفظ شعایر اسلامی را نیز از فرایض می‌داند. میرزا کوچک خان و سردار سپه ورود جدی رضاخان به صحنه سیاست که از او در آن زمان با عنوان «سردار سپه» یاد می‌شد، از کودتای ۱۲۹۹ آغاز گردید. سردار سپه منتظر فرصتی بود تا به قیام جنگلی‌ها خاتمه دهد. او در آبان ۱۳۰۰ اعلامیه ای با عنوان «اعلان و اتمام حجت» منتشر کرد. وی در این اعلامیه اظهار داشت در صورتی که قوای جنگل دست از شورش بردارند، خواهند توانست با آسودگی در کنار خانواده خود به زندگی ادامه دهند. از بین رفتن انسجام قوای جنگل و از هم گسیختگی تشکیلات از یک سو، و خروج برخی نیروهای اثرگذار نهضت جنگل مثل خالو قربان و احسان الله خان از سازمان جنگل، میرزا کوچک را بر آن داشت تا با رضاخان ملاقات کند. البته این ملاقات به جایی نرسید و رضاخان تصمیم گرفت با حمله نهایی، جنگلی‌ها را از بین ببرد. کوه‌های خلخال نهضت جنگل که توطئه دشمنان و اختلاف میان پاره ای از فرماندهان را به خود دیده بود، در ماه‌های آخر به ضعف و از هم گسیختگی گرفتار شد. میرزا کوچک خان هم که بیشتر نیروهای خود را از دست داده بود، به اتفاق یکی از افسران وفادارش به نام گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، برای ملاقات و یاری طلبی از رشیدالممالک خلخالی به سوی گیلوان حرکت کردند. آن‌ها در دامنه کوه‌های گیلوان، دچار برف و بوران شدیدی شدند. در این میان، شخصی که از خلخال راهی گیلان بود، در مسیرش، جنبش‌هایی را در میان برف‌ها دید و حس کنجکاوی وادارش کرد از اسب پیاده شود. خود او در این باره می‌گوید: «نزدیک رفتم. دیدم میرزا کوچک خان است که از شدت سرما میان برف افتاده و به کلی یخ زده است. گفتم می‌توانی چیزی بخوری؟ با سر اشاره کرد بله. چند دانه سنجد در دهانش گذاشتم، نتوانست بجود. قدری مالشش دادم شاید سر حال بیاید، اما نشد. حرکتش دادم، دو سه قدمی برداشت و افتاد. رو به قبله‌اش کردم، آمدم به طرف گیلوان و به اهالی خبر دادم». 😔سر میرزا در رشت و تهران هنگامی که خبر شهادت میرزا کوچک خان، به محمد خان سالار شعاع، برادر امیر مقتدر، خان تالش رسید، او به اتفاق یکی از منسوبانش به محل شهادت میرزا رفت. سپس به دلیل انتقام جویی از جنگلی‌ها، دستور داد سر میرزا را از بدن جدا کردند. بنا به گفته کسانی که در آنجا بودند، گویا هنگام بریدن سر، میرزا هنوز زنده بوده است. سالار شجاع، سر میرزا را فاتحانه به رشت برد و تسلیم فرماندهان نظامی کرد. سر میرزا کوچک خان مدت‌ها در معرض دید عموم قرار گرفت. بعدها خالو قربان، یکی از جنگلی‌ها که به میرزا کوچک خان خیانت کرد، برای نشان دادن صمیمیت و وفاداری خود به رضاخان، سر را به رسم ارمغان به تهران برد و به لقب سالار مظفر مفتخر شد! http://eitaa.com/fatemiioon128