eitaa logo
هیأت خواهران فاطمیون تهران
2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
91 فایل
هیئت خواهران فاطمیون ارتباط @fatemiioon ✅دفترشعر#گهر @daftaresher110 ✅کلیپهای کوتاه @cilip_f ✅آرشیو صوت @arshivesout ✅خانواده و تربیت @kanevadevtarbiat اخبار @fatemiioonakhbar صفحه آپارات https://www.aparat.com/fatemiioon135 فروشگاه @f_fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ✅قرعه کشی ماهی دو میلیون قسط 📍 هر کس خواست خودش بیاد یا با دیگران شراکت کنه بسم‌الله 📍فقط بچه‌هایی که خوش قول هستن و سر زمان پول واریز می‌کنن بیان 📍به تعداد اعضا پول نهایی مشخص می‌شه 🌛یعنی اگر ده نفر بیان می‌شه بیست میلیون و اگر بیست نفر بیان می‌شه چهل میلیون🌜 کاربری زیر @fatemiioon
کسانیکه همراه اول دارن بزنن ستاره صد ستاره ۶۷ مربع ۳ گیگ اینترنت تا آخر هفته به مناسبت مبعث 💐🌸💐🌸 هدیه عید مبعث
لَمّا خَلَقَ اللّه ُ المَعيشَةَ جَعَلَ البَرَكاتِ في الحَرثِ و الغَنَمِ 🌳پيامبر صلي الله عليه و آله : چون خداوند اسباب زندگى را آفريد ، بركت را در و قرار داد . 🌳كنزالعمّال ، ح 9354 🐏🐏🐑🐑🐑🐏🐏
✴️ یکشنبه 👈 17 اسفند 1399 👈23 رجب 1442👈 7 مارس 2021 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی . 🏴 ترور امام مجتبی علیه السلام توسط جراح بن سنان اسدی ملعون . 🔘 مسموم شدن امام موسی بن جعفر علیه السلام " 183 ه.ق " . 🌙🌟 احکام دینی و اسلامی. 🌺ولادت حضرت یوسف علیه السلام.. ❇️ روز مبارک و شایسته ای برای امور زیر است : ✅ جابجایی خانه و مغازه و جهیزیه بردن. ✅ انواع تجارت . ✅ دیدار بزرگان و رؤسا . ✅ وخوستگاری عقد و عروسی خوب است . 👼 زایمان خوب و نوزادش زیبا و خوشرو و پاک و خوب تربیت خواهد شد .ان شاءالله ✈️ مسافرت :خوب و سودمند و مال در پی دارد . برای پیوستن به کانال ما کلمه" تقویم همسران" را در ایتا جستجو فرمایید . 🔭 احکام نجوم . 🌗 امروز برای امور زیر خوب است . ✳️ انجام عمل جراحی . ✳️ قرض و وام دادن و گرفتن . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ برداشت محصولات کشاورزی. ✳️ تشکیل شرکت و مشارکت . ✳️انجام امور زراعی . ✳️ آغاز معالجه و درمان . ✳️ شکار و صید و دام گذاری . ✳️ و کندن چاه راه اب و قنات نیک است 🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید . 💑مباشرت و مجامعت مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، فرزند حافظ قرآن گردد .ان شاء الله برای پیوستن به کانال ما کلمه "تقویم همسران"را در ایتا جستجو فرمایید. ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث روبراه شدن امور می شود . 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری ، باعث شادی دل می شود . 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 24 سوره مبارکه " نور " است. یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم .... و چنین استفاده میشود که خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید و دلیل و شاهد بیاورد و بر وی غلبه کند . ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید... 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸ب بامیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸 📚 منابع مطالب کتاب تقویم همسران @ taghvimehmsaran @fatemiioon135
﷽؛ 🚨 بشر حافی و امام کاظم (علیه السلام) 🌧 روزی حضرت کاظم علیه السلام از در خانه بشر حافی در بغداد می گذشت که صدای ساز و آواز و رقص را از آن خانه شنید . ناگاه کنیزی از آن خانه بیرون آمد و در دستش خاکروبه بود و بر کنار در خانه ریخت . امام فرمود : ای کنیز صاحب این خانه آزاد است یا بنده ؟ عرض کرد : آزاد است . فرمود : راست گفتی اگر بنده بود از مولای خود می ترسید . کنیز چون برگشت بشر حافی بر سر سفره شراب بود و پرسید: چرا دیر آمدی ؟ کنیز جریان ملاقات را با امام نقل کرد . بشر حافی با پای برهنه بیرون دوید و خدمت آن حضرت رسید و عذر خواست و اظهار شرمندگی نمود و از کار خود توبه کرد . ✍ درسی از اخلاق ، صفحه184 _ منهاج الکرامة علامه حلّی _ یکصد موضوع 500 داستان ، جلد 1 ، صفحه77 . @fatemiioon135
﷽؛ 👈 یعقوب سرّاج گفت : به حضور علیه‌السلام رفتم ؛ دیدم ظاهراً با بچه‌ای در گهواره‌ مشغول سخن است . مدتی معطّل شدم تا حضرت از گفتگو فارغ شد . 👈 عرض کردم : چه خبر بود ؟ 👈 فرمود : گفتگو می‌‌کردم با فرزندم ؛ برو به او سلام کن . 👈 آمدم نزدیک گهواره ، بچه‌ی شیرخواره‌ای در قنداقه دیدم ، سلام کردم ، جواب سلامم را به لسان فصیح داد ... 👈 این بچه‌ی شیرخوار چگونه سخن می‌‌گوید ؟! 👈 فرمود : دیروز خدا به تو دختری داد ، اسمی بر آن دختر نهادی ، آن اسم مبغوض خداست ، اسم آن دختر را عوض کن . 👈 عقل بیچاره شد ؛ از کجا این طفل در گهواره خبر دارد که دیروز من دختری برایم زاییده شده ؟! 👈 بعد فرمود : اسم دخترت را حمیراء گذاشتی ، این اسم را عوض کن . 👈 رفتم نزد امام ششم علیه‌السلام ؛ بهت زده بودم ؛ فرمود : برو امر او را اطاعت کن که امر او امر خداست ، نهی او نهی خداست . این است در گهواره 🌧 أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌧 @fatemiioon135
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 🔴 روش کاشت نهال 🌳 حضرت عیسی علیه السلام، از شهری عبور می کرد که میوه ها و ثمر درختان آن شهر را کرم ها فاسد می کردند. 🌳 مردم آن شهر به آن حضرت شکایت کردند و برای دفع و رفع آن جانوران و سلامتی میوه ها، دستور و دارویی تقاضا نمودند. 🌳 حضرت فرمود: دوای آن با خود شماست و علت فاسد شدن ميوه های شما آن است كه هنگام نشاء كردن و كاشتن درخت ( بعد از کندن چاله )، در چاله اول نهال را می گذارید، اول خاک می ریزید و بعد آب. 🌳 ولی باید، اول آب بریزید و بعد خاک ( یعنی بعد از گذاشتن نهال، باید چاله را پر از آب کنید تا کامل روی ریشه را آب بگیرد و ریشه هوا نبیند، سپس چاله را با خاک پر کنید. ) تا این که میوه های درختان شما دچار آفت نشوند. 🌳 مردم آن منطقه این فرمان حضرت عیسی علیه السلام را به اجرا گذارده و در نتیجه، میوه های آنان از آفت محفوظ ماند. 📚 علل الشرایع، ج ۲، ص۴۷۵ . ☜【طب شیعه】 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
✨ • ناراحت تر از من جواب داد: «اینا می خوان به من پول بدن که خونه رو مدل حالا بسازم، من هم نمی خوام این کارو بکنم.» دوست نداشتم بالاي حرف او حرفی بزنم، تو طول زندگی شناخته بودمش؛ سعی می کرد هیچ وقت کاري خلاف رضاي حق نکند. وقتی از سپاه آمدند، آوردشان توي خانه. یکی شان ساك دستش بود. همه که نشستند، بازش کرد. چند بسته اسکناس درشت بیرون آورد. گذاشت جلوي عبدالحسین. تپش قلبم تند شده بود. انتظار دیدن آن همه پول را نداشتم. نمی دانستم چکار می کند. کمی خیره ي پولها شد.از نگاهش می شد فهمید که یک تصمیم جدي گرفته است. یکدفعه بسته هاي اسکناس را جمع کرد. همه را دوباره ریخت توي ساك! نگاه بچه هاي سپاه هم مثل نگاه من بزرگ شده بود.😳محکم و جدي گفت: «این پول مال بیت الماله، من یک سر سوزن هم راضی نیستم بچه هام بخوان با همچین پولی تو رفاه باشن.»🙄 «ولی!...» «ولی نداره، بچه هاي من با همین وضع زندگی می کنن.»😖 «جواب آقاي غزالی رو چی بدیم؟!» «بهش بگین خودم یک فکري براي خونه بر می دارم.» هر چه اصرار کردند پول را قبول کند، فایده اي نداشت که نداشت. چند روزي گذشت. حالش بهتر شده بود، ولی اصلاً مساعد کار بنایی نبود. روزي که فهمیدم می خواهد یک طرف خانه را خراب کند، باورم نشد.😨 «حتماً دارین شوخی می کنین؟» «اتفاقا تصمیمی که گرفتم، خیلی هم جدیه.» «با این وضعی که شما داري، اسم بنایی رو هم نمی شه آورد!» «به یاري امام زمان (عج)، هم اسمش رو می آرم، هم بهش عمل می کنم.» اصرار من، اثري نداشت.از همان روز دست به کار شد.یک طرف خانه را خراب کرد.کم کم مصالح ریخت و با کمک چند نفر دیگر،دو تا اتاق ساخت. دو، سه شب بعد، باران شدیدي گرفت. بچه ها سرشان را گرفته بودند بالا، چشم از سقف بر نمی داشتند.من هم کمی از آنها نمی آوردم. مدتی بعد، همه خاطر جمع شدیم، حتی یک قطره هم آب نچکید. از همان اول هم می دانستم که مو لاي درز کارهاي او نمی رود. رو کردم بهش و گفتم: «حالا که حالت خوب شده و فردا می خواي بري جبهه، ان شاءاالله دفعه ي بعد که اومدي، اون طرف دیگه ي خونه رو هم درست کن.» گفت: «ان شاءاالله» هنوز شیرینی اتاقهاي جدید تو وجودم بود که یکهو سرو صدایی از تو حیاط بلند شد. سریع دویدیم بیرون. از چیزي که دیدم، کم مانده بود سکته کنم. یک گوشه ي دیوار گلی حیاط، ریخته بود! 😱 برگشتم به عبدالحسین نگاه کردم. خندید. گفت: «ان شاءاالله دفعه ي بعد که اومدم، این دیوار گلی رو هم خراب می کنم و یک دیوار آجري می سازم.» گفتم: «با اون پنج، شش روزي که شما مرخصی می گیري هیچ کاري نمی شه کرد.» گفت: «دفعه ي بعد، بیست روز مرخصی می گیرم، خاطرت جمع باشه.» صبح زود راهی جبهه شد. نزدیک دو ماه گذشت، روزي که آمد، بعد از سلام و احوالپرسی گفت: «بیست روز مرخصی گرفتم که دیوار رو درست کنم.» خیلی زود شروع کرد. روز اول آجر ریخت، روز بعد هم دور تا دور دیوار حیاط را خراب کرد. می خواست بقیه ي کار را شروع کند که یکی از بچه هاي سپاه آمد دنبالش. بهش گفت: «بفرما تو.» گفت: «نه، اگه یک لحظه بیاي بیرون، بهتره.» ........................................... ✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋 🍃ادامه دارد.... لطفا فقط با ذکر و کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست.... حواست باشه مومن⛔️ ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
📌فرهنگ‌سازی برای یک گونه جدید خانواده در ... 🔰سریال کره‌ای خانواده جدید که از شبکه ۲ سیما پخش می‌شود و ۸۰ درصد صحنه‌های آن از جلوه‌های دختران جوان تشکیل شده است، متأسفانه خیلی آرام دارد هنجارسازی می‌کند. شاید در نگاه ابتدایی این صحنه‌ها قابل تحمل به نظر برسد، ولی به نرمی در حال عادی سازی گروهی از صحنه‌های غیر متعارف و تبدیل آن‌ها به عرف جامعه است. 🔰از دیگر مشکلات این سریال، رابطه های تعریف نشده و خلاف سبک زندگی ایرانی اسلامی در آن است. در این سریال، دختران شبیه پسرانند و قیافه پسران شبیه دختران است. زن شوهردار برای صحبت و دوستی به دنبال ایجاد رابطه با پسر کوچک‌تر از خودش است و مردان هم همین‌طور، و این در شرایطی است که همسرانشان همراهشانند. 🔰دوستی های نامشروع و به شدت قبیح به تصویر کشیده شده در این سریال، چنان است که حتی دوبله هم نتوانسته این موضوع را به خوبی رفع و رفو کند و بیننده به راحتی متوجه می‌شود. 🔰اگر دغدغه فرهنگ و خانواده دارید، با شماره ۱۶۲ تماس بگیرید و به پخش این سریال خلاف سبک زندگی ایرانی اسلامی اعتراض کنید. @fatemiioon135
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا @fatemiioon135
۴۳۷ من از موقعی که عضو این کانال شدم انگیزه ام برای فرزند بیشتر از ۱۰ برابر شده. ممنون از تجربه های گرانبهاتون. سال ۹۷ آخرین سال دانشگاهم بود و تمام وقت فعالیت فرهنگی میکردم، چون واقعا خود واقعیم رو تو اون فضا پیدا میکردم. خواستگار زیاد داشتم ولی خانواده ام رضایت به هیچکدوم نمیدادن و از هر کدوم یه ایرادی میگرفتن. تا اینکه دوستم یکی از آشناهاشون رو بهم معرفی کردند، ایشون خیلی درباره من تحقیق کرده بودن، بعد پا پیش گذاشته بودن، بقول همسرم مشکل جوونا امروز این که قبل از ازدواج به شناخت همدیگه اهمیت نمیدن و ملاک هایی مثل ظاهر و مادیات اولویت قرار گرفته. خلاصه ایشون درباره رفتار و کردار و اخلاق بنده از طریق آشناشون اطلاعات کسب کرده بودن و با چشم باز جلو اومدن. خانواده من خیلی سخت گیر بودن، ولی برای ایشون هیچی نگفتن و گفتن هر جور خودت میدونی.. با توجه به شناختی که از دوستم داشتم و میدونستم بی جهت و اغراق آمیز از کسی تعریف نمیکنه، راضی به این خواستگاری شدم. وقتی اومدن خواستگاری یه جوان ساده بودن که با درآمد خیلی کم روزگار میگذروندن. همون جلسه اول، شیفته ی رفتار و افکار شون شدم و جواب مثبت دادم.😍 همسری ازم درخواست کردن تو خرج های اول سخت نگیرم وخانوادمم راضی کنم. راضی کردن خانوادم خیلی سخت بود، ولی بخاطر همسرم این سختی رو به جون خریدم و با حداقل ترین ها شروع کردیم. واقعا همسرم با هیچی شروع کرد. ولی برکت از روز اول تو زندگیمون بود. باور کنید هنوزم نمیدونیم چجوری با هیچی، همه چی جور شد. تو ۱ سال عقدمون چندبار توفیق رفتن به کربلا و مشهد رو پیدا کردیم. که تو هیچ برهه ای از زندگیمون طی یکسال این همه توفیق معنوی نصیبمون نشده بود. باور این قضیه، شاید برای خیلی ها سخت باشه و حتی خود من قبل ازدواج واقعا معنی برکت رو به این شکل تجربه نکرده بودم. بعد از آخرین سفر کربلا، یه مراسم ساده گرفتیم و قرار شد خونه بگیریم بعد عروسی ولی متاسفانه نشد. چون همسرم منبع درآمد نداشتن و در یکی از اتاقای خونه خانواده همسرم زندگی مشترک رو شروع کردیم. اون روزها اصلا به این فکر نکردیم که صبر کنیم شرایطمون درست بشه و بعد بچه دار بشیم. مطمئن بودیم برکت بچه قبل از اومدنش میاد. همینطور هم شد. سه ماه بعد از عروسی فهمیدم پسر گلم قراره بیاد تو زندگیمون😍 ۴ماهه باردار بودم که منبع درآمد همسرم هم به لطف خدا درست شد و ما خونه مون رو جدا کردیم. همسرم میگن مومنین باید از هم مشکل گشایی کنند، باید بهم رحم کنیم و هوای همو داشته باشیم، به همین خاطر، با فروش مقداری از طلاهام، مبلغی فراهم شد که همون رو هم قرض میدادن به دوست و آشناشون و به صورت قسطی پس میگرفتن. یه جورایی پولمون در گردشه همیشه. به نظرم برکت این کار باعث شده که بعد از یکسال این پول مبلغش ۳ برابر بشه. با درآمد کم ایشون وقتی روی برگه حساب میکردیم، احتمال میدادیم آخر ماه کم بیاریم. ولی جالب بود کم که نمیاوردیم هیچ، یه مقداری هم پس انداز میکردیم. همیشه وقتی با همسرم به این موضوع فکر میکنیم، میخندیم و میگیم حساب و کتاب خدا با ما خیلی فرق داره... دو هفته قبل از به دنیا اومدن میوه دلم حقوق همسری ۳ برابر شد و این شرایط رو خیلی بهتر میکرد برامون. پسرم رو به سختی با زایمان طبیعی دنیا آوردم(تو فامیل ماهمه سزارین میکنن و خیلی ها بهم گفتن چرا میخوای خودتو اذیت کنی؟ ولی من هدفم این بود که بچه زیاد داشته باشم و با سزارین کمی سخت میشد به هدفم برسم). زایمان سختی داشتم، در حدی که ماماها ناامید شدن و گفتن زنگ بزنید دکترش بیاد که سزارین بشه، بعد از ۱۳ساعت درد، همچنان دلم نمیخواست سزارین بشم. همون جا ماما پرسید با این وضعیت بازم بچه میخوای؟ منم گفتم آره😂 گفت تو تنها کسی هستی که دیدم تو اوج دردش بگه بازم بچه میخوام. اوایل به دنیا اومدن پسرم، شرایط خیییلی سخت بود برام ولی با کمک ها و حمایت های همسرم تونستم پشت سر بذارم شرایط رو. اما الان که چند ماهی از دنیا اومدنش میگذره و ماشاءالله بزرگ شده، از الان به فکر دومی هستم. منتها صبر کردم تا کوچولومو از شیر بگیرم و اگر خدا لایق بدونه منو، فرزندهای بعدی هم به فاصله ۲ سال به دنیا بیارم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🔴در کتاب غیبت طوسی صفحه ۲۷۸ از بشر بن غالب از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند: سفیانی از بلاد روم در هیئت و شکل و شمایل نصرانی پیش می آید در حالی که در گردنش صلیب است و او صاحب این قوم است! آیا این درسته؟؟؟
70.6K
پاسخ به سئوال بالا @fatemiioon135
✴️ دوشنبه 👈 18 اسفند 1399 👈 24 رجب 1442👈 8 مارس2021 🕌 مناسبت های دینی اسلامی . 🗡فتح قلعه خیبر به دست حضرت علی علیه السلام " 7 هجری قمری " 🐪 بازگشت جعفر طیار از حبشه " 7 ه.ق " 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی . 📛 تقارن نحسین ، صدقه صبحگاهی رفع نحوست است . 👶 مناسب زایمان نیست . 🤒 بیمار امروز شفا یابد . ان شاءالله ✈️ مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد . 👩‍❤️‍👩حکم مباشرت امشب . مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، شهادت در راه خدا نصیب فرزند امشب می گردد ، وی هرگز با مشرکان عذاب نگردد . ان شاء الله باجستحوی کلمه "تقویم همسران"در ایتا به ما بپیوندید. 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز انجام امور زیر نیک است : ✳️ انجام عمل جراحی جراحی . ✳️ قرض و وام دادن و گرفتن. ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ برداشت محصولات کشاورزی. ✳️ تشکیل شرکت مشارکت و شرکت زدن ✳️ امور زراعی و کشاورزی . ✳️ آغاز معالجه و درمان . ✳️ شکار صید و دام گذاری و ماهی گیری ✳️ و کندن چاه و ابراه و قنات نیک است ✳️برای پیوستن به کانال ما کلمه "تقویم همسران"را در ایتا جستجو فرمایید. 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، اصلاح امور است . 🔴 یا در این روز از ماه قمری ،موجب دفع صفرا میشود . 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد . 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود . ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد . 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 25 سوره مبارکه " فرقان " است . و یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکه تنزیلا .. و چنین استفاده می شود که خواب بیننده را امری ناخوش و خصومت و گفت و گوی ناشایسته ببیند صدقه بدهد تا رفع بلا شود . ان شاء الله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما تقویم همسران @ taghvimehamsaran @fatemiioon135
♥️🍃 سفارش سید علی آقا قاضی آیت الله کشمیری : استاد ما میرزا علی آقای قاضی می فرمود: بر هر سالک الی الله و کسی که میخواهد اهل معرفت شود لازم است در ماه رجب دائم مشغول خواندن 👈سوره قل هو الله احد باشد، تا جایی که در این ماه 🌸ده هزار مرتبه سوره توحید را بخواند.
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا @fatemiioon135
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب "عصرهای کریسکان" منتشر شد. 💻 @Khamenei_ir
4_5917873254898338246.mp3
8.58M
🎧 معرفی امام کاظم (علیه السلام) 🎤 حجت الاسلام رفیعی شنیدنی
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم... ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ در کنج زندان حضرت موسی بن جعفر امشب صدا می‌زد مرا دریاب مادر ما شیعیان زندان غیبت را چه کردیم مهدی و موسی و علی را خسته کردیم 🏴🏴شهادت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت... محل برگزاری هیأت: خیابان زهدی، بالاتر از میدان رهبر، میدان ابوذر، کوچه امام علی علیه السلام، پلاک پرچم فاطمیون زمان: ۱۹ اسفند ۹۹ ساعت شروع مراسم: ۱۵ ساعت شروع پخش زنده: ۱۵:۴۰ ✅سخنران: سرکار خانم اسدیان ✅هم‌نوا با نفس گرم مداحان اهلبیت علیهم السلام ✅با رعایت پروتکل‌های بهداشتی حضور شما مایه‌ی آرامش قلب و تسلای خاطر صاحب عزا، حضرت صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد. پخش زنده سخنرانی فردا ساعت ۱۵:۴۰ در آپارات👇 https://www.aparat.com/seyed113/live ◾️آجرک الله یا صاحب الزمان ✅نکته آغاز سخنرانی پس از ۱۵:۳۰ می‌باشد. قبل از آن قرائت قرآن، مطالب طبی و کلیپ روز تدارک دیده شده @fatemiioon135
یک سال امام کاظم(علیه السلام) که در سرزمین منی بود با بعضی از یاران عبور می کرد، صدای گریه شنید، جویا شد دید زنی با چند کودک در کنارش هستند گریه شنید، جویا شد دید زنی با چند کودک در کنارش هستند گریه می کنند، علت را پرسید، زن گفت: «همه سرمایه ما یک گاو بود، که از شیرش برای خود و بچه هایم استفاده می کردیم، اینک این گاو مرده است» و با مرگ گاو، نمی توانیم هزینه زندگی فقیرانه خود را تأمین کنیم. امام کاظم(علیه السلام) به او فرمود: «ای کنیز خدا آیا می خواهی آن را برای تو زنده کنم»؟ آن زن در قلبش الهام شد که بگوید آری، لذا گفت: آری، امام کاظم(علیه السلام) کنار رفت و دو رکعت نماز خواند، سپس دستهایش را به سوی آسمان بلند نموده و اندکی دعا کرد، آنگاه برخاست و کنار آن گاو آمد، و با چیزی به قسمت آخر بدن آن زد، ناگاه گاو جنبید و برخاست، و مثل اول زنده شد. زن با دیدن این منظره شگفت زده شده و بی اختیار فریاد زد: «سوگند به خدای کعبه، این عیسی بن مریم(علیه السلام) است» در این وقت امام کاظم(علیه السلام) از هجوم جمعیت که از هر سو در رفت و آمد بودند استفاده نموده، به میان مردم رفت و ناپدید شد، نظیر این مطلب با اندکی تفاوت در مورد امام صادق(علیه السلام) نیز روایت شده است. (بصائر الدّرجات، ج 6، ص 76 ؛ بحار، ج 48، ص 16 و ج 47، ص 115 @fatemiioon135
زمانی که در زندان سندی بن شاهک (در بغداد) بود، ، کنیز خوش قامت و زیبا چهره ای را به عنوان خدمتگزار اما با اهداف سوء و ناپسند به زندان فرستاد. امام کاظم (علیه السلام) آن کنیز را نپذیرفت، و به عامری (شخصی که واسطه رساندن کنیز شده بود) فرمود: به هارون بگو: «بل انتم بهدیتکم تفرحون» بلکه شما هستید که به هدایاتان شاد هستید من نیازی به آن هدیه ندارم. عامری بازگشت و جریان را به هارون گزارش نمود. هارون خشمگین شد و به او گفت: به زندان برو و به موسی بن جعفر (علیه السلام) بگو: نه ما با رضایت تو، ترا زندانی کرده ایم و نه با رضایت تو، تو را دستگیر نموده ایم، قطعاً باید کنیز در زندان باشد. به این ترتیب کنیز را در زندان باقی گذاشتند هارون جاسوسی را بر او گماشت، تا چگونگی کار کنیز را به او گزارش دهد. کنیز در زندان، آنچنان تحت تاثیر معنویت امام (علیه السلام) قرار گرفت که همواره به سجده می رفت و می گفت: قدوس، سبحانک سبحانک...ای خدای پاک و بی عیب، که از هر گونه عیب، منزه و پاک هستی! جاسوس، ماجرا را به هارون گزارش داد، هارون گفت: به خدا سوگند موسی بن جعفر (علیه السلام) کنیز را با جادوی خود، سحر زده کرد، برو آن کنیز را نزد من بیاور. کنیز در حالی که لزره بر اندام و بهت زده بود نزد هارون آمد، هارون احوال او را پرسید. کنیز گفت: امام (علیه السلام) را دیدم، شب و روز سرگرم نماز و عبادت و تسبیح بود، به او گفتم: ای آقای من، من برای خدمتگزاری تو به اینجا آمده ام، چه حاجت داری تا تو را یاری کنم. فرمود: اینها (هارون و اطرافیانش) درباره من چه فکر می کنند؟ ناگهان به سوئی متوجه شد، من نیز به آن سو نگریستم، باغی شاداب و پر درخت و باصفا با حوریان و غلمان دیدم، بی اختیار به سجده افتادم تا اینکه این غلام شما آمد و مرا به اینجا آورد. هارون گفت: ای زن خبیث، تو در سجده به خواب رفته ای و آن چیزها را دیده ای! سپس دستور داد آن کنیز را تحت نظر قرار دادند تا وقایع زندان را به کسی نگوید، او همچنان تحت نظر مشغول عبادت بود تا از دنیا رفت. منبع: پایگاه حوزه @fatemiioon135
علیه السّلام در سال 128 هـ ق در ابواء (نام منزلی بین مكه و مدینه) متولد شد و در بغداد در 25 رجب سال 183 در سنّ پنجاه و پنج سالگی در زندان سندی بن شاهك به دستور هارون الرشید ملعون به شهادت رسیدند. مادرش ام ولد(کنیزی که چون پسر به دنیا می‌آورد آزاد می‌شود) نامش حمیده، كنیزی بربریه بوده است. امام كاظم 35 سال پس از شهادت پدر بزرگوارش امامت كرده و كنیه آن حضرت ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابو علی و شهرتش عبد صالح و معروف به كاظم بوده است.(۱) ارالقاب شریفش باب الحوائج می باشد. کوتاه از ۱. شیخ مفید، الارشاد، تهران، چاپ انتشارات علمیه اسلامیه، ص 207. @fatemiioon135
از علی بن یقطین نقل شده كه هارون مردی را طلب كرد كه به وسیلة او امر موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ را باطل كند و در مجلس او را وامانده و خجل كند، مرد افسونگری را آوردند و چون سفره گستردند، سحری در نان‌ها اعمال كرد كه هر چه آن جناب (امام كاظم ـ علیه السّلام ـ ) می‌خواست نانی بردارد از جلویش می‌پرید و هارون از خوشی و خنده به اهتزاز در آمد. حضرت بدون معطلی سر بلند كرد و به صورت شیری كه به پرده‌ای نقش بسته بود، فرمود: ای شیر دشمن خدا را بگیر. عكس مانند بزرگترین درندگان شد و افسونگر را درید. هارون و یارانش غش كرده، افتادند و از هول آن منظره عقل از سرشان پرواز كرد چون به هوش آمدند، هارون به حضرت گفت: تو را به حقی كه من بر تو دارم دستور بده دوباره این صورت آنچه را خورد برگرداند، حضرت فرمود اگر عصای موسی ریسمان‌ها و عصاهای ساحران را كه بلعید برگرداند او هم این مرد را برمی‌گرداند.(1) 2. از زكریا بن آدم نقل شده كه حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ فرمود: پدرم از كسانی بود كه در گهواره سخن می‌گفت.(2) 3. یعقوب سراج گفت: حضور حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ شرفیاب شده دیدم آن حضرت كنار گهواره ابوالحسن موسی ـ علیه السّلام ـ (امام كاظم) ایستاده و مدتی با كودك خود رازهایی می‌گفت. من نشستم تا حضرت از رازهای نهانی فارغ شده، آنگاه به احترام حضرت از جا برخاستم به من فرمود: نزدیك مولای خود بیا و بر او سلام كن من به دستور حضرت نزدیك رفته عرض سلام كردم، كودك گهواره كه بر پیران عالم استادی توانا بود سلام مرا به زبان فصیحی پاسخ داد و فرمود هم اكنون به خانه برو و نام دخترت، كه دیروز نامگذاری كرده‌ای تغییر بده زیرا آن نامی است كه خدا دوست نمی‌دارد. آری چنان بود دختری داشتم و او را حمیراء نامیده بودم. حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: فرمان فرزندم را به كار بند كه نجات در آن است.(3) 4. عبدالله افطح (برادر امام كاظم ـ علیه السّلام ـ ) در امر امامت با حضرت كاظم ـ علیه السّلام ـ منازعه كرد و حضرت آتشی افروخت و ساعتی در وسط آن نشست و با مردم سخن گفت سپس برخاست و به عبدالله فرمود اگر تو هم امامی، چنین كن و از آتش بیرون آمد.(4) 5. از ابراهیم بن سعید روایت شده كه گفت: تعدادی از درندگان را در حجرة حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ كردند كه آن حضرت را بخورند پس آن درندگان برای حضرت متواضع شدند و دُم جنباندند و حضرت را به امامت خوانده و از شرّ هارون الرشید برای او به خدا پناه بردند. چون این خبر به هارون رسید حضرت را آزاد كرده گفت: می‌ترسم من و مردم و اطرافیانم را شیفته خود كند.(5) 6. رافعی گوید: پسر عموئی داشتم به نام حسن بن عبدالله كه مردی منزوی و از همه مردم معاصرش پارساتر بود و گاهی از اوقات طوری با سلطان روبرو می‌شد كه او را امر به معروف و نهی از منكر می‌كرد. روزی به مسجد وارد شده در آنجا حضرت ابوالحسن موسی ـ علیه السّلام ـ نیز تشریف داشت، حضرت به او اشاره كرده چون نزدیك آمد فرمود: ای ابو علی! چقدر این رویه‌ای كه برای خودت انتخاب نمودی مورد علاقه من است و مرا مسرور می‌كند. لیكن باید بگویم معرفتت كم است. بهتر آن است درصدد معرفت برآئی. عرض كرد: فدای تو، معرفت چیست؟ فرمود: فقه بیاموز و حدیث فراگیر. عرض كرد: از چه كسی؟ فرمود: از فقهاء مدینه آنگاه آنچه فراگرفته‌ای به من عرضه دار تا صحت و نادرستی آن را برایت بیان كنم. پسر عموی من طبق دستور حضرت به فرا گرفتن فقه و حدیث پرداخت و تقریراتی را كه یاد گرفته و نوشته بود حضور حضرت عرضه داشت، حضرت همه را از درجة اعتبار ساقط كرد و خط بطلان بر آنها كشید و فرمود: باز هم درصدد معرفت برآی. نامبرده كه مردی متدین بود و نمی‌خواست هیچ دقیقه‌ از دقائق دین را نابود گذارد، همواره همراه موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ بوده و از آن حضرت دور نمی‌شد، تا آنكه روزی حضرت به خارج شهر تشریف می‌برد در راه با آن جناب ملاقات كرد عرض كرد: فدای شما اینكه در پیشگاه خدا حجت بر شما تمام می‌كنم كه باید مرا بدان چه معرفت آن واجب است، راهنمائی فرمائی. حضرت ـ علیه السّلام ـ حقوق امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ و آنچه را كه باید به آن شناخت پیدا كرد و نیز حقوق حسن و حسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و امامت آنها را بیان فرمود و ساكت ماند. وی پرسید: امروز پیشوای مردم كیست؟ فرمود: اگر او را به تو معرفی كنم از من می‌پذیری؟ عرض كرد: آری. فرمود: امام بر حق و پیشوای خلق، امروز منم. عرض كرد: برای ادعای خود دلیلی هم دارید؟ فرمود: نزدیك فلان درخت رفته بگو موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ می‌گوید نزدیك ما بیا. وی پیام حضرت را به درخت رسانید، بلافاصله زمین را شكافته خدمت حضرت رسید حضرت باز اشاره كرده به محل اول خود بازگشت.(6) @fatemiioon135
7. كلینی از عبدالله بن مغیره نقل می‌كند: كه حضرت كاظم ـ علیه السّلام ـ در منی با زنی بر خورد نمود، كه برای گاوش كه مرده بود گریه می‌كرد و كودكانش هم اطرافش می‌گریستند. پرسید: چرا گریه می‌كنی؟ گفت: بچه‌های یتیمی دارم و گاوی داشتم كه زندگی خود و بچه هایم از آن اداره می‌شد و اكنون مرده و با این بچه‌ها، درمانده و بیچاره شدم. فرمود: می‌خواهی آن را زنده كنم؟ گفت: آری. حضرت كناری رفت و دو ركعت نماز گذاشت و اندكی دست بلند كرد و لبهای مباركش را حركت داد و برخاست صدائی به گاو زد و با سر چوب به آن اشاره كرد ـ یا پای خود را به آن زد ـ گاو حركت كرد و ایستاد.(7) 8. از اعمش نقل شده كه گفت: دیدم حضرت امام كاظم ـ علیه السّلام ـ نزد هارون بود و هارون در مقابل او خضوع می‌كرد عیسی بن زیاد گفت: ای امیر المؤمنین - هارون - چرا برای او خضوع می‌كردی؟ گفت: دیدم پشت سر او یك افعی دهن باز كرده و می‌گوید: مطیعانه جواب او را بده وگرنه تو را می‌بلعم.(8) 9. از بنان بن نافع نقل شده كه پدرم را با زنها در موسم ـ یكی از مجامع حجاج در مكه یا منا یا عرفات ـ گذاشتم و به طرف حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ رفتم و چون به او نزدیك شدم و خواستم سلام كنم رو به من كرد و فرمود: ای پسر نافع حج ات قبول شد، خدا در مصیبت پدر اَجرت دهد كه در این ساعت خدا روح او را گرفت برگرد و به تجهیزات او بپرداز. از این سخن متحیر شدم زیرا هیچ مرضی نداشت كه من آمدم. فرمود: ای نافع مگر به ما ایمان نداری، برگشتم دیدم زنها به صورت می‌زنند. گفتم: چه چیز است؟ گفتند: پدرت از دنیا رفته است.(9)   10. شیخ علی اربلی از شقیق بلخی روایت كرده كه در سالی به حج می‌رفتم، به قادسیه كه رسیدم مردم بسیاری را دیدم كه با زینت و اموال بودند. چشمم به جوان خوشروئی كه ضعیف و گندمگون بود، افتاد كه جامه‌ای پشمینه به تن و نعلین به پا از مردم كناره گرفته بود. با خود گفتم: حتماً این از صوفیه است و می‌خواهد بزرگی خویش را بر دیگران ثابت كند، جلو رفتم تا او را سرزنش كنم. چون نزدیك‌تر رفتم به من گفت: یا شقیق اجتنبوا كثیراً من الظن ان بَعض الظن اثم(10) این را گفت و رفت. با خود گفتم: این امر عظیمی بود كه از نهان من خبر داد، حتماً از عبد صالح خدا است بروم از او معذرت‌خواهی كنم. هر چه گشتم او را نیافتم تا به منزل واقصه رسیدم كه آن بزرگوار را در حال نماز دیدم با خشوع و اشك و انابه به جلو رفتم تا از او حلالیت بطلبم. فرمود: یا شقیق و انّی لغفّار لمن تاب و امن و عمل صالحاً ثم اهتدی(11) این را گفت و رفت. من هم به دنبالش رفتم. زیرا دوباره از باطن من خبر داد، پس او را ندیدم تا اینكه در زباله (نام منزلی است) دیدم آن جوان ظرف آبی لب چاه در دست دارد كه آب بكشد، كه ناگاه ظرف از دستش به چاه افتاد نگاه كردم دیدم سر به آسمان بلند كرد و گفت: «انت ربی اذا ظئمتُ الی الماء و قوتی اذا اردت طعاماً». یعنی توئی سیرابی من هرگاه تشنه می‌شوم به سوی آب و تو قوت منی هر وقت كه اراده كنم طعام را». پس گفت خدای من و سید من، من غیر از این ظرف ندارم آنرااز من مگیر . شقیق گوید: به خدا دیدم كه آب چاه جوشید و بالا آمد و آن جوان دست به جانب آب برد و ظرف را گرفت و پر از آب كرد و وضو گرفت ... پس من به شخصی گفتم: این جوان كیست؟ گفت: موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ است.(12) پی نوشت: 1. حر عاملی، اثبات الهداة، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1357.           2. همان، ص 557. 3. مفید، همان، 1351، ص 362. 4. شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1357، ص572. 5. همان، ص 567 و 568. 6. مفید، الارشاد، تهران، انتشارات اسلامیه، 1351، ص567. 7. حر عاملی، اثبات الهداة، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1357، ص 494. 8. همان، ص 566. 9. همان، ص 566. 10. حجرات:2. 11. طه:2. 12. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، قم، مؤسسة انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1412، ج2، ص 372 @fatemiioon135