eitaa logo
هیأت خواهران فاطمیون تهران
2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
91 فایل
هیئت خواهران فاطمیون ارتباط @fatemiioon ✅دفترشعر#گهر @daftaresher110 ✅کلیپهای کوتاه @cilip_f ✅آرشیو صوت @arshivesout ✅خانواده و تربیت @kanevadevtarbiat اخبار @fatemiioonakhbar صفحه آپارات https://www.aparat.com/fatemiioon135 فروشگاه @f_fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
هیأت خواهران فاطمیون تهران
سلام از امروز به نیت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ختم صلوات داریم. هر کس هر چند تا صل
امشب🌛۱۸۳۱۳🌜 صلوات تا الان ۴۶۷۴۶ صلوات از همگی قبول باشه اگر خواستید ادامه بدید به کاربری زیر اطلاع بدید بعد از نماز صبح بقیه صلوات‌ها ثبت می‌شه http://eitaa.com/fatemiioon135
امام زمان! سلام آقا جان! از دیروز تا الان چهل و شش هزار 🌷صلوات برای ظهور تو فرستادیم. با عرض شرمندگی کم ما را قبول کن خدایا🤲 ما را چنان بساز که مایه‌ی افتخار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم.✨ یاعلی!...
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت نهم: تصویر مات ساکت بود ... نه اون با من حرف می‌زد، نه من با اون ... ولی ازش متنفر بودم ... فکر کنم خودشم از توی رفتارم اینو فهمیده بود ... یه کم هم می‌ترسیدم ... بیشتر از همه وقتی می‌ایستاد به نماز، حالم ازش بهم می‌خورد ... . هر بار که چشمم بهش می‌افتاد توی دلم می‌گفتم: تروریست عوضی ... و توی ذهنم مدام صحنه‌های درگیری مختلف رو باهاش تجسم می‌کردم ... . حدود ۴ سال از ماجرای ۱۱ سپتامبر می‌گذشت ... حتی خلافکارهایی مثل من هم از مسلمون‌ها متنفر بودن ... حالا یه تروریست قاتل، هم سلولی من شده بود ... . . یک سال، در سکوت مطلق بین ما گذشت ... و من هر شب با استرس می‌خوابیدم ... دیگه توی سلول خودم هم امنیت نداشتم ... . . خوب یادمه ... اون روز هم دوباره چند نفر بهم گیر دادن ... با هم درگیر شدیم ... این دفعه خیلی سخت بود ... چند تا زدم اما فقط می‌خوردم ... یکی شون افتاده بود روی من و تا می‌تونست با مشت می‌زد توی سر و صورتم ... . سرم گیج شده بود ... دیگه ضربه‌هایی که توی صورتم می‌خورد رو حس نمی‌کردم ... توی همون گیجی با یه تصویر تار ... هیکل و چهره حنیف رو به زحمت تشخیص دادم ... . اون دو تا رو هل داد و از پشت یقه سومی رو گرفت و پرتش کرد ... صحنه درگیریش رو توی یه تصویر مات می‌دیدم اما قدرتی برای هیچ کاری نداشتم ... ادامه دارد... http://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت دهم: کابوس‌های شبانه بعد از چند روز توی بیمارستان به هوش اومدم ... دستبند به دست، زنجیر شده به تخت ... هر چند بدون اون هم نمی‌تونستم حرکت کنم ... چشم‌هام اونقدر باد کرده بود که جایی رو درست نمی‌دیدم ... تمام صورتم کبودی و ورم بود ... یه دستم شکسته بود ... به خاطر خونریزی داخلی هم عملم کرده بودن ... . . همین که تونستم حرکت کنم و دستم از گچ در اومد، منو به بهداری زندان منتقل کردن ... اونها هم چند روز بعد منو فرستادن سلولم ... . . هنوز حالم خوب نبود ... سردرد و سرگیجه داشتم ... نور که به چشم‌هام می‌خورد حالم بدتر می‌شد ... سر و صدا و همهمه به شدت اذیتم می‌کرد ... مسئول بهداری به خاطر سابقه خودکشی می‌گفت این حالتم روانیه اما واقعا حالم بد بود ... . . برگشتم توی سلول، یه نگاه به حنیف کردم ... می‌خواستم از تخت برم بالا که تعادلم رو از دست دادم ... بین زمین و هوا منو گرفت ... وسایلم رو گذاشت طبقه پایین ... شد پرستارم ... . . توی حیاط با اولین شعاع خورشید حالم بد می‌شد ... توی سالن غذاخوری از همهمه ... با کوچک‌ترین تکانی تعادلم رو از دست می‌دادم ... من حالم اصلا خوب نبود ... جسمی یا روحی ... بدتر از همه شب‌ها بود ... . . سخت خوابم می‌برد ... تا خوابم می‌برد کابوس به سراغم میومد ... تمام ترس‌ها، وحشت‌ها ، دردها ... فشار سرم می‌رفت بالا... حس می‌کردم چشم‌هام از حدقه بیرون می‌زنه ... دستم رو می‌گذاشتم روی گوشم و فریاد می‌کشیدم ... . . نگهبان‌ها می‌ریختن داخل و سعی می‌کردن به زور ساکتم کنن ... چند دفعه اول منو بردن بهداری اما از دفعات بعدی، سهم من لگد و باتوم بود ... . . اون شب حنیف سریع از روی تخت پایین پرید و جلوی دهنم رو گرفت ... همین طور که محکم منو توی بغلش نگهداشته بود ... کنار گوشم تکرار می‌کرد ... اشکالی نداره ... آروم باش ... من کنارتم ... من کنارتم ... . اینها اولین جملات ما بعد از یک سال بود ... ادامه دارد... http://eitaa.com/fatemiioon135
✴️ سه‌شنبه👈۱۰ آبان / عقرب ۱۴۰۱ 👈۶ ربیع الثانی ۱۴۴۴👈۱ نوامبر ۲۰۲۲ 🕌 مناسبت‌های دینی و اسلامی👇 🔥 مرگ هشام بن عبدالملک بن مروان ملعون "۱۲۵ ه.ق" بر خاندانش لعنت. 🏯 بناء شهر بغداد توسط منصور دوانقی "۱۴۶ ه۰ق" وی سادات بنی الزهراء علیهاالسلام را زنده زنده داخل دیوارهای شهر گذاشت لعنت خدا بر او باد. 🌙 احکام دینی و اسلامی👇 ❇️امروز برای امور زیر خوب است: ✅خواستگاری و عقد و ازدواج ✅مسافرت ✅خرید رفتن ✅دیدار روسا و مسئولین ✅خرید وسیله ی سواری ✅امور زراعی و کشاورزی ✅و شکار و صید و دام گذاری خوب است. 🚘مسافرت: سفر خوب است. 👶زایمان: مناسب زایمان و نوزاد خوش قدم و مبارک است. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم👇 🌓امروز قمر در برج دلو است و برای امور زیر نیک است: ✳️امور زراعی و کشاورزی ✳️درختکاری ✳️تعمیر خانه و دیوار ✳️پیمان گرفتن از رقیب ✳️رفتن به خانه نو ✳️ختنه و نام گذاری کودک ✳️مشارکت و امور شراکتی ✳️و خرید خانه و آپارتمان خوب است. ❤️مباشرت👇 امشب، مباشرت برای سلامتی جسم خوب است. 🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، موجب بلای ناگهانی است. 💉💉حجامت، فصد و زالو انداختن👇 در این روز  از ماه قمری، باعث رعشه اعضا می‌شود. ✂️ ناخن گرفتن👇 سه‌شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز👇 سه‌شنبه برای بریدن و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید(به روایتی آن لباس یا در آتش می‌سوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد) ✅ استخاره: وقت استخاره در روز سه‌شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر(وقت خوابیدن) 😴😴تعبیر خواب👇 خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه‌ی ۷ سوره مبارکه "اعراف" است. و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه... و چنین استفاده می‌شود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد برخی در انجام آن تلاش کنند و باعث مقام آنها شود و برخی کوتاهی کنند و از چشم وی بیفتد و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه‌شنبه: یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها می‌گردد. 💠 ️روز سه‌شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع ما👇 تقویم همسران http://eitaa.com/fatemiioon135
یه اتفاق جالب و دلگرم‌کننده برای من پیش اومد. یه خانمی رو از نزدیک سالهاس می‌شناسم. تا اغتشاش‌ها بلند شد با خودم گفتم این خانم که من می‌شناسم از ظاهر بیش ازحد آزاد و بی حجابیش حتما با دخترش تو صف اول اغتشاش‌ها خواهند بود. در حدی بی حجابن که قبل از این داستان‌ها بدنشون و پاهاشون و ببخشید تا نصف یقه‌شون سینشون باز بود من بعنوان خانم حیا می‌کردم از دیدن ظاهرشون... ولی... امروز صحبت می‌کردم باهاشون از قضاوت خودم ناراحت شدم و حلالیت طلبیدم. خانم علی رغم ظاهر کاملا بدحجاب خودش و دخترش کاملا و نظام و وطنشو دوست داشت و بیزار بود ازین همهمه‌ها... خداروشکر کردم و بوجد اومدم واقعا... چقدرم نسبت به توطئه دشمن و این لیدرها آگاه بود. ملت ما خوب ملتی بود کاش این فشار اقتصادی و گرونی نبود که بعضیام قاطی یه مشت بی مغز و بچه و جوگیر نشن. مملکت ما مثل خیلی کشورها مشکل اقتصادی داشت فقط.تاوانش پرپر شدن جوان‌های ناب و امام زمانیمون نبود. اجرتون با امام زمان بخاطر نشر اون همه کلیپ و پیام‌های ذره بینی و سطح بالا. احسنت به شما و وجودتون.💐❤️ http://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
امشب🌛۱۸۳۱۳🌜 صلوات تا الان ۴۶۷۴۶ صلوات از همگی قبول باشه اگر خواستید ادامه بدید به کاربری زیر اطلاع
امشب🌛۱۴۸۱۰🌜 صلوات امشب کم شدا‌‌... توی این سه شب تا الان ۶۱۶۵۶ تا صلوات برای ظهور امام زمان شده... زود برسید بچه‌ها ارسال کنید توی گروه‌ها ختم کنید. http://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت یازدهم: اولین شب آرامش من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم ... همه جا ساکت بود ... حنیف بعد از خوندن نماز، قرآن باز کرد و مشغول خوندن شد ... تا اون موقع قرآن ندیده بودم ... ازش پرسیدم: از کتابخونه گرفتیش؟ ... جا خورد ... این اولین جمله من بهش بود ... . نه، وقتی تو نبودی همسرم آورد ... . موضوعش چیه؟ ... . قرآنه ... . بلند بخون ... . مکث کوتاهی کرد و گفت: چیزی متوجه نمی‌شی. عربیه ... . مهم نیست. زیادی ساکته ... . . همه جا آروم بود اما نه توی سرم ... می‌خواستم با یکی حرف بزنم اما حس حرف زدن نداشتم ... شروع کرد به خوندن ... صدای قشنگی داشت ... حالت و سوز عجیبی توی صداش بود ... نمی‌فهمیدم چی می‌خونه ... خوبه یا بد ... شاید اصلا فحش می‌داد ... اما حس می‌کردم از درون خالی می‌شدم ... . گریه‌ام گرفته بود ... بعد از یازده سال گریه می‌کردم ... بعد از مرگ آدلر و ناتالی هرگز گریه نکرده بودم ... اون بدون اینکه چیزی بگه فقط می‌خوند و من فقط گریه می‌کردم ... تا اینکه یکی از نگهبان‌ها با ضرب، باتوم رو کوبید به در ... . ادامه دارد... http://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت دوازدهم: من و حنیف صبح که بیدار شدم سرم درد می‌کرد و گیج بود ... حنیف با خوشحالی گفت: دیشب حالت بد نشد ... از خوشحالیش تعجب کردم ... به خاطر خوابیدن من خوشحال بود ... ناخودآگاه گفتم: احمق، مگه تو هر شب تا صبح مراقب من بودی؟ ... نگاهش که کردم تازه فهمیدم سوال خنده داری نبود ... و این آغاز دوستی من و حنیف بود ... . . اون هر شب برای من قرآن می‌خوند ... از خاطرات گذشته مون برای هم حرف می‌زدیم ... اولین بار بود که به کسی احساس نزدیکی می‌کردم و مثل یه دوست باهاش حرف می‌زدم ... توی زندان، کار زیادی جز حرف زدن نمی‌شد کرد ... . . وقتی برام تعریف کرد چرا متهم به قتل شده بود؛ از خودم و افکارم درباره‌اش خجالت کشیدم ... خیلی زود قضاوت کرده بودم ... . . حنیف یه مغازه لوازم الکتریکی داشت ... اون شب که از مغازه به خونه برمی‌گشت متوجه می‌شه که یه مرد، چاقو به دست یه خانم رو تهدید می‌کنه و مزاحمش شده ... حنیف هم با اون درگیر می‌شه ... . توی درگیری اون مرد، حنیف رو با چاقو می‌زنه و حنیف هم توی اون حال با ضرب پرتش می‌کنه ... اون که تعادلش رو از دست می‌ده؛ پرت می‌شه توی زباله‌ها و شیشه شکسته یه بطری از پشت فرو می‌شه توی کمرش ... . مثل اینکه یکی از رگ‌های اصلی خون رسان به کلیه پاره شده بوده ... اون مرد نرسیده به بیمارستان می‌میره ... و حنیف علی رغم تمام شواهد به حبس ابد محکوم می‌شه ... ادامه دارد... http://eitaa.com/fatemiioon135
✴️چهارشنبه 👈۱۱ آبان/ عقرب۱۴۰۱ 👈۷ ربیع الثانی ۱۴۴۴👈۲نوامبر ۲۰۲۲ 🏛 مناسبت‌های دینی و اسلامی👇 👹 رمی شیاطین با شهاب‌های آسمانی ۲۰ روز بعد از ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 🌙 احکام دینی و اسلامی👇 ❇️امروز برای امور زیر مناسب است: ✅درختکاری ✅شکار و صید و دام گذاری ✅امور زراعی و کشاورزی ✅و شروع به کار خوب است. 👶 برای زایمان مناسب و نوزاد ستاره اقبالش سبک باشد إن‌شاءألله 📛مسافرت: سفر مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم👇 🌗 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️امور زراعی و کشاورزی ✳️درختکاری ✳️تعمیر خانه و دیوار ✳️پیمان گرفتن از رقیب ✳️رفتن به خانه نو ✳️ختنه و نام گذاری کودک ✳️مشارکت و امور شراکتی ✳️و خرید خانه و آپارتمان خوب است. ❤️ مباشرت امشب👇 مباشرت برای صحت جسم خوب و فرزند حاصل از آن یا عالم گردد یا حاکم إن‌شاءألله. 💉💉 حجامت👇 خون دادن و فصد ممکن است باعث مرگ ناگهانی شود. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت باعث دولت و ثروت می‌شود. 😴🙄 تعبیر خواب👇 خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق آیه‌ی ۸ سوره مبارکه "انفال" است. لیحق الحق و یبطل الباطل... و از مفهوم این آیه چنین استفاده می‌شود که بین خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن👇 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی می‌شود. 👕👚 دوخت و دوز👇 چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود إن‌شاءألله. ✴️️ وقت استخاره👇 در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر(وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه: یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین می‌گردد. 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران http://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
امشب🌛۱۸۳۱۳🌜 صلوات تا الان ۴۶۷۴۶ صلوات از همگی قبول باشه اگر خواستید ادامه بدید به کاربری زیر اطلاع
امشب🌛۲۲۳۱۰🌜 صلوات امشب کم شدا‌‌... توی این سه شب تا الان ۶۹۱۵۶ تا صلوات برای ظهور امام زمان شده... زود برسید بچه‌ها ارسال کنید توی گروه‌ها ختم کنید. http://eitaa.com/fatemiioon135
🌺💐💐💐❤️❤️❤️💐💐💐🌺 📣📣توجه توجه📣📣 هیأت خواهران فاطمیون برگزار می‌کند👇 روز ولادت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام را جشن می‌گیریم🦋💐 زمان: پنجشنبه، ۱۲ آبان ۱۴۰۱ ساعت شروع: ساعت ۱۵ نشانی: قم ✅ سخنران: سرکار خانم اسدیان ✅ هم‌نوا با نفس گرم مداحان اهلبیت علیهم السلام ✅همراه با سرگرمی برای کودکان (مهد کودک) ✅ به علت درخواست بعضی از اعضای کانال، پخش زنده در ایتا👇داریم https://eitaa.com/fatemiioon135 و هورسا👇 https://www.hoorsa.com/fatemiioon135 ✅ نکته👇 آغاز سخنرانی پس از ۱۵:۳۰ می‌باشد. 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 http://eitaa.com/fatemiioon135
v abdolazim1401gom.mp3
40.38M
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ۱۴۰۱/۰۸/۰۸ سخنران: سرکار خانم اسدیان موضوعات: نیروی انتظامی آرتین ناموس اغتشاشات سلبریتی براندازان تفرقه حجاب بانک فضای تربیتی ختم صلوات ظهور ری امام حسین علیه السلام حضرت عبدالعظیم مطیع ولایت حق طلب کربلا سفیانی بشاراسد و... یاعلی!... 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/fatemiioon135
49.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میخوای بدونی ایران اپوزیسیون داره یانه میخوای بدونی ننگ تاریخ کیه میخوای بدونی بی وطن کیه میخوای بدونی خارج از ایران چه خبره میخوای بدونی چرا دشمنان سرسخت جمهوری اسلامی الان تمام قد دارن ازش دفاع می‌کنند،حتماً این صحبتهای استاد محمد ندیمی را با دقت گوش کن و اما حرف آخرم: هموطنان عزیزم توی این چند هزار سال که از قدمت ایران میگذره میلیونها نفر (مرد،زن) برای دفاع از این سرزمین به خاک افتادند و در خون پاکشان غلطیدند فرزندان بسیاری یتیم شدند مادران فراوانی داغدار جوانانشان شدند زنان بیشماری شوهر از دست دادند تا اینکه اجنبی به این خاک مقدس پای نگذارد گذشتگان و نیاکان ما درقبال ایران به وظیفه خودشان عمل کردند و اینک این کشور را به ما سپرده اند حال نوبت ماست که از سرزمین مادری دفاع کنیم و اجازه ندهیم کسی چشم طمع به این آب و خاک داشته باشد http://eitaa.com/fatemiioon135
۲۰۲۲۱۱۰۲۱۸۵۴۰۸.mp3
4.77M
📣📣جهت همکاری برای معرفی ازدواج به کاربری زیر پیام بدهید. روابط عمومی هیأت خواهران فاطمیون 📲ارسال برای فعالین عرصه‌ی http://eitaa.com/fatemiioon http://eitaa.com/fatemiioon135
-807395584_-1501276087.mp3
7.98M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانش‌آموزان 📥 Khl.ink/f/51250 http://eitaa.com/fatemiioon135
✴️ پنجشنبه 👈 ۱۲ آبان / عقرب۱۴۰۱ 👈۸ ربیع الثانی ۱۴۴۴👈۳ نوامبر ۲۰۲۲ 🕋 مناسبت‌های دینی و اسلامی👇 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 میلاد مسعود امام حسن عسگری علیه السلام "۲۲۲ هجری قمری" 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🎇 امور دینی و اسلامی👇 ❇️امروز برای امور زیر مناسب است: ✅خرید و فروش ✅ورود بر روسا و بزرگان ✅شروع به هر کاری و شغل مشروعی ✅و در پی خواسته‌ها رفتن خوب است. 🤒 مریض امروز زود خوب می‌شود. 👶 زایمان خوب و نوزادش عمرش طولانی باشد إن‌شاءألله. 🚘 مسافرت: مسافرت همراه صدقه باشد. ❤️ مباشرت و مجامعت👇 💞 امروز: مباشرت امروز هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل عاقل و سیاستمدار و آقا و بزرگوار خواهد شد و هیچ گونه نادرستی و انحرافی در او نباشد إن‌شاءألله. 🔭احکام نجوم👇 🌗 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️فرزند به گهواره نهادن ✳️از شیر گرفتن کودک ✳️دعوت گرفتن از افراد ✳️دیدار با بزرگان و اشراف ✳️آغاز معالجه و درمان ✳️ آغاز به کار و شغل ✳️آغاز امور آموزشی و تعلیمی مثل رانندگی ✳️دادن سفارشات کالا و اجناس ✳️بذر پاشی ✳️ونو بریدن و نو پوشیدن نیک است. ❤️ امشب: امشب (شبِ جمعه)، فرزند پس از فضیلت عشاء، خطیبی بسیار نطاق و بیان فصیح و گفتاری دلربا خواهد داشت. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت👇 طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری، باعث بیماری می‌شود. 💉💉حجامت فصد👇 و فصد باعث درد سر می‌شود. 🙄 تعبیر خواب👇 خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق آیه‌ی ۹ سوره مبارکه "توبه" است. اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا... و مفهوم آن این است که دو نفر برای قطع معامله ای نزد خواب بیننده بیایند و از این قبیل امور و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن👇 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبی‌ست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز👇 پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث می‌شود شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره👇 در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر (وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان می‌گردد. 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران http://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت سیزدهم: چطور تشکر کنم؟ اون روز من و حنیف رو با هم صدا کردن ... ملاقاتی داشتیم ... ملاقاتی داشتن حنیف چیز جدیدی نبود ... اما من؟ ... من کسی رو نداشتم که بیاد ملاقاتم ... در واقع توی ۸ سال گذشته هم کسی برای ملاقاتم نیومده بود ... تا سالن ملاقات فقط به این فکر می‌کردم که کی ممکنه باشه؟ ... . . برای اولین بار وارد سالن ملاقات شدم ... میز و صندلی‌های منظم با فاصله از هم چیده شده بودن و پای هر میز یه نگهبان ایستاده بود ... شماره میز من و حنیف با هم یکی بود ... خیلی تعجب کردم ... . . همسرش بود ... با دیدن ما از جاش بلند شد و با محبت بهش سلام کرد ... حنیف، من رو به همسرش معرفی کرد ... اون هم با حالت خاصی گفت: پس شما استنلی هستید؟ حنیف خیلی از شما برام تعریف کرده بود ولی اصلا فکر نمی‌کردم اینقدر جوان باشید ... . اینو که گفت ناخودآگاه و سریع گفتم: ۲۵ سالمه ... از حالت من خنده‌اش گرفت ... دست کرد توی یه پاکت و یه تی شرت رو گذاشت جلوی من ... . واقعا معذرت می‌خوام ... من بسته بندیش کرده بودم اما اینجا بازش کردن ... خیلی دلم می‌خواست دوست شوهرم رو ببینم و ازش تشکر کنم که حنیف اینجا تنها نیست ... امیدوارم اندازه تون باشه ... . . اون پشت سر هم و با وجد خاصی صحبت می‌کرد ... من خشکم زده بود ... نمی‌تونستم چشم از اون تی شرت بردارم ... اولین بار بود که کسی به من هدیه می‌داد ... اصلا نمی‌دونستم چی باید بگم یا چطور باید تشکر کنم ... . . توی فیلم‌ها دیده بودم وقتی کسی هدیه می‌گرفت ... اگر شخص مقابل خانم بود، اونو بغل می‌کرد و تشکر می‌کرد ... و اگر مرد بود، بستگی به نزدیکی رابطه شون داشت ... . . مثل فنر از جا پریدم ... یه قدم که رفتم جلو تازه حواسم جمع شد اونها مسلمانن ... رفتم سمت حنیف و همین طور که نشسته بود بغلش کردم و زدم روی شونه‌اش ... . بغض چنان مسیر گلوم رو پر کرده بود که نمی‌تونستم حرفی بزنم ... نگهبان هم با حالت خاصی زل زده بود توی چشمم ... ادامه دارد... http://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت چهاردهم: خداحافظ حنیف سریع تی شرت رو برداشتم و خداحافظی کردم ... قطعا اون دلش می‌خواست با همسرش تنها صحبت کنه ... . از اونجا که اومدم بیرون، از شدت خوشحالی مثل بچه‌ها بالا و پایین می‌پریدم و به اون تی شرت نگاه می‌کردم ... یکی از دور با تمسخر صدام زد ... هی استنلی، می‌بینم بالاخره دیوونه شدی ... و منم در حالی که می‌خندیدم بلند داد زدم ... آره یه دیوونه خوشحال ... . در حالی که اشک توی چشم‌هام حلقه زده بود؛ می‌خندیدم ... اصلا یادم نمی‌اومد آخرین بار که خندیده بودم یا حتی لبخند زده بودم کی بود ... . تمام شب به اون تی شرت نگاه می‌کردم ... برام مثل یه گنجینه طلا با ارزش بود ... . . یک سال آخر هم مثل برق و باد گذشت ... روز آخر، بدجور بغض گلوم رو گرفته بود ... دلم می‌خواست منم مثل حنیف حبس ابد بودم و اونجا می‌موندم ... . بیرون از زندان، نه کسی رو داشتم که منتظرم باشه، نه جایی رو داشتم که برم ... بیرون همون جهنم همیشگی بود ... اما توی زندان یه دوست واقعی داشتم ... . . پام رو از در گذاشتم بیرون ... ویل، برادر جاستین دم در ایستاده بود ... تنها چیزی که هرگز فکرش رو هم نمی‌کردم ... . بعد از ۹ سال سر و کله‌اش پیدا شده بود... با ناراحتی، ژست خاصی گرفتم ... اومدم راهم رو بکشم برم که صدام زد ... همین که زنده از اونجا اومدی بیرون یعنی زبر و زرنگ‌تر از قبل شدی ... تا اینو گفت با مشت خوابوندم توی صورتش ... ادامه دارد... http://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانش‌آموزان 📥 Khl.ink/f/51250 http://eitaa.com/fa
کدام رهبر در جهان، در جمع دانش‌آموزان، چنین استراتژیک سخن می‌گوید؟‌ باورش هم سخت است که باور یک رهبر به دانش‌آموزانش تا این حد جدی باشد. ☘کانال تحلیل های اقتصادی دکترحمیدرضا مقصودی
هیأت خواهران فاطمیون تهران
امشب🌛۲۲۳۱۰🌜 صلوات امشب کم شدا‌‌... توی این سه شب تا الان ۶۹۱۵۶ تا صلوات برای ظهور امام زمان شده...
امروز ۱۷,۶۴۴ صلوات تا الان جمع کل تا الان ۸۶,۴۰۰ صلوات جهت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بدو بدو صلوات
پیام امام خمینی به طیب حاج‌رضایی چه بود طیب در پیامی از زندان به امام ضمن بیان زندگی و بدکرداری‌هایش قسم می‌خورد که به امام خیانت نکرده است و امام نیز در پاسخ می‌فرمایند: «آخرین برگ کتاب زندگی آدم، تعیین‌کننده است؛ ببین در آخرین صفحه کتابت چه می‌نویسی» در میان سردسته اراذل و اوباشی که در جریان کودتای 28 مرداد 1332 نقش داشتند و بعدها به«تاج‌بخش» معروف شدند دو چهره سرشناس وجود داشت که سرنوشتی کاملا متفاوت با هم پیدا کردند؛ طیب حاج رضایی و شعبان جعفری، هر دو آنها جزو لوطی‌هایی بودند که در «زورخانه» پا گرفته و رشد کرده بودند و «گنده‌لات» شدند، جاهل‌هایی که وقتی با نوچه‌هایشان در گذری دیده می‌شدند برای هر عابر ناآشنایی رعب و وحشت می‌آفریدند، اراذلی که نان و نامشان از دعوا و زورگویی و چاقوکشی به دست می‌آمد و شاهکارشان به هم ریختن پایتخت در روز کودتا علیه دولت‌ مردمی دکتر محمد مصدق بود.  طیب شهید شد و شعبان از وطن گریخت تا دست روزگار، طومار حیاتش را در 28 مرداد 1385 در هم بپیچد تا حتی مرگش نیز یادآور ننگی تاریخی باشد که به نام او نوشته شده است.  راستی چه تفاوتی میان سرشت «طیب» و «شعبان» بود که سرنوشتشان این همه متفاوت شد؟! اگر کسی در روزگار جوانی آن دو می‌خواست درباره‌شان قضاوت کند هر دو را از یک قماش می‌دید که تنها فرقشان این بود که یکی«مولوی» را قرق می‌کرد و آن یکی«سنگلج» را؛ اما آنها که با طیب دمخور بودند، می‌دیدند که او«مردانگی»هایی دارد که شعبان ندارد و این راز سعادت طیب است. شهید حاج اسماعیل رضایی و شهید طیب حاج رضایی، از بارفروشان میدان بار تهران بودند که در برپایی قیام 15 خرداد 1342 نقش مۆثری داشتند. پس از واقعه 15 خرداد، طیب حاج رضایی به عنوان یکی از محرکین اصلی تحت تعقیب قرار گرفت به طوری که فرمانداری نظامی تهران طی گزارشی ویژه، به شاه اعلام کرد شخص طیب حاج رضایی مسئوول اصلی این اقدامات است. طیب» ده سال پس از کودتا به جرم راه‌اندازی راهپیمایی در 15 خرداد 1342 در میدان تیر حشمتیه تیرباران شد تا نامش آبرویی برای بچه‌محل‌هایش باشد و مظهر بزرگی و عزت؛ اما شعبان جعفری، «شعبون بی‌مخ» ماند تا هر عامل فشار و عمله زورمداری را به نام او بخوانند  از آن پس، طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی دستگیر شدند و به مدت 5 ماه در زندان زیر شکنجه‏ها مقاومت کردند. پایمردی آنان به حدی بود که شهادت را بر عفو شاه ترجیح دادند. شهید طیب دربرابر همه شکنجه‏ها و سختی‏های زندان مقاومت کرد و مردانه ایستاد. او حاضر نشد از راه جدیدی که انتخاب کرده بود جدا شود و علیه نهضت اسلامی موضعی بگیرد. به همین دلیل نیز وی به همراه اسماعیل رضایی، در دادگاه نظامی به اعدام محکوم و در یازدهم آبان 1342 تیرباران شدند.   سرنوشت حر انقلاب پس از تظاهرات 15 خرداد، محمد رضا پهلوی به دروغ در رسانه‌ها گفت که مخالفانش از خارجی‌ها پول گرفته‌اند و با هدایت خارجی‌ها قصد آشوب علیه وی را دارند.به ساواک نیز ماموریت داده می‌شود که اسنادی برای این دروغ شاه جعل کند که نصیری به یاد کینه‌اش از طیب افتاد. طیب را به دلیل شرکت در تظاهرات 15 خرداد به همراه یکی از مبارزان انقلابی به نام حاج اسماعیل رضایی که اتفاقا نسبتی هم با طیب نداشت و از نظر فکری با وی تفاوت‌های آشکار بسیار داشت،‌ دستگیر می‌کنند. از طرف شخص نصیری- رئیس ساواک- در زندان به طیب فشار می‌آورند که بگو از [ امام] خمینی پول گرفته‌ای تا آزادت کنیم. طیب زیر شدیدترین شکنجه‌ها که حتی از نظر جسمی به وی آسیب بسیاری وارد کرده بود، مقاومت کرده و در طول بازجویی‌ها فقط می‌گفت به فرزند فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و سالار شهیدان حسین(علیه السلام) تهمت نمی‌ ‍ زنم و خیانت نمی‌کنم. حتی گفته می‌شود که طیب ساعاتی نصیری را سر کار گذاشته و به ظاهر قبول می‌کند که این حرف را بزند، اما شرط می‌گذارد که تنها در برابر (امام) خمینی می‌گویم. اما وقتی طیب را نزد امام می‌آورند به زانو درآمده و در مقابل ایشان قسم می‌خورد که تا حالا این سید خدا را ندیده‌ام که بخواهم از او پول بگیرم. وی از طریق خانواده‌اش در دوران زندان به امام پیامی فرستاد که پاسخ امام، افکار او را که حالا مدتی است دگرگون شده، به سمت روشنایی سوق می‌دهد. تمام زندگی طیب با همین یک جمله تغییر می‌کند و وی تا پای چوبه داری که برای او تدارک دیده بودند، به قول خودش به فرزند زهرای مرضیه(سلام الله علیها) و حسین(علیه‌السلام) خیانت نکرد و حّر انقلاب شد. امام خمینی(رحمة‌الله علیه) نیز پس از شنیدن سرنوشت طیب و اعدام وی، از تمام طلاب حوزه‌ علمیه قم می‌خواهد که به پاداش استقامتی که در راه ایمانش داشت، برای وی روزه گرفته و نماز بخوانند. http://eitaa.com/fatemiioon135