در سال قحطی، در مسجدی واعظی روی منبر میگفت کسی کـه بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش میچسبند و نمیگذارند، صدقه بدهد.
مؤمنی پای منبر این سخنان را شـنید با تعجّب بهرفقا گفت صدقه دادن که این چیزها را ندارد، من مقداری گندم خانه دارم، میروم و برای #فقرا به مسجد میآورم و به این نیت رفت...
وقتی به خانه رسید، تا زنش از قصد او آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در ایـن سالِ قحطی، رعایتِ زن و فرزنـدت را نمیکنی؟ شـاید قحطی طولانی شـد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و…
به قدری مرد را وسوسه کرد که دست خالی به مسجـد برگشت. به او گفتند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیـدند، را دیـدی؟ پاسخ داد: مـن شیطانها را ندیدم لکن #مادر_شیطان را دیدم که نگذاشت.
در روایتی از امیرالمومنین علی علیه السلام آمـده است زمـان انفاق هفتاد هـزار شیطان انسان را وسـوسه و به او التماس میکنند که چیزی نبخشد. انسـان میخواهد در بـرابر #شیطان مقاومت کند، اما شیطان به زبان همسر یا رفیق و… مصلحتبینی میکند و نمیگذارد!!
@fatemiioon135