eitaa logo
هیأت خواهران فاطمیون تهران
2.1هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
92 فایل
هیئت خواهران فاطمیون ارتباط @fatemiioon ✅دفترشعر#گهر @daftaresher110 ✅کلیپهای کوتاه @cilip_f ✅آرشیو صوت @arshivesout ✅خانواده و تربیت @kanevadevtarbiat اخبار @fatemiioonakhbar صفحه آپارات https://www.aparat.com/fatemiioon135 فروشگاه @f_fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
هیأت خواهران فاطمیون تهران
سلام کسی می‌تونه صد و چهل میلیون یک ماهه قرض بده برای تهیه منزل و ماشین برای #مسکن و #کار یک نیازمند
جور شد برای عاقبت بخیری و حاجت روایی خودشون و خانواده‌شون و إن‌شاءألله جزو یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بشن صلوات و حمد یاعلی!... 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 رئیس دولت قبل در سفر به یزد چه خبری را شنید که از روی عصبانیت هر آن چه خواست بر زبان آورد؟ دلیل عصبانیت روحانی و خبری که به او دادند را در این کلیپ ببینید.🤔 http://eitaa.com/fatemiioon_news
۲۰۲۲۱۱۱۶۱۶۴۵۱۷.mp3
5.44M
چرا دلتون برای بدحجاب‌ها نمی‌سوزه؟ چرا ریشه رو نمی‌زنید؟ چرا با میوه کار دارید؟ آیا اگر میوه رو حذف کنی ریشه از بین می‌ره؟ https://eitaa.com/fatemiioon135
توی "عقارب" بودم. یکی از بومی های منطقه به عنوان راهنما همراهم بود. داعش در "ابوحنایا" مستقر بود. شش کیلومتری که رسیدیم، "ابوجاسم" چشم هایش پر از اشک شد و زار زار زد زیر گریه!! بهم نگاه کرد و گفت: "ابوامین" می‌دونی اینجا کجاست؟!؟ به خونه مخروبه‌ای اشاره کرد. گفت: اینجا خونه من بوده. داعش در مسیر حرکتش به روستای ما رسید. همسر من همیشه توی حیاط و کنار حوض که خنک بود می‌خوابید. وارد که شدم پاهاش رو دیدم که کنار حوض خوابیده. جلو رفتم دیدم داعشی‌ها بهش تجاوز کردن و آخر کار هم سرش رو بریدن. هراسان دنبال پسر سه ساله‌ام "جاسم" گشتم. هر کجا رو می‌تونستم گشتم. حیاط، پشت بوم، دشت‌های اطراف و حتی داخل کمدهای خونه رو... خدا رو شکر کردم گفتم شاید فرار کرده! خسته و نالان گوشه‌ای از خونه نشستم. از حمام صدای چک چک آب می‌اومد. پاهام جلو نمی‌رفت. به سمت حمام رفتم. دیدم پسر سه ساله‌ام رو با پا به سقف حمام بستن و رگ دستش رو زدن. این بچه به قدری بال بال زده که همه در و دیوار حموم خونی شده بود و انقد خون ازش رفته تا جون داده!!! پ.ن: ۱. داعش به شاهچراغ هم آمد. ندیدید؟ نشنیدید؟ ۲. این‌ها را نوشتم تا به سبزی پلو با ماهی‌ها بگم، اگر سپاهی نبود، خودت که هیچ، داعشی‌ها زن و فرزندت را هم غارت می‌کردند. ۳. این‌ها رو نوشتم تا به کسی که گفته بود (اگه ما نخوایم شما از ما دفاع کنید چه کسی رو باید ببینیم؟!) بگم باید داعش رو ببیند. ۴. یاد شهید محمد جاودانی هم بخیر! داعشی‌ها با موشک کورنت زدنش. کلا یک مچ پا ازش موند. ۵. بجنگ تا بجنگیم شعار است و بچرخ تا بچرخیم شعار معاندین!! پس بیا یاد بگیریم همه از یک جان و تن باشیم و برای باشیم. http://eitaa.com/fatemiioon_news
سلام یک خانواده نیاز به وسایل اولیه زندگی دارن یخچال و فرش و گاز و همه چیز دست دوم براشون لازم داریم. http://eitaa.com/fatemiioon https://eitaa.com/fatemiioon135
✴️ پنجشنبه 👈 ۲۶ آبان /عقرب ۱۴۰۱ 👈۲۲ ربیع الثانی ۱۴۴۴ 👈۱۷ نوامبر ۲۰۲۲ 🕋 مناسبت‌های دینی و اسلامی👇 🏴وفات موسی مبرقع فرزند امام جواد علیه السلام در شهر قم "۲۹۶ ه.ق" 🎇 امور دینی و اسلامی👇 ❇️روز خوش یُمن و خوبی برای امور زیر است: ✅تجارت و معاملات ✅خرید رفتن ✅مسافرت ✅شکار و صید و دام گذاری ✅و دیدار با روسا خوب است. 🤒 مریض امروز زود خوب می‌شود. 👶 زایمان خوب و نوزاد خوشبخت و محبوب مردم گردد. ❤️مباشرت امروز: ❤️مباشرت امروز، هنگام زوال مستحب و فرزند حاصل از آن عاقل و سیاستمدار و آقا و بزرگوار خواهد شد إن‌شاءألله. 🚘 مسافرت: سفر خیلی خوب است. 🔭احکام نجوم👇 🌗 امروز قمر در برج سنبله و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️نو پوشیدن و دوختن ✳️تعلیم و تعلم و آموزش ✳️خرید باغ و زمین مزروعی ✳️ارسال کالاهای تجاری ✳️آغاز بنایی وخشت بنا نهادن ✳️انتقال سند و قولنامه ✳️خرید مسکن ✳️داد و ستد و تجارت ✳️خرید کردن ✳️و امور زراعی و کشاورزی نیک است. 📛ولی امور ازدواجی اقدام نگردد. 📛و شروع درمان هم خوب نیست. ❤️ مباشرت امشب👇 امشب (شب جمعه)، فرزند پس از فضیلت نماز عشاء امید است از ابدال و یاران امام عصر علیه السلام گردد إن‌شاءألله. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری، باعث فقر و بی پولی است. 💉حجامت فصد👇 و فصد باعث قوت دل می‌شود. 🙄 تعبیر خواب👇 خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق آیه‌ی ۲۳ سوره مبارکه "مومنون" است. و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم... و مفهوم آن این است که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند إن‌شاءألله. و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن👇 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبی‌ست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز👇 پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبی‌ست و باعث می‌شود شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره: در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر (وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان می‌گردد. 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت چهل و یکم: جوجه مواد فروش هنوز از مدرسه زیاد دور نشده بودیم که چشمم به چند تا جوون هجده، نوزده ساله خورد ... با همون نگاه اول فهمیدم واسطه مواد دبیرستانی هستن ... . زدم بغل و بهش گفتم پیاده شو ... رفتیم جلو ... . - هی، شما جوجه مواد فروش‌ها ... . با ژست خاصی اومدن جلو ... جوجه مواد فروش؟ ... با ما بودی خوشگله؟ ... - از بچه‌های جیسون هستید یا وانر ؟ ... . . یه تکانی به خودش داد ... با حالت خاصی سرش رو آورد جلو و گفت ... به تو چه؟ ... . جمله‌اش تمام نشده بود، لگدم رو بلند کردم و کوبیدم وسط سینه‌اش ... نقش زمین شد ... . دومی چاقو کشید ... منم اسلحه رو از سر کمرم کشیدم ... . . - هی مرد ... هی ... آروم باش ... خودت رو کنترل کن ... ما از بچه‌های وانر هستیم ... . . همین طور که از پشت، یقه احد محکم توی دستم بود ... کشیدمش جلو ... تازه متوجهش شدن ... به وانر بگید استنلی بوگان سلام رسوند ... گفت اگر ببینم یا بفهمم هر جای این شهر، هر کسی، حتی از یه گروه دیگه ... به این احمق مواد فروخته باشه ... من همون شب، اول از همه دخل تو رو میارم ... ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت چهل دوم: نمی‌کشمت سوار ماشین که شدیم، زل زده بود به من ... . - به چی زل زدی؟ ... - جمله‌ای که چند لحظه قبل گفتی ... یعنی قصد کشتن من رو نداری؟ ... . محکم و با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ... من هرچی باشم و هر کار کرده باشم تا حالا کسی رو نکشتم ... تا مجبور هم نشم نمی‌کشم ... تو هم اگر می‌خوای صحیح و سالم برگردی و آدم دیگه‌ای هم آسیب نبینه بهتره هر چی می‌گم گوش کنی ... و الا هیچی رو تضمین نمی‌کنم... حتی زنده برگشتن تو رو ... . . بردمش کافه ... . - من لیموناد می‌خورم ... تو چی می‌خوری؟ ... یه نگاه بهش انداختم و گفتم ... فکر الکل رو از سرت بیرون کن ... هم زیر سن قانونی هستی؛ هم باید تا آخر، کل هوش و حواست پیش من باشه ... . . منتظر بودم و به ساعتم نگاه می‌کردم که سر و کله‌شون پیدا شد ... ای ول استنلی، زمان بندیت عین همیشه عالیه... . . پاشون رو که گذاشتن داخل، نفسش برید ... رنگش شد عین گچ ... سرم رو بردم نزدکیش ... به نفعته کنارم بمونی و جم نخوری بچه ... یکی مردونه روی شونه‌اش زدم و بلند شدم ... . . یکی یکی از در کافه میومدن تو ... . - هی بچه‌ها ببینید کی اینجاست؟ ... چطوری مرد؟ ... . یکی از گنگ‌های موتور سواری بود که با هم ارتباط داشتیم ... ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت چهل سوم: قول شرف تمام مدتی که ما با هم حرف می‌زدیم عین جوجه‌ها که به مادرشون می‌چسبن ... چسبیده بود به من ... . - هی استنلی، این بچه کیه دنبالت خودت راه انداختی؟ ... پرستار کودک شدی؟ ... . و همه زدن زیر خنده ... یکی شون یه قدم رفت سمتش ... خودش رو جمع کرد و کشید سمت من ... . . - اوه ... چه سوسول و پاستوریزه است ... اینو از کجای شهر آوردی؟ ... . - امانته بچه‌ها ... سر به سرش نزارید ... قول شرف دادم سالم برگردونمش ... تمام تیکه‌هاش، سر هم ... . همه دوباره خندیدن ... باشه، مرد ... قول تو قول ماست ... اونم از احد دور شد ... . . از کافه که اومدیم بیرون ... خودش با عجله پرید توی ماشین... می‌شد صدای نفس نفس زدنش رو شنید ... . . - این‌ها یکی از گنگ‌های بزرگ موتورسوارن ... اون قدر قوی هستن که پلیسم جرات نمی‌کنه بره سمت شون ... البته زیاد دست به اسلحه نمی‌شن ... یعنی کسی جرات نمی‌کنه باهاشون در بیوفته ... این ۶۰ تا رو هم که دیدی رده بالاهاشون بودن ... . . - منظورت چی بود؟ ... یه تیکه، سر هم ... . سوالش از سر ترس شدید بود ... جوابش رو ندادم ... جوابش اصلا چیزی نبود که اون بچه نازپرورده توان تحملش رو داشته باشه ... ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
۲۰۲۲۱۱۱۷۰۰۴۶۲۷.mp3
4.17M
سلام حالمون خیلی بده خانم اسدیان حال تربیت بچه هامونم نداریم.دلهره و ناامیدی و نگرانی.غصه و درد هر روز شهدایی که میبینیم.بچه و کودکی که بی گناه شهید میشه دردناکه.تورو خدا برای قوت و امیدواری خیلی ها مثل من پیامی ویدیویی خبرهای امیدوارکننده از نظام و قدرتمون بزارید یه کم قوت و روحیه بگیریم.خدا خیرتون بده https://eitaa.com/fatemiioon135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حرف زدن شیر آب با پیرمرد! 🔰 از خود امام رضا علیه‌السلام توی آخرالزمان مدد بگیرید که هر کس سوار کشتی اهلبیت شد نجات پیدا کرد و هر کس پیاده شد غرق شد. https://eitaa.com/fatemiioon135