سعودیها سکولارند، و نه سلفی یا حتا سنی مکتبی. طی دههها، وهابیت تنها برای آنها سلاح مبارزه با تشیع بوده است که با کمرنگ شدن جنس مذهبی مبارزهی محور ما آنها نیز به اصل خویش برگشتهاند: عربیت عرفی...
زیدیهای حوثی یمن دست کم به سه امام نخست شیعه باور دارند؛ با این همه با مناسک عزاداری محرم امامیه همراه نیستند و اگر دستشان برسد منعش نیز میکنند. جهتش اما جالب است؛ میگویند: بزرگداشت عاشوراء باید حماسه باشد و نه مرثیه، و این مرثیه و لطمیه کنش مردانه نیست...
در آن بزرگراه در بیروت میرویم و جلوی ما یکچند جوان با دوچرخ تکچرخ میزنند و قیقاج میروند. نگاه عاقل اندر سفیهی میکند و میگوید: های اعمال بهلوانیة. از پهلوان پنبه تنها بخش نخستش در بیانشان مانده است. از صبح واژهی بهتری از بهلوان برای یانکیهای مهاجم به یمن نمییابم...
هر که در بیعت با امریکا و امت ابلیس اکبر باشد کافر حربی است، میخواهد پادشاه هلند باشد یا ولیعهد حجاز...
آلسعود سکولار دههها توان شیعه را با سنیگری سلفیمشرب وهابی فرسود بی آن که حتا باور به اسلام اجتماعی داشته باشد. کافی است حجم مؤسسههای وهابیتپژوهی و شبکهی شبههزدایی آنها در ایران، و عمق غفلت ما از جریانهای اسلامگرای مکتبی در جهان را ببینیم تا بدانیم با ما چه شده...
آن قهوهخانه پاطوق شیعههای ناملتزم است؛ هر بار از صور رد شدهییم اگر شده سری هم به آن زدهییم و چایی خوردهییم و نرمنرم با ما راحت شدهاند. امروز در راه بیروت باز نشستیم به قول عربها به الحوار المفتوح؛ و کیسه کشیدند به جمهوری اسلامی و حرکت حزبالله و آخوندهای حوزه...
شیعهی مصطفوی ناگزیر بود با توسعهی ابزاری سلفیگری ناسره توسط سکولارهای سعودی درگیر شود و دههها است که درون و بیرون ایران با آن درگیر است. جهت ورود تشیع صفوی به این درگیری دیگران اما جالب است: ادامهی معاصر سنیستیزی سنتی زیر پوشش پذیرفته شدهی نبرد با وهابیت...
چهرهها و حتا لباسها در آن جایگاه سوخت پیش از صیدا به پایگاه بسیج میماند؛ نخست فکر کردم رفقای حرکت حزبالله برای سوخت زدن پیاده شدهاند، اما یادم نبود در لبنان راننده پیاده نمیشود. علی وسط صدای بلند آن سرود گفت: این جایگاه سوخت و شرکت پخش آن وابسته به حرکت حزبالله است...
آرمان کارگزاران صورتی نظام همآن حکومت اسلامی اسمی است، جمهوری مطربها...