دوتایی راست|چپ یا اصولگرا|اصلاحطلب مدتها است که منقضی شده است؛ دوتایی اکنونی انتخابات دوقطبی شرعیسازها|عرفیسازها است، دوقطبی اسلامطلب|ابطالطلب...
وحی منهای فقه کسی را نجات نداده است؛ درست مانند نهجالبلاغه تهی از ذائقهی شریعت...
به لطف تأیید صلاحیتهای استحسانی در انتخابات ریاست جمهوری شاهد امتداد جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختیها و بلوای بیناموس در هیأت پویشهای انتخاباتی نامزدهای ابطالطلب استیم...
اگر اقامهی سخت شریعت را مشکل اجتماعی میپندارید، یعنی تنهتان به تنهی سکولارهای ابطالطلب ایرانی خورده است؛ این شروع شریعتستیزی تا دیگر مراتب نرم است...
از نامزدهای انتخابات که امروز از اقامهی حجاب شرعی دفاع نمیکنند فرداروز انتظار دفاع از اقامهی حکومت شرعی را نداشته باشیم؛ اقامهی شریعت یک پیوستار همبسته است...
تفاوت مکتبیهای ایرانی و ایرانیهای سکولار هماین است: ما ایران را برای اسلام میخواهیم، شما اسلام را برای ایران؛ دوتایی برای اسلام | برای ایران همآن دوتایی اسلامشهر | ایرانشهر است...
شتر نشسته از اسب ایستاده بلندتر است. برنامهی شرعی از کارنامهی عرفی مأجورتر است...
برای تبدیل جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختیها به یک کارزار انتخاباتی کافی است ستیز با اقامهی سخت حجاب شرعی و شریعت محمدی در محیط رایان و عیان را یکی از ارکان سازمان رأی خود بنهید: پویش انتخاباتی سلیطههای پتیاره...
تا هنگامی که در انتخابات نامزد فقیه مجتهد مسلم نداشته باشیم باید به فقهخواندههای اجتهادممشای اسلامباور رأی بدهیم؛ خیرالموجودین مأذون...
هوشمندسازی، شفافسازی، مردمیسازی، اگر بر زیرساخت شرعیسازی نباشد، میشود عرفیسازی...
پراگماتیسم + هفده رکعت؛ این سادهترین تعبیر از عملگرایی ریشو|چادریهای یواش است...
مؤسسهی زبان گویش روبهروی مدرسهی معصومیه بود و آن بچه حواسش به اعلان ایستگاه نبود و راننده رد شد. پسرک مینالید: میخواهم بروم گویش! راننده نگاهی به عقب کرد: پسر تو باید بروی شنوایش، نه گویش. خوانش پرت نواندیشان مدعی شرح وحی عربی از متنهای فارسیم، این را به خاطرم میآورد...
دوقطبی اکنونی ایران نه راست|چپ است و نه اصولگرا|اصلاحطلب؛ دوقطبی اکنونی ایران متأله|مستفرنگ است و اسلامطلب|ابطالطلب و مکتبی|سکولار و فقاهت|سفاهت...
طی سالها شاگردی حضرت شیخ عبدالله جوادی آملی در تفسیر و در تفقه خاطرم نمیآید در محضر و مدرس ایشان تکیه داده باشم یا چهارزانو نشسته باشم. با این همه از خود ایشان آموختهییم که در احتجاج شرعی سر پا و بیمهابا باشیم...
این که در رسانهی ملی پرسش اقتصادی و سیاسی از نامزدهای انتخابات را به یک اقتصاددان و سیاستدان سپردهاند اما در بارهی امر حجاب جای سپارش کار به یک فقیه، لگد زدن به اقامهی احکام اسلام را به یک رسانهچی شریعتندان سپردهاند، نشانه است برای آنها که فکر میکنند...
فرهنگی خطاب کردن اقامهی حجاب شرعی اسم رمز عملیات تأخیری در این معرکه است: زمین میدهیم و زمان میخریم...
ما صبح به صبح با شیخ اعظم، مرتضای انصاری، احتجاج شرعی میکنیم؛ شبها هم وقت خواب به طرف کتابهای ایشان و دیگر استوانههای شیعه پا دراز نمیکنیم. این یعنی انتظار نداشته باشید که با شیخ عبدالله جوادی آملی یا سید ابراهیم رئیسی یا حاج قاسم سلیمانی گاه به گاه احتجاج شرعی نکنیم...
نحن ابناء الدلیل؛ این منطق مدرسه است. منطق فرقه چه است؟ هر چه آن خسرو کند، شیرین بود...
اگر حجاب امری فرهنگی است و فشاربردار نیست از چه مالیات را با زور میستانیم و چهارپایهی قصاص را با فشار میکشیم؟ یا چه...
رسانهی ملی اگر به هوس افزایش مشارکت بر آن است که این انتخابات را نیز به پویش ضد شریعت محمدی و حجاب شرعی مبدل کند، ما نیز پویش تفسیق و تکفیر ریز تا درشت سازمان جامجم شروع کنیم...