💠﷽💠
🔴 #زنی که #امام_زمان به دیدنش آمد
💠 مرحوم سید محمدباقر سیستانی میگوید: تصمیم گرفتم به گونهای خدمت امام زمان(عج) برسم، #چهل هفته در مسجد محلهمان مراسم زیارت #عاشورا رفتم، تا آقا را #زیارت کنم. یکی از جمعهها احساس کردم حال خوشی دارم، بعد از زیارت عاشورا از #مسجد بیرون آمدم، بوی خوشی از خانه نزدیک مسجد حس کردم و #نوری از آن بیرون آمد. مردم در حال عبور بودند ولی نگاه نمیکردند، این #نور مرا به خودش جلب کرد. جلوتر رفتم، دیدم در باز است، پیش خود گفتم: اجازه دارم وارد شوم؟ وقتی وارد شدم دیدم #جنازهای روی زمین است روی آن هم پارچهای کشیدهاند! آقایی نورانی کنار این بدن نشسته بود، هنگامي که وارد شدم #اشک میريختم سلام کردم...
💠 فرمود: «چرا اينگونه به دنبال من میگردی و اين #رنجها را متحمّل میشوی؟! #مثل اين باشيد (و اشاره به آن #جنازه کردند) تا من به دنبال شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين #بانويی است که در دوره کشف حجاب (در زمان رضا خان پهلوي) #هفت سال از خانه بيرون نيامد تا (مجبور نشود #حجابش را کنار بگذارد) و چشم نامحرم به او نيفتد.»
📙 محمدرضا باقي، عنايت امام مهدي(عج) به علما و طلاب،ص ۳۶۷
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
سایت :
http://www.fatemiyeh-houra.com
🌷 #شهید_احمد_کاظمی
🔸ارادت #خاصي به حضرت #صديقه.طاهره (سلام ا... عليها) داشت. به نام حضرت، مجلس #روضه زياد ميگرفت. چند تا #مسجد و #فاطميه هم به نام و ياد بيبي #ساخت.
🔹توي مجالس روضه، هر بار كه #ذكري از مصيبتهاي #حضرت ميشد، قطرات #اشك پهناي #صورتش را ميگرفت و بر زمين ميريخت.
🔸خدا رحمت كند #شهيد_محسن_اسدي را، #افسر همراه حاجي بود. براي #ضبط صحبتهاي سردار، هميشه يك #واكمن همراه خودش داشت، چند لحظه قبل از #سقوط هواپيما، همان واكمن را #روشن كرده بود و چند جمله #راجع به #اوضاع و #احوال خودشان گفته بود.
🔹درست در لحظههاي سقوط، صداي #خونسرد و رساي حاجي بلند ميشود كه ميگويد: #صلوات بفرست. همه صلوات ميفرستند.
🔸در آن نوار، آخرين #ذكري كه از #حاجي و ديگران در لحظهي سقوط هواپيما شنيده ميشود، ذكر مقدس « #يا.فاطمه.زهرا » است.
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
سایت :
http://www.fatemiyeh-houra.com
🔴 #خدای_بچّهها_بیدار_است
💠 وقتی #چمران یتیمخانهای در لبنان دایر کرد به خانمش میگوید از این به بعد غذایی را میخوریم که این #یتیمها میخورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف میکند یک روز مادرم #غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود. مصطفی آن شب دیر وقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید آیا بچهها هم از همین #غذا خوردند؟ گفتم نه بچهها غذای یتیمخانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام #گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچّهها بخورند. به او گفتم حالا که بچّهها خوابند و شما هم که همیشه رعایت میکنید این دفعه این غذا را بخورید. دیدم چمران شروع کرد #اشک ریختن و گفت بچّهها خوابند، خدای بچهها که #بیدار است.
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
http://fatemiyeh-houra.com/pay-cash/
سایت:
http://fatemiyeh-houra.com
🔴 #عشق_چمرانی
💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی میگذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی #ایراد میگرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با #تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی #کچل نیست، تو اشتباه میکنی. دوستش فکر میکرد غاده #دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به #مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا میخندی؟ و غاده چشمهایش از خنده به #اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو #کچلی؟ من نمیدانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای #صدر همیشه به مصطفی میگفت: شما چه کار کردید که #غاده شما را ندید؟
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
http://fatemiyeh-houra.com/pay-cash/
سایت:
http://fatemiyeh-houra.com
🔴 #زندگی_آدم_آهنی
💠 زن و مرد حتما باید ابراز محبت #کلامی داشته باشند. اما محبت و معاشقهی #رفتاری، عاملی است که محبت کلامی را بر #عمق جان همسر مینشاند. برای معاشقهی رفتاری حتما #تمرین کنید.
💠 وقتى زن #آستين مردش را با دقت بالا میزند، وقتی گوشه لباس همسرش را میدوزد وقتى مرد زانو ميزند تا بند #كفشِ همسرش را گره بزند! وقتی گونه همسرش را از #اشک پاك ميكند، وقتی زن بازوي او را هنگام عبور از خيابان مىگیرد وقتی مرد کفشهای او را جلوی پایش جفت میکند وقتی #درب ماشین را برایش باز میکند وقتی مرد از راه میرسد و زن #شربت به دست به استقبالش میآید و هزاران رفتار درآمیخته با محبت، همگی معاشقهی #رفتاری هستند که اگر نباشند زندگی ما مثل زندگی #آدم_آهنی میشود.
#شعار_ما_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@fatemiyeh_banovan
پرداخت آنلاین :
http://fatemiyeh-houra.com/pay-cash/
سایت:
http://fatemiyeh-houra.com
🔴 #عشق_چمرانی
💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی میگذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی #ایراد میگرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با #تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی #کچل نیست، تو اشتباه میکنی. دوستش فکر میکرد غاده #دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به #مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا میخندی؟ و غاده چشمهایش از خنده به #اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو #کچلی؟ من نمیدانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای #صدر همیشه به مصطفی میگفت: شما چه کار کردید که #غاده شما را ندید؟
#شعارمااللهمعجللولیکالفرج🌿
@fatemiyeh_banovan
پـرداختآنلاین:📲
http://fatemiyeh-houra.com/pay-cash/
سایت: http://fatemiyeh-houra.com
🔴 #گریه_کنید!
💠 زن و شوهری که در ایام #عزاداری بدون خجالت از یکدیگر برای اهل بیت علیهم السلام #اشک ریخته و گریه میکنند #محبوب یکدیگر میشوند.
💠 گریه علنی همسران برای اهل بیت علیهم السلام و ابراز عشق به آنها، بسیاری از #کینهها و دلخوریها را خود به خود شستشو میدهد و دلها را بین زن و شوهر نرم و #مهربان میسازد.
#شعارمااللهمعجللولیکالفرج🌿
@fatemiyeh_banovan
پـرداختآنلاین:📲
http://fatemiyeh-houra.com/pay-cash/
سایت: http://fatemiyeh-houra.com
#قرار_دوشنبه_پیام_شهدا
دست نوشته #شهید_محرم_ترک، اولین شهید مدافع حرم:
🔺امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم.
🔺عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه(س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ...
🔺در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته!
🔺حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهدگفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟!
🔺گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی، من دوسِت دارم، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟
🔺در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام #اشک می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند...
#شهید_محرم_ترک🌷
#سالروز_ولادت
هدیه روح مطهر شان صلوات
#شعارمااللهمعجللولیکالفرج🌿
@fatemiyeh_banovan
پـرداختآنلاین:📲
http://fatemiyeh-houra.com/pay-cash/
سایت: http://fatemiyeh-houra.com