#قرار_دوشنبه_پیام_شهدا
برش هایی از 📚کتاب پرواز بغداد - بهشت؛ مروری بر خاطرات سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی
💎💎👇👇
""عزّت در استمرار خط ولایت""
حاج قاسم هم در میدان جهاد اصغر و هم در میدان جهاد اکبر سالها مبارزه کرد و چهل سال در میدان جهاد اصغر عاشق شهادت بود و بیش از چهل سال خود را ساخت. حاج قاسمِ سال 1359 با حاج قاسم سالِ 1398 ازنظر تواضع هیچ تفاوتی نکرده بود. بلکه باید بگوییم تواضع او بیشتر هم شده بود؛ در دوران جنگ، او حاج قاسم بود و در پایان جنگ، سردار سپاه. بعدازآن، سرلشکر پاسدار، سپس فرماندۀ نیروی قدس سپاه پاسداران شد و در لبنان، عراق، سوریه، افغانستان و یمن شهرت پیدا کرد. قدرت او و تأثیر قدرتش در همۀ این کشورها ملموس بود، ولی هیچ کجا نگفت من چنین کاری را انجام دادم و منیّتی نداشت.
من از سال 1361، در دوران جنگ و این اواخر هم در کنارش بودم. بااینحال حتی یکبار هم از زبان او نشنیدم که بگوید؛ اگر من در سوریه، عراق و لبنان نبودم، داعش شکست نمیخورد، حتی در جلسات دونفرهمان نیز این سخن را بر زبان نیاورد.
همیشه وقتی حاج قاسم با شهید ابو مهدی المهندس روبهرو میشد، میگفت:
«فرمانده من آقای ابو مهدی المهندس است.»
این نشان از تواضع و ولایتمداری او داشت. ایشان انقلابی بود و کوچکترین اهانتی را به امام، انقلاب و ولایت تحمّل نمیکرد.
حاج قاسم میگفت:
«آدمها میآیند و میروند. قـاسم سلیمانی میرود و قـاسم سلیمانی دیگری میآید. احزاب و جریانها اصل نیستند. همیشه به اصول توجه کنید. اگر میخواهید جامعه ما به وحدت حقیقی برسد، باید جامعه و همۀ سطوح را به اصول متوجه سازید. اصل اساسی و نگهدارنده نظام «ولیفقیه» است. این برای ما مثل قرآن ناطق است و ما باجان و خونمان در همۀ آحاد از آن دفاع میکنیم.
ما امروز هرچه داریم از این انقلاب و امام است و این عـزّت عمومی را مدیون خط امام و استمرار راه و خط ایشان توسط مقام معظّم رهبری مدظلهالعالی هستیم. ثروتی گرانقدرتر از ثروت رهبری وجود ندارد و این ثروت با هیچ ثروتی قابلمقایسه نیست.
در کشور نباید کلامی برخلاف سیاستها و منویات مقام معظّم رهبری مدظلهالعالی گفته شود و اگر هم گفته شد و اعتراضی صورت نگرفت، در گناه گوینده شریک هستیم.»
جملات وی مُبرهن این موضوع است که آن شهید همواره در جناح انقلاب و ولایت بود.
حاج قاسم همواره میگفت:
«والله تمـام علمای شیعـه را از نزدیک میشناسم. قسـم میخورم سرآمد همۀ روحانیت آیتالله العظمی امام خامنهای مدظلهالعالی است.»
#کتاب_سال
#کتاب_منتخب
#کتاب_پرواز_بغداد_بهشت
#شعارمااللهمعجللولیکالفرج🌿
کانال ایتا:
@fatemiyeh_banovan
صفحه اینستاگرام:
https://instagram.com/fatemieh_charity?utm_medium=copy_link
پـرداختآنلاین:📲
http://fatemiyeh-houra.com/pay-cash/
سایت: http://fatemiyeh-houra.com
#قرار_دوشنبه_پیام_شهدا
برش هایی از 📚کتاب پرواز بغداد- بهشت؛ مروری بر خاطرات سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی
خاطرات همرزمان
💎💎💎👇👇👇
حاج قاسم در طول چهل سال خدمت خود یک ریال حق مأموریت نگرفت و به قولی پوتین از پا درنیاورد و یک روز مرخصی و استراحت نرفت و بهعبارتدیگر خستگی در برابر او زانو میزد.
حاج قاسم عید سال 1398، برای ادای احترام به گلزار شهدای شهر کرمان آمده بود. او بر سر مزار مادر همسرش رفت و فاتحهای خواند، محافظان و مسئولان همراه ایشان یکگوشهای ایستاده بودند و سردار وسط گلزار شهداء تنها ایستاده بود و داشت گریه میکرد. جلو رفتم و باهم صحبت کردیم.
گفتم:
«این گلزار هزار و یازده شهید دارد.»
گفت:
«انشاءالله هزار و دوازدهمین شهیدش من باشم!»
گفتم:
«انشاءالله شما صدوبیست سال خدمت کنید.»
حاج قاسم یک تفکّر، جریان و مکتب بود. او خودش صاحب سبک بود. قاطعیت، شجاعت، جسارت، رأفت، ادب، اخلاق، مهربانی و دلسوزی را همه باهم داشت و در یککلام جامع الاضداد بود.
حاج قاسم عزیز، کسی بود که از مال دنیا فقط یک خانه داشت که آنهم وقف روضۀ حضرت فاطمه سلاماللهعلیها و امام حسین علیهالسلام کرد. او به امام حسین علیهالسلام ارادت خاصی داشت و اگر ده هزار نفر در یک مجلس بودند و روضۀ امام حسینعلیهالسلام خوانده میشد ایشان از همۀ ده هزار نفر سوزناکتر و خالصانهتر گریه میکرد.
حاج قاسم کارت «حق پرستاری» (برای جانبازان) که قانوناً و شرعاً به او تعلق میگرفت را تحویل دفتر بنیاد شهید داد و گفت:
«یک ریال حق من نیست و این را به کسی که کرایۀ راه ندارد، در دارو و درمان مشکل دارد بدهید.»
هنوز کارت حق پرستاری او در ادارۀ کل بنیاد شهید است. حاج قاسم کسی بود که نصرالله جهانشاهی، راننده ایشان، چند سال قبل تعریف کرد:
«به خدا قسم پنج هزار تومان امروز از یکی از دوستان قرض گرفت.»
حاج قاسم به علیرضا رزمحسینی گفته بود:
«خداوند مهر و محبّت دنیا را از من گرفته است و من هیچ علاقهای به این دنیا و ظواهر آن ندارم.»
ایشان کسی بود که از ابتدای دوران کودکی و نوجوانی اهل مسجد، نماز و نماز جماعت بود و نماز جماعت آیتالله حقیقی را شرکت میکرد و پای صحبتهای محمودی در مسجد جامع مینشست و درس میآموخت. وی بسیار متعبّد و ازلحاظ دینی و اعتقادی مقیّد بود و در سختترین لحظات درگیریها مقیّد به مسائل شرعی و اخلاقی بود.
حاج قاسم فوقالعاده مهربان بود و به خانوادۀ شهداء احترام خاصی میگذاشت و بعضاً از بغداد، بیروت، لبنان و سوریه زنگ میزد و احوال مادران شهداء را میپرسید. میگفت:
«من مادر دو شهید هندوزاده را که میبینم، تمام خستگیهایم رفع میشود.»
چندی قبل مادر شهیدان محمّدآبادی به من گفت:
«من روز عاشورا زمیـن خوردم، اگر حـاج قـاسم میدانست، احوالی از من میپرسید.»
من بلافاصله تلفن شهید پورجعفری که امین و رازدار حاج قاسم بود را گرفتم و گفتم:
«مادر این دو شهید میخواهد احوالی از حاج قاسم بپرسد، به حاجی بگو این مادر زمینخورده و احوالی از ایشان بپرس.»
شهید پورجعفری گفت:
«ده دقیقۀ دیگر؛ چون در جلسه است.»
وقتی مجدداً ارتباط برقرار شد و مادر این دو شهید گوشی را گرفت، گوشی را میبوسید و میگفت:
«مادر دورت بگردم، مادر فدایت شوم، کجایی؟»
حاج قاسم پشت خط به من گفت:
«چادر این مادر را نیابتاً ببوس.»
او برخورد مهربانانهای با همگان داشت. این مرد بزرگ اینقدر به دیگران احترام میگذاشت که دختر شهید بافنده با پنج سال سن، در حسینیۀ بیتالزهراسلاماللهعلیها وقتی آمد و خود را به آغوش ایشان انداخت و زارزار گریه میکرد، سردار اشکهای او را پاک کرد و برای او آب آورد و بغلش گرفت و آرامَش کرد. وقتی دختر بچّه رفت، حاج قاسم بسیار گریه کرد؛ ایشان بسیار رقیقالقلب، رئوف و مهربان و باادب در عین ذکاوت و شجاعت و زیرکی، بسیار مهربان بود.
#کتاب_سال
#کتاب_منتخب
#کتاب_پرواز_بغداد_بهشت
#شعارمااللهمعجللولیکالفرج🌿
کانال ایتا:
@fatemiyeh_banovan
صفحه اینستاگرام:
https://instagram.com/fatemieh_charity?utm_medium=copy_link
پـرداختآنلاین:📲
http://fatemiyeh-houra.com/pay-cash/
سایت: http://fatemiyeh-houra.com