°•🌱
#ازدواج_آسان
مهریه ام یک سکه طلا بود ، و یک قرآن و یک آینه ، بدون شمعدان . روز عقد ، با مانتو و شلوار مدرسه با یک روسری کرم رنگ و چادر سفید ، نشستم سر سفره ی عقد . نه از بزن و بکوب خبری بود ، نه از چراغانی ، نه از صندلی های مخمل تاشو ، کسی هم نبود ؛ فقط خواهرها و برادرها بودند ، مصطفی هم آمد و با هم نشستیم سر سفره عقد خطبه که خوانده شد ، شدم خانم طالبی . ازدواج به سبک شهدا
🌺شهید مصطفی طالبی
📚مرجان فولادوند اینک شوکران ۴ ، مصطفی طالبی به روایت همسر شهید ، ص۱۱
.@fatemiyoon110
°•🌱
#ازدواج_آسان
من ، آقا مهدی و خواهرش با هم رفتیم خرید . یک حلقه نهصد تومانی من خریدم ، یک انگشتر عقیق هم آقا مهدی خرید . بعد عقد رفتیم حرم حضرت معصومه (س)، بعد هم گلزار شهدا . آن روزها ، بهترین روزهای زندگی ام بود . دوست داشتم ازدواجم رنگی از ازدواج حضرت علی و فاطمه ام داشته باشد.
🌺شهید مهدی زین الدین
📚بابک واعظی ، نیمه پنهان ماه ۵ ، زين الدين به روایت همسر شهید ، ص ۱۷
.
@fatemiyoon110
✨
💯
آن کسانی که با مهریهها و جهیزیههای سنگین کار را بر دیگران مشکل میکنند،حسابشان پیش خدا خیلی سخت است...🌱 #امام_خامنهای❣ #ازدواج_آسان @fatemiyoon110