کرامات شهید ...🌿
🔴یکی از روزهای ماه مبارک رمضان مهمان داشتیم و مادر
من هم مریض شده بود و
بیمارستان بستری بود. من از این قضیه خبر نداشتم و وقتی مهمان ها رفتند شهید به من گفت: آماده شو باید جایی برویم.
رفتیم بیمارستان.
اول من در بیمارستان پیش مادرم رفتم. قرار بود که فردای آن روز مادرم را به خاطر عارضه قلبی عمل کنند.
آمدم بیرون تا عبدالمهدی برود. عبدالمهدی بالای سر مادر دعایی خوانده بود و برگشتیم خانه.
فردا مادرم حالش خیلی خوب بود و گفت: من نیاز به عمل ندارم.
وقتی آزمایش ها و عکس را دوباره تکرار می کنند اثری از آن بیماری نبود و مادر گفت: وقتی عبدالمهدی آن دعا را بالای سرم خواند حالم دگرگون شد انگار که اصلاً مریض نبودم ...
🎙نقل از همسر شهید
خاطراتی از#شهیدعبدالمهديمغفوری🌷
🏴@fatemiyoon110