📌اجر و #پاداش عجیبِ #صبر بر #مصیبت!
✍ #امّ_سلمه گويد: شنیدم از همسر قبلیم که حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله فرموده: هرگاه #مصيبتى بر شما وارد شد و يكى از افراد خانواده تان فوت نمود؛ چنانچه بگوئيد:
🔅إنّا للّه و انّا اليه راجعون🔅
♦️ خدايا! مرا در اين مصيبت پاداش نيك عطا فرما، و بهتر از آن را جايگزين گردان،پس خداوند #دعاى او را #مستجاب کند...
🔰من آن جمله را حفظ كردم و چون بعد از مدّتى شوهرم ابوسلمه از دنيا رفت ، همان جمله را بر زبان جارى كردم و پس از گفتن آن جمله،در فكر فرو رفته و با خود گفتم:
💠مگر بهتر از اين شوهرى كه داشتم ، مقدّر من مى شود..؟!
👈و چون عدّه وفات را سپرى كردم ، روزى داخل منزل مشغول دبّاغى پوست بودم كه ناگهان متوجّه شدم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله اجازه ورود مى طلبد.
🌟من به آن حضرت اجازه دادم،وقتى آن بزرگوار وارد منزل شد،در گوشه اى نشست و پس از لحظه اى سكوت، به من پيشنهاد ازدواج داد كه به او شوهر كنم.
💥در جواب گفتم : يا رسول اللّه ! من زنى غيور هستم ، مى ترسم كارى كنم كه موجب آزار شما گردد،
✨ همچنين من در سنّ و سالى هستم كه دوران زناشوئى را سپرى كرده و داراى خانواده اى بسيار هستم.
🌺 حضرت فرمود: سنّ و سال براى من و تو مطرح نيست و من تمام اعضاء خانواده ات را متكفّل مى شوم.
🌻پس از آن پيشنهاد حضرت را پذيرفتم و به ازدواج ايشان در آمدم و خداوند دعايم را كه هنگام مرگ اوّلين شوهرم خواسته بودم مستجاب نمود...
📘بحارالانوار ،ج۱۰،۴۳۴
🆔eitaa.com/fatemiyoon18 ir ایتا
🆔sapp.ir/fatemiyoon18 org سروش
📌 #خواب عجیب #ام_سلمه در #روز_عاشورا
📔 در کتاب امالی شیخ صدوق از ابن عباس روایت می کند که گفت:
☀️ در آن بینی که من در منزلم خواب بودم ناگاه صدای گریه و فریادی از خانه ام سلمه همسر پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله شنیدم!!
👣 من خارج شدم و راهنمای من مرا بسوی منزل ام سلمه برد و مرد و زن اهل مدینه هم متوجه منزل وی شدند.
👳🏼♂ وقتی من به ام سلمه رسیدم به وی گفتم: یا ام المؤمنین! تو را چه شده که فریاد میزنی و استغاثه میکنی؟! او جواب مرا نگفت. بعدا متوجه زنان بنی هاشم شد و گفت:
💧ای دختران عبدالمطلب! بیائید مرا در گریه کردن یاری کنید بخدا قسم آقای شما و بزرگ جوانان اهل بهشت شهید شده. بخدا قسم که سبط و ریحانه پیامبر خدا حسین کشته شده است!
👳🏼♂ من گفتم: یا ام المؤمنین! تو این موضوع را از کجا دانستی؟!
🌹 گفت: من الساعه پیغمبر خدا را در حالی در خواب دیدم که ژولیده مو و هولناک بود. به آن حضرت گفتم: این چه حالی است؟!
🩸فرمود: امروز پسرم حسین و اهل بیتش شهید شدند. من الساعه از دفن آنان فراغت یافتم.
🌹 ام سلمه می گوید: من برخاستم و با حالتی مجنون وار داخل خانه شدم. و به آن تربتی نظر کردم که جبرئیل از کربلاء آورده بود و گفته بود:
▪️هر وقت این تربت به خون تبدیل شد بدان که پسرت کشته شده است، آن تربت را پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله به من داد و فرمود: این تربت را در میان شیشه بگذار و نزد خود نگاه دار. هنگامی که به خون تازه تبدیل شد حسین شهید شده است.
🩸اکنون من آن شیشه را دیدم که خون تازه از آن میجوشد! ام سلمه از آن خون برداشت و بصورت خود مالید. آن روز روز ماتم و نوحه شد برای امام حسین.
🏴 وقتی خبر آوردند که حسین شهید شده معلوم شد در همان روز بوده است.
📔 منبع: زندگانی امام حسین(ع)؛ مدرسی، محمد تقی
📱 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/fatemiyoon18
🆔 splus.ir/fatemiyoon18