eitaa logo
این الفاطمیون
197 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
192 فایل
ارتباط با ما : #پیشنهادات و انتقادات و #نظرات خود را با ما در میان بگذارید. 👇👇👇 : @mdzaer
مشاهده در ایتا
دانلود
🗡 كه شرمنده بازگشت! ✍ اصبغ بن نباته گويد: صبح زود همراه (ع) نماز خواندم، سپس ناگهان ديدم مردى مى آيد كه معلوم بود، مسافر است، به حضور على (ع) رسيد، على (ع) به او فرمود: ❓از كجا مى آئى؟ ✋🏻 عرض كرد: از شام! 🌹على (ع) فرمود: براى كارى به اينجا آمده اى، آن را خودت مى گوئى يا من بگويم؟ ✋🏻 او عرض كرد: اى اميرمؤمنان خودت بفرما. 🌹مولا على (ع) فرمود: 🏰 «معاويه در شام اعلام كرد، هر كس برود و على (ع) را بكشد، ده هزار دينار به او جايزه مى دهم، شخصى حاضر شد، ولى وقتى به خانه اش رفت، پشيمان شد و با خود گفت: من پسر عموى رسول خدا و پدر فرزندان رسول خدا (ص ) را نخواهم كشت. 🏰 روز ديگر معاويه ده هزار دينار ديگر افزود و اعلام كرد: هر كس على (ع) را بكشد ۲۰ هزار دينار جايزه دارد، مرد ديگرى، قبول اين مأموريت را نمود، او نيز فكر عاقبت كار را كرد و پشيمان شد. 🏰 روز بعد معاويه سى هزار دينار جايزه قرار داد، تو بخاطر اين جايزه هنگفت برجستى و قبول كردى و اينك خود را به قصد كشتن من به اينجا رسانده اى و تو از فاميل حمير هستى!!» 👳🏽‍♂ شخص تروريست، اقرار به راستگوئى على (ع) نمود. 🌹على (ع) به او فرمود: اكنون چه تصميم دارى؟ ✋🏻 او گفت: از تصميم كشتن تو منصرف شدم، اكنون مى خواهم به شام برگردم. 🌹حضرت على (ع) به غلامش قنبر فرمود: وسائل سفر او را تكميل كن و آب و غذا به او بده و او را روانه شام كن. 🐪 قنبر فرمان على (ع) را اجرا نمود... تروريست با كمال شرمندگى از آنهمه بزرگوارى على (ع) به سوى شام بازگشت. 📗 داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى 🆔 @fatemiyoon18