و دلتنگی؛ کی می داند؟ شاید #ماه_عسل بعد،دفترچه خاطرات زندگی خالی از نقش دلتنگی امروز باشد؛ انگار #ماه، آخرین لبخندش را در تری چشمم به تماشا نشسته؛ ابرها با من همدل شده اند؛ هنوز وقت خداحافظی نرسیده چه بیتاب اند! می شنوی؟دلتنگی آسمان است؛حالش را می فهمم؛ آه ام را می بیند. #وداع #ماه_خدا #سحر 🔹فتح قلم🔹 @fatheGhalam

❇️مثل همیشه به موقع ساعت های آخر، ترس این را دارم که نکند خدا را راضی نکرده باشم وماه بگذارد برود. حسرت،نزدیک ترین حسی است که می نشیند پشت پنجره دل و خیره می شود به دویدن لحظه ها.یک سال باید با اعتباری که از این ماه گرفتم حال خوب ولحظات معنوی بخرم.دلواپسی هم یواشکی دارد سرک می کشد به خانه دلم.تا به خودم می آیم جا باز کرده وبغل حسرت نشسته. حسرت با کاویدن گذشته سر و کله اش پیدا شده و دلواپسی میوه ی ابهام آینده است.می گویم:نکند کارت اعتباری هدیه ی این ماه،قبل از رسیدن سال،خالی شود.نکند چیزی داخلش نباشد.اگر وسط سال ،کم بیاورم ،با آن همه امتحان چه کنم؟با وسوسه های خناس؛با التماس وعشوه های نفس؟ حسرت، رنگش را می پاشد به در و دیوار دلم.یادم می آید کم گذاشته ام.کم برداشته ام.سفره پر بود و صاحبخانه تا دلت بخواهد دست و دل باز.ولی من هوای خودم را نداشتم. حیف.از هوای سحر را کم برداشتم.واقعا ماه رفتنی شد.دم غروب قبل از آمدن عید،دست ساعت هایش را گرفته بود،شاید برای همیشه داشت می رفت.کسی چه می داند؛شاید سال دیگر مسافر دنیا نباشم.دلتنگ ساعت هایی ام که هدیه هایی می آمد پشت پنجره.روی همه شان رد مهر بود.از طرف همان که دوستم داشت ولی به قدر دوست داشتنش،رفاقت نکردم.اگر من بودم و این دو تا حس،بی خیالی تنها راه فرار از شکسته شدن زیر حسرت و دلواپسی بود. ولی لای هجوم شان،حس دیگری به دلم سرازیر می شود.مثل همیشه، به موقع .قبل از رفتن ماه و تنها شدن دل آمده؛قبل از این که شیطانک ها با خنجر ناامیدی سر برسند.چیزی درون دلم می دارد شکفد.عطرش می پاشد به هوا.نجوایی است انگار: "الحمدلله که شیعه ام.خداراشکر یکی مهربان تر از خودم ، هوای دلم را دارد.بو کن.چه بوی عطری!گل نرگس است. احساسش می کنید؟" خودم را می سپارم به امام. #وداع #عید_فطر https://eitaa.com/fatheGhalam

برای ما سخت است که شما را... 💔 #وداع #اِنّا_علی_العهد

🎥 خدایا در این شب‌های آخر تو بهتر می‌دانی که من چه توشه‌ای از این ماه کسب کرده‌ام. 💔💔💔 #وداع