هدایت شده از بی رنگی
🔻گزیدهای از کارنامه و عملکرد دکتر سعید جلیلی | قسمت اول
▫️ارتقای ارتباطات با کشورهای محور مقاومت و آمریکای لاتین
▫️مقابله با تحریم بیمهای
▫️سپام
▫️حمایت مالی از شرکتهای کشتیرانی
▫️جایگزین کردن تامین مالی داخلی ارزی
▫️اعطای تسهیلات به وزارت صمت برای کالای اساسی
▫️طرح مهر آبهای مرزی
▫️کمیته ویژه تولید داخل
▫️ایجاد پرتال ارزی
▫️ساماندهی صرافیها
#جلیلی
#انتخابات
@sabghatallah
هدایت شده از بی رنگی
🔻گزیدهای از کارنامه و عملکرد دکتر سعید جلیلی | قسمت دوم
▫️مسیر مبادلات ارزی
▫️ارزهای تخصیصی به واردکنندگان
▫️ممنوعیت وارداتی که مشابه داخلی دارند
▫️پیگیری فساد ۳ هزار میلیارد تومانی
▫️کارگروه وصول معوقات کلان بانکی
▫️دبیرخانه مبارزه با پولشویی
▫️یکپارچه سازی بانکهای اطلاعاتی اقتصادی
▫️جلوگیری از اجرای کرسنت
▫️بسته هدایت نقدینگی به سران قوا ۹۷
▫️پیشنهاد اصلاح ساختاری لوایح به مجلس
#جلیلی
#انتخابات
@sabghatallah
هدایت شده از بی رنگی
🔻گزیدهای از کارنامه و عملکرد دکتر سعید جلیلی | قسمت سوم
▫️طرح تامین مالی پروژههای عمرانی نیمه تمام کشور
▫️ارائه راهکار کوتاه مدت و میانمدت در مورد بازار سرمایه به سران قوا شهریور ۹۹
▫️جلسه با نمایندگان کارگران هپکو، آذرآب، کشت و صنعت مغان
▫️طرح توزیع عادلانه انرژی
▫️برنامه راهبردی حوزه کشاورزی
▫️برگزاری ۲۸ جلسه بین موافقان و مخالفان موضوع تراریخته
▫️آزادسازی صادرات ۶۰ هزار تن گوجه
▫️افزایش قیمت خرید تضمینی گندم سال ۹۲ و ۹۸
▫️برنامه کاهش وابستگی به دانههای روغنی
▫️برنامه کاهش وابستگی در تولید علوفه
▫️مدل بدون فساد شبکه توزیع اقلام ضروری
#جلیلی
#انتخابات
@sabghatallah
هدایت شده از راويان نور، سربازان ظهور
تاریخ تطبیقی جلسه ۱۵۰.mp3
7.83M
#تاریخ_تطبیقی
#جلسه_صد_و_چهل_و_ششم
#قسمت_صد_و_چهل_و_ششم
#استاد_طائب
🔹 موضوع: بررسی دوران غیبتکبری ( تبارشناسی قوم #مغول)
هدایت شده از راويان نور، سربازان ظهور
#تاریخ_تطبیقی
#جلسه_صد_و_چهل_و_ششم
#قسمت_صد_و_چهل_و_ششم
خیلیتلاش دارم ک از زمان ورود و اقدامات مغول رد شوم اما به هر تقدیر با مطالعات جدید این دوران دوران تقابل قوی و مهمی است به این معنا که ان جریان یهود در این دوران تلاش فراوانی داشت که مغول و اثر گذاری برآنها ریشه کند. اسلام و جریان اسلام موجود توانمندی مقابله نداشت و جریان اسلام ناب که خب پیوست میخورد به جریان حب اهل بیت در سطح حقیقی اش . بالاخره ولایت در اسلام ولایت حب است . وقتی ولایت حب است اون کس که ولی است باید ملاک های محبوبیت را داشته باشد .
ملاک های محبوبیت که در این انسان ها باعث ایجاد حب میشود جز ملاک های الهی نمیتواند باشد .
مردم به شکل عام عاشق یک شراب خور نمیشوند . هرگز، یعنی بخاطر شراب خواریش . هرگز عاشق یک قمارباز نمیشوند هرگز عاشق یک قداره بند نمی شوند. هرگز عاشق یک رباخوار نمیشوند .
عاشقی که بیایند و در رکابش بجنگند و حاضربشوند که جانشان را فداکنند.
برعکس اگر کسی در مکتب الهی رشد کرده باشد مثل پیامبر اکرم ، پیامبر اکرم حتی دشمن خونیاش هم او را دوست دارد . تاریخ را ببینید . پیامبراکرم در مکه وقتی که توسط مشرکین سران آسیب میدید اونهایی که دورمیشدند همین مردمی که مسلمان نبودند بت پرست هم بودند همان ها به کمک پیامبر می آمدند.
چرا چون معرفتی که نسبت به ایشون نداشتند این بود که پیامبر آدم خیری هستند ادم خیرخواهی هستند و امین به آن معنا یعنی ملاک های الهی .
خب اگر در اسلام آمده و گفته من از شماها ولایت میخواهم یعنی چی؟
فرض کنید حب میخواهم . خب حب به کی؟ شما "انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنو" به همین معنایی که آقایان معنا میکنند ولی شما یعنی محبوب شما آن خدا و رسول است و همچنین و الذین آمنو .
این الذین آمنو زمانی محبوب مردم میشود که اون ملاک هایی که ما در خدا رویت میکنیم در نماینده خدا هم ببینیم . رسول خدا نماینده خدا است . میبینید این الذین آمنو باید آن ملاکاتی که در پیامبر هست را داشته باشد . ان وقت این می شود همان ولایت حب. اگر بود تبعیت میکنه ولذا اگر امیرالمومنین را بشناسید تبعیت از امیرالمومنین دستور نمیخواهد
اگر کسی فهمید امیرالمومنین چه کسی هستند خودبه خود به دنبال او راه میوفتد . شما در امر پزشکی رجوع به خبره میکنید. مثلا اگر اینجا یک متخصص عالی باشد و تجربه هم داشته باشد و یک پزشک دیگر هم معمولی باشد و چون پزشک متخصص و عالی تجربه شده است و این آقا هم این بیماری را دارد مشخص است که پیش آن یکی نمیرود. پیش متخصص میرود .
حالا وقتی امیرالمومنین تمام ملاک هایی را که در تبعیت از خداوند متعال است همه را خدا در وجود ایشان نهاده. یعنی اوصافی که در پیامبر است موجب شده است ما عشق پیامبر بشویم و دنبال او برویم در ایشان هست و دیگر نیاز به دستور نیست تا دنبال ایشان برویم . تبعیت از امیرالمومنین عقلی است نه شرعی و دستوری .
پس مهم اینه که شما اون امیرالمومنین را به آن شکل معرفی کنین و بعد از معرفی طرف خودبه خودکشیده میشود. این در بقیه افراد قوی نیست ببینید وقتی که مغول میاد هجوم او با اون دید یهودیتی که درش ایجاد کرده که ما عرض کردیم در چنگیز و اینا ، اما خاندان چنگیز اینا خیلیاشون اصلا از یهودیت خبری ندارند .
اینجا موضع اقدام اشناکردن این اقایان با اون نوع از اسلامه اگر علویه بتونه اون ولایتو به اون منتقل بکنه و این شمشیرشو از گلوی اسلام برمیداره ببینید و اینکار به شکل پنهان انجام شده بود اینو بیاید دردل تاریخ نگاه کنید روشن کنید.
ببینید قبلا گفتیم سعدالدین یهودی اومد وزیر شد و تونست ارغون رو بیاره پای کار براندازی اسلام . تعرض کعبه ، کشتن همه علما اینطور و...
خب دراینجا ارغون میمیره او پشتوانه سعدالدینه . سعدالدین روهم مردم میزنند و میکشند یک یهودکشی عجیبی یهو راه میوفته .
بعداز اون کی میاد رئیس میشه؟ قازان که اسمش محموده . این مسلمان شده . توسط کی مسلمان شده ؟ میگویند او توسط یکی از سردارانش که میجنگیده به نام موروز . اما او با سواد نیست که . میگویند نه ، اون کسی که روی قازان خان اثرگذاشت این یکی از علمای بزرگه که اهل سنت او را میگویند حافظ المحدثه و اینها. کی ؟ صدرالدین ابراهیم بن شیخ سعدالدین معید هموی جمینی .
این کیه؟ این نویسنده کتاب فرائض السمتینه در فضائل المرتضی . درفضائل امیرالمومنین.
دقت کنید تمام تلاشش این بود که امام علی را معرفی کند . دیگران را نمیزد . علی را معرفی میکرد. قازان وقتی با این روبه رو میشد این علیبن ابیطالب رو به او معرفی میکرد و وقتی که او گوش میکرد میدید امامعلی خیلی خواستنی هستند.
هدایت شده از راويان نور، سربازان ظهور
لذا اسلام رو اصلا نمیگفت علی . اگر اینو میگفت چون دراون زمان سیطرهی اون عامه بود میکشتنش. قازان با معرفی که به امیرالمومنین پیدا میکنه میاد مسلمان میشه ولو مسلمان عامی ولی مسلمان میشه و لذا میگن وقتی قازان اومد رئیس شد تمام منفی کاری هایی که ارغون انجام داده بود اقای قازان اومد ضدش عمل کرد و یک رشدی شد. خب اینها نتونستند تحمل کنند و یه حدود چندسالی تا ۷۰۳ حدودا بود خلاصه
ولی جانشینش کی شد؟ محمدخدابنده . خب محمدخدابنده اونم به تبع داداشای این مسلمان شدند دیگه . علامه حلی که زمینه براش ایجاد میشه که بیاد در مجلس سلطان محمدخدابنده و با علمای بزرگ عامه مباحثه داشته باشه
تو جلسه علامه حلی وقتی که سلطه بر اطرافیان پیدا میکنه بلافاصله و بدون تامل سلطان محمدخدابنده حرف مرحوم علامه حلی رو میپذیره یعنی میاد پای کار . علامه جنگ شروع نمیکنه با یک سری معارف با معرفی امیرالمومنین تبیین کرد همون کاری که صدرالدین کرد . صدرالدین معروف به عامه هست اما فرائض السمتین لذا بعضی از این آقایون در
در تعریفش دربیوگرافیش که مینویسن ، میگن که یتَشََیَع ( گرایش به شیعه داشته)
خیلی زیبا عمل کرده بوده.
قراربراین بوده تا قدرت پیدا نکنه پنهان باشه . سلطان محمدخدابنده وقتی علامه حلی میاد خودبخود ظهور اتفاق میوفته ظهور این سازمان نه ظهور امام زمان عج.
علامه حلی میاد درکنار سلطان محمدخدابنده که اونم سلطان بلا منازع حتی بلا منازع در منطقه ایران .
اون موقعی که پنهان شده بودند و دشمن اینارو گم کرده بود نتونستن پیداکنند. اگر صدرالدین رو قبلش پیداکرده بود که صدرالدین نمیتونست اثرگذاری کنه ولی اون اثرگذاری یهو معلوم شد یعنی علامه حلی شناخته شد حوزه های علمیه شناخته شدند. به همین جهت طرف مقابل سرمایه گذاری کرد روی مقابله . در اون سرمایه گذاری تفکر ضدیت با راه حب. فکر وحدتی ک علامه حلی ایجادکرده بود دقیقا این بود درحالی که قبلش علمای بزرگ اهل سنت به علامه حلی احترام میگذاشتند
این امد و نقطه مقابله رو گذاشت که علامه حلی رو گفتند ابن المطهر و این اومد گفت که این ابن المنجس هست که در یک جایی که محاوره شد علامه زیرک بود گفت اینکه میگی ابن المنجس داری به پیغمبر توهین میکنی. چرا چون میگفت من فرزند پیامبرم. ابن المنجس یعنی او نجسه یعنی داری به پیامبر میگی .
دشمن برای زدن این اومد اون جریان ابن تیمیه رو راه انداخت که ابن تیمیه قطعا یهودی بود بدون تردید . و پشت سرش بودن چرا؟ چون دقیقا لتجدن اشد ناس عداوه الذین آمنو الیهود . الذین امنو رئیسش کیه؟
امیرالمومنین
. امیرالمومنین الان با چه عنوانی بین مردم مطرحه؟ با زیارت و اینها . اما اونا متوجه نبودن که این حرکتی که تو اینبار ایجادکردی فرایندش باعث پیشرفت میشه. چرا؟ چون هجومی که اونها وارد کردند باعث شد از این طرف علمای خاصه بیان اون شبهه هارو پاسخ بدن علنی. بنابراین دردوران مغول سلطان محمدخدابنده رو بالاخره علیهش اقدام کردند بعد مغولی امد سرکار که بزنه حمایت کنه امثال ابن تیمیه را اما دیگه کار از کارگذشته بود و قوت اینور رشد کرده بود که وقتی برود جلو، میبینید در مرکز قدرت یه پایه حب اهل بیت هست یه پایه خلاف هست. مثلا ریشه صفویه کجاست؟ ریشه صفویه برمیگرده به شمال ایران، غرب ایران . ترکها . که رو پرچم یکی از قبایل دوگوسفند سفید و سیاهه که یکی نماد حب اهل بیته یکی مخالف اینها. ریشه این مبارزه میاد بالا میاد علمای صوفی با عشق امیرالمومنین درست میشه. عشق امیرالمومنین جذابیت میاره و صوفی ها تبدیل میشنود به صفویه .