مسابقه شماره #20
کتاب #نهج_البلاغه با ترجمه مرحوم دشتی
بخش #حکمتهای_نهج_البلاغه را میخوانیم و ان شاءالله قبل از ماه رمضان سوال ها گذاشته میشود.
از فرصت در خانه بودن استفاده کنیم.
@fatholfotooh
#سالگردشهادت
#شهید #آوینی
رضا برجی» مستندساز و از همراهان شهید آوینی
یادم هست یک روزی آوینی، گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم. گنجی جمله ای را ابراز کرد که آوینی در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو نفر بودم.
گنجی به آوینی گفت: «حاج مرتضی! دیگه باب شهادت هم بسته شد».
آوینی گفت: «نه برادر، شهادت لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می کنی، مطمئن باش»!
من که میان این دو بودم گفتم: «حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز می کنم؟».
آوینی در جواب گفت: «تو در کوله ات چیزهایی داری» و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کوله ات چیزهای دیگری هم هست که نمی دانم چیست، هر وقت کوله ات سبک شد، پرواز خواهی کرد».
مدتی پس از این گفت وگو مرتضی آوینی به شهادت رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شهید شد.
شادی روح شهدا صلوات.🌷
هدایت شده از سراج علوی ( شبکه هیئات نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی)
13.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاجزانه ازتون میخوام...
پای شمارو میبوسم...
دست شمارو میبوسم...
✅درخواست استاد رائفی پور از ما در شب نیمهی شعبان
⚠️حتما ببینید و نشر دهید
🌐 @TalabeMonji
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#طلب_منجی_موعود
#به_تو_محتاجیم
ختم #نهج_البلاغه در ١١٠ روز.
🌷تقدیم به روح پاک و مطهر سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی.
🔷سهم روز #چهل_پنجم :
۲۱ فروردین ۱۵ شعبان المعظم
ولادت امام مهدی عجل الله فرجه
#خطبه۲۰۹ تا #خطبه۲۰۲
(خطبه ها هم از آخر به اول خوانده میشود)
🌹لطفا با ورود به کانال، سهم روزانه را مطالعه بفرمایید.👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4186308623C524dd26156
#سالگرد_شهادت
#شهید_صیاد_شیرازی
در سفر لبنان، در بعلبک به منزل پیرمردی شیعه رفتیم که خانواده اش پنج شهید داده بود. هنگام خداحافظی، پیرمرد دستی کشید روی پوتین صیاد و خاک آن را به صورتش مالید. صیاد خیلی منقلب شد و گفت: «چرا این کار را با من می کنید؟» او دست پیرمرد را گرفت و با اصرار، آن را بوسید. پیرمرد گفت: «نه می توانم و نه لایق هستم که بیایم دست و پای امام را ببوسم. می خواهم وقتی رفتید ایران، به امام بگویید که اگر لایق نبودم و نتوانستم بیایم، ولی پای سربازت را بوسیدم.»
صیاد بار دیگر دست ایشان را بوسید و برگشتیم به محل استقرار. من و صیاد هم اتاق بودیم. من اجازه گرفتم و خوابیدم. ایشان برای نمازشب رفت. حدود یک بعد از نیمه شب بود. چرتی زدم و بیدار شدم، دیدم در سجده است و به شدت گریه می کند. وقتی گریه اش تمام شد، رفتم رو به رویش، پشت به قبله نشستم و گفتم: «جناب سرهنگ! باید برای من بگویی چرا نماز شب را شروع نکرده، این قدر گریه می کردی؟» گفت: «آقا دست از سر ما بردار.» آن قدر اصرار کردم تا اشکش جاری شد و گفت: «دیدی پیرمرد با من چه کرد؟ من تاکنون فکر می کردم که در مملکت خودم، مدیون مردم خودمان و انقلاب اسلامی هستم، بلکه هر جایی در این دنیا مظلوم و شیعه و مسلمانی هست، به او مدیون هستم.
من در کشور خودم، طوری که مقبول ذات خداوند باشد، قادر به انجام تکالیفم نیستم. چگونه می توانم در جاهای دیگر انجام وظیفه کنم.
شادی روح شهدا صلوات.🌷
@fatholfotooh
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد.
شهید #زین_الدين
به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و شهدا صلوات.🌷