هدایت شده از راويان نور، سربازان ظهور
taaeb_tarikh_tatbighi_islam_85.mp3
15.06M
#تاریخ_تطبیقی
#جلسه_هشتاد_سوم
#قسمت_هشتاد_سوم
#استاد_طائب
عنوان: ظهور پیغمبر اسلام (بمناسبت شب میلاد پیامبر اعظم صلوات الله علیه)
هدایت شده از راويان نور، سربازان ظهور
#تاریخ_تطبیقی
#جلسه_هشتاد_سوم
#قسمت_هشتاد_سوم
#استاد_طائب
❓❓آیا مردم در زمان میلاد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) انتظار میلاد ایشان را میکشیدند یا نه؟ اگر مردم اطلاع داشتند آیا این اطلاعات در مکه بود یا در غیر شهر مکه هم این اطلاعات وجود داشت؟ اگر محصور در مکه بود این اطلاعات را چه کسی انتشار داده بود؟ ⬅️حجتهای الهی یعنی انبیا اولوالعظم هیچکدام در فضای بیاطلاعی مردم نیامدند بلکه در فضای انتظار آنها آمدند حضرت آدم که نیاز به اطلاعات نداشتهاند اولین انسانی بود که وارد زمین شدند. حضرت نوح هم به روال عادی و طبیعی ظهور و بروز کردند.❌اما در زمان حضرت ابراهیم به شکل غیرعادی ظهور و بروز کردن به این شکل که حاکمیت زمان با ظهور ایشان مشکل داشت. آیا واقعاً فقط به دلیل خواب نمرود بود یا مردم هم اطلاع داشتند و نمرود از آن اطلاعات خبر داشت؟ این اطلاعات از طریق پیامبران قبلی در بین مردم انتشار پیدا کرده بود وقتی نوح (ع) خوبان را نجات داد نقشه راه ایمانی را هم بیان کرد و افراد مؤمن را همیشه امیدوار نگه داشتند.
✅اصولاً حرکت در امید است.
در مورد حضرت موسی هم این اطلاعات بودهاست و فرعون همه تلاشش را کرد که به دنیا نیاید و اگر آمد او را بکشد و همینطور در مورد حضرت عیسی و حضرت رسول اکرم منتها درمورد پیامبر اکرم فوران اطلاعات بود❗
❌برای ما معلوم نیست که این زرتشت که در دنیا معرفی کردهاند همان زرتشتی باشد که اوستای واقعی منسوب به ایشان است. این احتمال وجود دارد که حضرت ابراهیم آن را نوشته باشند و اوستا ترجمه صحف ابراهیم باشد چون معارف عمیق توحیدی در آن است بحث یزدان و اهریمن هم میتواند واقعیت داشته باشد. منتها استقلال دادن به اهریمن در مقابل یزدان از تحریفات آن است. در اوستا نه تنها اخبار حضرت رسول اکرم بلکه اخبار امام زمان آمده است و زرتشتیان از آن باخبر بودند و همین آیین میرود هندوستان و آیین بودا از آن الهامگرفته است.
مسیحیت در ایران هند و یونان و ترکیه رفته بود و اخبار پیامبر ما هم به این وسیله به آنجا منتشر شده بود در کنار مسیحیان و یهودیها بودند یهودیها به چند دلیل اخبار پیامبر ما را منتشر میکردند.
1_مسیحیان و یهودیان در رقابت با یکدیگر بودند و هر دو نسبتبه پیامبر آخرالزمان خبر داشتند، هرکدام سعی میکردند اطلاعات بیشتری به مردم بدهند تا مردم به سوی آنها جذب شوند و البته یهودیها بسیار خبره بودند!
2_یهودیان بهدنبال شخص پیامبر بودند.⬅️یک تیم اطلاعاتی گسترده راه انداختهاند و به مردم میگفتند فردی با این ویژگیها به دنیا میآید آیا شما از او خبری دارید و به مردم مکه اطلاعات بیشتری میدادند.
✅طبق روایاتی که خیلیهاش سند ندارد عنوان شدهاست که افراد زیادی در سال تولد حضرت رسول اکرم نام فرزند خود را یوماها و ایماها گذاشتند به این امید که شاید بچه آنها کسی باشد که یهودیان میگویند!
👈فردای روزیکه حضرت بدنیا آمدهاند بزرگ یهودیان آنها را در دارالندوه جمع کرد و پرسید کدومتان پسردار شدید؟ آنها گفتند هیچکدام! گفت:پس حتما در شام بهدنیا آمده است! گفتند:عبدالمطلب نیامده بگذار ببینیم آنجا اتفاقی افتادهاست؟ که دیدند بله عبدالمطلب نوهدار شدهاست و همگی با هم برای تبریک به خانه او رفتند به او گفتند: پارچه روی بچه را بردارید و وقتی برداشتند بزرگ یهودیان لرزید و بیهوش شد و گفت خودش است!!!
❗❗هیچ کدام از آنها تعجب نکردند چون از قبل در مورد حضرت رسول اطلاعات داشتهاند و میدانستهاند در چه روزی چه سالی و در کدام محدوده به دنیا میآید!
✅عبدالمطلب فهمید که همه فهمیدند که این کودک رسول خاتم است ولی باید طوری رفتار کند که دیگران گمان کنند او نمیداند! این اولینبار بود که از دهان یهودیان بیرون آمد که با این کودک دشمنی دارند یکی به آنها گفت خدا رو شکر یکی میآید و شر شما را از ما کم میکند به او گفت نه ریشه شما را هم میزند و ریشه مخالفت مردم مکه با رسول اکرم هم همینها شدند!
⬅️از آن روز به بعد فکر دور کردن حضرت رسول در عبدالمطلب فوران کرد و بههمین دلیل ایشان را به دایه سپردهاند تا از مکه خارج شود.
❓❓پیامبر اکرم و دیگر پیامبران بالفعل به دنیا آمدهاند یا بالقوه؟ یعنی استعداد این که قرآن را بگیرد دارد ولی باید بالفعل شود و چهلساله شود تا حضرت جبرئیل بر او نازل شود یا خیر؟
تردیدی نیست که اظهارشان بالقوه است یعنی پیامبر قدرت دعوت دارد میتواند بگوید من چه کسی هستم و شما چه کارهایی انجام دهید ولی اظهار نمیکند. در کودکی مثل بچههای دیگر گریه میکند حالا کمی کمتر اما باید صبر کند تا زمان آن فرا برسد و بعد بازگو کند!
👈حضرت عیسی (علیهالسلام) یکمرتبه مأمور به اظهار شد و دیگر بعد از آن ساکت شد آن هم جاییکه خودش و مادرش مدافعی نداشتند و کشته میشدند آنجا در کودکی و در گهواره گفت:"قل انّی عبدالله"گذشت تا به زمان اظهار و ظهور