🕊🌷🕊🌷🕊
#سالگرد
#مرضیه_حدیدچی (دباغ)
دباغ که حالا فرمانده زن سپاه در ایران بود؛ ضمن مدیریت همدان به منطقه غرب هم رسیدگی میکرد که سپاه همدان مرکزیت غرب کشور را برعهده داشت.
در کردستان، گروهکهای کومله و دمکرات، امان مردم را بریده بودند و از هیچ کاری برای ملتهب کردن منطقه دریغ نمیکردند. دزدی و راهزنی، آزار و اذیت زنان و بمبگذاری، عرصه را بر مردم تنگ کرده بود. مرضیه حدیدچی در سرکوبی کومله نقش مهمی داشت و در جریان یکی از مأموریتها مجروح شد.
او در عملیات گشت و شناسایی بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه پا به شدت مجروح شد. خواهر طاهره که حالا دیگر با عصا راه میرفت از لحظه دیدار با امام(ره) میگوید: «امام با دیدن وضعیت من متبسم شدند و فرمودند: عجب! فرمانده هم لنگ میشود!»
خواهر دباغ پس از این دیدار به دلیل مجروحیت از سمت فرماندهی سپاه همدان کنارهگیری کرده و مسئولیت بسیج خواهران را پذیرفت.
سه دوره نمایندگی مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی، تدریس در دانشگاه علم و صنعت ایران و مدرسه عالی شهید مطهری، مسئولیت زندانهای تهران، بازرس زندانهای کل کشور و قائممقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی از دیگر عنوانهایی است که این بانوی انقلابی در کارنامه کاری خود دارد
بانویی که کوخنشینان و مستضعفان را از یاد نبرد و به برخی خانوادهها بهطور مرتب کمک مالی میکرد تا جایی که برای تأمین هزینه آنها ناچار به مسافرکشی شد، گرچه پیش از آن، مسئولیتهای مهم و سه دوره نمایندگی مردم در مجلس را بر عهده داشت، اما چیزی از سفره انقلاب برای خود نیندوخته بود تا در دوران استراحت روزگار بگذراند.
و سرانجام این بانوی مبارز پس از تحمل سالها درد و رنج، پنجشنبه 27 آبان 95 چشم از جهان فروبست و پیکرش در جوار پیر و مرادش "خمینی کبیر" به خاک سپرده شد.
کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)
https://ketabrah.ir/go/b23085
🕊 @fatholfotooh🕊
#سالگرد سید آزادگان، حاج سید علیاکبر ابوترابی🌷
در مجلس، در جهنم
روزی که قرار بود مجلس چهارم شورای اسلامی افتتاح شود ، به اتفاق حاج آقا راه افتادیم تا به مراسم افتتاحیه برسد . نزدیک ساختمان مجلس که رسیدیم گفت « نگه دار» .
با حالت خاصی به در ورودی مجلس نگاه می کرد .
گفتم « عجله کنید ، الآن مراسم شروع می شود و شما نمی رسید» .
گفت:
« این در را ببین ، اگر ما به وظیفۀ خود در قبال رأی مردم عمل نکنیم این در ، برای ما دروازۀ جهنم خواهد بود».
**********************
عبا جلو مجلس
سالهایی که نماینده مجلس بود ، گاهی عبایش را کنار پیاده رو جلو ساختمان مجلس پهن می کرد و همان جا به درخواست مراجعین رسیدگی می کرد .
یک روز یکی از مسئولین حراست مجلس به محافظانش گفت:
« به حاج آقا بگویید صورت خوبی ندارد کنار پیاده رو بنشیند» .
موضوع را به گوش حاج آقا رساندیم ، گفت:
« اگر آنها نگران آمد و شد مردم هستند جایمان را عوض می کنیم ، اما اگر نگرانند که مردم بد عادت شوند که در اشتباه اند . بگو مسئولان باید در کوچه و خیابان ها راه بیفتند و به وظایفشان عمل کنند » .
هدیه به روحشان، صلوات💐
@fatholfotooh
۱۴ مرداد #سالگرد نخستین شهید اجرای حکم تاریخی امام راحل علیه سلمان رشدی مرتد
مصطفی در جستجوی کلام امام و عمل بود👇
وی یک عبارت از پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی خطاب به حجاج بیت الله الحرام در سال ۱۳۶۶ را بعد از کشتار وحشیانه زائرین حرم امن الهی با خط خودش خوشنویسی و بر دیوار اتاق محل سکونتش نصب کرده بود: «… و به یاری خداوند تعالی از قطرات پراکنده پیروان اسلام و توان معنوی امت محمد (ص) و امکانات کشورهای اسلامی باید استفاده کرد و با تشکیل هستههای مقاومت حزبالله در سراسر جهان، اسراییل را از گذشته جنایت بار خود پشیمان و سرزمینهای غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج کرد.»
چندی بعد با دختری از جبل عامل نامزد می کند، ولی این عقد هرگز به ازدواج نمیانجامد، چرا که شهید مازح پس از صدور حکم تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در مورد واجب القتل بودن نویسنده مرتد و ناشران کتاب موهن آیات شیطانی، شخصاً کمر به اجرای آن بسته و پس از تهیه مقدمات لازم با خانواده و وابستگان خویش وداع و به لندن مهاجرت میکند.
مصطفی مازح» در سومین روز از ماه محرم سال ۱۴۱۰ هجری قمری (۱۴ مرداد ۱۳۶۸ ه.ش) به طبقه دوم ساختمان محل اختفای رشدی مرتد و ....
ادامه را بخوانید👇👇
https://rasekhoon.net/mashahir/amp/show/1450159/مشاهیر
هدیه به روح شهدای مقاومت ، صلوات💐
@fatholfotooh
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سالگرد شهادت جانشین گردان تخریب حاج محسن #دینشعاری در ۱۵ مرداد سال ۱۳۶۶ را گرامی میداریم.
هدیه به روح شهدا صلوات 💐
#سالگرد شهید رسول خلیلی
دهمین یادواره شهید مدافع حرم
شهید رسول خلیلی و آیین افتتاحیه
موکب شهدای قطعه پنجاه و سه
با روایتگری:
سردار ابوالفضل مسجدی
با نوای:
کربلایی محمد ابراهیمی اصل
کربلایی امین قدیم
کربلایی محمدحسین پویانفر
همراه با اجرای گروه سرود نجم الثاقب
پنج شنبه ۲۵ آبان ماه، از ساعت ۱۳:۳۰ الی ۱۶
بهشت زهرا سلام الله علیها، قطعه ۵۳
🍃 @ghete_53
#حاج_اکبر_صباغیان
#سالگرد
یکسال دیگر گذشت و وارد سال هشتم شد🕊
در روز یازدهم ماه صفر، دعوتنامه خونین تو را می گشایم و بارها میخوانم تا رمز رهایی و به چشم آمدن ارباب را بفهمم.
مجاهد خستگی ناپذیر و با اخلاص که کار برای خدا و خدمت به اهل بیت و شهدا سرلوحه زندگی اش بود.
خوبی ها را فقط برای خودت نمیخواستی و هرکسی از دوست، خانواده، فامیل و همکار و همسنگر را همراه میکردی .
حالا همراهی با تو آرزوی ماست...
از جاده اربعین قدم هایت به آسمان رسید، دعا کن ما هم راهی به آسمان پیدا کنیم .
🌷وصیتنامه :
هرکسی خواست مرا یاد کند حتما برایم عاشورا بخواند
@fatholfotooh
#حاج_اکبر_صباغیان
#سالگرد
امسال دوستان بسیجی و مسجدی حاج اکبر در سالگردش ۱۸۰ کیلو هندوانه خیرات دادند .
نوای زیارت عاشورا را هدیه ارباب کردند و غم فراق فرمانده شان را به امید شفاعت مولا تسلی بخشیدند
اجرشان با سیدالشهداء
@fatholfotooh
3.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سالگرد
#حاج_اکبر_صباغیان
#روایت
آخرین صحبت تلفنی موجود از حاج اکبر صباغیان
شادی روحش، صلوات💐
@fatholfotooh
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#سالگرد #حاج_اکبر_صباغیان #روایت آخرین صحبت تلفنی موجود از حاج اکبر صباغیان شادی روحش، صلوات💐 @
#سالگرد
#حاج_اکبر_صباغیان
#روایت
توفیق خدمت ستاد پشتیبانی اربعین آستان قدس رضوی در سال ۹۵ برکت زیارت علی بن موسی الرضا شد در تیرماه سال ۹۶
و بعد هم در مرداد ماه ، زیارت پیامبر اکرم صلیالله علیه، و ائمه بقیع علیهمالسلام و حضرت زهرا سلام الله علیها ، شهدای احد و طواف خانه خدا در حج تمتع
یک شب به شب اول محرم برگشت و ولیمه داد . تالار را با زدن پرچم و کتیبه تکیه کرد. آب زمزم برای ورود همه مهمانها اولین پذیرایی حاج اکبر بود بعد از زیارت چهره نورانی شده اش
قسمت زنانه و مردانه را هم با همان پرچم های عزاداری جدا کرد. لباس مشکی ارباب پوشید و کلاه سفید حاجی شدنش
او با تمام مشغله در راهیان نور و کارهای اربعین به این سفر رفت تا حاجت روا شود
آنجا هم پیگیر بود
وقتی برگشت با تمام توان مشغول کار اربعین شد
برای بازدید میدانی به عراق رفت ؛توفیق شد به زیارت ارباب هم رفت و نجف و کاظمین
سامراء زیارت امامین عسکریین نشست زیارتنامه بخواند
هروقت از او عکس میگرفتند به نحوی فرار میکرد یا عکس را خراب میکرد
اما آن روز گفت بگیر، بدردتون میخوره
شناسایی ها تمام شد و پیگیری و به خط کردن امکانات و افراد از سرتاسر کشور شروع شد، آشپزخانه سامراء منتظر او بود،
مرز مهران با پشتوانه اش پایگاه محکمی شده بود
یادداشتهای آخر نوشته شد ؛ حتی پیامی برای تحویل وسایل در روز ۹ آبان
حساب و کتابها مشخص شد؛ توصیه به سرباز دفترش که اگر برنگشتم چک را به همسرم بدهید
قرار بود سه شنبه برود
کارها زمین مانده بود راننده ها در حال عبور از مرز
حاج حسین یکتا خواست زودتر بیا
هواپیما یا نبود یا خیلی کران بود
حاجی یه برآورد کرد اگر با پرواز بغداد برود یه هزینه باید بدهد به سامراء برود و نیروهای دیگر هم از مهران به سامراء
برنامه ریزی کرد با ماشین شخصی خودش که مدام در راه منطقه برای کارهای راهیان نور بود به مرز مهران بروند و از آنجا با نیروهایش به سمت سامراء
آن روز شلوغ ترین روز کاری بود
از بس تلفن جواب داده بود در این مدت، یکی از گوش هایش نمی شنید، رفت شستشو داد.
در گروه خانوادگی نوشت :بالاخره ما هم راهی شدیم
شوقی داشت که کسی نمی فهمید
ساعت ۱۹ و ۴۳ دقیقه ۸ آبان رفت
در مسیر بعضی از تماس های بدون جواب را پیگیری کرد
ما که رفتیم
ان شاءالله فردا ظهر سامراء هستیم
زمین اسلام آباد غرب و تصادف در جاده به سمت مهران، سحر روز نهم آبان رفتنش خونین شد
او با پرواز برگشت و برای همیشه خادم ارباب ماند🌷🕊
شادی روحش، صلوات💐
@fatholfotooh