پدرکشتگی با منافقین!
سال ۱۳۰۵ در روستای هودرج به دنیا آمد. شش ماه بعد پدرش تصمیم میگیرد برای همیشه هودرج را ترک کند و به اسدآباد برود. حدود ۲۰سال در باغچهای پایینتر از محله قلعهبالا به کار کشاورزی و دامپروری مشغول میشوند. بعد به پیرشمسالدین رفته و شغل کشاورزی را در این روستا از سر میگیرند.
در مکتبخانه سیدهادی از مهاجرین گرجستانی جنگ جهانی دوم که در روستای موسیآباد ساکن بوده، سواد خواندن و نوشتن آموخته و ملقب به "میرزا" میشود و علاوه بر کتابت، به دعانویسی برای اهالی میپردازد.
میرزاعباس مجددا در سال ۱۳۵۲ به اسدآباد مهاجرت کرده و همزمان با امور زراعت در روستا، در بلوار پهلوی(بلوار شهیدبهشتی) با احداث مغازه رنگ و ابزار به امرار معاش میپردازد.
میرزا عباس پس از تشرف به حج در سال ۱۳۶۲ امور میرزایی و دعانویسی را کنار گذاشته و به "حاجعباس" مشهور میشود. در طول جنگ تحمیلی او به همراه ۵ فرزندش به صورت مداوم و گاه مستمر در جبهههای جنگ حضور داشته و طی این فریضه، دو فرزندش؛ علیاکبر و فتحعلی در سالهای ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ به شهادت میرسند.
حاجعباس پس از شنیدن اشغال اسلامآباد غرب، خود را به میدان دفاع در منطقه چهارزبر رسانده و پنجم مرداد ۱۳۶۷ سینهاش آماج گلولههای منافقین میشود و تن مجروحش در بیمارستانهای نمازی شیراز، طالقانی و بقیةالله تهران بارها مورد عمل جراحی قرار گرفته و با روش کلوستمی (شکم باز) عمرش را تا ۱۳۷۰/۱۰/۲۹ سپری میکند.
روحش شاد و همنشین فرزندان مجاهدش باد.
#عباس_رستمی
#علی_رستمی
#مرصاد
https://eitaa.com/joinchat/2249458362Cf790b32c92
🔹 لينك کتیبهی درد (علیرستمی)