eitaa logo
فضائل‌ امیرالمومنین‌ علیه‌السلام
532 دنبال‌کننده
514 عکس
100 ویدیو
11 فایل
«ـ﷽ـ» 🚩السلام علیک یا مولای یا امیرالمومنین روحی لک الفداء 🔸قال رسول الله صلي الله عليه و آله: ذكرُ عليٍّ عبادة 📚 فضائل امیرالمومنین علیه‌السلام از منابع معتبر شیعی Admin: @ad_fazaael110
مشاهده در ایتا
دانلود
«ـ﷽ـ» ▫️چشم اهل محشر کور می شود... @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️هفت ناقه سرخ موی... 💠 روزی یکی از علمای به خدمت صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: 💠 ای رسول خدا ! قوم من، من را به سوی شما فرستاده است. پیغمبرمان حضرت بن عمران علیه السلام از ما (یهودیان) پیمان گرفته و فرموده: هروقت بعد از من پیامبری از اعراب مبعوث شد که نامش محمد بود او را تایید کنید و از او درخواست کنید که برایتان هفت ناقه (شتر) سرخ موی و سیاه چشم را از کوه خارج کند. 💠 اگر چنین کرد نسبت به او تسلیم شوید و به او ایمان بیاورید، و از نوری که همراه او نازل می شود پیروی کنید[۱]، که او آقا و سید پیامبران است و وصیّش سید اوصیاء، جایگاه او نسبت به ، مانند جایگاه برادرم نسبت به من است. 💠 در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله تکبیر گفتند و فرمودند ای برادر یهودی برخیز و با من بیا. 💠 پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان پیرامونش از مدینه خارج شدند و به کنار کوهی آمدند 💠 حضرت جانمازشان را پهن کردند و دو رکعت نماز خواندند و کلامی پنهانی فرمودند. 💠 ناگهان کوه صدای غرش عظیمی کرد و شکافته شد و مردم بانگ شتران را شنیدند. 💠 یهودی گفت: من شهادت میدهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و اينكه تو فرستاده خدايي و تمام آنچه (از نزد خدا) آورده اي راست و عادلانه است. اي رسول خدا به من مهلت بده به سوي قومم بروم و به آنها خبر اين واقعه را بدهم و بگويم كه وعده آنها نسبت به شما انجام شده، تا آنها هم به تو ايمان آورند. 💠 عالم يهودي به سوي قومش رفت و به مردمش آن واقعه را خبر داد. تمام قومش با او حركت كرده بار سفر بسته و به سوي مدينه رهسپار شدند تا وعده اي كه به آنها داد شده بود را ببينند. 💠 وقتي به مدينه رسيدند، شهر را تاريك و سياهپوش ديدند، به خاطر اينكه رسول خدا صلي الله عليه و آله رحلت كرده بودند و وحي از آسمان قطع شده بود. 💠 ابوبكر را ديدند كه بر جاي رسول خدا نشسته! به او گفتند: تو خليفه رسول خدايي! گفت آري، گغتند: وعده اي كه رسول خدا به ما داده را عطا كن. گفت: وعده تان چيست؟ گفتند اگر خليفه واقعي رسول خدايي وعده ما را بهتر ميداني! اگر هم خليفه نيستي چگونه در جايگاه پيامبرت به ناحق نشسته اي در صورتي كه اهليت اين كار را نداري؟! 💠 اولي بلند شد و نشست، در حالي كه متحير بود و نمي دانست چكار كند. در اين وقت يكي از مسلمانان بلند شد و به آنها گفت دنبال من بياييد تا رسول خدا صلي الله عليه و آله را به شما معرفي كنم. 💠 آنها دنبال آن مرد رفتند تا اينكه به منزل زهرا سلام الله عليها رسيدند، در زدند، در باز شد و عليه السلام با چهره اي بسيار غمبار از مصيبت رسول خدا صلي الله عليه و آله خارج شد. وقتي كه حضرت آنها را ديدند، فرمودند: اي قوم يهود! به دنبال وعده تان آمده ايد؟ عرض كردند: بله 💠 حضرت با آنها حركت كردند و از مدينه خارج شدند و به همان كوهي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله در كنارش نماز خوانده بودند رسيدند؛ عليه السلام تا جاي نماز پيامبر خدا را ديدند آهي كشيدند و فرمودند: پدر و مادرم فداي كسي باد كه دقايقي اينجا بوده. 💠 سپس حضرت دور كعت نماز خواندند، در اين هنگام كوه شكافته شد و هفت ناقه از آن خارج شدند. 💠 يهوديان وقتي اين صحنه را ديدند به يك صدا گفتند: شهادت مي دهيم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و اينكه محمد رسول خداست و تو خليفه بعد از او هستي، و شهادت مي دهيم آنچه پيامبر از نزد پروردگارمان آورده حق است و تو خليفه واقعي و حقيقي و وصي و وارث علم او هستي. 💠 سپس به سمت شهرشان برگشتند در حالي كه همگي مسلمان و موحد بودند. 📚 مدينةالمعاجز ج ۱ ص ۵۲۱ منقبت ۲۲۰ [۱] منظور امیرالمومنین علیه السلام است. @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️در امنیت کامل... @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله همه ی درب های خانه هایی که به مسجد باز میشد، را بستند جز درِ خانه ی علی علیه السلام؟؟👇👇 🔻وَ سَدَّ ألْاَبْوَابَ إلَّا بَابَه🔻 💠 وقتى صلّى اللَّه عليه و آله تمام درب هايى كه به مسجد باز مى شد را بستند و تنها درب منزل عليه السّلام را باز گذاردند اصحاب از اين عمل ناراحت شده و ضجه زدند و گفتند: ♦️ يا رسول اللَّه! براى چه درب منازل ما را مسدود كردى و درب منزل اين جوان را باز گذاردى؟! 💠 حضرت فرمودند: خداوند تبارك و تعالى به من فرمان داد درب منازل شما را بسته و درب منزل على را باز بگذارم و من تابع وحيى هستم كه از جانب پروردگارم به من مى شود. 🔹🔸🔹 🔘 در روایت دیگری در همین باب میخوانیم:👇 💠 حذيفة مى گويد: اكرم صلّى اللَّه عليه و آله خطبه ای خواندند و فرمودند: 💠 کسانى كه راضى نيستند و خوششان نیامده از اين كه من على را در مسجد ساكن نموده و آنها را اخراج كرده‌ام بدانند: 💠 به خدا سوگند من آنها را از مسجد بيرون نكرده و على را ساكن ننموده‌ام بلكه خداوند آنها را بيرون نموده و على عليه السّلام را در مسجد اسكان داده، 💠 خداوند عزّ و جلّ به جناب و برادرش علیهماالسلام وحى فرمود كه براى قومشان در مصر خانه هايى بسازند و اين خانه‌ها را قبله قرار داده و نماز بخوانند (قسمتی از خانه را تبدیل به مسجد کنند)، 💠 سپس به موسى امر فرمود كه كسى در مسجدش ساكن نشده و عمل زناشویی در آن انجام نداده و جُنُب در آن داخل نشود مگر هارون و فرزندان او، 💠 و آگاه باشيد كه على عليه السّلام نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى است، او برادر من است، جايز نيست احدى در مسجد من نكاح كند مگر على و ذريّه او، 💠 حال بدانيد هر كسى كه از اين مساله بدش می آید و اين حكم حال او را بد نموده است پس به آنجا برود!.(با دست به طرف شام اشاره فرمودند) 📚 علل الشرایع ج ۱ ص ۲۰۱ باب ۱۵۴ ح ۱ و ۳ ‼️ در روایتی آمده است که بعد از این واقعه از رسول خدا صلی الله علیه و آله درخواست کرد چون دلم برای شما تنگ میشود!! اجازه دهید روزنه ای از خانه من به مسجد باز باشد تا شما را ببینم، حضرت فرمودند: خیر؛ گفت: سوراخی به اندازه صورتم؟؟ فرمودند: خیر؛ گفت: فقط سوراخ کوچکی به اندازه چشمم؟؟ حضرت فرمودند: به هیچ وجه امکان ندارد و این دستور پروردگار است... @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️حسنه ای که چیزی به آن ضرر نمیزند... @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️امیر فقط تویی... @fazaael110
«ـ﷽ـ» ‼️ عليه السلام از طرف خداوند ولايت دارند؛ چه مردم بپذيرند چه نپذيرند!! ⁉️ چرا و انتصابي است نه انتخابي؟؟ امام زمان عليه السلام پاسخ مي دهند...👇👇 💠 در جريان ملاقات احمد بن اسحاق قمي و سعد بن عبدالله اشعري قمي با عليه السلام و تشرف خدمت عجل الله تعالي فرجه الشريف، عليه السلام به سعد امر مي كنند که سوالاتش را از حضرت مهدي عليه السلام بپرسد... 🔹از جمله سوالات سعد اين بود👇 سعد مي گويد، عرض كردم: آقا! چه مانع دارد كه مردم خودشان امامى براى خود انتخاب كنند؟ 🔸حضرت عليه السلام فرمودند: امام مُصلح يا مُفسِد؟ 🔹عرض كردم: البته امام مصلح! 🔸فرمودند: امكان دارد كه مردم به نظر خود امام مصلحى انتخاب نمايند. ولى در واقع مفسد باشد؟ 🔹گفتم: آرى! 🔸فرمودند: به همين علت است كه مردم نميتوانند انتخاب كنند! 🔸سپس فرمودند: اكنون با دليلى كه عقلت وثوق به آن پيدا كند، براى تو شرح مى‏ دهم: آيا پيغمبرانى كه خداوند آنها را از ميان خلق برگزيد و كتاب‏هاى آسمانى بر آنها نازل فرمود و با وحى و عصمت تأييد كرد، مانند و كه سرآمد مردم عصر خود بودند و در انتخاب (نماينده خدا) از آنها داناترند، همه با وفور عقل و كمال (دانشى كه داشتند) امكان دارد كه منافقى را به گمان اينكه مؤمن است انتخاب كنند؟؟ 🔹عرض كردم: نه، ممكن نيست! 🔸فرمودند: اين موسى كليم الله است كه با همه وفور عقل و كمال و علم و نزول وحى بر او، هفتاد مرد را از ميان اعيان قوم و بزرگان امتش انتخاب كرد تا آنها را به ميقات پروردگارش ببرد، با اينكه شكى در ايمان و اخلاص آنها نداشت؛ مع هذا آنها منافق از كار درآمدند!! 🔸قال اللَّه تعالى: وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا تا آنجا كه ميفرمايد: قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى‏ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ‏ (اعراف ۱۵۵) (يعنى: موسى از ميان قوم خود هفتاد مرد را براى ميقات ما انتخاب كرد- آنها گفتند ما بتو ايمان نمى ‏آوريم مگر اينكه علنا خدا را ببينيم. پس صاعقه ‏اى آمد و آنها را بكيفر ظلم خود گرفت) 🔸وقتى ما مى‏ بينيم كسى كه خداوند او را براى پيغمبرى برگزيده، اشخاص مُفسِد انتخاب كرد؛ در حالى كه گمان ميكرده افراد صالح انتخاب نموده است، يقين ميكنيم كه انتخاب نماينده خدا، حق ذات اقدس الهى است كه از آنچه در سينه‏ ها نهفته و در دلها جاى گرفته است، اطلاع دارد. 🔸وقتى پيغمبر برگزيده خدا در مقام انتخاب، افراد فاسد را انتخاب كند، بطور حتم مهاجرين و انصار هم از اين خطر بركنار نبودند. 📚 كمال الدين و تمام النعمة (شيخ صدوق) ج ۲ ص ۴۶۱ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️السلام علیک یا امیرالمومنین... 💠 علیه السلام می فرمایند: همراه با پدرم در وادی عقیق بودیم، که گرگی به سرعت به ما نزدیک شد، 💠 تا اینکه در مقابل پدرم ایستاد و خود را روی قدمهای علیه السلام انداخت و با زبانش قدمهای پدرم را لیس میزد. 💠 پدرم به او فرمود: ای به اذن خدای متعال سخن بگو. 💠 پس خداوند زبان او را گشود و گرگ گفت: «السلام علیک یا امیرالمومنین» 📚 مدینةالمعاجز ج ١ ص ٢٧٥ منقبت ٧٦ @fazaael110
«ـ﷽ـ» (۱) ▫️ دعای فرج علیه السلام👇👇 💠 روزی امیرالمومنین علیه السلام برای حاجتی به صلی الله علیه و آله شکایت بردند، 💠 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: آیا کلماتی را که جبرئیل برایم هدیه آورده را به تو یاد ندهم؟! 💠 کلماتی که هر اندوهگین و مضطر و دلتنگ و غمزده و هرکه از سلطان و از شیطان هراس دارد بخواند، خداوند او را کفایت می کند (غم و غصه و شرور را برطرف می کند) 💠 و آن دعا این است: «يَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ وَ يَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ وَ يَا ذُخْرَ مَنْ لَا ذُخْرَ لَهُ وَ يَا حِرْزَ مَنْ لَا حِرْزَ لَهُ وَ يَا فَخْرَ مَنْ لَا فَخْرَ لَهُ وَ يَا رُكْنَ مَنْ لَا رُكْنَ لَهُ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا عِزَّ الضُّعَفَاءِ يَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى يَا مُنْجِيَ الْهَلْكَى يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ نُورُ الْقَمَرِ وَ دَوِيُّ الْمَاءِ وَ حَفِيفُ الشَّجَرِ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ» 💠 امیرالمومنین علیه السلام این دعا را، دعای فرج نام گذاری کردند. 📚 جعفریات، ص ۲۸۴ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️مولای من! فقط خدا و رسول، تو را شناختند... ✨ صلی الله علیه و آله به صلوات الله علیه فرمودند: ✨ یا علی لا یعرف الله تعالی إلا أنا و أنت ✨ و لا یعرفنی إلا الله و أنت ✨ و لا یعرفک إلا الله و أنا 🔹 علی جان! غیر از من و تو کسی خدا را نشناخت! 🔹 و غیر از خدا و تو کسی مرا نشناخت! 🔸 و غیر از خدا و من کسی تو را نشناخت! 📚 روضة المتقین ج۱۳ ص۲۷۳ @fazaael110
🏳 السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ 💐 ولادت با سعادت سبط اکبر، کریم اهل بیت علیهم السلام، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک‌باد. @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️بیان فضائل علیه السلام در شام 🔺خطبه بلیغ مجتبی علیه السلام در مجلس معاویه لعین... 🔸عمرو عاص ملعون به معاویه گفت: امام حسن را بخواه و بر فراز منبر بفرست تا سخنرانی کند. شاید خوب از عهده این کار بر نیاید و ما بتوانیم او را به این بهانه در هر مجلس و محفلی سرزنش و ملامت کنیم. 🔸معاویه سراغ امام حسن فرستاد و آن حضرت را پس از اینکه آمد، بالای منبر فرستاد. همه رؤسای شام در آن مجلس حضور داشتند امام حسن پس از اینکه حمد و ثنای خدای را بجای آورد، فرمود: ✨ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَنِی فَأَنَا الَّذِی یُعْرَفُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَأَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ الله أَوَّلِ الْمُسْلِمِینَ إِسْلَاماً وَ أُمِّی فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ الله وَ جَدِّی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الله نَبِیُّ الرَّحْمَةِ أَنَا ابْنُ الْبَشِیرِ أَنَا ابْنُ النَّذِیرِ أَنَا ابْنُ السِّرَاجِ الْمُنِیرِ أَنَا ابْنُ مَنْ بُعِثَ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ أَنَا ابْنُ مَنْ بُعِثَ إِلَی الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ. 🔹هر کسی که مرا می‌شناسد که می‌شناسد و هر کسی مرا نمی شناسد، بداند که من پسر بن ابی طالبم که پسر عموی پیغمبر است و اولین کسی است که اسلام آورده است. مادرم دختر است؛ جد من پیغمبر رحمت است؛ من پسر بشیر و نذیرم؛ من پسر چراغ نورانی ام؛ من پسر کسی هستم که برای اهل عالم رحمت است؛ من پسر آن کسی هستم که به سوی تمامی جن و انس مبعوث شده است. 🔸 (معاویه احساس کرد اگر حضرت همینطور ادامه دهند، نقشه‌هایشان خراب می‌شود، لذا سعی کرد بحث را عوض کند و) گفت: ابا محمّد! درباره اوصاف رطب برای ما سخنرانی کن! 🔹امام حسن علیه السلام فرمودند: باد به آن می‌دمد، هوای گرم آن را می‌پزد و هوای شب آن را خنک و نیکو می‌کند. 🔹آنگاه آن بزرگوار سخنان قبلی اش را ادامه داده و فرمودند: ✨ أَنَا ابْنُ مُسْتَجَابِ الدَّعْوَةِ 🔹من پسر آن کسی هستم که دعایش مستجاب بود ✨ أَنَا ابْنُ الشَّفِیعِ الْمُطَاعِ 🔹من پسر آن کسی هستم که شفاعت ‌‌می‌کند و اطاعت می‌شود ✨ أَنَا ابْنُ أَوَّلِ مَنْ یَنْفُضُ عَنِ الرَّأْسِ التُّرَابَ 🔹من پسر اول کسی هستم که خاک را از سر می‌تکاند ✨ أَنَا ابْنُ مَنْ یَقْرَعُ بَابَ الْجَنَّةِ فَیُفْتَحُ لَهُ 🔹من پسر آن کسی هستم که درب بهشت را خواهد کوبید و برایش باز می‌شود ✨ أَنَا ابْنُ مَنْ قَاتَلَ مَعَهُ الْمَلَائِکَةُ وَ أُحِلَّ لَهُ الْمَغْنَمُ وَ نُصِرَ بِالرُّعْبِ مِنْ مَسِیرَةِ شَهْرٍ 🔹من پسر آن کسی هستم که ملائکه همراه با او در راه خدا جنگ می‌کردند و غنیمت برایش حلال بود و تا مسافت یک ماه راه، ترس وی در دل دشمن جای می‌گرفت! 🔹آن بزرگوار همچنان از این گونه سخنان می‌فرمودند، به گونه ای که دنیا در نظر معاویه تیره و تار شد و آن عده از اهل شام و غیر شام که امام حسن علیه‌السلام را نمی شناختند نیز آن بزرگوار را شناختند. 🔸وقتی امام علیه السّلام از فراز منبر فرمود آمدند، معاویه به آن حضرت گفت: تو امیدواری که خلیفه شوی، ولی نخواهی شد. 🔹 حضرت در جوابش فرمودند: خلیفه کسی است که منطبق با کردار و رفتار رسول خدا و طاعت پروردگار عمل کند. خلیفه آن کسی نیست که با ستم رفتار کند، احکام خدا را تعطیل کند و دنیا را پدر و مادر خود قرار دهد. اینکه تو می‌گویی مقام پادشاهی است که نصیب شخصی شود و او اندکی بهره‌مند گردد، آنگاه از آن مقام جدا و لذتش ناگوار شود و رنج آن برایش باقی بماند و نظیر این مطلب شود که خدا می‌فرماید: «وَ إِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَکُمْ وَ مَتاعٌ إِلی حِین» (انبیاء / ۱۱۱ -، {من نمی دانم، شاید برای شما امتحان و بهره‌ای باشد تا یک مدتی}) حضرت این را فرمودند و با دست خود به معاویه اشاره کرده و برخاستند و رفتند. 🔸معاویه رو به به عمرو عاص کرد و گفت: تو از اینکه به من گفتی امام حسن را بالای منبر بفرستم منظوری نداشتی جز رسوایی من. به خدا قسم مردم شام قبل از اینکه امام حسن این سخنان را بگوید، بر این گمان بودند که حسب و نسبی بالاتر از حسب و نسب من وجود ندارد. 🔸 عمرو عاص گفت: حسب و نسب حسن موضوعی است که نمی توان آن را مخفی کرد و تغییرش داد، زیرا در میان مردم مشهور و واضح است. معاویه ملعون (حرفی برای گفتن نداشت پس) ساکت شد و چیزی نگفت. 📚 بحارالانوار ج ۴۳ ص ۳۵۳ @fazaael110