🔰 بستن آب فرات توسط معاویه ملعون و کرامت امیرالمومنین صلوات الله علیه....
🔸سهل بن حنیف روایت میکند:
✨ هنگامی که معاویه علیه الهاویه ورودی #فرات را گرفت #امیرالمومنین علیه السلام به #مالک_اشتر دستور داد تا به کسانی که در کنار فرات هستند بگوید: علی به شما میگوید: از بستن آب صرف نظر کنید، هنگامی که مالک آن را گفت آنها چنین کردند پس لشکریان امیرالمؤمنین وارد آب شده و از آن برداشتند.
✨ معاویه آنها را احضار کرد و بازخواستشان کرد، گفتند: عمروعاص آمد و گفت: معاویه به شما دستور میدهد که آب را رها کنید. معاویه به عمرو گفت: تو کاری میکنی و سپس میگویی من نکرده ام؟!
✨ فردای آن روز معاویه جحل بن العتاب نخعی را با پنج هزار مأمور ساخت، امیرالمومنین علیه السلام مانند بار اول مالک را صدا زد و گفته روز قبل را به او تکرار کرد پس جحل از شریعه روی گرداند و یاران علی علیه السلام وارد آب شده و از آن برداشتند.
✨ خبر به معاویه رسید و او جحل را احضار کرد و از او توضیح خواست. جحل گفت: فرزندت یزید نزد من آمد و گفت: تو دستور کنار کشیدن از آب را داده ای! معاویه درباره آن از یزید پرسید ولی او انکار کرد. پس معاویه گفت: فردا حرف هیچ کس را قبول نکن حتّی اگر من نزدت آمدم مگر این که انگشترم را بگیری.
✨ روز سوم امیرالمؤمنین علیه السلام مانند گذشته به مالک دستور داد، پس جحل معاویه را دید و انگشتری را از او گرفت و از آب بیرون آمد، خبر به معاویه رسید و دوباره توضیح خواست در این هنگام جحل انگشتری اش را به او نشان داد، معاویه دستش را روی دستش زد و گفت: بله، این از کارهای شگفت علی است.
📚 بحارالانوار ج۴۲ ص۳۵
@fazaael110
🔰 بستن آب فرات توسط معاویه ملعون و کرامت امیرالمومنین صلوات الله علیه....
🔸سهل بن حنیف روایت میکند:
✨ هنگامی که معاویه علیه الهاویه ورودی #فرات را گرفت #امیرالمومنین علیه السلام به #مالک_اشتر دستور داد تا به کسانی که در کنار فرات هستند بگوید: علی به شما میگوید: از بستن آب صرف نظر کنید، هنگامی که مالک آن را گفت آنها چنین کردند پس لشکریان امیرالمؤمنین وارد آب شده و از آن برداشتند.
✨ معاویه آنها را احضار کرد و بازخواستشان کرد، گفتند: عمروعاص آمد و گفت: معاویه به شما دستور میدهد که آب را رها کنید. معاویه به عمرو گفت: تو کاری میکنی و سپس میگویی من نکرده ام؟!
✨ فردای آن روز معاویه جحل بن العتاب نخعی را با پنج هزار مأمور ساخت، امیرالمومنین علیه السلام مانند بار اول مالک را صدا زد و گفته روز قبل را به او تکرار کرد پس جحل از شریعه روی گرداند و یاران علی علیه السلام وارد آب شده و از آن برداشتند.
✨ خبر به معاویه رسید و او جحل را احضار کرد و از او توضیح خواست. جحل گفت: فرزندت یزید نزد من آمد و گفت: تو دستور کنار کشیدن از آب را داده ای! معاویه درباره آن از یزید پرسید ولی او انکار کرد. پس معاویه گفت: فردا حرف هیچ کس را قبول نکن حتّی اگر من نزدت آمدم مگر این که انگشترم را بگیری.
✨ روز سوم امیرالمؤمنین علیه السلام مانند گذشته به مالک دستور داد، پس جحل معاویه را دید و انگشتری را از او گرفت و از آب بیرون آمد، خبر به معاویه رسید و دوباره توضیح خواست در این هنگام جحل انگشتری اش را به او نشان داد، معاویه دستش را روی دستش زد و گفت: بله، این از کارهای شگفت علی است.
📚 بحارالانوار ج۴۲ ص۳۵
@fazaael110