پس ایشان با دست مبارک خود اشاره کرد به خادم و و آن خادم دستم را گرفت و بغچه ای به من داد و سپس از نزد وجود مقدس و مبارک امام زمان (عجل الله تعالی و فرجه الشریف) مرخص شدم،
پس چند قدمی دورتر نرفته بودیم که یکباره سایه درختان و گلدستهها را دیدم.
آن مرد به من گفت:
آیا میدانی این جا کجا است؟
به او گفتم: بله این جا شهری نزدیکی شهر ما معروف به اسد آباد است.
راوی میگوید:
در آن بغچه نگاه کردم و دیدم که چهل یا پنجاه دینار در آن بود
پس هنگامی که وارد شهر همدان شدم تمام اهل و عیالم و آشنایان و دوستان خود را جمع کردم و در مورد آنچه خداوند به من منت نهاده بود و آن دیدار وجود سر تا سر مبارک و مقدس امام عصر (عجل الله تعالی و فرجه الشریف) است و به آنها بشارت دادم.
همدانی میگوید:
هم چنان آن سکهها نزد ما بود و هرگاه حکایت را برای کسی نقل میکردیم یک سکه از آن سکهها کم میشد تا وقتی که تمام سکهها نا پدید شدند.
----------
|مدینة المعاجز ج۵
| فضائل مولـٰا
در كتاب «تفسير امام حسن عسكرى» عليهالسلام آمده:
روزى ثوبان، غلام رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بپا خاست و عرض كرد:
پدر و مادرم به فدايت اى رسول خدا!
قيامت كى برپا مى شود؟
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: براى قيامت چه چيزى آماده كرده اى
كه از آن مى پرسى؟
..
گفت: اى رسول خدا!
من عمل زيادى براى قيامت آماده نكردهام جز آنكه خدا و پيامبرش را دوست مى دارم.
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
چقدر پيامبر خدا را دوست مى دارى؟
گفت: سوگند به كسى كه تو را به حق به پيامبرى برانگيخته!
محبّت تو در قلب من به اندازه اى است كه اگر مرا با شمشير قطعه قطعه كنند،
و با ارّه ببرند، و با قيچى ريزه ريزه نمايند و با آتش بسوزانند و با آسياب سنگى نرم كنند
براى من بهتر و آسانتر است از اينكه در دل من نسبت به شما يا نسبت به يكى از اهل بيت و اصحابت خيانت و كينه و يا دشمنى بيابم.
..
اى رسول خدا ص!
اين اندازه علاقه و محبّت من به شما و علاقهام به دوستانت و دشمنى من با دشمنانت،
يا دشمن يكى از دوستانت است،
اگر اين مقدار از محبّت و علاقه از من پذيرفته شود سعادتمند هستم،
و اگر عمل ديگرى غير از اين از من خواسته شود،
من عملى ندارم كه بتوانم بر آن اعتماد كنم
و جز آن عملى ندارم كه آن را به حساب آورم،
همه شما و اصحابت را دوست مى دارم، گرچه توانايى انجام اعمال آنها را ندارم.
..
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
أبشر، فإنّ المرء يوم القيامة مع من أحبّه.
به تو مژده مى دهم،
زيرا كه به راستى در روز قيامت هر انسانى با آن كه او را دوست مى دارد محشور مى شود.
اى ثوبان!
اگر گناهان تو به اندازه اى باشد كه ميان زمين تا عرش الهى را پر كند
با اين موالات و دوستى كه دارى تمام آنها سريعتر از رفتن سايه از روى سنگ صاف وقتى خورشيد بر آن بتابد
و رفتن نور خورشيد از روى همين سنگ به هنگام غروب آفتاب، از بين مى رود.
----------
|تفسير امام عسكرى عليه السلام: ۳۷۰ ح ۲۵۹، بحار الأنوار: ۱۰۰/۲۷ ح ۶۱.
| فضائل مولـٰا
(علم حضرت خضر و حضرت موسی ع در مقابل علم امام علی علیه السلام به اندازه یک قطره از دریا است)
ابن شهر آشوب در کتاب ابی الحسن بصری روایت کرده است:
روزی شخصی نزد امیر المؤمنین علیه السلام آمد و از ایشان سؤال کرد و ایشان جواب سؤالش را دادند و رفتند.
سپس به ما فرمودند:
آیا این شخصی را که از من سؤال کرد میشناختید؟
عرض کردیم: نه!
فرمودند: این حضرت خضر علیه السلام است،
همانا خدای تبارک و تعالی به وسیله ایشان خبر داد که ایشان و حضرت موسی علیه السلام روی دریا، بودند یکباره گنجشکی از آسمان پایین آمد و با منقارش یک قطره آب از دریا گرفت و آن را روی دست حضرت موسی علیه السلام ریخت و رفت.
این گنجشک میگوید:
به خدا قسم علم شما نسبت به علم وصیّ پیامبر که آخر زمان میآید
به اندازه یک قطره از این دریا است.
----------
|مدینة المعاجز ج۱