eitaa logo
| فضائل مولـٰا
455 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
35 ویدیو
42 فایل
.﷽. آن مايه اميدى كه به بقاى او دنيا باقى مانده و به بركت او خلق روزى خورند و به وجود او زمين و آسمان پابرجا مانده و بدست او خداوند زمين را پر از عدل و داد كند.✨️ #بقیه‌الله‌عج🌸 @shams_hoda :شمس هدی| ناشناس: https://daigo.ir/secret/71655673
مشاهده در ایتا
دانلود
943_10539536695763.mp3
5.33M
«زیارت‌آل‌یاسین🌱» اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ٍو‌آل‌محمد‌ و‌عجل‌فرجهم‌والعن‌اعدائهم‌اجمعین اللهم عجل لولیک الفرج
| فضائل مولـٰا
(شیعه ای که در آتش نسوخت) سیّد مرتضی در عیون معجزات با استناد از عمار بن یاسر روایت کرده است: روزی از روز‌ها امام علی علیه السلام در دار القضا [۲] قضاوت می‌کردند، در همان حال مردی از شیعیان امام علیه السلام که نامش صفوان بن اكحل بود بلند شد و عرض کرد: مولایم من از شیعیان شما هستم؛ ولی گناهکارم و می‌خواهم گناهم در این جا پاک شود. نزد شما می‌مانم تا وقتی که به آخرت بروم، در حالی که هیچ گناهی بر گردن نداشته باشم. امام علی علیه السلام به ایشان فرمودند: مرا از بزرگ ترین گناهت با خبر کن. عرض کرد: بزرگ ترین گناهم این است که من با کودکان لواط می‌کنم. امام علی علیه السلام به او فرمودند: این سه مورد را انتخاب کن تا پاک شوی؛ یک ضربه با ذو الفقار به تو بزنم یا دیوار بر رویت خراب کنم یا تو را دست و پا بسته زنده زنده در آتش بسوزانم؟ این سه چیز جزای کسی است که این کار را انجام داده است، پس آن مرد عرض کرد: ای مولای من سخت ترین آن‌ها چیست؟ امام جواب دادند: سخت ترین آن‌ها این است که تو را دست و پا بسته زنده زنده در آتش بیندازم، سپس عرض کرد: پس مرا در آتش بسوزانید. آن گاه حضرت به من فرمودند: ای عمار! برو هزار نی جمع کن تا فردا این شخص را بسوزانیم. سپس به آن مرد فرمودند: برو و آن نیز رفت و وصیّت کرد و مالش را بین فرزندانش تقسیم کرد و هر حقی برگردنش بود ادا کرد، وقتی امیر المؤمنین علی علیه السلام نماز خواندند، من نزد ایشان بودم، حضرت به من فرمودند: ای عمار! برو در کوفه صدا بزن و بگو: ای مردم کوفه! از خانه‌های تان بیرون بیایید و ببینید که چطور امام علی علیه السلام مردی از شیعیان خود را در آتش می‌سوزاند. عمار می‌گوید: اهل کوفه می‌گفتند: شیعیان و دوستان علی علیه السلام در آتش نمی سوزند؛ زیرا آتش بر آن‌ها حرام است. چطور ممکن است امام علی علیه السلام شیعه خود را در آتش بسوزاند؟ به درخواست خود مرد شیعه، امام علی علیه السلام حرف‌های اهل کوفه را شنیدند، پس امام علی علیه السلام بیرون رفتند و آن مرد نیز با امام علی علیه السلام همراه اهل کوفه آمدند، آن گاه امام علی علیه السلام نی‌ها را روی آن مرد ریختند و آتشی به او دادند و فرمودند: این را بگیر و خود را بسوزان، اگر از شیعیان من باشی، در آتش نمی سوزی و اگر نباشی در آتش خواهی سوخت و لباس و پوست و استخوان هایت خواهد سوخت و هیچ چیز از تو به جز خاکستر باقی نمی ماند. عمار می‌گوید: آن مرد، خود را در جلوی دیدگان اهل کوفه آتش زد و همه نی‌ها سوختند، شعله‌های آتش زبانه می‌کشیدند، وقتی آتش خاموش شد، مرد بدون این که آتش به او اثر کرده باشد خارج شد و با این که لباس سفید پوشیده بود حتی دود آتش به او نرسیده بود. سپس امام علی علیه السلام فرمودند: دشمنان ما دروغ گفتند و از بهشت جا ماندند و خسارت عظیمی دیدند. سپس فرمودند: همانا من تقسیم کننده بهشت و آتش هستم؛ زیرا وقتی قیامت بر پا می‌شود، به آتش می‌گویم: ای آتش! این مال تو است و این مال من است و آن‌ها را بین آتش و بهشت تقسیم می‌کنم. عمار درباره امام علی علیه السلام می‌گوید: او تقسیم کننده آتش و بهشت است. پاداش دوستی او بهشت است؛ زیرا او جانشین مصطفی و امام انس و جن است. ---------- [۲]:
اتاق مخصوصی در مسجد که مخصوص قضاوت است و امام علی علیه السلام در آن جا قضاوت می‌کردند.
|مدینة المعاجز، ص۳۷، معجزه ۷۰
در کنار تسبیحات حضرت زهرا (س)، تسبیحات امیرالمومنین(ع) نیز وجود دارد که دارای فضیلت بسیااار زیادی است. امیرالمؤمنین (ع) به براء بن عازب فرمودند: آیا کاری به تو یاد دهم که چون آن را انجام دهی، از اولیای خدا خواهی بود؟ براء گفت:بله. حضرت تسبیحات فوق را به او آموزش داداند و سپس فرمودند: هر کس این تسبیحات را بعد از هر نماز بخواند، خدا هزار بلای دنیوی را از او دور می کند، که آسان ترین آن بازگشت از دین است و در آخرت برای او هزار منزلگاه آماده می کند که یکی از آن منزلت ها مجاورت رسول خدا (ص) است. منبع: مستدرک الوسائل، ج٥، ص ٨٢ و بحار الانوار، چ بیروت، ج ٨٣
| فضائل مولـٰا
(سوار شدن بر ابر) سید رضی در عیون معجزات با استناد از میثم تمار (رضی الله عنه) روایت کرده است: روزی در مسجد کوفه با جمعی از مسلمانان نزد امام علی علیه السلام بودیم، یک باره جوانی وارد شد و در میان ما نشست، وقتی امام علی علیه السلام از گفتن احکام فارغ شدند آن جوان بلند شد و گفت: ای ابی تراب! [۱] آمده‌ام تا پیغامی را به شما برسانم، پس به من گوش دهید و ذهن تان را خالی کنید و به پشت سر و مقابل خود نگاه کنید و خود را برای چیزی که شما را از بین می‌برد آماده کنید همانا من حامل نامه ای هستم که مضمون این نامه، کوه‌ها را به لرزه در می‌آورد و قدرتمندان را ذلیل می‌کند، این نام از طرف مردی است که حافظ کل قرآن است، او در سخن گفتن بهتر از شما و در این مقام با حق تر از شما است، پس حاضر جواب باش و این گفت و گو را مسخره نپندار که ما از کسانی نیستیم که زود قانع شویم و از قدرتمندان ترسی نداریم. غضب بر چهره امام علی علیه السلام نمایان شد، پس رو کردند به عمار و فرمودند: ای عمار! بر شترت سوار شو و به تمام قبائل کوفه بگو فرمان علی را اجابت کنید تا حرام و حلال و حق و باطل را بشناسید میثم تمار می‌گوید: عمار بر شترش سوار شد و رفت، چیزی نگذشت که همه مردم جمع شدند مانند سخن خداوند که در قرآن می‌فرماید: ﴿إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ﴾ همانا اگر یک صدا بلند شود همه مردم دنیا حاضر خواهند شد، پس همه مردم جمع شدند در حالی که مسجد کوفه جای آن همه مردم را نداشت، مردم مانند و ملخ جمع شده بودند، .. ---------- [۱]: ابی: تراب یکی از لقب‌های امام علی الله است.
امام علی علیه السلام از منبر پایین آمدند و همۀ مردم ساکت شدند، سپس فرمودند: خدا رحمت کند کسی که سخنانم را گوش بدهد، ای مردم! همانا معاویه خود را امیر المؤمنین می‌پندارد و می‌گوید امام، امام نمی شود مگر این که مردگان را زنده کند یا از آسمان باران بباراند یا چیزی بیاورد که هیچ کس قادر به انجام دادن آن نشود. همه شما می‌دانید که من کلمه تامه و و لایت باقی و حجت بالغه هستم در حالی که معاویه یک نفر از اعراب را نزد من فرستاده و در سخن گفتنش زیاده روی کرده است و من نخواستم جوابش را بدهم و شما می‌دانید که اگر می‌خواستم استخوانش را خرد می‌کردم و زمین را روی سر او ویران می‌کردم، سپس حمد و ثنای خداوند متعال را بر زبان آوردند و بر محمد و آل محمد صلوات فرستادند، سپس به آسمان اشاره کردند، یکباره ابری پایین آمد در حالی که می‌گفت: ﴿السلام علیک یا امیر المؤمنین امیر الموحدین و یا مور سید الوصیین و یا إمام المتقین و یا غیات المستغیثین و یاكنز الطالبین و معدن الراغبین﴾. سلام بر تو ای امیر المؤمنین و ای امیر یکتا پرستان و ای سرور اوصیاء و ای امام متقین و ای فریاد رس درماندگان و ای گنج جویندگان و معدن مشتاقان! ..
سپس اشاره کردند به ابر و آن ابر نزدیک شد، میثم تمار می‌گوید: یکباره مردم از دیدن آن بی هوش شدند، سپس آن حضرت سوار آن ابر شدند و به عمار فرمودند: ای عمار! با من سوار شو، عمار نیز با امام علی علیه السلام سوار ابر شد و یکباره از نظر غایب شدند، بعد از یک ساعت برگشتند و آن ابر، مسجد جامع کوفه را پوشاند، سپس نگاه کردم، امام علی علیه السلام در جای قضاوت نشسته بودند و مردم دور ایشان حلقه زده بودند، آن گاه حضرت بلند شدند و بالای منبر رفتند و حمد ثنای خداوند متعال را بر زبان آوردند و خطبه معروف شقشقه را ایراد کردند، وقتی آن خطبه تمام شد همۀ مردم مضطرب شدند و درباره آن چیزی که دیده بودند گفت و گو می‌کردند، بعضی‌ها به خاطر آن چه دیده بودند ایمان شان زیاد شد و بعضی دیگر کفرشان زیادتر شد. عمار گفت: به خدا قسم تا وقتی که جان دارم این روایت را می‌گویم، وقتی با امام علی علیه السلام سوار ابر شدم یکباره به سرزمین بزرگی که دور آن درختان و آب‌های زیاد قرار داشت رسیدیم، امام علی علیه السلام به ابر امر فرمودند: پایین برو، ابر نیز به دستور امام علی علیه السلام پایین رفت، در آن سرزمین مردم به زبان غیر عربی حرف می‌زدند، آن‌ها وقتی امام علی علیه السلام را دیدند به استقبال ایشان آمدند و با ایشان به زبان خودشان حرف زدند و ایشان با زبان خودشان آن‌ها را راهنمایی کردند، سپس به آن ابر امر کردند که به آسمان برود، ابر نیز به دستور امام علی علیه السلام پرواز کرد و به آسمان رفت، یکباره خود را دیدم که بالای مسجد کوفه هستم سپس امام علی علیه السلام به من فرمودند: ای عمار! آیا می‌دانی به کدام سرزمین رفتیم؟ عرض کردم: خدا و رسولش و شما ای امیر المؤمنین بهتر می‌دانید، ایشان فرمودند: آن سزمین، هفتمین جزیره چین بود که با آن‌ها با زبان خودشان حرف زدم همان طور که دیدی و شنیدی. همانا خداوند متعال اول رسولش محمد مصطفی صلی الله علیه و اله را برای مردم جهان فرستاده تا آن‌ها را هدایت کنند و من وصی حضرت محمد صلی الله علیه و اله هستم و از تو تشکر می‌کنم که با من آمدی، همانا خداوند سبحان این را از مردم مخفی کرده و هیچ کس به جز او و فرستاده او نمی داند. ------------ |مدینة المعاجز ج۱
| فضائل مولـٰا
(سلام کردن فرشته آب) شیخ در امالی از فحام با استناد از امام محمد باقر علیه السلام از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است: یک روز من و مولایم امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام برای قدم زنی، کنار رود فرات رفتیم و در ساحل آن رود قدم می‌زدیم که یکباره موج عظیمی به وجود آمد که تا به حال به این عظمت ندیده و نشنیده بودم. پس آن موج امام علی علیه السلام را پوشاند و از نظر غایب کرد. بعد از مدتی آن موج تمام شد و امام علی علیه السلام در حالی که هیچ اثری از آب آن موج روی لباس هایش نبود دیده شد. من خیلی تعجب کردم و با تعجب از مولایم سؤال کردم: این چه چیزی بود؟ ایشان فرمودند: ای جابر! آیا این موج را دیدی؟ عرض کردم: بله، ای مولایم! پدر و مادرم به فدایت من آن را دیدم و خیلی تعجب کردم. پس فرمودند: آن موج که دیدی، فرشته مسئول آب بود که بر من سلام کرد و با من روبوسی نمود. [۱] ---------- [۱]: مدینة المعاجز، ص، ۱۳، معجزه شماره ۸۱
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمود: یک شب آماده خواب بودم که پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر من وارد شد و فرمود: ای فاطمه جان! نخواب، مگر این که چهار عمل را به جا آوری! ۱.یک دور قرآن را ختم کنی ۲.پیامبران را شفیع خود گردانی ۳.مومنین و مومنات را از خویش راضی و خشنود گردانی ۴.حج واجب و عمره را به جا آوری پدرم این جملات را بیان فرمود و مشغول به خواندن نماز شد. صبر کردم تا نمازش پایان یافت، بی درنگ گفتم: ای رسول خدا(ص) مرا به چهار عمل بزرگ سفارش فرمودی که در این وقت محدود توان و فرصت انجام آنها را ندارم؟ پدرم تبسم کرد و فرمود: ای فاطمه جان! هرگاه قبل از خواب سه مرتبه سوره اخلاص «قل هو الله احد» را بخوانی، گویا قرآن را ختم کرده ای و هرگاه بر من و پیامبران پیشین من صلوات فرستی همه ما شفیعان تو خواهیم بود مانند ذکر این صلوات: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین» و هرگاه برای برادران و خواهران دینی و با ایمان خود طلب آمرزش و مغفرت نمایی، همگی آنها را از خود راضی و خشنود ساخته ای مانند ذکر این استغفار: «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات» و هر گاه بگویی: «سبحان الله و الحمدلله، ولا اله الا الله و الله اکبر» گویا حج تمتع و حج عمره گزارده ای. منبع : مسند فاطمه زهرا(س)، ص.118